حزب حكمتیست و طرح آلترناتیو قدرت, مصاحبه با آذر مدرسی، دبیر حزب حکمتیست (خط رسمی)
حكمتیست: اخیرا حزب حکمتیست (خط رسمی) سند "كنگره سراسری شوراهای مردمی" بعنوان آلترناتیو حکومتی پس از جمهوری اسلامی را منتشر کرده است. سوال اینست كه چه نیازی به ارائه این آلترناتیو در این دوره است؟ یا به عبارتی دیگر، شاهد چه تغییراتی در این دوره از مبارزه مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی با دوره های قبل هستیم که ارائه آلترناتیوی روشن را ضروری کرده است؟
آذر مدرسی: امروز هر ناظر خارجی به اوضاع ایران نگاهی بیندازد، تغییرات اساسی و بنیادی در اوضاع سیاسی، در موقعیت جمهوری اسلامی در رابطه با مردم در ایران، در گسترش اعتراضات مردم علیه فقر و فلاکت حاکم و مسببین آن در حاکمیت، در رادیکال شدن این اعتراضات و بخصوص در تقویت وزن اجتماعی طبقه کارگر در این جدال و تاثیرات آن بر فضای سیاسی و آرایش و سیاست نیروهای سیاسی، از حاکمیت تا اپوزیسیون، را به روشنی متوجه میشود. فضای سیاسی متلاطم و بحرانی که وجه مشخصه آن چرخیدن وزنه به سود جبهه آزادیخواهی و پرولتری در جدال بر سر رفاه، آزادی و برابری است، امروز به روشنی رنگ خود را به سراسر ایران زده است.
چهار سال پیش دنیا دیماه ۹۶ را زمین لرزه ای سیاسی نامید! مفسرین سیاسی از امکان انقلابی دیگر حرف زدند! بورژوازی، در قدرت و در اپوزیسیون، مخاطرات چنین زمین لرزه هایی را بر ادامه حیات جمهوری اسلامی و "خطر" رادیکال شدن خیزشهای بعدی را گوشزد میکرد و اتاقهای فکری و متفکرین و سیاستمداران بورژوایی به راه حلی برای برون رفت از این بحران و جان سالم بردن نظام سیاسی-اقتصادی از انقلابی دیگر، بودند.
دیماه ۹۶ و خیزش توده ای و عمومی "آغاز پایان جمهوری اسلامی" را اعلام کرد! و امروز حضور پر رنگ و قدرتمند طبقه کارگر با آلترناتیو کارگری و رادیکال خود، مسئله چگونگی رفتن جمهوری اسلامی، ابعاد، عمق این پایان و مهمتر از آن آینده پس از جمهوری اسلامی را به مسئله روز، نه نیروهای سیاسی، که مردم معترض در خیابانها، امر طبقه کارگر و کارگران رادیکال و سوسیالیست تبدیل کرده است. امروز دیگر رفتن جمهوری اسلامی مسجل است، مسئله مردم آزادیخواه و طبقه کارگر انقلابی، چگونه سرنگون کردن آن و شکل دادن به آلترناتیو خود، هم در مقابل جمهوری اسلامی و هم هر آلترناتیو ارتجاعی دیگری است.
امروز نه انتخاب رئیسی و دست بدست شدن قدرت از جناحی به جناح دیگر، نه برجام، نه تشدید یا تخفیف کشمکش ایران و امریکا و .... فضای سیاسی در جامعه و حتی در حاکمیت را تعیین نمیکند و هیچ نیرویی اینها را بعنوان جدالهای اصلی و تعیین کننده در آینده ایران ارزیابی نمیکند. امروز اعتصاب کارگر هفت تپه، اعتصاب کارگران نفت، گاز، پتروشیمی، اعتراض مردم خوزستان و گسترش آن، ... جدالهای اصلی و شاخص فضای سیاسی در جامعه است. امروز فقر میلیونی، گرسنگی، خشکسالی و بی آبی در بخش وسیعی از ایران و قربانی شدن زندگی میلیونها نفر، در کنارعرض اندام طبقه کارگر با پرچم "آزادی، رفاه، اداره شورایی" و اعلام آمادگی برای اداره جامعه و نشان دادن راه، بیشتر و بیشتر آلترناتیو پرولتری و ضرورت پشتیبانی از این آلترناتیو را به مردم نشان داده است. این شاید مهمترین تغییر در نقش طبقات و جنبشهای سیاسی طی چهار سال گذشته است.
صحنه ها به سرعت در حال تغییراند. تغییراتی که هر طبقه و هر نیروی سیاسی تلاش میکند همگام با آن مهر خود را به آن بزند.
سیر تلاطم ها و خیزشها سرعت بیشتری پیدا کرده است و هر بار این خیزش رادیکالتر، خودآگاه تر، با افقی روشن تر عرض اندام میکند. نیروهای قومی تلاش میکنند اعتراض مردم خوزستان را قومی و منزوی کنند، جوابشان را از تهران و خراسان و آذربایجان با "از تهران تا خوزستان، اتحاد اتحاد" یا "ازخراسان تا خوزستان، اتحاد، اتحاد" و "فارس، ترک، عرب اتحاد اتحاد" میدهند. تلاش میکنند اعتصاب کارگر نفت را با وعده و وعید و ... خاموش کنند و کارگر معترض را به خانه بفرستند، جوابشان را از خارک و قشم تا هفشجان و تهران با تجمعات کارگری و"قبول نمیکنیم" و "اعتصاب ادامه دارد"میدهند. این خصلت نمای یک جنبش خودبخودی، بی افق، بی رهبر، بی سازمان نیست. این خصلت نمای جنبشی نیست که برای تعیین تکلیف نهایی چشم به نیرویی جز نیرو و قدرت خود دارد. این خصلت نمای جنبشی است که نه فقط حکم به رفتن جمهوری اسلامی داده است، بلکه دست اندرکار شکل دادن به آلترناتیو سیاسی خود در مقابل حاکمیت است. امروز بیش از هر دوره ای مسئله "آلترناتیو" از مسئله مورد جدال نیروهای سیاسی به امر مردم آزادیخواه و طبقه کارگر تبدیل شده است. امروز دیگر نه" قبول" یکی از آلترناتیوهای اعلام شده توسط نیروهای سیاسی، بلکه شکل دادن به این آلترناتیو خود و مردمی، به گفتمان روز و مسئله فوری کارگر سوسیالیست، زن و مرد آزادیخواه در جامعه تبدیل شده است.
در چنین شرایطی تشخیص احتمالات در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی و سیاست بورژوازی، چه در قدرت و چه در اپوزیسیون، در تشخیص نقطه قدرت این جنبش آزادیخواهانه، اتکا به دستاوردهای تاکنونی آن و شفاف و برجسته کردن پتانسیل های آن برای تسریع شکل گرفتن فوری این آلترناتیو مردمی، در دستور حزب ما قرار گرفته است.
ما قبلا هم گفته ایم که سیر سرنگونی جمهوری اسلامی شباهتی با سیر سرنگونی سلطنت نخواهد داشت. گفتیم که سناریوی انقلاب ۵۷ و سرنگونی از طریق یک انقلاب همگانی، تسلیم شدن حاکمیت در مقابل انقلاب و .... تکرار نخواهد شد. گفته ایم که نه جمهوری اسلامی حکومت شاه است که به آن "شیوه" به زیر کشیده شود، نه نیروهای مردمی در مقابل حاکمیت نیروهای "بی تجربه" دوره انقلاب ۵۷ هستند. کمونیستهای طبقه کارگر برخلاف چپ دوره انقلاب، نمایندگی استقلال طبقاتی این طبقه و به قدرت رسیدن آن را در دستور فوری خود دارند. امروز چه بورژوازی و چه کارگر از انقلاب ۵۷ درسهایی گرفته اند! صفبندی طبقات بسیار شفاف تر از سال ۵۷ است و ... با توجه به تمام این فاکتورها سیر سرنگونی جمهوری اسلامی پیچیده تر خواهد بود و سناریوهای متفاوتی در مقابل ما قرار دارد. سناریوی دست بدست کردن قدرت بدون دخالت مردم، فروپاشی رژیم، سوریه ای شدن، انقلاب کارگری، و ..... همه و همه سناریوهای ممکنی است که نیرو، جنبش، فعال و شخصیتهای خود را همین امروز در صحنه سیاست در ایران دارد.
حزب ما، جنبش و طبقه ما هم برای آینده آزاد و مرفه و سعادتمند مردم در ایران سناریوی خود را دارد و تا جایی که ممکن است تلاش میکند که آن سناریو عملی شود. ما حزب، نیرو و جنبش یکی از این آلترناتیوها، آلترناتیو شورایی، هستیم. آلترناتیوی که در اعماق جامعه ریشه دارد و نه فقط سمپاتی بخش جدی از مردم را به خود جلب کرده، بلکه نطفه های شکلگیری آنرا در مراکز کاری، بخصوص مراکز کارگری میتوان دید.
در چنین اوضاعی لازم بود که این جنبش و حزب آن، آلترناتیو روشن و شفاف خود در رابطه با آینده ایران، سیر تعیین مدل حکومتی و شکل دادن به آلترناتیو قدرت سیاسی در سطح جامعه را مطرح کند. طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی آن، با اتکا به موقعیتی که در جامعه پرتلاطم و معترض ایران پیدا کرده است، و با ریشه های عمیقی که دوانده است، باید از این فراتر برود! باید بسرعت در قامت نیرویی که مصمم است آینده ایران را رقم بزند، ابراز وجود کند و آلترناتیو حکومتی خود را به مردم تشنه آزادی و رفاه اعلام کند. امروز این جنبش باید نه فقط بعنوان نیرویی اعتراضی در"پائین" و در اعماق جامعه، توان و قدرت خود را به دشمن نشان دهد، بلکه باید بعنوان نیرو و جنبشی که توان، ظرفیت، امکان و اشتهای دست بردن به قدرت، اداره جامعه، در تضمین دستیابی به آزادی و رفاه و برابری دارد ، ظاهر شود و عمل کند!
"کنگره سراسری شوراهای مردم" تنها آلترناتیوی است که شانس به پیروزی رساندن جنبش آزادیخواهانه مردم در ایران را دارد. تنها آلترناتیوی است که میتواند سرنگونی جمهوری اسلامی را با کمترین هزینه، کمترین درجه از خشونت، ممکن کند. این تنها آلترناتیوی است که دخالت مستقیم مردم در سرنوشت خود را ممکن میکند و قادر است هرنوع سناریوی ارتجاعی علیه آزادی و سعادت مردم را با اتکا به قدرت مردم خنثی کند.
حکمتیست: آلترناتیوهای متعددی از طرف نیروهای سیاسی طرح شده و میشود و همگی شعار"انتخاب مردم"، "رای مردم"، "دولت متشکل از نمایندگان مردم" و .... را میدهند. همگی از حق مردم در تعیین سرنوشت خود میگویند. تفاوت "کنگره سراسری شوراهای مردمی" که حزب طرح میکند، با این آلترناتیوها چیست؟
آذر مدرسی: آلترناتیو هر نیروی سیاسی، مستقل از الفاظ و عناوینی که به این آلترناتیو میدهد، تصویر این نیرو از پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی، از مختصات جامعه بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی را بدست میدهد و در عین حال تابعی از موقعیت سیاسی-طبقاتی این نیرو و رابطه امروز این نیرو با حاکمیت بورژوایی در جامعه است.
"فدرالیسم قومی"، آلترناتیو نیروهای قومی و ناسیونالیست است، که امروز زیر فشار جنبش رادیکال- سوسیالیست طبقه کارگر و نیروهای کمونیست عقب نشینی کرده و از آن بعنوان "اداره فدراتیو" نام میبرند. سناریوی این نیروها، جامعه ای قومی شده با حکومتی موزائیکی به نام "نمایندگان ملل و اقوام و ..." است و نام آن را هم "انتخاب مردم" میگذارند. این آلترناتیو مستقل از مخاطرات دهشتناکی که در ذهن مردم دارد، در دنیای واقعی عراق و سوریه در مقابل آن سناریوهایی مسالمت آمیز خواهند بود.
نمونه دیگر آلترناتیوهایی اند چون "شورای ملی مقاومت" و رئیس جمهور"منتخب" آن، که معلوم نیست در کدام مجمع مردمی انتخاب شده است، یا "شورای مدیریت گذار"، متشکل از شخصیتهای نیروهای راست و ناسیونالیست، که وظیفه گذار"مسالمت آمیز" و"دمکراتیک" از جمهوری اسلامی را بر عهده خود گذاشته است! نهادی که نه شخصیت ها و نمایندگان و شرکت کنندگان آن "دمکراتیک" انتخاب شده اند و نه ادعای گذار "مسالمت امیز" آن متکی به سوخت و ساز مسالمت آمیز امروز سازمانها و نهاد های دخالتگر مردمی است، در میدان هستند. اینها همه و همه سناریوی بخشهایی از بورژازی ناراضی است که برای سهیم شدن در قدرت سیاسی و اقتصادی عناوین عامه پسند "دمکراتیک" را به غیردمکرات ترین آلترناتیوها سنجاق کرده اند و آن را به نام" انتخاب مردم" در مقابل جامعه میگذارد.
آلترناتیوهایی که برخلاف ظاهر دمکراتیک بودن آن، مردم را از انتخاب نمایندگان واقعی خود محروم میکند، برخلاف ظاهر مدنی و مسالمت آمیز خود، از آنجا که جمع جبری شخصیت ها و سازمان های ناسیونالیست و قومی و فدراتیوچی و مذهبی اند، منشاء کشمکشهای قومی، مذهبی در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی و در فردای آن است. آلترناتیوهایی که کمترین ربطی به اعتراض، توقع، افق و آمال امروز کارگر و مردم معترض در ایران ندارد و برعکس سناریوهایی در مقابل و علیه آلترناتیوی است که کارگر، بازنشسته، دانشجو، زن و مرد آزادیخواه چند سال است در این جامعه فریاد میزند. آنهم اعمال قدرت ما مردم از طریق نهادهای خودمان، یعنی شوراهای مردمی است. بیهوده نیست تا امروز ما شاهد سر سوزنی سمپاتی به آن در میان طبقه کارگر و مردم معترض و آزادیخواه در هیچ گوشه ای از ایران از این آلترناتیوها نبوده ایم. کافی است شما برای بیست و چهار ساعت میدیای دست راستی را ببندید تا متوجه حضور، قدرت و ریشه اجتماعی نزدیک به صفر، این نیروها بشوید!
در مقابل این طرح ها،" کنگره سراسری شوراهای مردمی"، که حزب ما بعنوان آلترناتیو مردمی و همگانی، نه فقط برای حزب و سازمان خود که برای همگان طرح میکند، تضمین کننده دخالت مستقیم و بلاواسطه مردم در تعیین آینده و سرنوشت خود، تضمین کننده بالاترین آزادیهای سیاسی برای همه نیروهای سیاسی است که در کنار هم و رو در رو در فضایی سیاسی در شوراهای مردمی آلترناتیو، سیاست، طرح های خود را، آزادانه در معرض قضاوت و انتخاب مردم قرار دهند. شوراهایی که امکانات برابری در اختیار طرفداران حکومت شورایی و طرفداران سلطنت یا فدرالیسم قومی و ... برای ارائه برنامه و سیاست خود و قضاوت مردم قرار میدهند. در چنین شرایطی است که مردم با چشم باز و آگاهانه حکومت آتی خود را انتخاب میکنند.
"کنگره سراسری شوراهای مردمی" که تشکیل فوری شوراهای مردمی را در هر جایی که شکل نگرفته اند در دستور خود دارد، تنها شانس انتخاب مسالمت آمیز و واقعی نمایندگان مردم از طرف خود مردم، از طریق مبارزه مسالمتآمیز احزاب در داخل شوراها، آزمایش برنامه احزاب مختلف در جریان عمل، را ممکن میکند. این آلترناتیو است که خطر"سوریه ای شدن"، دست بدست شدن قدرت بدون دخالت واقعی و مستقیم مردم را عقب میزند.
مردم متشکل در شوراهای مردمی خود نه نیازی به دخالت دول غربی یا منطقه ای که اساسا نقش مخربی دارند، برای "حفاظت" از موجودیت خود دارند و نه نیازی به تعیین حکومتی فرای سرشان، اما "به نام" آنها! این مردم امروز حی و حاضر در صحنه مبارزه اند و بخشی از این مبارزه "بدست گرفتن قدرت بدست خود و توسط نهادهای مردمی خود" است. "کنگره سراسری شوراهای مردمی" آلترناتیو این مردم برای اعمال اراده خود، هم امروز و هم در سیر خلاصی از جمهوری اسلامی و هم فردای پساجمهوری اسلامی است.
این آلترناتیو، امروز در ایران هم ریشه قوی دارد و هم نطفه های سراسری شدن آن شکل گرفته است. امروز "اداره شورایی" خواست و مطالبه بخشهای مختلف مردم، از کارگر تا بازنشسته و معلم و دانشجو است. هر نیروی مردمی، و نه صرفا کمونیست و چپ، که مدعی دفاع از اعمال اراده مردم، انتخاب آزادنه مردم، حق مردم در تعیین آینده خود و .... است، باید با اتکا به این موجودیت واقعی آلترناتیو خود را بسازد و اعلام کند. نیرویی که واقعا نگران سوریه ای شدن ایران و تبدیل آن به میدان جنگ و کشمکش نیروهای ارتجاعی، از امریکا و روسیه تا ترکیه و عربستان و اسرائیل است، باید به نیروی مردمی متحد و متشکل در شوراهای خود تکیه کند.
حكمتیست: حزب کجای این آلترناتیو یا پروسه قدرتگیری "کنگره سراسری شوراهای مردمی" قرار میگیرد؟ رابطه شما با این نهاد و اساسا شوراهای مردمی چیست؟
آذر مدرسی: ما روشن گفته ایم که "حزب حکمتیست (خط رسمی)، بعنوان یک حزب کمونیستی که برای انقلاب کارگری مبارزه میکند، تنها راه شرکت و دخالت در قدرت سیاسی را برای خود، از طریق شرکت در به قدرت رسیدن ارگانهای مردمی، ارگانهای دمکراتیک شوراهای مردمی میداند و تلاش خواهد کرد که تنها آلترناتیو رادیکال و موجود جامعه ایران، یعنی "کنگره سراسری شوراهای مردمی"، را به قدرت نزدیک کند!"
جنبش و حزب ما همیشه بخشی از شکلگیری و پروسه قدرتگیری شوراها بوده است. سنتا نه فقط مبلغ بلکه دست اندرکار تشکیل شوراهای مردمی در محلات، مراکز تولید و ... بوده است. از این زوایه فکر میکنم نیازی به اثبات تلاش، مبارزه و سیاست روشن ما برای متحد کردن مردم در مبارزه امروزشان باشد! نیازی به اثبات این واقعیت که ما همیشه سد بستن در مقابل حذف مردم از صحنه سیاست، در مقابل سناریوهای ارتجاعی علیه مردم در صف مقدم بوده ایم باشد! ما همیشه مدافع سرسخت اعمال اراده مردم در سرنوشت خود بوده ایم و در شرایطی که امکان آنرا داشته ایم آنرا متحقق و ممکن کرده ایم.
اما امروز و در شرایط متلاطم امروز و شرایط بسیار متلاطم تر آینده، چه در پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی و چه پس از آن، این تلاش و مبارزه کافی نیست. ما بخشی از نیروی مردمی هستیم که برای کسب قدرت خود را آماده میکنیم، برای آن برنامه داریم و ارگانهای این اعمال اراده و حاکمیت را از امروز میسازیم.
ما کمونیستهایی هستیم که هیچگاه هدف نهایی خود یعنی انقلاب کارگری را مخفی نکرده ایم و به این واقعیت واقفیم که جنبش ما، حزب ما ریشه ای عمیق در جامعه، در میان کارگران و مردم آزادیخواه دارد. شرکت فعال در شوراهای مردمی، امکان انتخاب شدن برنامه و سیاستمان در شوراهای مردمی را دمکراتیک ترین و در عین حال واقعی ترین راه برای شرکت و دخالت ما در قدرت سیاسی است. ما نماینده اکثریت مردمی که تشنه آزادی و رفاه و برابری اند، هستیم و برای به قدرت رسیدن این مردم با پرچمی رادیکال و انسانی و کارگری از هیچ تلاشی کوتاهی نخواهیم کرد.
همانطور که گفتم اوضاع به سرعت تغییر میکند و حزب ما امروز متناسب با این تغییرات خود را برای ایفای نقش در ابعادی بسیار وسیعتر از امروز آماده میکند. امروز امکانی برای قدرتگیری مردم و طبقه کارگر فراهم شده است، باید آگاهانه، هوشمندانه و البته به سرعت به پیشواز این شرایط رفت!
http://hekmatist.com/fa/entesharat/articles-all/210806a
کنگره سراسری شوراهای مردمی" آلترناتیو مردمی پس از جمهوری اسلامی
جامعه ایران، طی چهار سال گذشته، از دیماه ۹۶ تا به امروز، و بویژه از تیر- مرداد ماه سال جاری، بطور سراسری و پیوسته، قدم به قدم خلاصی از جمهوری اسلامی ایران به قدرت مردم، را نزدیک و نزدیکتر میکند! این سیر خلاصی از جمهوری اسلامی، طی چهار سال گذشته، مستقیم، بلاواسطه، رو در رو، توسط اعتصابات کارگری و اعتراضات مردمی، جمهوری اسلامی ایران را به لبه پرتگاه سقوط و سرنگونی کشانده است!
اعتراضات و مبارزات مردمی، که نه علیه "یک بال" نظام و"یک شخص" و"یک نهاد" جمهوری اسلامی، که علیه تمام نظام و کل هیئت حاکمه با همه ابزارهای اعمال قدرت خود، هر روز قویتر و وسیعتر و متوقعتر به میدان آمدهاند! اعتراضاتی که دست همه نیروهای ضدمردمی و مخرب جهانی و منطقهای را از بحرانهای سیاسی ایران کوتاه کرد و بالاخره دخالت طبقه کارگر و مردم آزادیخواهی که دست قدرتها و جریاناتی که در منطقه بدنبال منافع خود ریاکارانه تحت عنوان پروژههای "آزادسازی" ایران دو دهه علیه آیندهای "آزاد و مرفه و امن" میداندار بودند، را از تحولات جاری و سیر خلاصی مردم ایران از حاکمیت چهل و دو ساله جمهوری اسلامی ایران، کوتاه کرد!
در این جدال سرنوشتساز برای آیندهای "مرفه، آزاد و امن"، برخلاف انقلاب پیشین و تجربه به زیرکشیدن حاکمیت پیشین، مردم خواستها و توقعات خود از آینده پس از خلاصی از جمهوری اسلامی را به روشنی بیان و اعلام کردهاند! "رفاه، آزادی و امنیت"، " اداره شورایی"، خواستهایی است که در هر دم و بازدم تقابل کمپ مردم آزادیخواه علیه کمپ ارتجاع در قدرت، خود را به اشکال مختلف و در سطوح مختلف بیان میکند. این خواستها، امروز عملا به وجدان آگاه جامعه ایران برای دستیابی به فردایی به دور از فقر و محرومیت و نابرابری و اختناق، تبدیل شده است.
خواستهای آزادی، رفاه، برابری، امنیت و اداره شورایی که بیش از چهار سال است قدم به قدم و روز به روز شفافتر و روشنتر به پرچم یک همبستگی سراسری در ایران تبدیل شده است، محصول پیشرویهای جنبش کارگری و جنبشهای اعتراضی عمیقی است که علیرغم خشنترین سرکوبها و تحمیل زمختترین محرومیتها، حتی یکروز هم میدان جدال برای رسیدن به مطالبات انسانی جامعه را ترک نکردند! جنبشهایی که نه خودبخودی و بیسازمان و نه بدون رهبری اند!
پیشرویهایی که خود محصول شکلگیری کانونها، شبکههای مبارزاتی، مجامع عمومی، شوراها و سازمانهایی است که توسط پیشروترین شخصیتها و دستاندرکاران و سازماندهندگان اعتصابات و اعتراضات در جریان، طی چهار سال گذشته قدم به قدم شکل گرفته است و علیرغم صدها و صدها ممنوعیت و فشار، موجودیت خود را عملا به حاکمیت تحمیل کردهاند!
این واقعیت ضامن پیشروی تا به امروز جدال مردم با قدرت مخرب بالای سرشان بوده است! تا جایی که امروز خواست شورا و اداره شورایی، بعنوان تنها شکل اعمال اراده تودهای و دمکراتیک مردمی، به خواستی ملموس، قابل دسترس و قابل اعتماد تبدیل شده است!
دخالت جمعی، خرد جمعی، سازماندهی و رهبری جمعی، از طریق مجامع عمومی کارگری و هدایت طیفی از نمایندگان و شخصیتهای شناخته شده و پیشروان جامعه، اعمال اراده مردمی در شوراها، امروز دیگر در گرماگرم مبارزه در حال اجرا است!
شوراهای مردمی، نه برای فردای پس از جمهوری اسلامی، که بعنوان سازمان موجود مبارزاتی، قابل تشکیل و قابل اجرا، و برای بکارگیری، دخالت و تضمین و تامین شرکت همگانی مردم در پیشبرد سمت و سوی مبارزه در جریان، امروز یک نیاز و واقعیت غیر قابل انکار است!
امروز اداره شورایی جامعه، بعنوان تنها ضامن دخالت همگانی و دمکراتیک مردمی، علاوه بر "نه به جمهوری اسلامی" به یک "آری" روشن و به خودآگاهی مردم آزادیخواه در امکان شکلدادن به یک ساختار دمکراتیک و مردمی، تبدیل شده است.
حزب حکمتیست (خط رسمی) با به رسمیت شناختن این واقعیات و برای تضمین پیروزی مردم آزادیخواه در مقابل جمهوری اسلامی و شکست کامل آن و با اتکا به آلترناتیوی که ریشه در جدالهای امروز مردم برای دستیابی به آزادی، رفاه، امنیت دارد، "کنگره سراسری شوراهای مردمی" را تنها آلترناتیو مردمی و تنها ضامن دخالت همگانی مردم ایران در تعیین سرنوشت خود، امروز و در فردای پساجمهوری اسلامی ایران میداند.
"کنگره سراسری شوراهای مردمی" که در شرایط ضعف قطعی حکومت، فروپاشی، انقلاب، سرنگونی و.... بیدرنگ بعنوان آلترناتیو قدرت برخاسته از جامعه و بعنوان دولت جایگزین، اعلام موجودیت میکند و کنترل جامعه را، به نمایندگی از مردم ایران، مردم متشکل در شوراهای مردمی، بدست میگیرد!
"کنگره سراسری شوراهای مردمی" به محض امکان، بلافاصله و بیدرنگ بعنوان دولت قانونی، به منظور پاسخ به نیازهای مردمی که برای دستیابی به این نیازها جمهوری اسلامی را به زیر کشیدهاند، اقدامات فوری زیر را عملی میکند:
۱- اعلام موجودیت خود بعنوان قدرت حاکم، بعنوان دولت رسمی و قانونی در ایران تا برگزاری رسمی و علنی "کنگره موسس حکومت آتی"!
۲- تامین قدرت دفاع از خود شوراهای مردمی در برابر توطئههای ارتجاع مغلوب و سایر نیروهای ارتجاعی و ضد مردمی و دفاع از اعمال اراده مستقیم مردم انقلابی!
۳- اعلام آزادیهای بدون قید و شرط سیاسی، آزادی فعالیت احزاب و نیروهای سیاسی با هر آرا و افکاری در شوراهای مردمی برای ارائه برنامههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود و جلب اعتماد شوراها به این برنامهها!
۴- کمک به شکلگیری و رسمیت یافتن فوری شوراهای محل کار و محل زیست، کارگری، کارمندی و... در سراسر ایران، طی مدت حداکثر شش ماه!
۵- لغو تمام قوانین تبعیضآمیز بر مبنای جنسیت، مذهب و قومیت! تضمین آزادی مذهب و بیمذهبی و برابری کامل شهروندان!
۶- تامین معیشت، بهداشت، سلامت، مسکن و امنیت همه مردم در سراسر ایران، با اتکا به منابع اقتصادی، اجتماعی، نظامی و امکانات موجود در جامعه از طریق نظارت شوراها بر تولید و توزیع!
۷- اعلام حاکمیت موقت "کنگره سراسری شوراهای مردمی" ایران به نهادهای بینالمللی و دولتهای جهان!
۸- لغو تمام قرادادهای اسارتبار سیاسی، اقتصادی و نظامی، اعلام آشتی با همه کشورهای همسایه، دولتها و مردم در کشورهای مختلف!
۹- اعلام ممنوعیت دیپلماسی مخفی و قطع کامل هر نوع کمک و حمایت مادی و تسلیحاتی به دولتها و نیروهای سیاسی و نظامی در منطقه و جهان!
۱۰- برگزاری رسمی و علنی اولین "کنگره موسس حکومت آتی" با شرکت نمایندگان منتخب شوراها در سراسر ایران، برای تدوین قانون اساسی و شکل دادن به نهادهای حاکمیت مردمی طی شش ماه پس از قدرتگیری!
حزب حکمتیست (خط رسمی)، بعنوان یک حزب کمونیستی که برای انقلاب کارگری مبارزه میکند، تنها راه شرکت و دخالت در قدرت سیاسی را برای خود، از طریق شرکت در به قدرت رسیدن ارگانهای مردمی، ارگانهای دمکراتیک شوراهای مردمی میداند و تلاش خواهد کرد که تنها آلترناتیو رادیکال و موجود جامعه ایران، یعنی "کنگره سراسری شوراهای مردمی"، را به قدرت نزدیک کند!
حزب حکمتیست (خط رسمی)
۳ اوت ۲۰۲۱ ( ۱۲ مرداد ۱۴۰۰)
http://hekmatist.com/fa/etelaeye/210806k