نازنین درگاهی: بیماران تنگ‌دست ایزوله‌ می‌شوند تا فرار نکنند یک عملیات ناممکن؛ فرار از بیمارستان

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

هزینه‌‌های سنگین درمان بیمارستانی باعث شده برخی بیماران که قادر به پرداخت هزینه‌های درمان خود نیستند، تصمیم به فرار از بیمارستان بگیرند. در مقابل بیمارستان‌هایی نیز هستند که «به‌شکل محترمانه‌ای» بیماران ناتوان از پرداخت هزینه را تا زمان تصفیه حساب زندانی می‌کنند.پنج‌شنبه ۱۱ تیر ماه برای آرش روزی دردناک و تحمل‌ناپذیر بود. روزی که انگار نمی‌خواست تمام شود.

او به دستور گروه‌بان مافوق با یکی دیگر از سربازان مجموعه‌ی بازرسی، مشغول جابه‌جایی وسایل امور اداری بود. کنترل کمد آهنی از دست هم‌خدمتی آرش خارج شد و انگشت آرش بین دو تا لولای در آهنی ماند و یکی از بندهای انگشت اشاره‌اش آسیب شدید دید.

آرش می‌گوید:

از شدت ضعف بی‌هوش شدم. وقتی چشم‌هایم را باز کردم دیدم زیر عمل جراحی قرار گرفته‌ام. نصف انگشتم را قطع کرده بودند و از آن بدتر تنهای تنها بودم. هیچ‌کس برای ترخیصم به بیمارستان نیامد. لباس‌هایم را از توی کمد برداشتم و از اتاق و سپس از بخش و بعد از بیمارستان زدم بیرون. یک مرخصی استعلاجی طولانی گرفتم و برگشتم به خانه. تا زمانی که کارت پایان خدمت گرفتم، کسی هم سراغم را نگرفت فکر می‌کردم وقتی برای تسویه می‌روم، یقه‌ام را می‌گیرند. اما این اتفاق نیفتاد.

آرش در ادامه می‌گوید:

این یک کار غیراخلاقی‌ست اما من سرباز بودم، حقوق نمی‌گرفتم، سرِ خدمت این اتفاق برایم افتاده بود. مسئولیتم با نیروی انتظامی بود. از کجا می‌بایست هزینه‌ی بیمارستان را می‌آوردم. جراحی و خرج بیمارستان من حدود ۶۰ میلیون شده بود. اما هیچ‌کس گردن نگرفت.

این وضعیت مشابه خیلی از بیمارانی‌ست که وقتی به صندوق بیمارستان مراجعه می‌کنند با فاکتوری نجومی روبه‌رو می‌شوند که توان پرداختش را ندارند.

 


آمار ۱۰برابری فرار
دکتر محسن زرفروشانی، روان‌شناس در این باره به زمانه می‌گوید: «بیماران به دلایل متفاوتی از بیمارستان‌ها فرار می‌كنند. در کشورهای توسعه یافته عمده‌ترین دلایل را می‌توان انجـام فعـالیتی نیمـه‌تمـام در خـارج از بیمارستان، احساس نارضایتی از حضور در بیمارسـتان، ناتوانی در پرداخت هزینه‌های بیمارستان و وجود بیمـاری‌هـای روانی بر شمرد. در مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته مهمترین دلایل فـرار از بیمارستان شكست درمان (%۵۰)، مشكلات خـانواده (%۱۷)، اعتیاد به مشـروبات الكلـی (%۱۲)، تـاثیر گـرفتن از بیمـاران دیگر (%۸)، مشكلات اقتصادی (%۴) و هم‌چنـین نگـران بـودن درباره اعضای خانواده (به‌ویژه بچه‌ها)، بازگشت به محل كار و مراقبت از خانه وخانواده بیان شده است.»

او می‌گوید: «براساس تحقیقی که دانشجویان ما انجام داده‌اند، در سال ۹۰ و ۹۱ در یکی از بیمارستان‌های شیراز از حدود ۸۴۴۳۰ بیمار بستری یا سرپایی در بیمارستان‌ مورد مطالعه، تنها ۴۵۴ بیمار از بیمارستان فرار کرده‌ بودند که آمار ناچیزی به شمار می‌آید. چیزی حدود ۵/. درصد. اما الان با توجه به وضعیت معیشت مردم این آمار به شدت افزایش یافته. دقت کنید که شاخص فقر در ده سال گذشته تغییر ترسناکی داشته و در ارزیابی درآمد و هزینه‌ی مردم به خط فقر نگاه نمی‌شود، بلکه شاخص فلاکت درنظر گرفته می‌شود و به نظر می‌رسد دست‌کم ۱۰ درصد بیماران به فرار از بیمارستان فکر می‌کنند و ۵ درصد موفق به این کار می‌شوند.»

محمد شریفی‌ مقدم، دبیرکل خانه‌ی پرستار چند ماه پیش گفت:

در یکی از بیمارستان‌های بزرگ تهران، برای جلوگیری از فرار بیماران فقیر، اتاقی جداگانه برای‌شان در نظر گرفته‌اند و بیماران تا زمان تسویه، در این اتاق به‌شکل محترمانه‌ای زندانی می‌شوند. در یکی از بیمارستان‌های اصفهان هم این اتفاق رخ داده. به گفته‌ی یکی از خانواده‌ها، برای ترخیص دختر ۱۴ساله‌شان که دچار سوختگی شده بود، باید ۵۰میلیون تومان پرداخت می‌کردند و چون امکان پرداخت این عدد را نداشتند، این کودک به مدت دوماه در بیمارستان زندانی شده بود و اجازه خروج نداشت تا زمانی که خانواده توانست با وام و قرض، هزینه ترخیص فرزندش را جور کند. شرایط به گونه‌ای است که بیماران بی‌بضاعت به دلیل ناتوانی از تامین هزینه‌ی درمان، دچار مرگ تدریجی و زودرس خواهند شد.

مشابه این وضعیت را کارمند بیمارستانی در استان سیستان و بلوچستان هم تایید کرده و به خبرآنلاین گفته: «طی ۵سال اخیر با تعداد زیادی از خانواده‌های ناتوان از پرداخت هزینه بستری بیماران‌شان مواجه شده‌ و شاهد بوده‌ایم که مسئولان بیمارستان، تا زمان تسویه هزینه‌ها و جبران بدهی بیمار، به‌شکلی غیرمستقیم او را در بخش بستری زندانی کرده و مانع از ترک بیمارستان شده‌اند.»

دکتر زرفروشانی در همین رابطه می‌گوید:

این خلاف کرامت انسانی‌ست که بیماران را در بیمارستان ایزوله کنیم آن‌هم نه به دلیل بیماری‌شان بلکه به دلیل جیب‌های خالی‌شان.

روزنامه‌ی هم‌میهن ۱۳ مهرماه در گزارشی با عنوان نقشه‌ی فرار بیماران نوشت: «افزایش قیمت و کمبود داروها، بالا بودن تعرفه‌ی آزمایش‌ها‌ و اسکن‌های متعدد، همچنین هزینه‌‌های هتلینگ بیمارستانی باعث شده برخی قادر به پرداخت هزینه‌های درمانی خود نباشند؛ همان‌هایی که یا قید درمان‌شان را می‌زنند یا پس از دریافت خدمات درمانی، مراکز درمانی را بدون پرداخت هزینه‌ها ترک می‌کنند. البته که پوشش بیمه‌ای در کشور برای دهک‌های مختلف جامعه برقرار شده و بیمه سلامت بیشترین پوشش بیمه‌ای را برای دهک‌های پایین به‌صورت رایگان در نظر گرفته، اما مشکل اینجاست که نوبت‌دهی در مراکز درمانی دولتی برای دریافت خدمات چیزی حدود ۲ تا ۳ماه طول می‌کشد و از سوی دیگر تمام خدمات درمانی هم ممکن است تحت پوشش بیمه نباشند. به همین دلیل گاهی هزینه‌های بیماران سربه‌فلک می‌کشد و چاره‌ای جز فرار ندارند.»

فرار به سوی زندگی
مرجان دال یکی از مراجعه‌کنندگان به بیمارستان میلاد تهران است. او می‌گوید: «دخترم تب کرده بود و تبش با هیچ دارویی پایین نمی‌آمد. حتا مجبور شدیم به دستور دکترش وسط زمستان لباس‌هایش را درآوریم و یک ساعت در پارک بگردانیم تا تبش پایین بیاید. اما تبش پایین نیامد. بردیمش بیمارستان میلاد. آن‌جا خیلی محترمانه گفتند سرمان شلوغ است و نمی‌توانیم پذیرش کنیم. یکی از دکترها مرا کشید کنار و گفت احتمال دارد که دخترم دچار مننژیت شده باشد. او تاکید کرد اگر می‌خواهی زنده بماند، ببرش بیمارستان خصوصی.»

مرجان تصمیم می‌گیرد برای نجات دخترش به توصیه این پزشک عمل کند. می‌گوید: «دخترم را بردیم بیمارستان آتیه. بعد از ۲۱ روز بستری شدن در بیمارستان و بهبود حال عمومی‌اش، ناچار شدیم در زمان ملاقات از بیمارستان فرار کنیم. ۹ میلیون تومان پول داده بودم و مسلماً ۳۰ میلیون دیگر هم باید می‌دادم تا دخترم را مرخص کنند.»

مرجان می‌گوید: «آن روز بدترین روز زندگی‌ام بود؛ چون فشار عصبی و وحشت از گیرافتادن، گوشت تنم را آب کرد. ما آدم‌های آبروداری هستیم اما وقتی دولت حمایت نمی‌کند، بیمارستان‌های دولتی پذیرش نمی‌کنند، خرجمان بیش‌تر از برجمان است، چاره‌یی نداریم. خودم  و وجدانم را با این مساله دلداری می‌دهم که جای دوری نمی‌رود. ما شهروندیم و حقمان است که از حقوق اولیه برخوردار باشیم.»

مراسم گلریزان برای ترخیص از بیمارستان
حسین کرمانپور، مدیر اورژانس بیمارستان سینا فروردین‌ماه در توییتی نوشت: «تعداد بیمارانی که مرخص شده اما با وجود داشتن بیمه‌ی درمانی، پولی در بساط ندارند یا کتمان می‌کنند یا هر علت دیگر رو به افزایش است. گاهی دیگر هم‌تختی‌های بیمار و گاهی پزشکان و ‌پرستاران بخش برای کمک پول روی هم می‌گذارند و گاهی خود بیمارستان تخفیف می‌دهد.»

در گزارشی که سایت خبر آنلاین، فروردین‌ ۱۴۰۲ منتشر کرده است یکی از کارکنان بیمارستانی در سیستان وبلوچستان گفته بود:

در چند مورد، اقوام یا دوستان بیمار، تمکن مالی داشتند و قطعه‌ای طلا یا تکه زمینی فروختند تا هزینه بیمارستان را پرداخت کنند و بیمارشان، آزاد شود. تلخ‌ترین بخش مشاهداتم این بوده که بیمار تا زمان تسویه‌ی هزینه‌ها، گروگان بیمارستان است و حتی اگر فوت کند، جسدش را هم به خانواده تحویل نمی‌دهند تا زمانی که تکلیف پرداخت هزینه‌های بستری و درمان؛ چه از طریق همان مکاتبات با مسوولان استانی یا از طریق کمک‌های نیکوکارانه و مراسم گلریزان معلوم شود.

این در حالی‌ست که برخی خانواده‌ها که توان پرداخت هزینه‌های بیمارستان را ندارند، نه فرار می‌کنند و نه بیمارشان را در بیمارستان تنها می‌گذارند، بلکه راه سوم را برمی‌گزینند.

فریبرز س یکی از کسانی‌ست که پدرش قربانی این وضعیت شده است:

پس از حمله‌ی قلبی، پدرم را به بیمارستان پیامبران در غرب تهران بردیم. گفتند باید آنژیوگرافی شود و پیشنهاد دادند برای کم‌تر شدن هزینه سی‌تی آنژیو شود. همین هم کلی هزینه داشت. با وجود آن‌که پدرم بازنشسته‌ی اداره‌ی دارایی بود وبیمه‌ی تکمیلی داشت حدود ۱۲ میلیون خرج بیمارستان شد. بعد از آنژیو گفتند دو تا از رگ‌هایش گرفتگی دارد و باید برایش بالن بگذاریم. پدرم قبول نکرد. بعدها فهمیدیم به خاطر هزینه‌هایش بوده و نمی‌خواسته ما را توی خرج بیندازد چون من و برادرم کارگر کارخانه‌‌‌ایم و خواهرمان هم در شهرستان است. متاسفانه چندی بعد فوت کرد. شاید اگر پدرم می‌پذیرفت، زنده می‌ماند اما ما هم مجبور می‌شدیم از بیمارستان فراری‌اش بدهیم.

حمیدرضا طوسی که در یکی از شهرهای ترکیه زندگی می‌کند، درباره تجربه خود از درمان بیمارستانی در ترکیه می‌گوید:

من حدودا دو ماه پیش به دلیل درد شدید در ناحیه‌ی شکم به بیمارستانی دولتی مراجعه کردم. دکتر تشخیص عفونت ادراری داد و آزمایش و تزریق آمپول و بعد نوشتن نسخه. سر جمع من نصف روز در اورژانس آن بیمارستان بستری بودم. بیمه‌ی اجباری خصوصی‌ام مورد قبول بیمارستان نبود. گفتند می‌توانی با بیمه مکاتبه کنی و هزینه را بگیری. اما پولی پرداخت نکرده بودم. حدود یک هفته بعد از بیمارستان با من تماس گرفتند و گفتند، هزینه‌ی بیمارستان را هروقت توانستید پرداخت کنید و من هم همین دو سه روز پیش رفتم و پرداخت کردم. این‌جا کسی به خاطر بی‌پولی نمی‌میرد یا در بیمارستان به گروگان گرفته نمی‌شود. از طرفی کسی هم از بیمارستان فرار نمی‌کند چون می‌داند همه‌چیز در سامانه ثبت و بعدها از بیمار گرفته می‌شود.

بالا رفتن هزینه‌ی خدمات پزشکی، بالا رفتن قیمت داروها، بحران فقر و معیشت و از طرفی حس انتقام‌جویی از کارگزاران دولتی برخی مردم را برآن داشته تا از مسیرهایی دیگر به دنبال حق وحقوق خود باشند. برای برخی پرداخت نکردن هزینه‌های بیمارداری در بیمارستان یکی از آن مسیرهایی‌ست که فرد را در برابر تبعیض و فقر و بحران معیشت، دل‌خوش به انجام کاری می‌کند که احساس برنده بودن به او دست دهد. برنده بودن در برابر حکومتی که حقوق اولیه‌ی انسانی را از شهروندانش دریغ کرده‌است.

۲۹ مهر ۱۴۰۲

 

قصه‌ نان و دندان: وقتی درآمد مردم به خرج دندانشان نمی‌رسد
مشکلات اقتصادی در ایران کار را به جایی رسانده که بسیاری از مردم از خیر بهداشت دهان و دندان و رسیدگی به دندان‌هایشان گذشته‌اند. خدمات دندان‌پزشکی در ایران بسیار گران است و تامین هزینه‌های آن برای مردم ناممکن شده است.


نازنین درگاهی

هزینه‌های دندانپزشکی در ایران


 
حکومتی که در آغاز ورود رهبرش به کشور، قول بازگشت کرامت انسانی را داده بود، اکنون پس از گذشت ۴۴ سال تلاش می‌کند فلاکت شهروندانش را انکار یا دست‌کم پنهان کند. دست‌هایی که در پس صحنه سرگرم غارت ثروت‌های عمومی هستند، با نادیده گرفتن مشکلات مالی و تنگ‌تر کردن حلقه‌ فشار اقتصادی، کمر به نابودی خاموش شهروندان بسته‌اند.

چندی پیش رییس هیات مدیره‌ جامعه‌ دندان‌پزشکی ایران در گفت‌وگو با همشهری آن‌لاین گفت:

به دلیل مشکلات اقتصادی مردم تنها به اجبارِ درد به دندان‌پزشک مراجعه می‌کنند.

علی تاجرنیا در این باره توضیح داد:

خیلی از مردم یا نمی‌توانند خدمات دندان‌پزشکی دریافت کنند و دچار بی‌دندانی می‌شوند یا تعداد کمی تنها به حسب ضرورت برای رسیدگی به وضعیت دندان خود مراجعه می‌کنند.

به گفته‌ او ، خیلی از دندان‌پزشکان مطب‌های خود را تعطیل کرده و سراغ کلینیک‌ها رفته‌اند چون مراجعان به کلینیک‌ها، از حداقل‌های پوشش بیمه‌ای برخوردارند.

مهدی. ط یکی از کسانی ا‌ست که به تازگی و برای ارتودنسی به دندان‌پزشک مراجعه کرده ‌است. او می‌گوید:

ظاهرا بعد از یک سن خاص، دندان‌ها شروع می‌کنند به دفورمه شدن؛ تلنگری برای رسیدگی به آن‌ها. به نظرم می‌آمد دکتر یک دندان از فک پایینی‌ام را می‌کشد و بقیه را با هزینه‌ای اندک مرتب می‌کند. اما وقتی هزینه را گفت دود از کله‌ام بلند شد: ۸۰ میلیون تومان. من ماهی ۱۰ میلیون هم درآمد داشته باشم، باید هشت ماه بدوم تا بتوانم پول مرتب کردن دندان‌هایم را بدهم. بیمه‌ تکمیلی هم در این زمینه هیچ کمکی نمی‌کند. اگر هم کمک کند در حد پنج درصد. اولش قول ۱۵ تا ۲۰ درصد را می‌دهند اما پای کار که می‌رسد، همان پنج درصد را هم به زور می‌دهند.

 


کلینیک‌ها سودآوری ندارند
به گفته‌ علی تاجرنیا خیلی از کلینیک‌های دندان‌پزشکی «عملاً هیچ سودآوری ندارند»؛ از این رو میزان درخواست‌ها از دانشگاه‌های علوم پزشکی برای راه‌اندازی کلینیک‌های مختلف از جمله کلینیک‌های دندان‌پزشکی به شدت کاهش پیدا کرده است.

مجید. الف می‌گوید:

کلینیک‌هایی که دانشگاه‌ها راه‌اندازی می‌کنند کیفیت چندانی ندارند. ما به آن‌ها اصطلاحا می‌گوییم "در پیت". مثل همین درمانگاه‌های محلی که بیش‌تر به درد تزریقات و پانسمان می‌خورند تا درمان جدی. حتی اگر دانشجویان دندان‌پزشکی در این درمانگاه‌ها کارشان عالی باشد، موادی که استفاده می‌کنند، به‌درد نخور و بی‌کیفیت است. من دو سال پیش در یکی از این کلینیک‌ها دندانم را عصب‌کشی و شش ماه بعد روکش‌گذاری کردم. از آن موقع تا به الان سه بار روکشش افتاده. یک بار هم متاسفانه روکش را قورت دادم.

او با خنده می‌گوید:

البته برای من مجانی تمام شد چون سندروم هایپردونشیا داشتم و یک دندان از سقم زده بود بیرون. دانشجویان دندان‌پزشکی را یک‌ساعت به عنوان کیس سندروم، سرگرم و شرط کردم فقط در صورتی دهانم را باز می‌کنم که کار عصب‌کشی و روکش دندانم مجانی باشد اما متاسفانه این لطف به دردم نخورد و بعد برای محکم‌کاری به یک مطب خصوصی رفتم و ۱۶ میلیون‌ تومان پول دادم.

مجید پخش‌کننده‌ مواد غذایی‌ است و به قول خودش از پس هزینه‌های معمول زندگی بر می‌آید اما از دید او کار وقتی سخت می‌شود که درد بکشی و پول نداشته باشی دردت را کم کنی. 

وضع رقت‌بار درآمد
شیدا یکی از افرادی‌ است که به قول خودش متعلق به سطح متوسط جامعه‌ ایرانی‌ست. او سال گذشته که به دندان‌پزشک مراجعه کرده، دکتر به او گفته ‌است یک دندان در معرض عفونت ریشه دارد که درمانش هفت میلیون‌ تومان هزینه دارد. شیدا منصرف شده و هفته‌ گذشته با درد تحمل‌ناپذیرش مجبور شده با کشیدن دندان خرابش هم از شر دندان‌درد نجات پیدا کند و هم از هزینه‌ سرسام‌آور دندان‌پزشکی فرار کند. 

او به زمانه می‌گوید:

اگر همه‌ دندان‌ها با همین سرعت خراب شوند و من هم حقوق و پول کافی برای درمانشان نداشته باشم تا ۵۰ سالگی مجبورم همه را بکشم و دندان مصنوعی بگذارم. کاری که مادرم در ۳۸ سالگی انجام داد. البته آن موقع زمان جنگ بود و مردم فقرشان را به جنگ نسبت می‌دادند اما این فلاکت را چه‌طور می‌توان نادیده گرفت و به چه چیزی می‌باید نسبتش داد؟

اکنون با وجود آن‌که جنگی در کار نیست، وضع معیشت مردم چالشی دشوار برای ادامه دادن زندگی به شمار می‌آید. چالشی که گاه کمر مردم را زیر بار سنگینش خُرد می‌کند. 

فرنوش سمسارزاده (نام مستعار)، دندان‌پزشکی ا‌ست که بیش‌تر از ۲۰ سال سابقه‌ کار دارد. او مهم‌ترین چالش امروز دندان‌پزشکان را اجاره‌ مطب می‌داند که هر سال تقریبا دو برابر می‌شود.

سمسارزاده به زمانه می‌گوید:

من یک مطب در میدان محسنی تهران داشتم که اجاره‌اش دو میلیارد ودیعه و ماهی ۵۰ میلیون ‌تومان بود. امسال خرداد ماه اجاره‌اش شد ۱۰۰ میلیون و من ناچار شدم مطب را تعطیل کنم و با یکی از هم‌کلاسی‌های قدیمی‌ام در یک مطب اجاره‌ای دیگر شریک بشوم. در نظر بگیرید برای خرید اقلام دندان‌پزشکی هم اگر جنس خوب بخواهیم باید پول بیش‌تر خرج کنیم. مثلا یک قلم خمیر پانسمان چهار گرمی حدود ۸۵۰ هزار تومان است، اسید اچینگ ۳۰ میلی‌گرمی حدود پنج میلیون تومان، ژل انعقاد خون سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و .... قیمت‌ها لحظه‌ای بالا می‌روند و بعد همه‌ تقصیرها را می‌اندازند گردن دندان‌پزشک‌ها.

او وضعیت درآمدی مردم را نسبت به چند سال گذشته رقت‌بار می‌داند:

مطب من و دوستم در فرمانیه‌ است یعنی جای نسبتا خوبی‌ست. باور نمی‌کنید اگر بگویم این اواخر خیلی از مراجعانم توان پرداخت هزینه‌های درمان را ندارند و دندانشان را می‌کشیم یا موقتا دردش را تسکین می‌دهیم. البته در همه جای دنیا هزینه‌ دندان‌پزشکی بالاست. ما بیمارانی داریم که از آمریکا مراجعه می‌کنند اما این هزینه‌ها برای مردمی که درآمد ریالی دارند و حداقل دستمزدشان به زحمت به ۲۰۰ دلار می‌رسد، بالاست و گاه حتی غیر‌منطقی به نظر می‌رسد.

این دندان‌پزشک از این مساله تعجب می‌کند که:

کم‌تر بیماری برای چک‌آپ به ما مراجعه می‌کند و بیش‌تر بیماران کسانی هستند که مشکلی برایشان پیش‌ آمده و عموما آن‌هایی هستند که اصطلاحا درد به استخوانشان رسیده.

 


ترجیح بهداشت درمانی به بهداشت دهانی
سایه رستمی یکی از بیماران دکتر سمسارزاده است. او می‌گوید:

پارسال که به دکتر مراجعه کردم، هشت تا دندانم مشکل داشت و برای هر دندان تقریبا چهار میلیون هزینه برآورد شد. این همه پول را از کجا باید بیاوریم؟ همسرم هم چهار تا دندان خراب دارد. ما ترجیح می‌دهیم این پول را بگذاریم برای مدرسه‌ بچه‌ها یا مسافرت که به بچه‌ها خوش بگذرد.

او توضیح می‌دهد:

اگر مسافرت می‌رویم برای این است که بچه‌هایمان به خوشیِ جمعی و خاطره‌ خوب نیاز دارند. حالا دندانمان را یک کاری می‌کنیم. از طرفی خانواده‌ پنج نفری ما با ۲۰ میلیون می‌تواند به یک سفر خاطره‌انگیز برود. البته بچه‌هایمان عادت کرده‌اند که با کم و زیادش بسازند اما هزینه‌های دندان‌پزشکی نمی‌تواند با کم و زیاد ما بسازد.

این صحبت‌ها در شرایطی‌ مطرح می‌شوند که درآمد سرانه‌ مردم و قدرت خریدشان هر سال نسبت به هزینه‌ها پایین‌تر می‌آید تا چالش اصلی شهروندان، سیر کردن شکم خود و خانواده باشد و بعد اگر پولی ماند، در جهت تامین هزینه‌ درمان صرف شود.  

دکتر شکوفه عبدالحسینی، جامعه‌شناس، در این باره می‌گوید که سطح درآمد عمومی نسبت به هزینه‌های سلامت ناکافی و ناکارآمد است:

درآمد سرانه عنصر مهمی در هزینه‌های سلامت است. مطالعات تجربی انجام شده بیانگر آن است که افزایش درآمد سرانه می‌تواند به افزایش هزینه‌های سلامت کمک کند زیرا سطح درآمد خانوار تعیین کننده‌ سبد مصرفی و اولویت‌های مخارج مصرفی خانوار است.

به گفته این جامعه‌شناس، از آنجا که ترکیب سبد مصرفی خانوار شامل مخارج معیشتی مهم‌تری از جمله خوراک، پوشاک و ... است، بنابراین کاهش سطح درآمد خانوار منجر به صرف درآمدها برای این مخارج شده و منابع مالی کمتری به هزینه‌های سلامت اختصاص می‌یابد:

بنابراین اگر خانواده‌ای ترجیح می‌دهد به جای هزینه کردن در درمان سرپرست، به مسافرت برود، از دید جامعه‌شناسانه تنها یک دلیل دارد: ترجیح سلامت روانی خانواده به سلامت دهان و دندان پدر یا مادر. این فداکاری در واحدهای کوچک جامعه دیده می‌شود اما وقتی نوبت به هسته‌ سخت حاکمیت می‌رسد، خبری از فداکاری و از خودگذشتگی نیست. دهک‌های پایین جامعه معمولا قربانی و پایمال خواست دهک‌های نیرومند بالایی می‌شوند.

به باور عبدالحسینی، نابرابری درآمدی، حضور معناداری بر هزینه‌های سلامت دارد. کاهش نابرابری درآمدی به معنای توزیع عادلانه‌ درآمد و برابری بیش‌تر فرصت‌های اقتصادی، اجتماعی و ... برای افراد است.

۱۸ تیر ۱۴۰۲ آفتاب نیوز نوشت:

شاخص فلاکت کل کشور در سال ۱۴۰۱ حدود ۵۴,۸ درصد برآورد شده است. یعنی بیش از نیمی از جمعیت کشور در فلاکت به سر می‌برند. بیشترین میزان این شاخص به ترتیب در استان‌های لرستان، کرمانشاه و کردستان بوده که به نوعی استان‌های زاگرس‌نشین به شمار می‌روند. بررسی‌ها نشان می‌دهد در هفت استان شاخص فلاکت بالاتر از مرز ۶۰ درصد بوده است.

حالا چالش بزرگ، هزینه‌ درمان و غلبه بر فلاکتی ا‌ست که حکومت اسلامی بر مردم تحمیل کرده ‌است.

مجید می‌گوید:

قدیم می‌گفتند هر آن‌کس که دندان دهد نان دهد ... دمش گرم ...، نان بدهد اما آیا دندانی برای جویدن نان در دهان حتی قشر متوسط باقی مانده ‌است؟

https://www.radiozamaneh.com/