فراه سقوط کرد اما تعهد ما به مبارزه و عدالت هرگز سقوط نخواهد کرد! به ادامه سقوط پیدرپی ولسوالیها و ولایات، فراه نیز به جنایتکاران طالبی تحویل داده شد. دولت که از قبل برنامه سپردن این ولایت را به طالبان داشت، ابتدا به شیوخ قطر اجازه داد تا در آن ولایت مستقر و طالبان را پشتیبانی مالی و تسلیحاتی نمایند. در پی آن بیکفایتترین و فاسدترین والیان را به فراه فرستاده این ولایت را از هر نگاه در پرتگاه تباهی قرار داد که امروز مردم رنجدیده و نظامیان پایین رتبه قربانی سیاست خاینانه ارگ و امریکا میشوند. پوسیدگی و ستم حکام پوشالی دلیل اصلی عدم ایستادگی مردم در برابر لشکر جهل و بربریت طالب گشت.
در کنار دولت تروریستپرور پاکستان، رژیم ددمنش ایران بخاطر حاکمیت بر بخشهایی از ولایات همسرحدش و خرابکاری در پروژهای زیربنایی نظیر بند کمال خان، بند بخشآباد و بند سلما از سالها بدینسو به تجهیز و تمویل طالبان پرداخت و آنان را با طیارهای بیپیلوت و راکتها و افزار جنگی پیشرفته مجهز کرد، بیش از ده سال، بخاطر جاسوسی خود را مصروف ساخت سرک بندر ابونصر کرد اما تا آخر آنرا به اکمال نرسانید، از مهاجران افغان در ایران به بهانه دادن کارت اقامه در جنگ سوریه سوءاستفاده خاینانه کرد اما دولت ضدملی کرزی/غنی بر این مداخلات چشم بست که مبادا خاطر خامنهای جلاد آزرده گردیده جریان سپردن بوجیهای دالر به ارگ قطع گردد.
مسعود بختور والی فراه که پدرش چندی قبل با طالبان پیوست نیز از مقاومت سربازان در برابر طالبان جلوگیری نمود و ولایت را دو دسته تسلیم این گروه جهل و جنایت کرد.
من به صفت نماینده مردم بارها تلاش نمودم تا اول در رهبری آن ولایت تغییراتی در جهت منافع مردم درددیده بیاید و دوم بخاطر پشتیبانی و نجات سربازانی که بارها قتلعام شدند کمک صورت گیرد ولی متاسفانه کوششهای من بینتیجه بود و دولت فاسد به این خواستها اندکترین رسیدگی ننمود چون ارباب امریکایی از طریق نماینده پلیدش زلمی ذلیلزاد فراه را در زمره ولایاتی که باید تحویل طالبان گردد نشانی کرده بود. قرار گفتههای مردم، روزی که طالبان وارد شهر شدند، طیارههای جنگی دولت بر فراز ولایت فراه پرواز داشتند ولی طالبان را هدف قرار ندادند که این خود نشاندهنده سازش دولت با طالبان مزدور است.
حال یگانه گزینه که برای ما باقی مانده اتحاد و یکپارچگی است که در مقابل این نیروی جهل و جنایت به پاخیزیم و از سرزمین و مردم خود دفاع نموده نگذاریم این گروه عصر حجری خادم بیگانگان افغانستان دلبند ما را باز به مخروبه مبدل نموده هست و بودش را زیر پای اربابان امریکایی، پاکستانی، ایرانی، عربی و انگلیسی شان قربان کنند.
وطن ما خونینترین و فاجعهبارترین روزهایش را سپری میکند، تجربه بار دیگر ثابت ساخت که جز قیام و ایستادگی مردم، هیچ نیروی خارجی و غلامانش برای ما آزادی و بهروزی و عدالت و دموکراسی هدیه نخواهد کرد. پس مبارزه و ایستادگی یا قبول اسارت و بردگی ابدی، انتخاب دیگری وجود ندارد.