(در حاشیه اظهار نظر حمید تقوایی درباره جنگ اوکراین) - حمید تقوایی، لیدر حزب کمونیست کارگری ایران، در گفتگویی با کانال جدید، تحت عنوان "مجوز آمریکا به اوکراین برای استفاده از موشکهای دوربرد برای حمله به خاک روسیه"، دغدغههای خود را این گونه توصیف کرده است:
"این تصمیمی است که دولت بایدن گرفته است و میخواهد قبل از اینکه کاخ سفید را ترک کند، موضع اوکراین را تقویت کند؛ بدلیل اینکه مطمٸن نیست که سیاست ترامپ چه خواهد بود؛ با توجه به سیاست پرو- روسی بودن ترامپ، بیشتر حدس و گمان بر این است که کمکهایی که تاکنون ناتو و مشخصا آمریکا به اوکراین میکرد، ترامپ این را کاهش خواهد داد. در نتیجه این نگرانی باعث شده که دولت بایدن قبل از ترک کاخ سفید این اقدام را بکند... شما روی دیگر سکه را هم در نظر بگیرید. الان پوتین در واقع کره شمالی را وارد جنگ کرده است و از سربازان و پیاده نظامهای آن استفاده میکند؛ و کره شمالی هم خودش یک نیروی هستهای است. یعنی با همین منطق خود ناتو هم میگوید که هم روسیه و هم متحدینش، هستهای هستند و بنابراین ما هم حق داریم که کمک هستهای به اوکراین بکنیم... تازه پای سربازان اروپایی یا آمریکایی هنوز روی زمین نرسیده است و میگویند که شرکت ندارند، در حالیکه کره شمالی با سربازانش وارد جنگ شده است."
درک تقوایی از جنگ اوکراین، ظاهرا بسیار سطحی و از شرایط امروز عقب است. اما به شدت پرو- آمریکایی است و تلاش زیادی میکند تا آن را از دید بیننده مخفی نگاه دارد.
"بایدن" و "سیانان" و "کریستیان آمانپور" و برخی از رسانههای اصلی هم، آنقدر نگران رابطه ترامپ با روسیه نیستند که جناب تقوایی سراسیمه شده است. "نگرانی" ایشان اینست که گویا ترامپ به قدر کافی "ضد روسیه" نیست. وی ادعاهای توخالی و عوامفریبانه ترامپ در خلال رقابتهای انتخاباتی با حزب دمکرات را به مثابه "فاکت" پذیرفته است و براین اساس، نگران است که گویا ترامپ قصد دارد اقدامات ناتو را محدود کند، زرادخانه تسلیحاتی دولت زلینسکی را خالی کند و دو دستی اوکراین را به روسیه واگذار کند. تبلیغات پرو - آمریکایی و "نظم نوینی" که دیگر در شرایط امروز کارکرد خود را حتی در صفوف هیٸت حاکمه هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه در آمریکا هم از دست داده است.
مدتهاست که حتی کانونهای سیاسی و فکری بورژوازی در خود غرب اعلام کردهاند که این جنگ ادامه جنگهای جهانی اول و دوم است، ادامه رقابتهای دوران جنگ سرد است، ادامه حمله امریکا به ویتنام است، ادامه سازماندهی کشتار همسایه توسط همسایه در بالکان است، ادامه حمله به عراق و لیبی و افغانستان و سومالی و سوریه است. تنها تفاوت این جنگ با سلسله جنگهای سابق، اضافه شدن یک قلدر دیگر به میدان رقابتهای جهانی و سهمخواهی به سبک قلدرهای "باسابقهتر" است. تفاوت دیگر این است که تعداد قلدرهای مدعی در تقسیم مجدد جهان، شمارشان بیشتر شده است. اگر قبلا فقط قدرت امریکا و ناتو تصمیم گیرنده برای تعیین کردن هدف حمله بعدی بودند، امروز چین و روسیه هم به کلوپ اضافه شدهاند. اگر برای چین فعلا رقابت اقتصادی کافی است، برای روسیه در فقدان اقتصاد پایدار و نیرومندتر، کاربرد بازوی نظامی اولویت دارد. در نتیجه، موقعیت آمریکای امروز با عروج بلوکهای رقیب، بر متن رقابت اقتصادی و نظامی در جهان چندقطبی، تضعیف شده است و در یک کلام جهان چندقطبی، به مراتب میتواند جهانی خطرناکتر و ناایمنتر از جهان تکقطبی باشد. خبر بد اینست که این سیکل رقابت و جنگ بین بلوکهای نظامی، تا زمانی که نظام کاپیتالیستی بر جهان حاکم است، ادامه دارد. در این وسط، بشریت متمدن به نسبت قدرت سازمانیافته و متحد خود، میتواند هربار افسار اینها را بکشد. دلیل اصلی شکست امریکا در جنگ ویتنام نه قدرت "ویتکونگ"ها که ایستادگی مردم خود امریکا در مقابل ماشین جنگی کشور خود بود. سوال امروز این است که آیا مردم در روسیه و غرب قادر به کشیدن افسار جنایتکاران جنگی خود هستند یا نه؟
دراین زمینه، عروج فاشیسم در اسراٸیل بر متن نسلکشی فلسطینیان در غزه، پای دخالت یک جنبش جهانی و مترقی علیه دولت اسراٸیل و متحدین آن در صفوف دولتهای غربی را به میدان کشیده است؛ جنبشی که حاکمیت سیاسی دمکراسی غربی و دولتهای آن در اروپا و آمریکا را با بحران لاینحل مشروعیت مواجه کرده است. این یکی از ستونهای امید به تغییرات اساسی در جهان امروز است که بشریت پس از پایان جنگ سرد، با تکیه دادن برآن دوباره وارد دخالتهای گسترده رادیکال، اجتماعی و سیاسی بر سر تغییر سیمای جهان شده است.
اما تقوایی این واقعیتها را قلم میگیرد و کاتولیکتر از هیٸت حاکمه آمریکا، از این مشاهده شروع میکند که چون "ترامپ پرو - روسی است و روسیه سربازان کره شمالی را وارد جنگ کرده است"، درحالیکه "پای سربازان اروپایی یا آمریکایی هنوز روی زمین نرسیده است"، پس ارتقاء این تنش تا مسلح کردن اوکراین به سلاح هستهای، حتی به قیمت تباه شدن زندگی و جان میلیونها شهروند بیگناه اوکراینی، مشروع است.
تقوایی حتی یک کلمه در مورد صدها میلیارد دلار تسلیحات نظامی دول غربی و در راس آنها دولت آمریکا تحت نام "کمکهای بشردوستانه" به دولت اوکراین در عرض این سه سال از شروع جنگ، نمیگوید. یک کلمه در مورد تحریکات دولت بریتانیا که مانع روند مذاکرات صلح شد و بانی قتل عام صدها هزار نفر از شهروندان بیگناه اوکراینی تا هم اکنون بوده، نمیگوید. تقوایی حتی از "دیوید آراکامیا"، رئیس حزب حامی ریاست جمهوری در پارلمان اوکراین، که مدعی شد این بوریس جانسون بود که پس از مذاکرات استانبول در مارس ۲۰۲۲، مانع امضای توافق صلح بین اوکراین و روسیه شد و خواسته بود تا کییف همچنان به جنگ با مسکو ادامه دهد، دست راستیتر و پرو- آمریکاییتر است. جناب تقوایی این موشدوانی و مسابقه تسلیحاتی دول غربی را "نمیبیند"، دخالت مستشاران و حضور فیزیکی فرماندهان نظامی ناتو که بعضا در جنگ اوکراین کشته شدهاند را قلم میگیرد، اما در عوض ادعای اعزام سربازان کره شمالی به سمت روسیه، مضطربش کرده است! ایشان علاقهای به این ندارد که حتی به این مسٸله اشاره بکند که در جهان غرب، تقریبا کسی از وقایع آن طرف جبهه جنگ در اوکراین خبر ندارد. مدیا، سوسیال مدیا و مدیای میناستریم، تماما به سود دول غربی، اخبار مربوط به دخالت روسیه در جنگ را سانسور و دستکاری میکنند. این رفتار برای ایرانیان معرفه است؛ جمهوری اسلامی زمانی که بستن اینترنت و سوسیال مدیا را در خدمت سرکوب خیزش مردمی بکار میبندد، هدفش پخش وقایع از بلندگوی رسمی دولت است تا از این طریق، فقط دروغ تحویل جامعه دهد و سادهلوحان را فریب دهد.
حمایت تقوایی از تحریکات و جنگافروزی ناتو و امریکا در کیس اوکراین، دقیقا به سبک مجاهد و نٸوفاشیستهای اپوزیسیون راست ایران است و قابل استتار نیست. اینجا دیگر میدانی برای خودنمایی پوپولیستی بقصد تغییر ریل از بحث واقعی موجود نیست؛ این دیگر ارزیابی تقوایی از نقش "مفید و سازنده" دولت اسرائیل و نتانیاهو در "کمک به انقلاب" و "خیزش زن، زندگی، آزادی" نیست که بتوان در یک قالب پوپولیستی، به افق طبقاتی مشخصی، یعنی ناسیونالیسم، ظاهر انقلابی و رادیکال داد و پرو- اسراٸیلی بودنش را زیر فرش کند. در کیس اوکراین، گرد و غباری موجود نیست تا پرو- آمریکایی بودن تقوایی را از دید منتقد کمونیست و انسان آزادیخواه و عدالتطلب مخفی نگاه دارد. اینجا خیمه طرفداران ادامه جنگ و کشتار بیوقفه مردم بیگناه اوکراین از دور پیداست؛ از تقوایی و لشکر سایبریاش تا رضا پهلوی، مجاهد، نٸوفاشیستهای اپوزیسیون راست و قومپرستان رنگارنگ، همه از فرط استیصال، دلشان را به ادامه تحریکات آمریکا و ناتو در کیس اوکراین و خاورمیانه خوش کردهاند. این بستر اصلی جنبش راست پرو- غرب ایرانی است که "ایمانداران" به گسترش جنگ در باتلاق خاورمیانه و اوکراین با تکیه بر بازوی اتمی آمریکا و ناتو، را گرد هم آورده است. این کمپ جریانات سناریو سیاهی است که آزادانه و بدون فشار، یک روز در کنار فاشیسم اسراٸیل، روز دیگر در کنار ناتو و فردا در کنار هر ارتجاع میلیتاریستی رژه میروند تا موجودیت سیاه، نچسب و غیراجتماعی خود را در بازار رقابتهای میلیتاریستی به حراج بگذارند. مردم آزادیخواه ایران دوشادوش بشریت مترقی، به این نوع از "بشردوستی"ها و "رستگاری"ها که قرار است با پشتوانه زرادخانههای هستهای و نظامی قدرتهای جهانی تامین شود، تف میکنند.
باید کمک کرد تا هرچه سریعتر طرفداران مستاصل جنگ در صفوف اپوزیسیون ایران متحد شده و رسما در یک کمپ اعلام موجودیت کنند؛ نباید اختلافات جزٸی حمید تقوایی با رضا پهلویی و عبدالله مهتدی و بقیه نٸوفاشیستها در اپوزیسون راست مانع اتحادشان شود. هیچ سیاستمدار دوراندیشی، منافع استراتژیک و درازمدت جنبش خود را فدای اختلافات جزٸی و تاکتیکی نمیکند و با همجنبشی خود وارد دعوا نمیشود؛ "کمپ طرفداران جنگ" را رسما اعلام کنید؛ خدمت بزرگی به جنبش کمونیستی - کارگری و شفافیت مرز میان راست و کمونیسم کردهاید!