تاکنون از رفع فیلترینگ، جلوگیری از فشار بر زنان، عملی کردن مطالبات پرستاران، فرهنگیان و بازنشستگان که از وعده های پزشکیان برای توجیه برداشت از صندوق توسعه ملی بود، نه تنها خبری نشده،
بلکه به مدد مظلوم نمایی، وضعیت معاش و سرکوب سخت تر و بحرانی تر از قبل شده است. افزایش شمار اعدام، کاهش ارزش پول ملی، بالارفتن قیمتها، فقیرتر شدن مردم، وسیع تر شدن دایره رانتخواری و…همچنان ادامه دارد.
«فراخوان به صرفه جویی در برق و گاز، لزوم آغاز نهضت صرفه جویی» و توصیه به لباس گرم پوشیدن، از جمله راه حلهای ارائه شده پزشکیان در روز یکشنبه ۲۷ آبان، ادامه تحمیل ریاضت کشی و انداختن تقصیر بی کفایتی حکومت بر دوش مردم است. گوشت نخورند، دارو نخرند، آب مصرف نکنند، ماشین نداشته باشند و… توصیه ها برای کوخ نشینان و البته کاخ نشینان به زندگی اشرافی ادامه می دهند.
راه اندازی «کلینیک ترک بی حجابی» با سهم ۲۵۵ میلیارد تومان از بودجه سال ۱۴۰۴، در حالی است که در بودجه، بار رفع کسری و نابرابریهای آن بر برداشت از صندوق توسه ملی، اضافه نکردن مزد متناسب با نرخ تورم و افزایش مالیات گذاشته شده است. بر این رقم، بودجه های دیگر برای رشد فرهنگ ارتجاعی حکومت و نهادهای سرکوب و… را باید اضافه کرد.
کاسبی از طریق سرکوب زنان با راه اندازی «کلینیک ترک بی حجابی» دایره وسیع تری به خود گرفت. باوجود جریمه های میلیاردی، وثیقه گذاری بازداشت شدگان تا دستگیری، راه اندازی مزدوران حجاب بان با مزدهای ۱۵ میلیونی در ماه و… جنگ ۴۴ ساله حکومت با زنان بر سر حجاب اجباری همچنان جریان دارد. این هماوردی تا جایی رسیده که خامنه ای، آزادی پوشش را «جرم سیاسی و دینی» و عده ای روان پریش و متحجر، این آزادی را یک «بیماری اجتماعی» و… اعلام می کنند.
حجاب اجباری یا تحمیل الگوی حکومتی زن در رژیم بنیادگرای ولایت فقیه، علاوه بر اعمال سلطه مردسالاری، تبدیل به منبع درآمد شده است. بابت سرکوب زنان، عده ای حسابی جیبهای شان پر و نگران بیکاری شان نیستند. در رژیم فاسد جمهوری اسلامی، تمامی ابزارهای سرکوب بهانه ای برای نان خوری و چپاول جیب مردم شده است. به این معنا که سرکوب فقط برای تسلط حکومت نیست بلکه ابزاری برای کاسبی هم هست. کاسبان فیلترینگ هم یکی از آنها است.
راه اندازی «کلینیک ترک بی حجابی»، شکست رژیم در برابر مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری است. این شیوه سرکوب، ایجاد شغل برای عده ای مفتخور و متحجر، ایجاد تنش، رعب و وحشت، تحمیل فقر و تنگدستی، پنهان کردن حرکتهای اعتراضی نیروهای کار و اعدامهای فله ای و سرکوب زندانیان سیاسی در زندان است.
راه اندازی این گونه مراکز سرکوب با بودجه دولتی در حالی است که دولت از ناتوانی و نداشتن پول در همسان سازی حقوق بازنشستگان، حل مطالبات پرستاران، فرهنگیان و کارگران حرف می زند.
پزشکیان وقیحانه در روز پرستار در گردهمایی پرستاران، مطالبه گری و حرکتهای اعتراضی آنها را «شلوغ» کردن دانست و گفت: «وقتی می توانیم مشکلات کشور را با کمک هم حل کنیم، چرا ما هم، با هم دعوا و قهر می کنیم؟!»
پزشکیان ابلهانه تلاش می کند با حیله «وفاق ملی» به سود «وفاق امنیتی – نظامی»ها، سطح جنبشهای اعتراضی را در حد «قهر» و «دعوا» که پس آن آشتی می تواند باشد، کاهش دهد. این تلاشی بیهوده بر بستر جامعه ای معترض است که برای سرنگونی و تحقق جمهوری سکولار و دموکراتیک تلاش می کند.