ایرج فرزاد: در ستایش آن هم سلولی و آن هم رزم صفوف کمونیسم به یاد عزیز سیامک ستوده

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

با سیامک عزیز در زندان کمیته مشترک و اواخر پائیز سال ۱۳۵۳ به مدت بیش از یک ماه هم سلول بودم. "رسولی" بازجوی او و گروه "رازلیق" بود که سیامک در واقع موسس آن بود. او را چنان شکنجه کرده بودند که بازجویان ناچار شدند او را به بیمارستان بفرستند که خون او را عوض کنند چون خطر مرگ داشت. با خمیر نان و خاکستر سیگار و صابون یک تخته نرد ساخت و با هم بازی میکردیم.

هر کس میباخت میبایست دیگری را روی کول بگیرد و سه دور در اطاق سلول بگرداند. بسیاری از خاطرات دوره جوانی و "عشق" هایش را برایم تعریف کرد. به دلیل شدت شکنجه، رسولی خیلی تلاش میکرد که دل سیامک را به دست آورد. وقتی به سلول ما سر میزد میگفت: "حال سی سی" چطور است؟ بعضی اوقات علاوه بر جیره یک نخ سیگار برای هر فرد، رسولی چند نخ سیگار برای سیامک می آورد و من را هم شریک میکرد. 
پس از انقلاب چند بار با من، به عنوان یکی از مسئولین کومه له در تهران قرار گذاشت. طرحی داشت به این صورت که در شیراز و در میان قشقائی ها، به نوعی طرح پیش ترش را، یعنی "رازلیق" آزمایش کند. نتیجه آن را من متوجه نشدم تا اینکه او را در تابستان سال ۱۳۶۰ در باغ "آشی گولان" نزدیک روستای "آجی کند" بوکان دیدم. او بسیار مشتاق بود که در "هیات تحریریه" که در واقع نوعی رهبری کومه له وقت بود، سازمان داده شود. آن بحث به سرانجام نرسید و سیامک پس از مدتی و قبل از کنگره سوم کومه له، اردیبهشت سال ۱۳۶۱، برای فعالیت سیاسی مدتی به تهران و سپس به خارج کشور رفت. او با "برنامه حزب کمونیست" که در کنگره سوم کومه له به تصویب رسید،  و حزب کمونیست بر آن مبنا در شهریور سال ۱۳۶۲ کنگره موسس خود را برگزار کرد، مرزهائی داشت.
نامه منصور حکمت با عنوان "توصیه عضویت یک رفیق"  اشاره به سیامک است. این نامه ضمیمه است. 
سیامک در شماره اول نشریه "بسوی سوسیالیسم"، شهریور ۱۳۶۳، در "ستون آزاد" مقاله ای دارد با عنوان:
"پوپولیسم انترناسیونال سوم در قبال جنبش های انقلابی در مستعمرات و نیمه مستعمرات". متن نوشته مذکور را در فرمت ورد و یا پی دی اف نیافتم. اما سعی خواهم کرد صفحات را از کتاب چاپی بسوی سوسیالیسم، اسکن و منتشر کنم.
نامه منصور حکمت به دفتر سیاسی در رابطه با توصیه عضویت سیامک ستوده در حزب کمونیست ایران
موضوع: توصیه عضویت رفیق  س. س
رفقای دفتر سیاسی
ضمیمه این نامه پاسخ من به رفیق س. س(که از من پرسیده بود آیا او را برای عضویت توصیه خواهم کرد یا نه) و پاسخ متقابل او به نامه من است، من پس از دریافت پاسخ او، رفیق را برای عضویت در حزب کمونیست ایران توصیه می کنم. آشنایی من با رفیق س. س محدود به دوران برخوردهای ما در کردستان در سالهای ۶۰ و ۶۱ و بحث هایی است که با هم در آن زمان داشتیم. هرگز با او کار تشکیلاتی نکرده ام، جزئیات فعالیت های قبلی او را عمدتا از زبان خود او شنیده ام. از آنجا که رفقای تصمیم گیرنده در باره این توصیه نامه از این سابقه مشترک ما باخبرند، وارد بحث مفصل آن نمی شوم.
اما دلائل توصیه رفیق:
۱- توانایی تئوریک او، در شرایطی که خود را مدافع و پیرو برنامه حزب کمونیست ایران می داند، بنظر من به حزب کمک خواهد کرد.
۲- اختلافات پیشین او با مواضع ما بهیچوجه نمی تواند و نباید(البته به نظر من) بر موضعگیری امروز او سایه بیندازد. سابقا خود او بود که می گفت با برنامه اختلاف دارد و امروز هم خود اوست که می گوید موافق است.
۳- من انتقادات جدی ای به عملکرد تشکیلاتی رفیق(بویژه خصوصیات محفلی و غیرسیاسی این عملکرد) وارد میدانستم ( و می دانم). این انتقاد را بطور مودبانه با رفیق در میان گذاشتم(نامه ضمیمه است) و پاسخ او را بعنوان یک انتقاد از خود، که اگر مضمون آن بخواهد مورد جدل باشد، اعلام آن بهرحال به معنای اعلام آمادگی برای فعالیت به شیوه اصولی است، می پذیرم و شخصا آماده ام تا بعنوان یک عضو حزب با رفیق در یک حوزه کار کنم و لذا فکر می کنم که هر عضو دیگر حزب هم می تواند چنین کند.
۴- جنب و جوش رفیق پس از عزیمت از کردستان، هنگامی که تماما به انگیزه و ابزارهای خودش رها شده است، چشمگیر بوده است. معتقدم باید بدور از هرگونه روانشناسی، این تحرک و فعالیت را به رسمیت شناخت و آن را در خدمت حزب قرار داد.
۵- سابقه کار طولانی او، همراه با مسیر اصلاح گام به گام او، بنظر من گواه یک گرایش مثبت فکری و یک "امید به پیروزی"، علیرغم همه مراحل دلسرد کننده و همه مقاطع دشوار جنبشی است که صرفنظر از محتوای آن، بهررو او آن را جنبش کمونیستی میدانسته است. من این خصوصیت را بسیار با ارزش می دانم. بخش مهمی از حزب ما، و از جمله خود من، هنوز فرصت طی کردن یک چنین دوره طولانی و پر افت و خیزی را نداشته ایم، و طبیعی است که من این خصوصیت را قابل احترام و بسیار مثبت بدانم.
بنظر من عضویت رفیق س. س و بطور مشخص تر، اگر اجازه اظهار نظر در این خصوص را داشته باشم، فعالیت او در رابطه با نشریه اکتبر و سازماندهی هواداران در خارج کشور، ما را تا حدود زیادی تقویت خواهد کرد.
انتقاد من به عملکرد رفیق انتقادی جدی است. اما بنظر من حزب ما ظرفیت برخورد با بروز احتمالی چنین گرایشاتی را از جانب رفیق در آینده دارد. یک بحث صریح و اعلام تعهد مستقیم رفیق به حزب در این خصوص، به نظر من برای باز کردن راه اصولی برخورد به اشکالات رفیق، مانند هر عضو دیگر حزب، را باز می کند.
توصیه من به معنای تائید عضویت رفیق در شرایط امروز است، تضمین دنیا و آخرت نیست و من چنین برداشتی از این توصیه ندارم. امیدوارم توصیه شونده و توصیه کننده تا ابد سرباز فداکار حزب و کمونیسم باشند و بمانند.
   به پیروزی کمونیسم   
 نادر(م. حکمت)
نامه ضمیمه به رفیق س. س. 
رفیق عزیز، امیدوارم که حالت خوب باشد و کارت روبراه باشد. این یادداشت را در رابطه با درخواست   عضویت ات می نویسم. من خواست تو را( مبنی بر معرفی من و امیر* و خسرو**) با این رفقا در میان گذاشتم و آنها خودشان خبر خواهند داد.  اما نظر من: من آماده ام که عضویت تو را به حزب توصیه کنم. اما نکاتی هست که باید بدوا با خودت در میان بگذارم و در باره ابهاماتی که دارم قدری روشن بشوم. آخرین باری که همدیگر را دیدیم زمانی بود که بیشترین تاکیدها در جریان ما بر سر مسائل برنامه ای بود. اختلاف نظری و توافق هایی که وجود داشت، عمدتا حول این مسائل بود. اما از آن زمان تا بحال تاکیدها( بنظر من بدرست و در یک سیر تکاملی با تثبیت مواضع برنامه ای) بر مسائل سازمانی، سبک کار و اصول و پرنسیپ های کار حزبی و کمونیستی قرار گرفته است. این کار، یعنی جا انداختن این اصول، به تجربه روشن شده است( و با منطق هم می توان درک کرد) که به مراتب دشوارتر از تثبیت اصول برنامه ای است. امروز اینکار دارد با مرارت زیادی انجام می شود و می دانی که ما در این خصوص حلقه کادرها( عناصر زنده) را بدست گرفته ایم. امروز حزب ما نیاز به رفقایی دارد که از خط این اصول سازمانی خارج نشوند، محکم بر ضوابط و مناسبات اصیل کمونیستی در حزب تکیه کنند، و نه فقط این، بلکه پاسدار این اصول و پرنسیپ ها باشند. تحمل اختلاف نظر سیاسی در حزب، بدلیل اعتماد به نفس سیاسی – ایدئولوژیک حزب، بسیار از تحمل نقض اصول عملی و پرنسیپ های کار حزبی ( چه درون حزبی و چه برخورد به توده ها) ساده تر است. اختلاف نظر سیاسی، حتی می توانم بگویم در چنین محیطی و در صورت حاکمیت مناسبات اصولی، نقش سازنده ای بازی خواهد کرد.
راستش را بخواهی من هرگز، حتی در آن زمان، نگران اختلافات سیاسی تئوریک تو با ا. م. ک و یا کل جریان نبودم. هیچ چیز بهتر از یک حریف نظری صاحب نظر(که بر نظرات خودش پافشاری علمی می کند) نیست. ملاحظات من در مورد تو عمدتا به مساله شیوه برخوردت به مسائل و روابط درون تشکیلاتی بر می گشت. من- اگر اشتباه می کنم قطعا تصحیح خواهی کرد – در برخوردهای تو درجه ای از روش های محفلی میدیدم.  مسائلی نظیر جلب موافقت خصوصی این و آن با خود، تمام منظور خود را بیان نکردن، کمی صراحت در درمیان گذاشتن قضاوت و نظر خود در باره این و آن( قضاوتی که معلوم بود وجود دارد)، نفوذ و اعتبار خود را گاه از طریق غیر آشکار و یا شاید غیر سیاسی بسط دادن.  بهر رو این احساس بمن دست می داد( و می گویم احساس چون تحلیل دقیقی ندارم و احساس حق به جانبی قطعی نمی کنم) که روابط صریح و سالمی در پیرامون خود ایجاد نمی کنی. بهر حال مدت زیادی از آن زمان می گذرد و من صرفا یک تصویر عمومی در ذهنم بجا مانده.
ابهام من هم در همینجاست. اگر مطمئن باشم در حزب، با صراحت و یکرنگی، نه فقط با " احترام" به اصول کمونیستی کار درون حزبی و با اعتماد به رفقای حزبی، بلکه با جهت گیری قطعی برای تحکیم فعالانه این اصول در حزب و در مناسبات خود با ارگانهای حزب کار خواهی کرد، خوشحال می شوم که به سهم خودم عضویت ات را توصیه کنم. بنظر من عضویت رفیقی با ظرفیت های علمی و سیاسی تو ما را تقویت  خواهد کرد.
بهر حال قبل از آنکه چیزی در رابطه با عضویت ات بنویسم می خواهم نظر خودت را در باره این مساله برایم بنویسی. همانطور که گفتم ابهام من ابدا به مسائل نظری، به "جایگاه سرمایه داری انحصاری دولتی" و غیره باز نمی گردد. مساله شیوه های کار در درون حزب است. شاید برای یک رفیق "تازه کار" لازم باشد که این شیوه ها اثباتا توضیح داده شوند، اما در مورد تو مساله بر سر توضیح آنچه نمی دانی نیست، بلکه بر سر اینست که آیا آستین خود را برای تحکیم و جاری نگاهداشتن این اصول بالا خواهی زد؟ آیا فارغ از اصطکاک ها و مسائل گذشته، برای فعالیت سازنده، صریح و اصولی در حزب آماده ای، منتظر پاسخ تو هستم.
قطعا می دانی که قسمت اول مقاله ات برای بسوی سوسیالیسم تصویب شده است. لطفا قسمت های بعدی مقاله را زودتر ارسال کن که اینجا فرصت مطالعه و تصمیم گیری دقیق باشد.
از اینکه امکان تمرکز بر کار نوشتن و تحقیق را پیدا کرده ای بسیار خوشحالم.
 موفق باشی
 به امید پیروزی قربان تو     نادر
 ۱/۱ / ۶۳
*. امیر: حمید تقوائی
**. خسرو: خسرو داور
-----------------------
من این متن را تایپ کرده و در کتاب "برخی از دست نوشته های منتشر نشده منصور حکمت" منتشر کرده ام. لینک به این کتاب:
http://www.iraj-farzad.com/dast-neveshteh-m.hekmat.pdf
یاد عزیز این رزمنده صفوف طبقه کارگر گرامی باد
ایرج فرزاد ۱۷ فوریه ۲۰۲۴