هشت سال پیش سمیه بلوچ زهی اولین فردی بود که به زنان بلوچ نسل جدید امکان معرفی شدن را داد و چهره اش روی جلد مجله ها در تهران ظاهر شد. او در ٢٦ سالگی شهردار یک شهر کوچک شده بود. پس از اتمام تحصیلات در رشته مهندسی محیط زیست در تهران تصمیم گرفت به شهر خود بازگردد تا همانطور که خودش میگوید به زنان امید و اعتماد به نفس ببخشد. او بر این باور است که: « من طلسمی را میشکنم که سایه اش مدتهاست بر سر ماست.» چهار سال بعد در سال (٢٠١٧) ١٣٩٦، بلوچ زهی دوباره انتخاب شد
قتل مشو زن ترنس در اربیل به ضرب گلوله
فعالین کوئیر کرد در روزهای گذشته در رابطه با قتل یک زن ترنس، به نام مشو، در اربیل اطلاع رسانی کردهاند. مشو، زن ترنس کرد، ساکن اربیل در اقلیم کردستان، در شبکههای اجتماعی صفحه عمومی خود عکس و فیلمهایی منتشر می کرده است که با توجه به بیان جنسیتی او می توانسته منجر به آشکار شدن هویت جنسیتی او شود. بنا بر اخبار تایید نشده، برادر «مشو» او را به ضرب گلوله به قتل رسانده است. کاوه کرمانشاهی فعال کوئیر حقوق بشر و فعال کرد،
فاتی کریمی: مجازات زنان سیاسی کُرد در دهه ۶۰ و سویههای پنهان آن
مرگ و زندان: اگرچه انقلاب ۵۷ به حضور گسترده و بیسابقه زنان فارغ از هر نوع تفاوت اجتماعی در حوزه عمومی خصوصا سیاست انجامید، نتایجش نیز به همان اندازه برای زنان ویرانگر از آب درآمد. از یک سو، اجرای قوانین شریعت با روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران همه زنان ایرانی را فارغ از هر نوع تفاوتی از بسیاری از حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی محروم ساخت. از سوی دیگر، بسیاری از زنان و دختران جوان و نوجوان انقلابی نیز که ادامه فعالیتهای سیاسی خود را در خطی خلاف سیاستهای اسلامگرایان پیرو آیتالله خمینی جستجو میکردند،
مهرنوش موسوی: شاکی خصوصی ابراهیم رئیسی ام!
یک دختر نوجوان بودم که انقلاب شد. مثل همه جوانان دنیا در یک مملکت بحران زده به سیاست کشیده شدم. سال شصت اما در تلاش برای زنده ماندن، دست این دختر نوجوان از دست من در خیابانهای تهران ول شد. من در جریان کشتار سال شصت که ابراهیم رئیسی از ما جایزه طلب میکند، برای همیشه بخشی از وجودم، جوانی ام را با تمام متعلقاتش از دست دادم. برای همین شاکی ام. جنایت علیه بشریت که میگویند، مصداق بارز محو کردن یکی از بهترین دوره های زندگی من و بخش هایی از وجودم هست.
سایه رحیمی: تجربه تلخ زنان پناهجوی ایرانی در ترکیه
آوار تنهایی و رنج بیپناهی: شبنم، غزاله، مونا و رها چهار زن پناهجوی ایرانی در ترکیه هستند و نمونهای از هزاران زن پناهجوی ایرانی که در کشورهایی مثل ترکیه و یونان، از شرایط نابهسامان، نا امنی، خشونت خانگی و آزارهای اجتماعی رنج میبرند. شبنم زنی ۳۱ ساله است به عنوان پناهجو در شهر اسکی شهیر ترکیه زندگی میکند. شوهرش او و فرزند یکسالهاش را پس از اینکه بارها مورد خشونت و آزار قرار داد، رها کرد و رفت. میگوید:
لیلا پرنیان: خلافت اسلامی و سرکوب زنان در ترکیه!
«زنان و مردان مساوی نيستند، چنين چيزی خلاف طبيعت است… زنان نمیتوانند آن گونه که کمونيستها میگويند، هر کاری را که مردان میکنند، انجام بدهند… نهضت زنان با مذهب و فرهنگ ما سازگاری ندارد… زنان نبايد در انظار عمومی با صدای بلند بخندند.» اين بخشی از سخنان خشونتآمیز طيب اردوغان رئيس جمهور ترکيه عليه زنان است که در تاريخ 24 نوامبر 2014 (يک روز قبل از 25 نوامبر، روز جهانی مبارزه عليه خشونت بر زنان) در انجمن زنان «کادم» ايراد شد!
قتل ناموسی جنایت علیه بشریت
سازمان رهائی زن: گورستان زنان گمنام سلیمانیه کردستان عراق نوک کوه یخی از جنایتی نابخشودنی از قربانیان قتلهای ناموسی که در دل تاریک بی فرهنگی حاکم بر جامعه سنتی، و مذهب زده نمایان شده و وجدان هر آنکس که خود را انسان میداند را به چالش میکشد. مسلما ما هم بهمراه هزاران فعال حقوق بشر، مدافعین حقوق زنان این جنایات را شدیدا محکوم میکنیم و خواهان پیگرد قضائی قاتلین هستیم. ولی این محکوم کردنها تا زمانیکه توازن قوا را در هر کوی و برزن و هر خانواده و طایفه علیه این توحش برنگرداند و مانع بازتولید این تراژدیهای انسانی نشود پشیزی ارزش ندارد زیراکه مانع وقوع قتل ناموسی بعدی نخواهد شد.
نوال السعداوی، صدای بلند و «پرخاشگر» علیه بیعدالتی و ستم جنسیتی
زنان مبارز جهان همرزم بزرگی را از دست دادند که صلابت زندگی و پیکارش کمنظیر بود. داکتر نوالالسعداوی زن شورشگری که در دهکدهای در سرزمین مصر زاده شد و با فراست ذاتیاش از نوجوانی متوجه نابرابری زنان با مردان و ستمهای اجتماعی و مذهبی جامعهاش گردید. به قول یکی از دوستانش امینه امین «او با روحیه مبارزهطلبی به دنیا آمده بود» و همین آگاهیاش بود که ازدواج اجباری را در ده سالگی نپذیرفت. به درستی که سعداوی «مادر کلان» جنبش زنان مصر لقب گرفته بود.
یک نامه مهم و تکان دهنده از طرف مادرانی که فرزندان آنها را جمهوری اسلامی کشته است!
یک نامه مهم و تکان دهنده از طرف مادرانی که فرزندان آنها را جمهوری اسلامی کشته است! خاوران باید دست نخورده باقی بماند! ما زنانی هستیم که شاهد خاکسپاری فرزندان به خاک و خون کشیدهمان بودهایم. ما پسران و دخترانمان را دیدیم که مغزهایشان با گلوله متلاشی، قلبهایشان با گلوله سوراخ، و بدنهایشان با ماشین نیروی انتظامی و شوکر الکترونیکی له شده است. ما بدن تکه پاره شده زیر شکنجه و گردنکبود فرزندانمان را دیده و بر آنها بوسه گذاشتیم.
ندا روشن: ناقصسازی اندام جنسی زنان و کودکان دختر!
فکر میکردم برای جشن به خانه همسایه میرویم ولی وقتی وارد خانه همسایه شدیم از مهمانها و جشن خبری نبود گیج شدم و وقتی مادرم با تحکم گفت که زیر شلوارم را در بیاورم شروع به ناله کردم و از ترس تمام بدنم میلرزید. مادرم من را به روی زمین خواباند و با کمک زنهای دیگر به زور پاهایم را از هم باز کرد. یک زن که وظیفه ختنه کردن را برعهده داشت با یک تیغ در مقابلم ظاهر شد او تیغ را بالا برد و با صدای بلند گفت: «این کار را برای خدا انجام میدهم.!»