فراخوان ۲۸ فوریه ۲۰۲۵ عبدالله اوجالان، در نگاه نخست هم نگرانکننده و هم امیدبخش به نظر میآید. «دولت باغچهلی»، رهبر حزب حرکت ملی ترکیه (MHP)، شریک ائتلافی حزب عدالت و توسعه (AKP) در دولت حاکم، ...
که پیشتر پ ک ک را گروهی تروریستی میخواند و مخالف هرگونه گفتوگو بود، در ماههای پایانی سال ۲۰۲۴ پیشنهاد دیدار با اوجالان در پارلمان را داد. این پیشنهاد ناگهانی، که انگیزههای آن را میتوان در ایجاد شکاف در دولت ائتلافی، نگرانی از بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داخلی، و احساس خطر از گسترش نارضایتیها و اعتصابهای کارگری جستجو کرد، بیش از همه نشاندهنده شرایط ویژه خاورمیانه و هویتیابی نزدیک به پنجاه میلیون کورد با خواستهای تاریخی خود و پشتیبانیهای بینالمللی است.
حاکمیت ترکیه، در مواجهه با مقاومتهای درخشان در روژآوا و مبارزه پنجاه ساله کوردها درترکیه و حزب کارگران کردستان، درمانده شده است. اوجالان، پس از ۲۶ سال شکنجه در زندان انفرادی جزیره امرالی، بدون دیپلماسیهای مخفیانه، در این فرصت تاریخی به دست آمده، به پیشنهاد دولت باغچهلی پاسخ داد و حاکمیت ترکیه را در برابر دوراهی قرار داد. این اقدام نشان داد که تروریست واقعی کیست! دولت ناچار شد با کسانی که پیشتر «تروریست» مینامید، به گفتوگو بنشیند و عملاً مقاومت را به رسمیت بشناسد. میلیونها ناظر در سراسر جهان شاهد زایش دوباره یک حرکت پرقدرت بودند.
اینک، سازمانیافتگی، تجربه و آگاهی جنبش و مقاومت، خواستهها و پشتیبانیهای افزون بر بیست میلیون کورد در ترکیه، همبستگیهای اجتماعی و شرایط نوین در خاورمیانه را پدید آورده است. این نیروی مادی و خواستههای تاریخی نزدیک به ۳۰ میلیون کورد در ایران، عراق، شمالشرق سوریه (روژآوا)، ارمنستان و اروپا، همراه با هواداران و همراهان انترناسیونالیستی که به این جنبش پیوستهاند، اکنون بهعنوان نیرویی پویا و نیرومند در جغرافیای حساس خاورمیانه به میدان آمدهاند. این نیروی گسترده، با پشتیبانیها و همبستگیهای بینالمللی، در نقشه جدید خاورمیانه نقشی تعیینکننده و استراتژیک ایفا میکند که تحولاتی عمیق در دینامیک سیاسی و اجتماعی این منطقه حساس به همراه خواهد داشت.
دیدارهای ۲۸ دسامبر ۲۰۲۴ و دو دیدار پس از آن با نمایندگان حزب دموکراتیک مردم (کورد، دم پارتی) فراخوان تنظیم و در ۲۶ فوریه ارائه داده شد. این فراخوان سرشار از کدهای هوشمندانه و حیاتی است که نیاز به گشودن، تدقیق و ارزیابی در کنگره پ ک ک دارند. تنها با بازخوانی این کدها و درک پیام و جوهرهی استراتژیک آن است که میتوان نگرانیها را کاهش داد، رهیافتهای لازم را پیش گرفت و افقِ امید را روشن ساخت. فراخوان، ریشه در نگرش جنبش آزادیخواهانهای دارد با تجربهی نزدیک به ۵۰ سال مبارزه در برابر بزرگترین ارتش ناتو، دیگر قدرتهای منطقهای و داعش. با بازخوانی فراخوان، روشن میشود که اهداف آن، استمرار همان پارادایم و برنامههای پ ک ک است.
فراخوان، همانند دیسک فشردهای (CD) از کتاب چهارم نزدیک به پانصد صفحهای «دفاعیات اوجالان» زیر عنوان «بحران تمدن در خاورمیانه و مانیفست تمدن دموکراتیک»، که در سال ۲۰۰۹ در زندان نگاشته شده و شرایط دگرگون خاورمیانه، بهویژه در سوریه، ترکیه و ایران را در بر میگیرد. برخلاف تبلیغات کوتهفکرانهی برخی محافل، فراخوان، اقدامی «بیخبرانه» از شرایط موجود، یا برداشتهای فردی و «انتقال خبرهای دروغ» و دسیسهی «مقامات امنیتی ترکیه» نیست، بلکه مسئولانه و هوشیارانه، کلیتی را بیان میکند که راهگشای مبارزه و شرایط نوین میباشد. فراخوان پیش از نهایی شدن با دیالوگهای سازنده و رفت و برگشتها تنظیم شد و با رهبران حاکم در اقلیم کردستان عراق، احزاب مختلف در ترکیه، رهبری نظامی و سیاسی حزب و … در میان گذارده شد.
اما عناصر کلیدی فراخوان، در شرایطی به ضرورت در دستور کار قرار میگیرد که در یک سدهی اخیر مادیت یافتهاند؛ دستکم از پیمان سایکس -پیکو در سال ۱۹۱۶ و لوزان ۱۹۲۳ که کردستان پاره پاره میشود و خاورمیانه در بن بست و ستیز قرار میگیرد. انکار هویتهای قومی، فرآیند آسیمیلاسیون کردها، سرکوب زنان و نسلکشیها، و مناسبات استثماری و بردهدارانهی نظام کاپیتالیسم مدرن و امپریالیسم، در سدهی اخیر، همچون پیامدهای شوم تقسیمات ژئوپلیتیک پس از جنگ جهانی اول و شکلگیری دولت-ملتها، به بحرانهای انسانی، اجتماعی و زیست بومی دامن زد. فاشیسم و نازیسم و در اروپا، جنگ جهانی دوم و جنگهای کنونی که میتوان آنها را جنگ جهانی سوم نامید، و اسلام سیاسی و داعشیسم … چهره نمای سدهی اخیر را شکل دادهاند. فراخوان، به ویژه در آنجا که به ضرورت مبارزه مسلحانه و ساختار سیاسی برآمده از شرایط روز و به ویژگی این دوران میپردازد.
اهداف استراتژیک پنجاه سالهی اخیر به بیان فراخوان و بیانیهی رهبری پ ک ک
به بیان فراخوان، پ .ک. ک در شرایط تاریخی و برای پاسخگویی به وظایف و شرایط ویژه ای شکل گرفت و با رهبری و تحلیل خاص در شرایط خاص، توانست به شناسایی پرسشهای تاریخی تا کنون بپردازد.
پ ک ک در شرایط جنگ سرد و سوسیالیسم رئال در بلوک شرق، که نه سوسیالیسم برقرار بود و نه آزادی، و در متن جنگها و پرسش تاریخی کورد، که رهیافت مبارزه مسلحانه و حزب، ابزار آن بود، در محتوای خود برای برقراری صلح و آزادی سازمان یافت. در نیم سده، مقاومت در برابر آسیمیلاسیون و انکار هویت زن و خلق کورد و ستمگریهای دولتها، کشف و فرارویی ایدههای نوینی مانند ژین، ژیان آزادی، ژینئولوژی و دفاع از اکوسیستم جهان، جهاننگری این بینش بوده است. تجربهی غیرضروری بودن دولت- ملت و مادیت بخشیدن به رهبری مشترک خودمدیریتی در جامعه، نمونهی شمال شرق سوریه (روژآوا) پرسشهای تاریخی جامعه و از جمله پرسش تاریخی کورد، تنها با سلاح به دست نیامده، بلکه سلاح پشتوانهی مقاومت و دفاع در برابر خشونت، تهاجم، اشغالگری بوده است. واین دستاوردها به هزینهی جان صدها هزار انسان آزادیخواه و آگاه به دست آمده، که در برابر نابودی و درهم شکستن داعش و داعشیان به دفاع ازامنیت جهان، جان فدا کردهاند و نیز به صدها هزار مجروح و کسانی که دست و پا و چشم خود را برای همیشه از دست دادهاند، و صدها هزار آواره و مقاومت نزدیک به سیهزار انسان آگاه در سیاهچالهای ترکیه که روزانه پیکربیجان چندین تن از آنها به بیرون منتقل میشود انجامیده است.
انحلال پ ک ک و کنار گذاردن سلاح
انحلال و کنارگذاردن سلاح، نگرانیهایی را برانگیخته است. نیاز به یادآوری است که از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۳ و اکنون این پنجمین باری است که از سوی اوجالان و پ ک ک آتش بس اعلام شده است و دولتها در ترکیه هیچگاه به رعایت آن پایبند نبودهاند. آشکار است که دست بردن به سلاح با تجربهی پنجاه ساله ونیز بهسان یک حق طبیعی و زندگیِ هرموجود زندهی از گیاه تا انسان برای مقاومت و ضمانت در برابر تهاجم و خشونت است و هرآینه برای مقاومت باید همچنان معتبر بماند. فراخوان بر آن است که تجربهها و گذار تاریخی که باید از آن درس گرفت و روند جدید در خاورمیانه را به سود اهداف جنبش به پیش برد. فراخوان، دستیابی به جامعه و زندگی پویا وآزاد، در گرو برقراری آنگونه مناسبات اجتماعی میداند که چاره ساز پرسشهای تاریخی جامعه باشد. تجربهی تاریخ بشر، نشان میدهد که مبارزه برای صلح بسیار پراهمیت تر و دشوار تر از جنگ است؛ زیرا که باید صلح و همبستگی و سازندگی را ایجاد کرد؛ به تاکید فراخوان: دولت -ملت پتانسیل ورود به جامعهی آزاد را ندارد. بنابراین جای هیچ توهمی نسبت به حکومت ترکیه یا هر دولت-ملتی در منطقه باقی نمیماند .
اهداف کنونی از نگاه فراخوان
اینک جنبش در کوردستانها، به پایگاه و پشتیبانی اجتماعی دست یافته است و ازآنجا که در برابر انکار و نفی و نسل کشی، هیچ گزینهی دیگری برای پیشبرد و حتا کاربرد واژهی کورد و طرح ابتداییترین خواستهای خود را نداشت، به گزینش ۵۰ ساله و گستردهترین خیزش مسلحانه در سدهی اخیر روی نمود. در این دوره به این دستاورد دست یافت که «نتیجه اجتنابناپذیر انحرافات ملیگرایانه افراطی-مانند دولت-ملت جداگانه، فدرالیسم، خودمختاری اداری یا راهحلهای فرهنگی – نمیتواند به جامعهشناسی تاریخی جامعه پاسخ دهد به رسمیت شناختنهویت، آزادی اندیشه، خود سازماندهی و گسترش اجتماعی-اقتصادی و سیاسی همه مولفهها، تنها با وجود جامعه و فضای سیاسی دموکراتیک امکانپذیر است.» و نتیجه آنکه، سدهی پیش روی، زبان صلح و جامعه مورد نظر نیز باید همخوان با این واقعیت گسترش یابد.
فراخوان با گزینهی برقراری آتش بس و صلح، برای اتحاد و همبستگی بین ترک و کورد در ترکیه و نیز بین ملیتها و اتنیستههای خاورمیانه؛ آغاز گامهای اولیه برای برقراری امنیت و بنیاد جامعه و زندگی آزاد را پیش روی خودِ جامعه میگذارد. جامعه و مناسبات کنونی به سوی جایگزینی جامعهای آگاه به حقوق خود و رهبری خودمدیریت با همه کاستیها در نتیجه اشغال و محاصره و… نمونه شمال شرق سوریه، جامعهای از نظر اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و طبقاتی و مدیریت شورایی که سرنوشت خود را با خرد جمعی و آگاهانه به دست میگیرد؛ رهبری مشترک اجتماعی به جای حزب یا رهبری حزب، به هدف پیشبرد اهداف جامعهی آزادی است که فراخوان برآن تاکید میورزد. به بیان دیگر تاکتیکهای نوینی که با شرایط روز و سده ۲۱ همخوان و پاسخگو باشد، ادامهی مبارزه و تلاش برای دستیابی به خواستهای تاریخی، طبقاتی و اجتماعی جامعه، ثقل این رویکرد است.
پیشنهاد انحلال حزب به معنای غیرضروری دانستن ساختارهای سیاسی و ارگانهای رهبری جامعه نیست. حزب اینک در جامعه، همگرا و همبافته شده و این به معنای انحلال مبارزه نیست بلکه آغازی بسیار دشوارتر از پیش و برای ورود به ساختارهای نوین مبارزات رهاییبخش و ضروریاست تا بهاهداف استراتژیک دست یابد. جنبهی انترناسیونالیستی فراخوان، فراز برجستهی دیگری برای ورود جامعه به اتحاد و همبستگی و سازندگیاست. جامعهی آزاد، با خوانش فراخوان، جامعهای که به معنای واقعی از چارچوب ترکیه و خاور میانه فراتر میرود، به همین سبب با بازخورد انترناسیونالیستی مبارزه در مقاومت جامعه خودمدیریت در شمال شرق سوریه، نماد جهانی به خود گرفته است.
جامعهی آزاد
بنا به نگرش اوجالان درکتاب چهارم «دفاعیه»، «مدرنیته دمکراتیک دارای عناصر اساسی اقتصادی، اکولوژیک، اخلاقی و سیاسی است. این جامعه، در برابر جامعهی ملت محور، ملت-دولت محور، دین و اتنیستیه و زبان و فرهنگ محور، آلترناتیو همبستگی و ساکنین کشورها و منطقه خاورمیانه است تا از جنگ و جدال و ویرانی رهایی یابند.» بیان دیگر، در فرایند این پارادیم مدرنیته دمکراتیک است که بحرانها و درگیریها را مهار کرده و برای چاره جوییها و برون رفت از بنبستها و تکرارهای تاریخ، فرصت مییابد.
بنا به جهان بینی فراخوان، در درازای تاریخ، ترکها و کوردها، داوطلبانه در اتحاد با یکدیگر برای حفظ موجودیت خود و مقاومت در برابر قدرتهای هژمونیک ایستادهاند. در دو سدهی اخیر، مدرنیتهی سرمایهداری هدفی جز شکستن این همزیستی را نداشته است. نیروهایی که تحت تأثیر این ایده قرار گرفتهاند، با پایهگذاری طبقاتی خود، این هدف را دنبال کردهاند و این روند با تفسیرهای تمامیتخواه جمهوری تشدید شده است.
پیام فراخوان: بدون آنکه باورهای خود را فراموش کنیم، امروز، وظیفهمان بازسازی روابط تاریخی شکستهشده، با اندیشهی هم پیوندی و وحدتآمیز است. جامعه تاریخی، که نگاهی دیالکتیکی به تاریخ دارد، از جامعهی دموکراتیک کاپیتالیستی و صندوقهای رای که هر چند سال یک بار دولتی را برای پیشبرد منافع طبقه حاکم به قدرت میرساند، در تضاد است. جامعهی نوین و آزاد با آزادی بیان، اندیشه، فرهنگ و زبان و خودمختاری اداری و محلی معنا نمییابد. رهایی از بردگی مدرن کاپیتالیستی، رهایی از دولت-ملت و ناسیونالیسم برتریطلبانه و شوونیسم، هدف جامعهی مدرن است. این چشمانداز و هدفِ فراخوان است. برای جامعه ترک، بهویژه کارگران، زنان و زحمتکشان، این پیام اهمیت ویژهای دارد، چرا که بیش از همه به جامعه ترکیه رویکرد دارد.
آغاز و ادامهی راه، و ضمانتهای اجرایی آن
«بدون شک برای اینکه سلاحها در عمل بر زمین گذاشته شوند و پکک خود را منحل کند، باید بعد سیاست دموکراتیک و حقوقی به رسمیت شناخته شود.» این بند مهم فراخوان، دولت را به پذیرش ضمانت اجرایی آن مسئول میداند. پارلمان و نه دولت باید طرف هرگونه توافق و تعهدِ معتبر و پایدار باشد، زیرا پارلمان بهسان مرجع قانونی در تصمیمگیریهای کلیدی، نقش اصلی را ایفا میکند؛ دولت، مجری این تصمیمات، مسئول اجرای سیاستها و برنامههای مصوب پارلمان است.
آیا دولت ترکیه خواست و جایگاه چنین تغییراتی را دارد؟!
به هیچ روی. دولت ترکیه با ادامهی سیاستهای سرکوبگرانه خود، چیزی جزستیز و تشدید بحران نخواهد یافت. بدون تصویب در پارلمان و ضمانت اجرایی و بدون به میدان آمدن نیروی میلیونی و سازمانیافته و ارادهمند، سیستم سرمایهداری و دولت -ملت و ناسیونالیسم افراطی حاکم بر ترکیه نگرش نئوعثمانیسم و استراتژی خود را تغییر نمیدهد. بنابراین، باید و میتوان دولت را با نیروی مادی ناچار ساخت که صدای جامعه را بشنود. جامعهی سازمان یافته و آگاه است که این سیستم هیرارشیک را به سیستم جامعهی مورد نظر دگرگون میسازد. این صدای اجتماعی و نیروی میلیونی مجهز به دانش سیاسی، مسلح به خرد جمعی، آگاهی اجتماعی و طبقاتی و حقوق خویش و راهکارهای نوین سده ۲۱ است.
پیشنهاد انحلال حزب و کنار گذاشتن سلاح به معنای پایان کار و تسلیم نیست، بلکه آغازی است برای ساختارهای نوینی را که پیش رو دارد. این دوره ضمانت اجرایی خود را در نیروی مادی زنان و پایگاههای تودهای آگاه به حقوق و هویت خویش، خودسازمانگر، خودپو و پیشتاز، با تجربهها و هزینههای پنجاه سالهی اخیر مییابد. اینک هزاران گریلای آگاه در نبردی مستقیم و گاهی در فواصل چندصد متری، در حالی که بمبافکنها با بمبهای شیمیایی کوه و کاشانهها را به آتش میکشند، سلاح بر زمین نمیگذارند و ارادهای شکستناپذیر خویش را با رهبری مشترک، همراه می گردانند.اکنون به جای حزب و کادرها، جامعهای سازمانیافته و ارگانهای اجتماعی با آگاهی بیشتر از پنجاه سال پیش، امکان آزادی اندیشه و آگاهی را فراهم کرده و در مسیر پویندگی بیشتر گام برمیدارد. این جامعه دیگر از آسیمیلاسیون به هویتیابی رسیده و به مطالبهگری حق و حقیقت خویش پرداخته است. در شرایط کنونی،حزب در جامعه میلیونی ادغام شده و دیگر یک حزب جدا از جامعه نیست؛ بلکه به طور کامل در درون جامعهای دهها میلیونی و با گسترهای فراملی فرا روییده است. پیش شرطها، آگاهانه و هشیارانه، برای پیشبرد کنارگذاردن سلاح و حزب، در فراخوان گنجانیده شدهاند.
در جریان دیدارها با اوجالان، هیئت دم پارتی به توافق رسیدند که بندی را به فراخوان افزوده شود. اما تاخیر در گفتگو با مقامات دولتی، این بند نتواست در متن نهایی گنجانده شود. اوجالان پس از یادآوری به هیئت، خواستار خواندن علنی این بند شد و همراه با هیئت و سه همبند در زندان، در برابر دوربینها حاضر شده و بند موردنظر را بهطور رسمی خواندند. این بند، پیش شرط و تضمینی است که به مسئولیتهای دولت میپردازد. مقامات امنیتی اجازه ندادند که ویدئوی فراخوان با صدای اوجالان منتشر شود و تنها به پخش یک عکس دستجمعی بسنده کردند. سِری ثریا اوندر، در روز ۲۶ فوریه، در برابر بیش ۳۰۰ خبرنگار و جهانیان، شجاعانه به مسئولیت شناسی خود وفادار ماند و آن را اعلام کرد.
عبدالله اوجالان تصمیم را به عهده کنگره که بالاترین اراده اعضا و هواداران حزب و پایههای تودهای میلیونی است گذارده است. کمیته اجرایی به آن پاسخ مثبت داده و همراه با اعلام آتش بس مشروط، به تدارک کنگره پرداخت.
آزادی عبدالله اوجالان نخستین گام اساسی در پیشبرد اهداف فراخوان است. بدون شک، عملی کردن مسائلی مانند کنار گذاردن سلاح تنها به رهبری و آزادی اوجالان ممکن است. کمیته اجرایی پ ک ک برآن پای میفشارد که «موفقیت کنگره تنها با رهبری مستقیم او قابل دستیابی است. ما آماده برگزاری کنگره حزب به شیوهای که رهبر آپو میخواهد هستیم، اما برای این امر باید فضایی امن ایجاد شود. مدیریت جنگ با تمام کاستیها بر عهده ما بوده است، اما مدیریت دوره صلح و جامعه دموکراتیک تنها توسط رهبر آپو امکانپذیر است.»
کمیته اجرایی حزب تاکید میکند که اجرای فراخوان صلح و دموکراتیزاسیون ترکیه و خاورمیانه، و گسترش جهانی جنبش را با شرکت آزادانهی اوجالان ممکن میشمارد که «باید آزادی فیزیکی و شرایط کار آزاد را به دست آورد تا بدون هیچگونه محدودیتی بتواند ارتباطات خود را برقرار کند.» و میافزاید: ما انقلاب آزادی زنان را بر اساس ژینئولوژی توسعه میدهیم و زندگی اجتماعی اخلاقی و سیاسی را در راستای مدرنیته دموکراتیک سازماندهی میکنیم.» این فرایند، به برگذاری باشکوه و میلیونی ۸ مارس- روز جهانی- زنان کارگر و زحمتکش و نوروز نمادهای رزم و رویکرد و تداوم مبارزه اجتماعی و طبقاتی است که در پیش روی گذارده شده است.
مقاومت و دفاع از جامعهی خودمدیریت در شمال شرق سوریه ادامه مییابد و الگوی جامعهی مورد نطر فراخوان، به روژاوا بهسان «کمونهای دجله، فرات» و گسترش آن در خاورمیانه تمرکز دارد.