وزیر کار در مخمصه "طرح" و "هدف" دیگر شورش را در آورده است. "هم افزایی" عنوان طرحی است که وزیر کار جدید در حال آماده کردن آن است.
این طرح در تشابه با هنر سایر وزیران ماسبق ایشان در وزارت کار نیازی به سر و ته، نیازی به تعریف هدف معین، نه ابزار و اقدامات و تعهدات ... هیچ کدام ندارد. تکرار خزعبلات "تولید" و "جهش تولید"، و در اساس سر دواندن کارگران همراه با شانه خالی کردن وزارتخانه از وظایف خود در تامین حقوق پایه ای و اساسی آنها هنر بزرگ یک وزیر کار است که کالیبر هر چه بزرگتری در یاوه گویی را پیش پای حضرات قرار میدهد. همین چند هفته در شروع کار شاهد گویاست که این لباس برای قامت احمد میبری آفریده شده، مژدگانی آن است که وزیر جدید از شایسته ترین نمونه ها در شجره این پست است. در چند سطر آتی نوشته استدلال خواهیم کرد که تا همین جا احمد میدری با "هم افزایی" کذایی برای این پست یک نوبر است. در یک کلام وزارت کار در راس بورژوازی ایران برای حملات تازه به طبقه کارگر در حال آمادگی است. همه چیز گواه پیسی طبقه حاکم است. دستشان خالی است، و جز چشم انداز دله دزدی از دستمزدها در چنته ندارند؛ نه فقط این، بورژوازی ایران میخواهد عقب راندن کارگران را با مهر مسخرگی و حقارت چهارمیخه کند. این وزیر ماندنی نیست. دوام نخواهد آورد. سوال این است طبقه کارگر با میبری چه خواهد کرد؟ آیا بموقع ابتکار عمل را بدست خواهد گرفت؟ سوال این است که کدام عرصه ها توسط کارگران به کشمکش داغ تبدیل میشود، زمین را زیر پای طبقه حاکم داغ خواهد کرد تا وزیر کارش را خلع کند، تا به این ترتیب طبقه کارگر در عرصه سیاسی جای پای خود را باز کند.
وزیر کار و یک "طرح"
هیچ طرح معین با نیم ساعت تفکر و هیچ نشانی از عقل سالم در کار نیست. کارگر در آن جامعه شغل میخواهد، به دستمزد کافی نیاز دارد، فیل جناب وزیر یاد دوران شیوع کرونا افتاده است. شاید حق با اوست. میلیونها کارگر آن جامعه هرگز مجال نیافتند کیفر خواست علیه توحش وزارت کار را به کرسی بنشانند. میبری بیجا میکند که خود را به نفهمی میزند که چگونه شجره وزارتخانه متبوع ایشان به جای هر گونه مسئولیت در مقابل تامین معاش میلیونها خانواده کارگری آنها را به "تولیدات" خانگی حواله دادند، و به دنبال یک سامانه فروش اینترنتی محصولات، مسخره کردند. میبری هر چه که نداند، بخوبی میداند که اجزای طرح کذایی فعلی آن زمان هم بکمک وامهای خرد بانک رفاه آذین بسته شد. ادا و اطوار "پژوهشی" امروز حضرات در دکان تازه برای طفره رفتن در مقابل مسئولیت وزارت کار در تامین شغل و یا تامین معاش تک تک کارگران جوینده کار تنها حکایت از فطرت پست بورژوازی ایران میتواند داشته باشد.
"کارت های اعتبار" و اینبار در کمدی رقت بار "هم افزایی میبری"
احمد میبری در توضیحات خود خطاب به خبرنگار ایرنا، و در آسمان ریسمان حول تولید با سرمایه اندک از طریق پیوند شرکتهای بزرگ و کوچک را مورد توجه قرار میدهد. شیفتگی و هیجان آشکار میبری در گفتگو با خبرنگاران در توضیح کاربرد تلفن همراه در امورات بانکی زیادی اغراق آمیز است. خصوصا که تمام ماجرا ظاهرا از وامهای کوچک بانکی با استفاده از تضمین شناسایی متقاضی از طریق تلفن فراتر نمیرود. نوآوری و تحولات صنعت بانکداری از ذوق بچگانه ایشان شنیدنی تر است: "طی دوران کرونا در ظرف مدت یکماه به ۲۳ میلیون متقاضی خدمات و تسهیلات ارائه شد و امروز هم در راستای نوآوری افراد و بازنشستگان بدون نیاز حضوری و مراجعه به بانک با ارتباط الکترونیکی، تضامین و اعتبار لازم را به دست آورند و از فروشگاه ها خرید کنند. این اقدام اگر چه در ظاهر ساده به نظر می رسد اما تحولی بنیادین در صنعت بانکداری به شمار می رود. "
نظام بانکداری سرشان را بخورد، براستی جای تعجب دارد که چرا خارج از مرزها کسی برای طرح و پژوهش وزیران کار در ایران تره خرد نمیکند. "هم افزایی" در مثال وزیر کار برای شیر فهم کردن خبرنگار مربوطه، به خواندنش میارزد:
"در استان همدان مشکلاتی برای تولیدات کوچک وجود دارد و آن این است که حدود ۱۷ هزار تولید خانگی داشته و لباس میدوزند اما به دلیل اینکه پارچه رو به قیمت نخریده و آموزش های لازم را ارائه نمی دهند، به بازار دسترسی نداشته در معرض نابودی هستند. اگر اینگونه موارد بتوانند با یکی از برندهای ایران پیوند خورده و ارتباط برقرار کنند موفق خواهند شد. "
توجه میکنید! خیلی ساده است با وامهای کوچک مختص به خرید مواد اولیه و خرید کلاسهای آموزشی و مقداری باج سبیل برای بهره گیری از "برندهای داخل"، تولیدات خانگی را وادار کنید تا جان بکنند با کار هر چه بیشتر محصولاتی که شرکتهای بزرگ مثل خر در فروش آن گیر کرده اند را از طریق اینترنت بفروشند و زندگی را سر هم کنند.
از وضع برق و فیلترینگ هم عجالتا هیچ نپرسید، اما کماکان در یک سوال باقیمانده ناچارا باز هم سر و کار ما با وزیر کار میافتد:
وام از طریق بانک رفاه با سود و باز پرداختهای تضمین شده؛ فروش یا کرایه مواد اولیه توسط شرکتهای بزرگ؛ کار و بدبختی و جان کندن از کارگران باصطلاح "تولید کوچک"؛ نوآوری و صنعت بانکداری هم صدقه سر سامسونگ؛ در این وسط جناب وزیر کار و فخر فروشی "هم افزایی" کذایی دیگر صیغه ای است؟
خنده؟ شاید!
مضحکه؟ بدون تردید.
خزعبلات؟ هر چه هست صفحات خبرگزاری ایرنا پر میشود، بساط تنقلات و تملق متقابل جلسات پژوهشی بر دوام میماند. این خطوط رو به کارگران است. جهل متعارف و عامدانه این جلسات و در راس آن وزیر کارشان حالتان را بهم میزند. وجدان و شرافت انتظار بسیار زیادی است. کسی به روی خود نمیاورد. چرا جرات ندارند این جلسات را با حضور مستقیم کارگران برگزار کنند؟
وزارت کار در دوایر رسیدگی به امنیت محیط کار مگس میپراند، در این وزارتخانه قانون کار در راهنمای کامل حمله به حقوق کارگر به آخر خط رسیده است، دفاع از هر گونه حق برای کار و دستمزد دیگر موردی ندارد، راستش را بخواهید وزیر کار یا خرکچی رهگذر، دیگر چه فرق میکند؟ در عوض آن جامعه مملو از تب تولید، مملو از حق طلبی کارگری باید به حرف بیاید. کارگر باید به صف جلو راه پیدا کند. این کارگران هستند که باید به زبان خود بگویند چه میخواهند، کدام شرایط را گردن نمیگذارند و نمیپذیرند.
طبقه کارگر در ایران نمیتواند بیش از این کشمکش بر سر دستمزدها، معاش و اشتغال را به فردا موکول کند. حق طلبی کارگری میتواند از فواید احمد میبری در سمت وزیر کار در قدم های اول اتحاد خود بیشترین بهره را ببرد. برای دولت و برای سرمایه داران، وزیر کار و طرح هایش آش دهن سوزی نیست. ارزش مواجهه با خطر اولین اعتصاب را هم ندارد.
ماست مالی و انکار حقوق و انتظارات کارگران ممنوع! وزیر بی وزیر!
زنده باد دستمزد!
بازگشت به کار کارگران اخراجی، کارفرمایان را در اخراج کارگران افسار بزنید!