بهرام رحمانی: بیست و ششم بهمن، روز کومه‌له گرامی باد!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

روز کومه‌له را به رفقای عزیزم در صفوف حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن «کومه‌له»، صمیمانه تبریک می‌گویم. هم‌چنین یاد عزیزان از دست رفته‌مان کاک فواد مصطفی سلطانی، صدیق کمانگر، جعفر شفیعی، غلام کشاورز و  صدها پیشمرگ و کادر و هوادار جان‌باخته کومه‌له و حزب کمونیست ایران را گرامی می‌دارم. «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران»، بعد از حدود نه سال فعالیت مخفی، در روز ۲۶ بهمن ماه ۱۳۵۷، با جان‌باختن رفیق محمدحسین کریمی، اعلام موجودیت کرد.

اعلام موجودیت علنی کومەله، با استقبال بی‌نظیر کارگران، محرومان، جوانان، مردم آزاده و کمونیست‌ها قرار گرفت. چرا که کادرها و بنیان‌گذاران آن، برای جامعه کردستان چهره‌های شناخته شده و محبوبی بودند. به همین دلیل، کومه‌له در پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ در کردستان، نقش به سزایی ایفا کرد و به همین دلیل، کومه‌له نه تنها به‌سرعت به یک جنبش سیاسی - اجتماعی در کردستان تبدیل شد، بلکه در سراسر ایران و منطقه نیز آوازه‌اش پیچید.

مردم آزاده و تحت ستم کردستان در این ۴۵ سال هرگز مرعوب میلیتاریسم و کشتار و ترور جمهوری جهل و جنایت و ترور و اعدام اسلامی نشده‌اند. هرچند که در این بیش از ۴ دهه جمهوری اسلامی از هر نظر مردم کردستان را نسبت به سایر نقاط ایران، در معرض فشارهای عدیده‌ای هم‌چون محاصره اقتصادی، سیاسی و نظامی قرار داده است. اما آخرین نمونه اعتصاب عمومی شکوهمند مردم کردستان در روز سه‌شنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ در اعتراض به اعدام چهار تن از زندانیان سیاسی و برای نه گفتن به اعدام، گویای این واقعیت است که جنبش انقلابی کردستان هم‌چنان زنده و بالنده است و پرچمدار اصلی آن نیز کومه‌له بوده است. این اعتصاب عمومی سراسری کردستان، نشان داد که جنبش انقلابی در کردستان با همه فشارها و فراز و نشیب‌های تاریخی، هم‌چنان آگاه و متحد و قدرتمند است. این اعتصاب متحدانه مردم، نشان داد که لشکرکشی‌ها و اشغالگری‌های جمهوری اسلامی، موج اعدام‌ها و امنیتی کردن فضای شهرها و مرزهای کردستان، نه تنها آنان را زمین‌گیر نمی‌کند، بلکه عزم و اراده آنان برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برپایی یک جامعه آزاد و انسانی و برابر، راسخ‌تر است. از جمله در اعتراض به اعدام چهار جوان سیاسی کرد، زنان و سایر زندانیان سیاسی در زندان اوین و سایر زندان‌های دست به اعتصاب غذا زدند؛ تشکل‌های کارگری، دانشجویی، کانون نویسندگان ایران و اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زن علیه اعدام‌ها با خواست لغو مجازات اعدام و آزادی همه زندانیان سیاسی، فصل جدیدی از مبارزه عمومی مردم علیه جمهوری اسلامی بچه‌کش و ارتجاعی را باز کرده است. در اعتصاب عمومی شکوهمند ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، یک بار دیگر نقش پررنگ کومه‌له و حزب کمونیست ایران را دیدیم. نیرویی که در این چهار دهه با همه اشکالات و کمبودها و انشعابات، باز هم پای اصلی گسترش و تعمیق جنبش انقلابی مردم کردستان است. کردستان هنوز هم سنگر و دژ محکم همه آزادی‌خواهان و برابری‌طلبان و انقلابیون سراسر ایران در مقابل حاکمیت نفرت‌انگیر جمهوری اسلامی است!

 

 

جامعه کردستان، مانند همه جای ایران، یک جامعه طبقاتی است اما کردستان یک ویژه‌گی مهمی دارد که در نقاط دیگر ایران وجود ندارد و یا این که بسیار ضعیف است. جمهوری اسلامی پس از ۴۵ سال حاکمیت، هنوز نتوانسته موقعیت خود را در کردستان تثبیت کند. چرا که از همان روزهای نخست حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، کومه‌له به‌عنوان یک جریان سوسیالیستی بر خلاف احزاب بورژوایی و ناسیونالیستی به‌طور قاطع و محکم در مقابل حکومت تازه به قدرت رسیده ایستاد. با تبلیغ و ترویج و تلاش این سازمان، زنان و مردان کارگر و محرومان و ستم‌دیدگان در شهرها و روستاهای کردستان، تشکل‌های خود را به‌وجود بیاورند و به مبارزه همه‌جانبه علیه حکومت اسلامی برخاستند. مردم کردستان، مسلح شدند و در مقابل تهاجم جمهوری اسلامی دست به مقاومت تحسین‌برانگیزی زدند. به‌علاوه با تشدید سرکوب‌های سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی بسیاری از نیروهای سیاسی ایران به‌ویژه نیروهای چپ و کمونیست راهی کردستان شدند تا از سرکوب‌های وحشیانه جمهوری اسلامی در امان بمانند؛ به‌همین دلیل، کردستان به «سنگر آزادی» همه آزادی‌خواهان و مخالفان جمهوری اسلامی تبدیل شد.

اگر از این زاویه، به گذشته کومه‌له نگاه کنیم آن‌وقت نقطه عطف‌های تاریخی این تشکیلات را می‌بینیم و به این نتیجه می‌رسیم که چه‌قدر بر جامعه کردستان تاثیر گذاشته و چه‌قدر تاثیر پذیرفته است. سازمانی که پایش روی زمین بوده و به مبارزه اجتماعی مستقل خود و مردم خلق ستم کردستان و کارگران متکی گردید.

تحلیل و بررسی واقعی از  سازمان‌های سیاسی را نمی‌شود صرفا با نگاه کردن به فعل و انفعالات درونی آن به دست آورد. مسئله اصلی این است که فلان سازمان تا چه اندازه در ساختن آگاهانه تاریخ زمان خودش نقش ایفا کرده است و بر تحولات و روندهای جامعه خود چه تاثیراتی گذاشته و چه تاثیراتی پذیرفته است؛ به‌عبارت دیگر، از دیدگاه جامعه و طبقات امروز در کجا و در چه موقعیتی قرار گرفته است.

البته ما با درک امروزی‌مان به آن دوره نگاه می‌کنیم و درباره آن‌ها قضاوت می‌کنیم نه عملکرد امروزی این کومه‌له و حزب کمونیست ایران و یا متاسفانه جدایی‌های مکرری که از آن صورت گرفته است.

 

کاک فواد سلطانی در حال سخنرانی

 

دوره‌ای که کومه‌له به‌عنوان یک جریان فکری و سیاسی شکل گرفت از لحاظ تاریخی مهم‌ترین تحول اجتماعی و اقتصادی در ایران روی داد. در سال‌های سی و چهل ایران، دوره رشد و تثبیت سرمایه‌داری و افزایش کمی طبقه کارگر اتفاق افتاد. در این دوره، جامعه سنتی در ایران دچار فروپاشی شده و اقشار و طبقات جدید، با آرزوها و آرمان‌های نو پا به عرصه جدال‌های اجتماعی و سیاسی گذاردند. طبیعتا این وضعیت اجتماعی جدید زمینه و امکان پیداش طبقات اجتماعی و نیروها و سازمان‌ها سیاسی جدیدی را به‌وجود آورد و دگرگونی‌های جدیدی فراهم آورد.

احزاب سنتی ناسیونالیست، با رفرم‌های بورژوایی دولت مرکزی به‌ویژه از دهه چهل به بعد، موقعیت سابق و افق سیاسی خود را به‌عنوان احزاب جدی اپوزیسیون از دست دادند و عملا به زائده دولت تبدیل شدند. حزب توده نیز به‌عنوان بزرگ‌ترین و اجتماعی‌ترین حزب چپ آن دوره، بیش از روابط انترناسیونالیستی به شوروی نزدیک شده بود و توانایی و طرفیت سابق سیاسی و مبارزه‌گری خود را در جامعه از دست داده بود. در چنین موقعیتی جریانات چپ رادیکال و چریکی شکل گرفتند و عملا پا به عرصه مبارزات ضدامپریالیستی، ضداستبدادی و رفرمیستی اپوزیسیون ایران تبدیل شدند.

در این دوره، چین هم از اردوگاه شوروی جدا شده بود و تحت تاثیر چین، جریانات مائوئیستی جدیدی شکل گرفتند. جریان فکری مائو، به‎‌ویژه به‌خاطر تحولات سیاسی و اجتماعی، اعتبار زیادی کسب کرده بود. و همین باعث شد جریانات رادیکال چپ در سطح جهانی عمدتا با تفکرات مائوئیستی اعلام موجودیت کردند.

در همین راستا و تا آن‌جا که به کردستان ایران برمی‌گشت هسته اصلی تشکیل‌دهنده کومه‌له در سال ۱۳۴۸، تحت تاثیر تفکر جهانی مائوئیستی و برمبنای دخالت در تحولات و مبارزات جامعه ایران، شکل گرفت. یعنی جمع‌هایی از روشنفکران انقلابی و کمونیست در کردستان، تبریز، تهران و اصفهان و ...، با هم اترابط برقرار کردند و سرانجام کومه‌له به‌عنوان یک تشکلیلات سیاسی تشکیل دادند. اما صرف‌نظر از تبیین‌های مائویستی، کومه‌له در آن دوره با تحلیل مسایل و تحولات جامعه ایران، تشکیلات خود را به‌مثابه بخشی از جنبش کمونیستی بین‌المللی دانسته و سوسیالیزم را افق و آرمان خود قرار داده بود. حالا آن دوران چه برداشتی از سوسیالیسم وجود داشت و یا آگاهی در این مورد در چه مرحله‌ای بود بحث دیگری است. اما کومه‌له اولویت جهت‌گیری‌های خود را در ارتباط با توده‌های کارگر و محروم قرار داد و در این راستا کوشید. فعالین کومه‌له از همان سال‌های نخست شکل‌گیری این تشکیلات، توجه‌شان به فعالیت در محیط زندگی و کار زحمت‌کشان و دخالت فعالانه در مبارزات روزمره آن‌ها جلب شد و همین جهت‌گیری و خصوصیت راه پیشرفت کومه‌له را در دروان انقلابی ۱۳۵۷ ایران، هموار ساخت.

چنین روندی، احزاب و نیروهای سیاسی را به موقعیت‌های جدید و متفاوتی کشاند. احزاب و گروهای ناسیونالیست سنتی که نتوانسته بودند خود را با تحولات جدید ایران وفق دهند، به حاشیه جامعه رانده شدند و بعدها در دوره انقلابی سال‌های ۵۷ نتوانستند جایگاه اجتماعی جدید برای خود دست و پا کنند و همین مسئله باعث شد جای خود را به نیروهایی بدهند که به نام کارگر و محرومان و تهی‌دستان فعالیت می‌کردند و به‌ درجاتی خواهان برابری اقتصادی و اجتماعی بودند.

در کردستان هم کارگر و زحمتکش مانند هر جای دیگر ایران، منافع طبقاتی خود را مطالبه می‌کرد آن‌هم در شرایطی که صدها هزار نفر از کردستان، طی سال‌های دهه پنجاه از روستاها به طرف شهرهای بزرگ ایران، برای کار در شرکت‌های بزرگ و کوچک کاری و کارخانه‌ها و کارگاه‌ها به حرکت درآمدند و در این مراکز به کارگر مزدی پرداختند. جمعیت شهرهای کردستان هم به‌سرعت افزایش یافتند و شهرها به مراکز انسانی و در نتیجه فرهنگی و سیاسی تعیین‌کننده‌ای تبدیل شدند. در واقع کارگران و زحمت‌کشان ایران و کردستان تا حدودی به منافع طبقاتی خود پی برده و در این راستا مشغول مبارزه و پیگیر مطالبات خود بودند. در چنین روندی، پایه اجتماعی رشد جریان کمونیستی در کردستان نیز به‌وجود آمده بود.

در سال‌های اول دهه ۵۰، توجه پلیس ایران به تشکیلات کومه‌له جلب شد و این جریان را مانند سایر جریان‌های چپ ایران مورد پیگرد قرار داد. در نتیجه کومه‌له، ضربات سنگینی را متحمل شد، بخش زیادی از کادرها و فعالین کومه‌له در شهرهای مختلف ایران‌(به‌‌گفته رفیق ابراهیم علیزاده به‌‌جز در کردستان) به شکنجه‌گاه‌های ساواک کشیده شدند و به حبس‌های طولانی محکوم گردیدند. بیش‌تر آن‌ها با انقلاب ۵۷ از زندان رهایی یافتند.

اما تشکیلات کومه‌له در کردستان، سالم باقی مانده بود و همین واقعه سبب شد این تشکیلات با امکانات بیش‌تر و در موقعیت بهتری نسبت به نقاط ایران، وارد دوران سرنوشت‌ساز انقلابی سال ۱۳۵۷ شود.

 

 

با آغاز جنبش سیاسی در سال‌های ۵۶ و ۵۷، تشکیلات کومه‌له در کردستان تحرک جدید پیدا کرد. انقلاب ۵۷ در عین حال، دگرگونی‌های تعیین‌کننده‌ای را در کومه‌له به وجود آورد. کومه‌له در این انقلاب از یک سازمان مخفی و نسبتا کوچک به یک تشکیلات وسیع اجتماعی-سیاسی تبدیل شد.

در این میان، کومه‌له - یک سازمان سیاسی شناخته شده در کردستان ایران است که طبق برنامه خود با مشی سیاسی کمونیستی فعالیت می‌کند. این سازمان در گذشته «سازمان انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران» نام داشت، اما با تاسیس حزب کمونیست ایران در سال ۱۳۶۲ یکی از اصلی‌ترین موسس این حزب بود و با پذیرفتن نقش سازمان منطقه‌ای این حزب در کردستان ایران، نام خود را به «کومه‌له سازمان کردستان حزب کمونیست» ایران تغییر داد. از آن زمان تا کنون، کومه‌له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران با همه فراز و نشیب‌ها و ضعف و قدرت‌هایش شجاعانه در مقابل تهاجم وحشیانه جمهوری اسلامی به کردستان با جان و دل مبارزه کرده و صدها عضو و کادر خود را در راه مبارزه برای آزادی و سوسیالیسم از دست داده است.

در پاییز سال ۱۳۴۲ جمعی از دانشجویان کرد که تازە با مسائل سیاسی و ادبیات چپ و کمونیستی آشنا شده بودند ، در تهران دور هم جمع شدند و تشکیلاتی را بنیان نهادند کە بعدها کومەلە نام گرفت.

کومەلە جزو اولین جریانات چپ و کمونیستی بود کە از همان ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی، علیه این حکومت وحشی و آدم‌کش و هم‌چنین کردهای حامی آن، دست به اسلحه برد.

این سازمان تا ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ و بە‌مدت ۹ سال بە‌صورت مخفیانە فعالیت کرد و در این مدت در بسیاری از دهات‌ها و شهرهای کردستان و در اکثر مراکز صنعتی و دانشگاهی در سراسر ایران، توانستە بود نفوذ کند و به صورت یک تشکیلات نسبتا منسجم و در عین حال گستردە درآید. در روز ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ محمد حسین کریمی کە یکی از بنیان‌گذاران کومەلە بود در جریان تصرف شهربانی شهر سقز، زخمی شد و دو روز بعد جان باخت. بە همین دلیل تشکیلاتی کە تا آن زمان به‌صورت مخفی و با نام تشکیلات فعالیت می‌کرد، تصمیم گرفت برای زندە نگه‌داشتن نام وی، این روز را بە‌عنوان روز فعالیت علنی تشکیلات کومەلە نام‌گذاری کند.

کومه‌له فعالیت خود را از سال ۱۳۴۸ آغاز کرده است علنا خود را چپ و کمونیست تعریف می‌کرد. کادرهای «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران»، که به کومه‌له معروف شد، تا پیش از انقلاب و حتی در ماه‌های اول انقلاب تحت عنوان جمعیت‌ها و تشکل‌های مردم‌نهادی فعالیت می‌کردند. آن‌ها از اعضای تعین‌کننده‌ نهادهایی مانند اتحادیه خواستاران حقوق خلق کرد در ایران در مریوان، جمعیت طرفدار زحمتکشان و دفاع از حقوق ملی خلق کرد در سقز، جمعیت طرفدار زحمتکشان و دفاع از حقوق ملی خلق کرد در بوکان، ستاد مشترک نیروهای دمکراتیک مهاباد. در مهاباد دو جمعیت فعال بودند: یکی ستاد مشترک نیروهای دمکراتیک و دیگری جمعیت راه رهایی زحمتکشان. جمعیت مبارزین راه آزادی و مدافع حقوق ملی و دمکراتیک خلق کرد در بانه، جمعیت دفاع از آزادی و انقلاب، در سنندج عوامل و بسترهای تشکیل این جمعیت‌ها در هر شهری متفاوت بود. جوانان جمعیت آزادی و انقلاب، زنان شورای زنان، معلمان شورای معلمان را تشکیل دادند. در مدت زمان کمی یعنی از اولین روزهای بعد قیام شروع شد.

کاک صدیق کمانگر، از رهبران کومه‌له که از وی به عنوان ایده‌پرداز اصلی جمعیت‌های کردستان یاد می‌شود در یکی از آخرین سخنرانی‌های قبل از ترورش در سال ۱۳۶۲، اندک زمانی پس از تشکیل کنگره‌ حزب کمونیست ایران، گفته است: «در سنندج حاکمیت چندگانه وجود داشت. جمعیت در کارهای اجرائی دخالت می‌کرد. بسیاری از کارهای مربوط به دادگستری را ما انجام می‌دادیم. به طور دوفاکتو طوری شده بود که دادگستری نامه‌ها و ابلاغیه‌های ما را به‌رسمیت می‌شناخت. پلیس راه هم اگر چه ظاهرا سر جای خود بود، اما عملا کارها را ما انجام می‌دادیم. نفوذ زیادی بین مردم داشتیم. مسئله‌ مصادره‌ زمین توسط مردم که در جریان قیام شروع شده بود، بعد از روزهای قیام ادامه پیدا کرد و مورد پشتیبانی جمعیت قرار گرفت. در تمام ادارات، از بیمارستان گرفته تا اداره‌ دارائی و به‌ویژه اداره‌ کار ما می‌توانستیم در کارها دخالت بکنیم. استانداری به نحوی دوباره دایر شد، ولی قدرتش در دست ما نبود.»‌‌(صدیق کمانگر، ۱۳۶۲)

این جمعیت‌ها که به مرور به جریان‌‌های اصلی تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کردستان تبدیل شدند به فاصله‌های زمانی کوتاه، بعد از انقلاب یکی بعد از دیگری اعلام موجودیت کردند. با وجود ارتباط نزدیکی که بین آن‌ها وجود دارد، اما شرایط عضویت، شیوه کار و ساختار سازماندهی آن‌ها در هر شهر متفاوت است. میزان مشارکت زنان و مردان در جمعیت‌ها و کارهای اجرایی و آموزشی شهرها هم یک‌سان نبوده است.

انقلاب فضای مناسب‌تری برای فعالیت زنان فراهم کرد. زنان در سنندج، مریوان، سقز وارد انجمن‌ها،‌ اتحادیه‌ها،‌ جمعیت‌ها، کانون‌ها و شوراهای شهرها شدند. «كۆڕی ئافره‌تانی تێكۆشه‌ری سه‌قز‌»‌(جامعه‌ زنان مبارز سقز) از جمله‌ این تشکل‌هاست و طبق اساس‌نامه این جامعه: «بررسی مشکلات زنان روستا و زنان کارگر و خانه‌دار، آموزش تئوریک اعضا در زمینه‌ فلسفه‌ تاریخ و اقتصاد، سوادآموزی زنان بی‌سواد، ارتباط با سایر جمعیت‌های زنان مبارز و مترقی و کوشش در جهت ایجاد تشکیلات سراسری زنان، مبارزات صنفی در جهت تامین امکانات رفاهی در دوران بارداری و پس از زایمان، ایجاد مهد کودک و نگه‌داری کودکان زنان شاغل و به خصوص زنان کارگر و زحمت‌کش. تشکیل شوراهای محلی زنان، کوشش در راه ایجاد کلاس‌های آموزش نظامی.»‌(خیزش زنان، ص ۴۷۳)

 

 

اساس‌نامه این جامعه در روزنامه آیندگان به شرح زیر انتشار یافته بود:

«قیام مسلحانه ۲۰ تا ۲۱ بهمن‌ماه اگر چه توانست پیروزی‌هایی نصیب خلق قهرمان ایران نماید ولی به علت عدم سازماندهی مبارزات حق‌طلبانه نتوانست به پیروزی نهایی دست یابد و کلیه‌‌ ریشه‌های ارتجاع را بر کند و دست امپریالیسم را به کلی از مناسبات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ایران قطع گرداند. لذا برای خنثی‌نمودن کلیه توطئه‌های ارتجاع و ادامه‌ مبارزات و به ثمر رساندن آن تا آزادی کلیه‌ نیروهای زحمتکش و لغو استثمار فرد از فرد، زنان مبارز سقز تشکل خود را در جمعیتی به نام زنان مبارز سقز اعلام می‌دارد، اهداف جامعه عبارتند از:

۱- تشکیل جمهوری دموکراتیک خلق بر اساس آزادی کامل جمعیت‌های سیاسی، مذهبی، صنفی برای همه‌ طبقات و اقشار مردم. آزادی کامل مطبوعات، بیان، تبلیغات، آزادی اعتصابات و تظاهرات، آزادی آموزش نظامی.

۲- تشکیل شوراهای کارگری که ناظر بر امر تولید و توزیع کالاهای کارخانه باشند.

۳- تشکیل شوراهای دهقانی و نظارت آن بر امر اصلاحات ارضی و تقسیم زمین به نسبت اعضای خانواده‌ دهقانان.

۴- خودمختاری و حق تعیین سرنوشت برای تمام خلق‌های ایران در چارچوب ایران آزاد و دموکراتیک

۵- برابری زنان و ...»(آیندگان، شنبه ۵ خرداد ۱۳۵۸، ص ۵)

فعالیت زنان هوادار کومه‌له و برخی دیگر از جریان‌های چپ در سال‌های آغاز انقلاب در نهادهای دمکراتیک نقش پررنگی داشت. اما اعضا و فعالین کومه‌له هسته‌ اصلی بسیاری از این نهادها بودند و عملا در پیش‌برد اهداف انقلاب ۵۷ نقش خود را ایفا کردند و مردم را در «مناطق آزاد شده» به ایجاد «شوراهای دمکراتیک» فرامی‌خواند. طبق تعریف این شوراها باید همه‌ امور زندگی مردم، از قبیل قضاوت و رسیدگی به اختلافات،‌ اقدامات اقتصادی و عمران و آموزش و پرورش، بهداشت و درمان،‌ مسئله ارضی و… را برعهده داشتند.

در مقدمه‌ یکی از کتا‌ب‌های درسی که کومه‌له در آغاز انقلاب برای مقطع ابتدایی مدارس کردستان به زبان‌های کردی و فارسی تدوین کرد از «آموزش و اشاعه‌ علوم و فرهنگ علمی و انقلابی و مبارزه با فرهنگ ارتجاعی و خرافی: آموزش توده‌های کارگر و زحمتکش و فرزندان آن‌ها با اصول دموکراسی پیگیر» به عنوان یکی از اهداف کمیسون آموزش کومه‌له یاد شده است.‌(کمیسیون آموزش کومه‌له، ۱۳۶۲).

با سرکوب انقلاب ۵۷، جریا‌ن‌های چپ سراسری راهی کردستان شدند. برخی از آن‌ها مانند حزب توده و چریک‌های فدایی خلق شاخه‌ کردستان داشتند و رسما به فعالیت سیاسی می‌پرداختند.‌(البته حزب توده ایران و سازمان چریک‌های خلق ایران‌‌-اکثریت تا سال ۱۳۶۲ با جمهوری اسلامی همکاری داشتند)

نیروهای دیگری مانند اتحاد مبارزان کمونیست، سازمان پیکار، اتحادیه‌ کمونیست‌ها، حزب کارگران سوسیالیست، سازمان رزمندگان نیز در کردستان بعد از انقلاب حضور داشتند. بیش‌تر این نیروها به جز آن‌ها که در حزب کمونیست ایران ادغام شدند، بعد از اعلام جنگ کردستان و تصرف دوباره شهرها، از کردستان ایران به ناچار راهی خارج کشور شدند.

طرح کومه‌له در مقابل تعرضات جمهوری اسلامی سازمان‌دهی مقاومت مردمی و مباررزه مسلحانه بود. در واقع طرح‌ کومه‌له بر خلاف حزب دمکرات مشارکت در قدرت، مذاکرات یک‌طرفه و تدوین قانون اساسی نبود چرا که رهبری حزب دموکرات کردستان راه سازش با حکومت مرکزی را در پیش گرفته بود.

حرکت اعتراضی مردم مریوان، یک واقعه تاریخی بود. از کاک فواد مصطفی سلطانی به‌عنوان معمار کوچ مریوان یاد می‌شود. وی در یکی از سخنرانی‌هایش با تاکید بر دستاوردهای کوچ اعتراضی، از جمله به «اتحادی» اشاره کرده که به گفته‌ وی تا آن‌زمان در جامعه‌ کردستان بدون سابقه بوده است. کاک فواد می‌گوید: «شما توانستید با این اقدام خود حمایت خلق‌های ایران را به سمت خود جلب کنید. این حمایت‌ها از این به بعد ادامه خواهد داشت. حتما در رسانه‌ها خوانده‌اید که مردم سیستان و بلوچستان، از آن سوی ایران، در راه حمایت از ما فدارکاری کرده‌اند که نباید هرگز فراموش کنیم.» وی سپس در خطابه‌ مستقیم خود با مردم از ناچار شدن دولت به «رسمیت شناختن شورای شهر مریوان» به‌عنوان یکی دیگر از دستاوردهای کوچ یاد می‌کند. «سرکوب نیروهای مزدور محلی» و «جلوگیری از تکرار وقایع گنبد کاووس، خرمشهر، نقده و …» از جمله‌ دیگر مواردی هستند که کاک فواد با مردم مریوان به عنوان اصلی‌ترین دستاوردهای این اعتراضی در میان گذاشت بود.

اعتصاب غذای ۲۴ روزه‌ زندان شهربانی سنندج به ابتکار فواد مصطفی‌سلطانی و برخی دیگر از زندانیان و حمایت مردمی از آن در تیرماه ۵۷ یک نمونه‌ دیگر از سازماندهی‌هاست. جمع‌آوری، تهیه‌ مواد و نیروی پزشکی و اعزام آن‌ها به مقاومت ترکمن صحرا، جمع‌آوری کمک از سوی اتحادیه‌ دهقانان مریوان و اعزام نیرو به «دهقانان رانده‌شده منطقه‌ سوما و برادوست»، تحصن و اعتصاب گسترده مردم سنندج برای خروج پاسداران از شهر در بهمن ۵۸، حمایت ۷۰۰ کارگر سد قشلاق سنندج و حمایت کارمندان، نهادهای دمکراتیک و سر آخر کسبه و بازاریان و اعلام اعتصاب عمومی و اشاعه‌ آن به دیگر شهرهای کردستان نمونه‌ دیگری از سازماندهی‌های دمکراتیک مردمی بعد از انقلاب است که کومه‌له، و نیروهای چپ در سازمان‌دهی و هدایت آن نقش تعیین‌کننده داشتند.

کومه‌له با فراهم کردن زمینه‌ ورود مستقیم زنان به عرصه‌ مبارزات سیاسی و مسلحانه جنبه‌های مختلف مبارزاتی جامعه‌ کردستان ایران را دگرگون کرد. کاک صدیق کمانگر بعدها در توضیح مقاومت نوروز خونین سنندج گفته است: «پادگان در مقابل مردم تیراندازی کرده است و ما به عنوان شورای موقت انقلاب از مردم حمایت کردیم و بس. گفتیم که قیام کردیم که آزادی و دموکراسی داشته باشیم، الان مورد یورش قرار گرفته‌ایم، ما داریم از قیام و آثار قیام دفاع می‌کنیم.»‌(صدیق کمانگر، ۱۳۶۲)

از جملە فعالیت‌های برجستە کومەلە در عرصه مبارزه مسلحانه علیە جمهوری اسلامی می‌توان بە موارد زیر اشاره کرد:

*سازماندهی و رهبری جنگ خونین نوروز ۱۳۵ سنندج که بە رهبری کادرهای شناختە شدە کومەلە نظیر صدیق کمانگر و ایوب نبوی و فرماندهی فرماندە مشهور کومەلە، محمد مائی(کاک شوان) انجام شد و طی آن مردم بیی‌گناه زیادی جان خود را از دست دادند.

*کوچ تاریخی مردم مریوان بە رهبری فواد مصطفی سلطانی، با هدف تحت فشار قرار دادن نیروهای مسلح و دولت موقت.

به راه انداختن مقاومت خیابانی شهر پاوه علیه نیروهای جمهوری اسلامی.

*حمله به بزرگ‌ترین لشکر زرهی ارتش جمهوری اسلامی ایران در جادە با نه.

*سردشت به فرماندهی شپهبد صیاد شیرازی.

*مسلح کردن زنان و شرکت دادن آن‌ها در جنگ‌های پارتیزانی و کارهای سیاسی در سال ۱۳۶۱ کە بدین ترتیب کومەلە به اولین جریان سیاسی و نظامی تبدیل شد کە تا آن زمان در سطح خاورمیانە به صورت رسمی زنان را وارد عرصە فعالیت نظامی کرد.

*کومەلە در عرصە فعالیت مدنی و جمعی و شوراهای مردمی هم نقش برجسته‌ای داشت. اولین شوراهای شهر و شورای محلات‌(بنکەها) در شهر سنندج با سازماندهی کومەلە تشکیل شد.

*تشکیل اتحادیە دهقانان کە کاک فواد مصطفی سلطانی خود ایده پرداز و مسئول سازماندهی آن در روستاهای مریوان بود و بعدها کادرهای کومەلە در مناطق روستایی شهرستان‌های سقز، کارمیاران و بانه در استان کردستا، بوکان، سردشت و اشنویه در استان سردشت و اشنویه در استان آذربایجان غربی‌(هم این اتحادیەها را برپا کردند و یکی از وظایف این اتحادیەها برچیدن آخرین بازماندگان اربابان و زمین‌داران وابستە بە حکومت پهلوی و هم‌چنین تقسیم این اراضی افراد بین مردم آبادی‌ها بود.

تشکیل اتحادیە و شوراهایی مانند:

اتحادیە بیکاران

شورای معلمان

شورای زنان

شورای دانش اموزان

اتحادیە هنرمندان

و موارد دیگر که تنها بخشی از فعالیت‌های پرافتخار کومەلە در عرصه فعالیت های فرهنگی و سیاسی بود.

کومەلە بە‌همراە سازمان اتحاد مبارزان کمونیست‌(سهند)، آن بخش نجات یافتە از ضربات پاسداران اسلامی‌(سازمان پیکار)، جمعی از کادرهای چریک‌های فدایی خلق و چندین گروە بزرگ و کوچک چپ و کمونیستی دیگر، بعد از هشت ماە مذاکره، سرانجام در روز ۱۱ شهریور ۱۳۶۲ حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند. و کومەلە بەعنوان یکی از ستون‌های اصلی این حزب و بە نام جدید سازمان کردستان حزب کمونیست ایران‌(کومەلە) و با حفظ رهبری و چارت تشکیلاتی خود تا آن زمان بە فعالیت خود در این حزب ادامە داد و تا امروز هم هم‌چنان بە این مسئولیت خود پایبند بودە و آن را ادامه داده است.

یک مسئله مهم و فراموش نشدنی دیگر در تاریخ کومه‌له روز چهارم شهریور ماه است. یادآور واقعه مهم در حیات سیاسی کومه‌له که در این روزها یکی از رهبران برجسته خود را از دست داد.

نهم شهریور ماه سال ۱۳۵۸ رفیق فواد مصطفی سلطانی یکی از رهبران و بنیان‌گذاران کومه‌له، چهره شناخته شده و محبوب جنبش کمونیستی ایران و کارگران کردستان، به دنبال یک درگیری نابرابر با شمار زیادی از نیروهای جمهوری اسلامی در روستای «بسطام» در مسیر جاده سقز- مریوان، جان باخت.

کنگره اول که نخستین تجمع وسیع تشکیلاتی اعضای کومه‌له در پاییز ۱۳۵۷ تشکیل شد، با همه کمبودها و گیر و گرفته‌های سیاسی، این کنگره توانست وحدت و انسجام تشکیلاتی کومه‌له را تامین کند و بر ضروری بودن شرکت فعالانه‌تر در جنبش سیاسی سال ۱۳۵۷ تاکید نماید و در عین حال، در زمینه مبانی نظری نیز بحث بر سر مسائل اساسی انقلاب ایران را باز بگذارد. مواضع و جهت‌گیری‌های کنگره اول به فاصله کمی، موقعیت فعالین کو‌مه‌له را به راس بخش‌های بزرگی از جنبش توده‌ای آن دوره ارتقا داد.

در ماه‌های پایانی سال ۱۳۵۷ و با سرنگونی حکومت پهلوی در ۲۲ بهمن ۵۷، با از بین رفتن و یا ضعیف شدن قدرت دولتی، مسئله چگونگی اداره امور شهرها به‌عنوان مسئله جدیدی در برابر کومه‌له قرار گرفت. جوانان و روشنفکران انقلابی، معلمان، کارمندان جزء ادارات دولتی و ... وارد صف مبارزه سیاسی شدند و به کار متشکل و مبارزه متشکل روی آوردند. نهادهای مردمی، جمعیت‌ها و تشکل‌های متعدد کارگری شکل گرفتند و مبارزه روزمره کارگران بر علیه بیکاری و برای افزایش دستمزد اوج گرفت.

حزب دموکرات به‌عنوان یک حزب سیاسی ناسیونالیست با سابقه، در بخش‌هایی از کردستان، به‌ویژه در مناطق شمالی کردستان، نفوذ خود را گسترش داده و سیاست‌های خود را حاکم کرده بود. هم‌زمان در همکاری با فئودال‌ها و مالکین مرتجع منطقه، تلاش می‌کرد نفوذ سیاسی خود را بخش‌های دیگر کردستان گسترش دهد. علاوه بر حزب دموکرات سایر نیروهای چپ نیز در سطح محدودی در کردستان فعالیت داشتند.

در چنین شرایطی، طبعی بود که کومه‌له هم در مقابل همه این اتفاقات و روندهای سیاسی، آلترناتیو طبقات خود را قرار دهد و به دنبال پیاده کردن سیاست‌ها و اهداف خود باشد.

تبلیغ برای تشکیل شوراهای شهر، فعالیت برای ایجاد آن‌ها و شرکت در این شوراها. تشکیل تشکل‌های کارگری، اتحادیه‌های دهقانی، جمعیت‌های دموکراتیک، تشکل‌های زنان، شوراهای محلات و دفاع از حقوق کارگران و محرومان و مسلح شدن مردم.

دفاع از منافع روستائیان محروم و زحمت‌کش در مقابل اربابان و فئودال‌ها و مصادره زمین‌ها به نفع روستائیان فقیر.

هم‌چنین تشکیل پایگاه‌های آموزش نظامی، مسلح کردن کلیه فعالین تشکیلات علنی و آموزش این‌ها در این پایگاه‌ها و ...

با این جهت‌گیری‌ها، کومه‌له در مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی آن دوره مردم کردستان دخالت جدی و پیگیر داشت. این پیگیری و تبلیغات سیاسی کومه‌‌له، سبب شد که رفراندوم جمهوری اسلامی در فروردین ۵۸ به‌طور یک‌پارچه تحریم گردد. در این راستا، کومه‌له تجمعات عظیم توده‌ای برای جلوگیری از برقراری سلطه جمهوری اسلامی در کردستان، برقرار می‌کرد.

حمله نظامی همه‌جانبه در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ به کردستان، یعنی اولین بهار آزادی، سبب شد بسیاری از مسائل سیاسی، اجتماعی و طبقاتی مهم کردستان، تحت شعاع سرکوب نظامی قرار گرفتند. در چنین شرایطی بود که طرح مطالبه خودمختاری که بر زمینه وجود ستم ملی در کردستان و تاریخا به وسیله بوژوازی کرد مطرح گردیده بود، به صدر مطالبات همگانی درآمد و در تمام طول سال ۱۳۵۸شعار خودمختاری و نحوه رابطه کردستان با دولت مرکزی به مسئله محوری و اساسی جنبش توده‌ای تبدیل گردید.

کنگره دوم در بهار ۱۳۶۰، در شرایطی برگزار گردید که فشار نظامی جمهوری اسلامی تمام مسائل جامعه کردستان را تحت شعاع قرار داده بود و یک جنبش مقاومت وسیع در مقابل آن شکل گرفته بود. مطالبه خودمختاری بر زمینه انقلاب ایران در سطح سراسری به راس مطالبات جنبش توده‌ای آمده بود و به شکل محوری و اصلی مقاومت تبدیل شده بود.

در کنگره دوم کومه‌له، بحث غالب پیرامون یک تشکیلات کمونیستی با اهداف سراسری بود و تاکید بر این بود که کومه‎له از منافع طبقه کارگر، به همه مسائل اجتماعی کردستان پاسخ‌گو باشد نه یک سازمان محلی. و به همین دلیل، تایک برای موضوع بود که مبارزه انقلابی در کردستان، باید از محدوده منافع بورژوازی کرد فراتر برود. اما پیش‌برد این اهداف برای کومه‌له، چندان راحت نبود و باید با سنت‌های جنبش‌های ناسیونالیستی قدیمی و جان‌سخت کردستان، دست و پنجه نرم می‌کرد. اما با وجود همه موانع و گیر و گرفت‌های تشکیلاتی، کومه‌له تا حدودی جایگاه خود را در آرمان‌های سوسیالیستی و دموکراتیک جنبش کارگر پیدا کرد و به افق و چشم‌انداز کمونیستی خود در کردستان پافشاری نمود.

کنگره سوم کومه‌له، یک سال پس از کنگره دوم و در بهار ۱۳۶۱، در شرایطی برگزار شد که حدود چهار سال از حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران و تهاجم نظامی آن به کردستان گذشته بود. شهرها به اشغال نظامی حاکمیت جدید اسلامی درآمده بودند و جامعه ایران و کردستان وارد دوره جدید و متفاوتی از حیات خود شده بود. ویژه‌گی اصلی این دوره عبارت از این بود که جنبش دیگر نباید صرفا به مقاومت در مقابل تهاجم جمهوری اسلامی محدود شود. به‌همین دلیل، کنگره سوم کومه‌له کوشید تا از این وضعیت جدید، تحلیل خود را ارائه دهد تا بتواند راه رسیدن به اهدافش را هموارتر سازد. تصویب برنامه کومه‌له برای خودمختاری کردستان، برنامه سیاسی و اجتماعی شرایط جدید بود. این برنامه تلاشی برای رفع ستم ملی در کردستان بود. این برنامه هم کشب خودمختاری را مدنظر داشت و هم مطالبات کارگران و مردم زحمتکش را. در حالی که ضروری بود این دو سیاست از هم تفکیک داده شوند تا بدون ابهام باشد. در نتیجه کنگره سوم کومه‌له در قطع‌نامه‌های خود، همه عرصه‌های کار و فعالیت تشکیلاتی را در کردستان شفاف‌تر و مشخص‌تر کرد و هم برنامه حزب کمونیست را نیز به تایید همین کنگره رساند.

در واقع با پرچمداری کومه‌له و با اتکا به نیروی اجتماعی این سازمان، سازمان اتحاد مبارزان کمونیست‌(سهند)، بخش‌هایی از سازمان پیکار، جمعی از چریک‌های فدایی خلق و چندین محفل چپ و کمونیستی دیگر، بعد از ماه‌ها مذاکره و جلسه و تبادل‌نظر، سرانجام در روز ۱۱ شهریور ۱۳۶۲ حزب کمونیست ایران را تشکیل دادند. در واقع کومه‌له به‌عنوان یکی از ستون‌های اصلی این حزب و به نام جدید سازمان کردستان حزب کمونیست ایران‌(کومه‌له) و با حفظ رهبری و سازمان‌دهی دورن تشکیلاتی خود تا آن زمان به فعالیت خود ادامه داده و تا امروز هم با وجود انشعابات متعدد، هم‌چنان به اهداف تعیین‌شده خود پایبند بوده است.

به این ترتیب، در فاصله بین کنگره سوم تا کنگره موسس و تشکیل حزب و تا برگزاری کنگره چهارم کومه‌له، تلاش گسترده‎ای تلاش‌های پیگیر نظری و سیاسی برای پراتیک سازمانی صورت پذیرفت و هم‌زمان، پراتیک پوپولیستی در عرصه‌های مختلف فعالیت، مورد بحث و بررسی و نقد قرار گرفت. واقعیت این بود که یک چرخش مهم سیاسی - تشکیلاتی به جریان افتاده بود. با این وجود، اختلافات و بدفهمی‌های زیادی در درون تشکیلات وجود داشت و باید صیقل پیدا می‌کرد.

نهایتا کنگره سوم کومه‌له، مسائلی چون شوراها و حاکمیت توده‌ای در کردستان را  در برنامه خود جای داد و تا حدودی راه مبارزه طبقاتی را هموارتر ساخت. اما در این کنگره، سیاست، فرهنگ و روش‌های ناسیونالیستی، به‌طور جدی مورد انتقاد قرار نگرفت و در سطح کلی به بحث‌های مبارزه کارگری بسنده کرد. البته حرکت سوسیالیستی در جنبش کردستان، تازه پا گرفته بود و البته برخی هم آغشته به تفکرات سیاسی ناسیونالیستی بود. چرا که هدف اصلی همین حرکت سوسیالیستی در کرستان، چارخه‌جویی برای ستم ملی بود. بنابراین، هموز تناقضات زیادی در عرصه نظری و پراتیکی وجود داشت.

مبارزه کارگران برای تحقق مطالبات اقتصادی خود، مبارزه بر علیه ستم ملی و خومختاری، مبارزه زنان بر علیه مردسالاری و نابرابری‌های اجتماعی و سیاسی، مبارزه دهقانان فقیر بر علیه مالکان، اعمال اراده توده‌ای در مناطق آزاد از طریق شوراها و مجامع عمومی، مبارزه برای آزادی‌های دموکراتیک و مبارزه با خرافات مذهبی و عقب‌ماندگی‌های ناسیونالیستی، همگی دامنگیر کومه‌له بودند.

در این میان، مبارزه‌ای که جا افتاده‌تر و سنتی‌تر بود مبارزه مسلحانه در کردستان بود. بنابراین در این دوره، مبارزه  کارگری-سوسیالیستی و سنت ناسیونالیستی مبارزه نظامی در کردستان، در مقابل هم بودند. در واقع کمبود کنگره سوم کومه‌له این تناقضات وجود داشت اما با این همه، بی‌تردید تشکیل حزب کمونیست ایران، یک نقطه عطف مهمی در تاریخ تحولات درونی کومه‌له و کردستان محسوب می‌شود. یعنی محافلی در کردستان شکل گرفته بودند که در آن‌ها کمونیسم، معنی و مفهوم واقعیث داشت و پس از انقلاب ۵۷، فعال‌تر و جدی‌تر هم شده بودند. به همین دلیل در کنگره موسس حزب کمونیست ایران در شهریور ۱۳۶۲، عمدتا کمتیه مرکزی رادیکال مارکسیستی را انتخاب شدند. با تشکیل حزب، مبارزه جدی برای تبدیل کردن آن به حزب متحد‌کننده کارگران آغاز شد. تاکید بر این بود که حزب کمونیست، باید به‌عنوان ابزار سازماندهی انقلاب سیاسی - اجتماعی طبقه کارگر عمل کند و اهداف و آرمان‌های مبارزه کمونیستی را در همه وجوه فعالیت خود چه دردون تشکیلات و چه بیرون آن در جامعه و درون طبقه کارگر تبلیغ و ترویج کند و به یک سنت ماندگار تبدیل نماید.

پیام کنگره موسس حزب کمونیست ایران خطاب به کارگران ایران، این‌چنین بود: «کدامیک از شما هنوز نمی‌داند که راه نجات ما از این همه مشقت و تیره بختی ، از این همه محرومیت و بی‌حقوقی اتحاد و همبستگی ماست؟ کدامیک از شما هنوز نمی‌داند که ما کارگران ، بدون اتحاد و بدون قدرت متشکل و مستقل خود، حتی در فردای تودەای‌ترین قیام‌ها و بی‌رحمانه‌ترین تسویه حساب‌ها با حاکمان جبار و ستم‌گر، نصیبی جز آن‌چه امروز عایدمان شده است نخواهیم داشت؟ بی‌شک رمز پیروزی ما اتحاد و همبستگی ماست.»

به این ترتیب، حزب کمونیست ایران در دل مبارزه و نبرهای طبقاتی سال‌های نخست حاکمیت جمهوری اسلامی تشکل شد. از کردستان انقلابی و این سنگر آزادی تمامی آزادی‌‌خواهان و پیکارگران ایران که سازمان کردستان حزب کمونیست ایران‌(کومەله)، رهبری‌کننده یک جنبش زنده توده‌ای و سازمانده یک جنبش انقلابی کردستان بود که هم‌زمان در شهرهای سراسر ایران و در میان دانشگاهیان و کارگران در دوران حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی، حضور فعالی داشت.

هنگامی که کنگره چهارم در زمستان ۱۳۶۳ برگزار شد، بحث‌های این کنگره کومه‌له در جهت جا انداختن بحث‌های کنگره موسس حزب و  معطوف به سیاست‌ها و اهداف فعالیت حزبی در کردستان بود. اساسا از این کنگره به بعد، تلاش وسیعی در همه عرصه‌های تبلیغ و ترویج و سازماندهی، تبلیغات رادیویی، مدارس حزبی و کادرسازی، عضوگیری، بازسازی تشکیلات مخفی، دموکراسی درون تشکیلاتی، فعالیت نظامی، رابطه با مردم و اخلاقیات سازمانی، در اولویت و راس فعالیت‌های سیاسی-تشکیلاتی قرار گرفتند. دوره‌ای که شور و شوق و مشغه‌های جدید سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در تشکیلات آغاز شد و اهداف و جهت‌گیری‌های طبقاتی نیز شفاف‌تر و هدفمندتر شد.

در چنین روندی، کنگره پنجم در زمستان ۱۳۶۵ برگزار شد. در این کنگره، کومه‌له دیدگاه‌هایش در مسائل جنبش کردستان را وسیع‌تر نمود. اما در این دوره نیز باز هم رهایی از تاثیرات گرایش سنتی ناسیونالیسم ساده نبود و بخشی از وقت تشکیلات را معطوف این عرصه بود. با این وجود، جهت‌گیری‌های کارگری گمونیستی کومه‌له در این کنگره ملموس‌تر و عینی‌تر بود. چون که یک دوره مهم فعالیت در این عرصه را پشت سر گذاشته بود و تجارب مهمی را هم کسب کرده بود.

جنگ ایران و عراق مسیر مبارزه نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به ویژه در کردستان را تغییر داد و جمهوری اسلامی در سایه جنگ توانست نیروهای مخالف خود را بیش از پیش قتل‌عام کند و تا حدودی موقعیت خود را تثبیت نماید. متاسفانه در جریان بمباران شیمیایی حلبچه توسط حکومت وقت عراق صدام حسین، که در بهار سال ۱۳۶۶ اتفاق افتاد «گردان شوان» که از جمع وسیعی از کادرها و اعضا تشکیل شده بود جان‌شان را از دست دادند ضربه بزرگی به تشکیلات کومه‌له وارد شد و تاثیرات عمیقی در منطقه جنوب کردستان به‌خصوص در شهر سنندج داست  که اکثر اعضای گردان شوان اهل آن شهر بودند.

هم‌چنین در اواخر بهار سال ۱۳۶۷، حکومت صدام حسین اردوگاه‌های منطقه بوتی در حوالی شهر رانیه، در کردستان عراق را بمباران شیمیایی کرد و در آن بمباران جمعی از کادر ها و اعضای  حزب کمونیست ایران و کومه‌له، جان باختند، این بمباران هم‌زمان بود با برگزاری کنگره ششم کومه‌له.

 

اما ستم ملی ریشه‌دار و تاریخی و واقعی در کردستان از یک‌سو و سنت احزاب ناسیونالیستی از سوی دیگر، از هر سو به کومه‌له فشار می‌آورد. مهم‌تر از همه، ستم ملی یکی از بی‌عدالتی‌های تاریخی است که امروز هم در جامعه سرمایه‌داری جامعه ایران از جمله کردستان، سایه سنگینی دارد. تبعیض ملی و ممنوعیت زبان‌های مادری و عقب نگاه داشتن اقتصادی مناطقی از کشور مانند کردستان و سیستان و بلوچستان، فشارهای مضاعفی را بر مردم این مناطق به ویژه زنان و کارگران می‌آورند. موضع اصولی و درست هم در مقابل این معضل از یک سو موضعی دموکراتیک و رهایی‌بخش، آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه است. یعنی مردم کردستان و سایر توده‌های تحت ستم ایران، باید حق تعیین سرنوشت خودشان را داشته باشند و از سوی دیگر، بار سنگین همین ستم ملی بر دوش زننا و کارگران و همه ستم‌دیدگان و محرومان جامعه است. عرصه مهم مبارزه برای رفع این ستم نیز حضور فعال در جنبش‌های اجتماعی سراسری ایران، به‌ویژه جنبش کارگری است. صرفا مبارزه محلی، برای رهایی از ستم ملی و طبقاتی کافی نیست. بنابراین، هر جریان و نیرویی که در مناطق محروم و تحت ستم ایران حضور دارند برای پیروزی نهایی ناچارند در جنبش‌های سراسری ایران حضور فعالی داشته باشند. چرا که نیروهای کمونیستی برای تامین استقلال مبارزه خود و طبقه کارگر، به اتحاد و وحدت سراسری مبارزه طبقاتی خود علیه حاکمیت مرکزی نیاز مبرم دارند.

بنابراین، تحقق تمام و کمال رفع ستم ملی، شراکت و حضور فعال در مبارزه طبقاتی سراسری است نه محلی. به‌علاوه، با تبلیغ و ترویج مستمر ذهن جامعه را باید برای مدیریت جمعی از طریق تشکل‌‌های مردم‌نهاد هم‌چون شوراها و جمعیت‌ها و کانون‌ها آماده کرد. تقریبا همان مدل مدیریتی که حدود ۱۲ سال است در روژآوا‌(کردستان سوریه) برقرار شده است. کنفدرالیسم دموکراتیک روژآوا، در این بیش از یک دهه مبارزه و تلاش و با وجود همه کمبودها و اشکالات در میان جنگ و محاصره، کارنامه مثبت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کسب کرده است. یگان‌های مدافع زنان و مردان روژآوا، نیروهای هستند که هیولای داعش را به شکست دادند. و این نیروها در مبارزه با این هیولای اسلامی در محاصره کوبانی، ۱۱ هزار جان‌باخته داشتند. نیرویی که آوازه جهانی پیدا کرد.

به این ترتیب، فدرالیسم و خودمختاری در جهان امروز، راه‌حل اساسی مردم تحت ستم نیست و در بهترین حالت به جابه‌جایی قدرت از یک ملت به ملت دیگر است. به همین دلیل، اساس ستم و استثمار و حاکمیت سر جای خود باقی می‌ماند. واقعیتی که  در حاکمیت اقلیم کردستان عراق می‌بینیم. در این دهه‌ها دولت کردی، تغییر بنیادی در زیست و زندگی و آزادی و برابری مردم کردستان به‌وجود نیاورده است. حتی کردستان بین دو حزب و یا عشیره بزرگ تقسیم شده است. از سوی دیگر، حکومت‌های فاشیست ترکیه و ایران، در حالی که در کشورهای خود به‌شدت مردم کرد را سرکوب می‌کنند اما در احزاب بورژوایی اقلیم کردستان عراق نفوذ زیادی دارند.

کومه‌له از همان روزهای موجودیت علنی خود، نیروی نظامی مستقل خود را تشکیل داد تا در مقابل حملات حکومت مرکزی و هم احزاب بورژوایی و ناسیونالیستی از خود و مردم دفاع کند. کومه‌له از نظر سیاسی و سازمان‌دهی تشکیلاتی نیز افق و چشم‌اندازه سیاسی سوسیالیستی را در مقابل خود قرار داد. اما چنان‌چه در بالا نیز اشاره کردیم کومه‌له نمی‌توانست صفوف خود را به کلی از تراوشات فکری ناسیونالیستی پاک کند و به همین دلیل، در دوره‌های مختلف انشعابات پی در پی از حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن «کومه‌له» صورت گرفته است. هرچند این انشعابات حزب کمونیست ایران و کومه‌له را تضعیف کرده‌اند اما کومه‌له با پشت‌کاری و جان‌فشانی‌های بسیاری از هواداران، اعضا و کادرها و رهبری خود، هم‌چنان نیروی نظامی خود را در کردستان حفظ کرده و حزب کمونیست نیز به فعالیت خود در کردستان و شهرهای ایران و خارج کشور و مقرهای نیروهای نظامی‌اش کومه‌له در مرزهای ایران، ادامه می‌دهد و مهم‌تر از همه، جایگاه مستقل سیاسی خودش را حفظ کرده است. نیرویی که در حد توان و ظرفیت خود و بدون فیل هوا کردن، به سازمان‌دهی، روشنگری و آگاه‌گری علیه سنت‌های ناسیونالیستی، جهل و ناآگاهی، علیه تبعیض ملی و مذهبی و جنسی و به‌طور علیه ظلم و ستم و استثمار سرمایه‌داری مشغول است. کومه‌له نیرویی سازمانده و تاثیر گذار در کردستان است که در جهت تشکل، اتحاد توده محروم و کارگران و جنبش‌های اجتماعی سراسر ایران گام برمی‌دارد.

البته حزب کمونیست ایران، قبل از انشعاب اول در سال ۱۹۹۱ بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین حزبی به شمار می‌رفت که توانسته بود در زمان خود، در بسیاری از زمینه‌های نظری، اجتماعی، سیاسی و کارگری فعال باشد.

سوسیالیسم به‌مثابه آلترناتیو سرمایه‌داری در جهان ذهنی اعضا و کادرهای حزب کمونیست ایران و تحولات تاریخی جهان نقشی بسیار اساسی داشت و این سیاست در جلب کارگران و فعالین سیاسی از جمله عوامل موجب رشد حزب و نفوذ آن در جامعه ایران شد.

با گذشت ۴۵ سال از انقلاب مردم ایران، هنوز هم نه تنها فعالیت احزاب و سازمان‌ها در ایران شدیدا سرکوب و ممنوع شده‌اند حتی هنوز سازمان‌ها و احزاب سیاسی به‌معنای واقعی کلمه در جامعه ایران نهادینه نشده‌اند.

فقر و بیکاری و آسیب‌های اجتماعی، اختناق و سرکوب، زندان و شکنجه و اعدام، کشتار مخالفین و معترضین در خیابان‌ها و ترور فعالین سیاسی و فرهنگی در خارج کشور، ادامه دارد و روزبه‌روز نفرت و خشم مردم از این حکومت جانی، بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود. جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در سال سال گذشته از کردستا و در خاکسپاری مهسا‌(ژینا) امینی آغاز شد و به سرعت سراسر ایران را فراگرفت. این جنبش یک‌بار دیگر به جامعه ایران و جهان نشان داد که اکثریت مردم در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی مباره می‌کنند.

سازمان‌ها و احزاب اپوزیسیون جمهوری اسلامی به دلیل ممنوعیت‌ها و اختناق و سانسور شدید در جامعه ایران و دور بودن از زمین اصلی مبارزه خود، دچار انزوا و انشعابات پی‌در‌پی شده‌اند و آسیب‌های زیادی دیده‌اند. با این وجود، با کمی تحقیق می‌توانیم رد پای سیاسی و اجتماعی همه سازمان‌ها و احزاب سیاسی ایران و عملکرد آن‌ها را در تحولات داخل جامعه ایران به‌ویژه در دهه نخست حاکمیت جمهوری اسلامی به خوبی شناسایی کنیم.

در پایان لازم است که بار دیگر تبریکات صمیمانه خودم را به مناسبت چهل و پنجمین سال‌گرد اعلام موجودیت علنی کومه‌له به رفقایم در صفوف حزب کمونیست ایران و کومه‌له و هم‌چنین دوستداران این جریان و مردم انقلابی کردستان اعلام کرده و یاد رفیق مصطفی سلطانی، محمد‌حسین کریمی و هم‌چنین یاد رفقا صدیق کمانگر، غلام کشاورز، جعفر شفیعی، فرشته رضایی‌(زهره)، ثانيه بهرامی، عطیه‌ شریفی‌(گزان)، صبری دوستکامی‌(آرزو)، رضوان احمدزاده، عزیزه اعظمی زیور رشیدی‌(زیبا) و هم‌چنین رفقای جان‌باخته گردان ۲۸ ارومیه و گردان شوان و بمباران بوته و حدود ۲۷۰۰ جان‌باخته کومه‌له و حزب کمونیست ایران در میدان مبارزه و تمامی جان‌باختگان راه آزادی و سوسیالیسم را گرامی بداریم!

یک‌شنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۲ - چهارم فوریه ۲۰۲۴

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید