محسن ابراهیمی : شیرین عبادی در خدمت رسول الله!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

شیرین عبادی در حساب ایکس خود، در یک متن سیاه با کلمات "محمد رسول الله"، خطاب به "مسلمین جهان" گفته است: "رحلت پیامبر اسلام را به همه مسلمانان جهان تسلیت میگویم" و آن را با هشتگ "زن زندگی آزادی" و "نه به اعدام" مزین کرده است! برای کسانی که اظهارات شیرین عبادی را بعد از دریافت جایزه صلح نوبل در سال 2003 میلادی به خاطر میاورند، تسلیت به مناسبت "رسول الله" ضد زن نه تازگی و نه جای تعجب دارد.

ایشان همان کسی است که جایزه صلح نوبل را زیر بغل زد و دور جهان چرخید و در خدمت اصلاح طلبان حکومتی و اسلامشان لابی کرد که "اسلام دینی است که برای زنان احترام قائل است ... روح کلی اسلام احترام به حقوق زن به عنوان یک انسان کامل است"! 
برای خالقین انقلاب زن زندگی آزادی اصلا مهم نیست که شیرین عبادی واقعا یک مسلمان شیعه دوازده امامی مرید پیامبر اسلام است یا یک ابن الوقت سیاسی است که هنوز تصور می کند اسلام جایی در آینده سیاسی ایران دارد و هنوز میتوان در خدمت اهداف سیاسی به اسلام و رسول الله اش آویزان شد.  
خالقین انقلاب "زن زندگی آزادی" با وقوف کامل به خصومت اسلام با حقوق و کرامت انسانها، حق هر بشری برای اعتقاد به هر خرافه ای را به رسمیت میشناسد، اما در عین حال به میدان آمده اند تا این هیولای خونین و چرکین را از پیکر جامعه بکنند و دور بیاندازند و نخواهند گذاشت آن را هیچ احدی از جمله شیرین عبادی از هیچ سوراخی وارد زندگیشان کند. 
جایزه صلح نوبل همیشه یک پروژه سیاسی بوده است. این جایزه زمانی به شیرین عبادی اهدا شد که دول غرب به امامزاده محمد خاتمی دخیل بسته بودند و او به عنوان زنی از طیف اصلاح طلبان جایزه را گرفت، زیر بغل زد و دور جهان چرخید و در خدمت رنگ آمیزی حکومت و اسلامش توسط اصلاح طلبان خرج کرد و عملا در تداوم عمر حکومت اسلامی نقش ایفا کرد. به نظر میرسد او هنوز از این تصور ابلهانه و خیال باطل رها نشده است که میتوان حتی در فضای انقلاب سارینا ها، نیکاها، اسراها، توماجها، سپیده ها و صدها قهرمان دیگر و میلیونها همدرد و همرزم این قهرمانان با هشتک "زن، زندگی، آزادی" به ستون پوسیده اسلام و رسول الله آویزان شد! 
----

در پاسخ به انتقاد یک خواننده ژورنال
محسن ابراهیمی 
دوستی از ایران در باره مطلب "شیرین عبادی در خدمت رسول الله" به قلم این نویسنده، منتشر شده در ژورنال شماره ۸۲۶، نظر انتقادی دارد که عینا همینجا می بینید: 
"اینگونه برخوردها با امثال شیرین عبادی را نمی پسندم. به هر حال ایشان به خاطر عقایدش از ایران کوچ و در ایران متحمل سختی های زیادی شد. به یکباره همه اینها را زیر سوال بردن منطقی نمی بینم." 
"به هر (حال) مخالفین طیف های وسیعی هستند از ناخداباوران تا خدا باوران. برای رها شدن از شر اسلام سیاسی اتفاقا باید افرادی که معتقد به هر مذهبی هستند اما متعهد به جدایی دین از سیاست را همراهی نمود." 
دوست گرامی، قبل از هر چیز مایه خوشحالی است که به عنوان یک خواننده جدی ژورنال نظر انتقادیت را با ما در میان گذاشته اید. برای توضیح بیشتر نکاتم در مطلب مورد انتقادت، دو جنبه زیر مهم هستند:
نکته اول: ترک کشور به خاطر هر عقیده ای کوچکترین حقانیتی به آن  عقیده نمیدهد. عقاید و نظرات را باید مستقل از موقعیت صاحبان آن عقاید و نظرات مورد نقد قرار داد.
درست است که شیرین عبادی هم به خاطر عقایدش کشور را ترک کرده است. اما در دوره ای که شیرین عبادی در خدمت عقاید جریان اصلاح طلب عملا به تداوم عمر حکومت کمک کرد، هزاران مخالف سرسخت حکومت و قوانین اسلامی زندانی و شکنجه شدند و تعداد زیادی از این مخالفین سرسخت حکومت که از اعدامهای حکومت جان سالم بدر بردند ناگزیر از ترک کشور شدند.  ترک کشور هیچگونه حقانیتی به نظرات سیاسی این مخالفین هم نمیدهد. نظرات سیاسی را باید به اعتبار خودشان، مستقل از اینکه صاحبان آن نظرات زندانی بوده اند یا کشور را ترک کرده اند، مورد نقد و داوری قرار داد. 
شیرین عبادی وقتی به خاطر جایزه صلح نوبل در سال ۱۳۸۲مخاطبین وسیعی در جهان پیدا کرد، یعنی در ۲۵ سالگی جنایات هولناک حکومت با اتکاء به احکام قران، به دوربینهای پربیننده رسانه ها خیره شد و اعلام کرد: "اسلام با حقوق بشر مغایرت ندارد و اگر قرآن را مطالعه کنید، خواهید دید که هیچ بخشی از آن مخالف با حقوق بشر نیست." این دیگر از حوزه باور شخصی خارج میشود وقتی دارنده اش دور دنیا بچرخد و ایدئولوژی رسمی حکومت را تطهیر کند. این یک پروژه سیاسی بود که سردمدارانش تلاش کردند مردم را در ایران به اصلاح حکومت از درون امیدوار نگه دارند و در جهان مثل محمد خاتمی از تریبون سازمان ملل از یک حکومت ویرانگر چهره ای متمدن و مدافع "گفتگوی تمدنها" عرضه کنند.  
نکته دوم: موافقم که مردم مخالف باورهای متنوع دارند. ممکن است کسی باور به وجود خدا داشته باشد اما نخواهد آخوند و احکام شریعت مزاحم تحصیل کودکانش شود. نخواهد گشت ارشاد دختران و زنان را آزار دهد. موافقم که برای رها شدن از اسلام سیاسی باید دست این انسانها را فشرد. 
اما می دانیم که یک هدف مهم انقلاب زن زندگی آزادی کوتاه کردن دست احکام قرآن و شریعت از زندگی مردم است. میدانیم که فضای جامعه آنچنان ضد مذهبی است که هنوز زندان و شکنجه و ماشین اعدام حکومت کار میکند اما مردم سر خاک عزیزانشان که بدست حکومت کشته شده اند، به جای قران خوانی، موزیک پخش می کنند. در چنین فضای ضد مذهبی، تسلیت به مناسبت "رحلت پیامبر اسلام" آنهم با هشتک زن زندگی آزادی زیر لوگوی "محمد رسول الله" نشانه ای از باور شخصی نیست. تقلایی از یک خط و گرایش سیاسی شناخته شده اما ورشکسته برای تغییر مسیر انقلاب است. رکن چنین گرایشی این است که قبل از اینکه انقلاب ارکان نظام را در هم بریزد و مردم قدرت بگیرند، باید فکری برای ساخت و پاخت از بالای سر مردم کرد. یک جوری خواب یک کنفرانس گوادلوپ دیگر را می بینند که این بار سپاه نقش ارتش در انقلاب ۵۷ را بازی خواهد کرد و قدرت به جای مردم به منتظرالحکومت های دوره جدید منتقل خواهد شد. بی دلیل نیست که رضا پهلوی منظم ازاین دم میزند که با سپاه مکالمه دارد و آنقدر نگران اسلام شده است که میگوید "اگر قراره اسلام ستیزی باشه همون بهتره که این حکومت بمونه." تسلیت "رحلت پیامبر اسلام" توسط شیرین عبادی در جهت چنین تصوری هر چند پوچ از تحولات سیاسی آینده است.  
 مندرج در دو شماره ژورنال 826 و 827 به تاریخ  14 و 15 شهریور 1403