در حالیکه مردم متمدن جهان علیه نسل کشی مردم فلسطین به میدان آمده اند و خواستار توقف جنایتهای دولت اسرائیل هستند و دادگاه لاهه حکم دستگیری سران دولت فاشیست اسرائیل به جرم جنایت و نسل کشی در فلسطین را صادر کرده است، وزیر امور خارجه اسرائیل خواستار تقویت روابط با کُردها و اقلیتهای قومی در خاورمیانه شده...
و همین امر موجی از شادی و شعف را در میان جریانات ناسیونالیست کردی پدید آورده است.
گیدئون ساعر، وزیر امور خارجه جدید اسرائیل به مناسبت شروع به کارش در پیامی خواستار تقویت روابط با کُردها، دروزیها، و اقلیتهای قومی در خاورمیانه شد. به باور ساعر، تقویت روابط اسرائیل با کُردها از جنبه «سیاسی و امنیتی» حائز اهمیت است. اما چه شده است که دولت فاشیست اسرائیل در این شرایط به یاد مردم کردستان افتاده است ودر واقع پیامشان رو به چه کسانیست؟
حداقل طی یکسال گذشته نسلکشی مداوم فلسطینیان توسط ماشین آدمکشی دولت اسراٸیل وارد فاز جدیدی شده است و با حمایت کشورهای غربی و آمریکا آزادانه و جلو چشم جهانیان مشغول جنایت است. فضای عمومی از سوی مردم متمدن جهان علارغم سانسور و سرکوب دولتهای دست راستی شاهد اعتراضات گستردهی بشریت مترقی در قلب جوامع غربی در محکومیت این جنایات و دفاع از مردم بی دفاع فلسطین است. اعتراضاتی که منجر به صدور حکم دادگاه بین المللی مبنی بر حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت دوتن از سران جنایتکار دولت اسرائیل شد. دادگاه بین المللی نتوانست بیش از این در مقابل اعتراضات مردم متمدن و آزادیخواه جهان مقاومت کند و مجبورشد تاکید کند که «دلایل منطقی» وجود دارد که نتانیاهو و گالانت در نوار غزه مرتکب جنایتهای جنگی شدهاند. جنایتهای جنگی شامل استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح جنگی و همچنین کشتار، آزار و شکنجه و سایر اعمال غیرانسانی میشود.
دولت فاشیست اسرائیل با وجود حمایتهای نظامی آمریکا و دولتهای اروپایی و پس از قتلعام ۵۰ هزار انسان بیگناه، آواره شدن بیش از دو میلیون فلسطینی و نابودی کامل غزه، علارغم ادعاهایش نتوانسته است به هیچ کدام از خواسته هایش برسد. اکنون که از سوی جامعه متمدن جهانی و هم از درون زیر فشار است تلاش می کند با گسترش جنگ در منطقه خود را از این باتلاق بیرون بکشد و به این منظور از تمامی گزینه ها ی احتمالی می خواهد بهره ببرد. یکی از این گزینه های احتمالی با توجه به شناختش از احزاب قوم پرست و ناسیونالیست کردی، استفاده ابزاری از این احزاب در خدمت منافع خود در منطقه می باشد.
جریاناتی که شانس خود را به تهدیدات نتانیاهو و دولت فاشیست اسرائیل در به آتش کشیدن خاورمیانه گره زده اند و از آن بعنوان ״فرصت تازه״ نام میبرند. سخنان وزیر امور خارجه اسرائیل نیز مزید بر علت شد تا فرصت را غنیمت شمرند و از هول حلیم با کله در دیگ افتند.
وجود ستم ملی به اشکال فرهنگی و سیاسی چه در دوران حاکمیت سلطنت و چه در دوره حاضر و در کنار آن نیز فقر و فلاکت تحمیل شده بر اکثریت مردم ایران طی چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی نفرت و خشم عمومی علیه این رژیم را به حد اعلا رسانده است و در این کش و قوس ״قصابان غزه״ که خود سرچشمه جنایت و فاشیسم هستند. با علم بر تمامی مصائب تحمیل شده بر جامعه ایران و با علم به سالها مبارزه مردم کردستان علیه جمهوری اسلامی می خواهند بر خواست و مطالبات و نفرت از جمهوری اسلامی در این منطقه سرمایه گذاری کنند. اما روی سخنان سران دولت اسرائیل نه مردم ایران و کردستان بلکه احزاب و جریانات قوم پرست و سناریو سیاهی هستند.
اگر نخواهیم زیاد به عقب برگردیم و تنها به خیزش انقلابی ۱۴۰۱ برگردیم، وجود درد مشترک میان مردم کردستان با سایر مردم ایران، مبارزه ای مشترک، هم صدایی و عدالت خواهی سراسر مردم ایران را به دنبال داشت. خواست آزادی و برابری و دفاع از حق زن در شعارهای این مردم برجسته بود. علارغم تمامی تلاش جریانات ناسیونالیست و مرتجع از نوع کردی آن گرفته تا پان ایرانیست های سلطنت طلب و غیره برای ایجاد انشقاق و دو دستگی در بین مردم کردستان و سایر نقاط ایران، نه تنها این تلاش ها راه به جایی نبرد، بلکه شعار از کردستان تا تهران ستم علیه زنان، کردستان جای فاشیست ها نیست، زنده باد آذربایجان و یاشاسین کردستان از هر نقطه ای سربلند کرد.
مخاطب اصلی پیام دوستی سران اسرائیل مردم کردستان نیستند. مردم آزادیخواه کردستان حداقل در یک سال اخیر از طریق بیانیه های خود بارها مخالفت خود را با جنگ و فضای جنگ اعلام کرده اند و دست رد به سینه تمامی جریاناتی که مبارزات برحق مردم را دستمایه رسیدن شان به نان و نوایی کرده اند، زده اند. مردم و خصوصا طبقه کارگر در کردستان و سراسر ایران که در جدالی هر روزه با رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و برای رسیدن به آزادی، برابری و امنیت هستند متوهم به هیچ نوع جریان قوم پرست و ارتجاعی و دخالت خارجی نیستند. تلاش دولتهای فاشیست و مرتجع و پادوهای ״قوم پرست״ نیز در این رابطه آب درهاون کوبیدن است.
اما و در این بین تلاش مذبوحانه جریانات قوم پرست و ناسیونالیست کرد دیدنی ست و با پیام سران دولت اسرائیل شاخک هایشان فعال شده است. احزاب قوم پرست برآمده از جنبش ناسیونالیسم کرد، تاریخا تمامی تلاششان نه بر پایه حل مسئله ملی بلکه با استفاده از اهرم "ستم ملی" سعی در سهیم کردن بورژوازی کورد در قدرت مرکزی و سهیم شدن در قدرت بوده است. این جریانات که حیاتشان مبتنی بر شکاف بین دولتهاست در این راه به هر ریسمانی چنگ می زنند. با طرح هشت ماده ای "قاسملو" به خمینی لبیک می فرستند و خواستار خودمختاری برای کردستان می شوند. با شروع جنگ ارتجاعی ایران و عراق نامه فدایت شوم برای خمینی می فرستند و خواستار حضور در جبهه و جنگیدن در کنار سپاه پاسداران علیه دولت بعث عراق می شوند. روزی دیگر در کنار مجاهدین شورای ملی مقاومت را پایه ریزی می کنند. به دنبال به قدرت رسیدن جریانات قوم پرست کردستان عراق به کمک آمریکا، آرزوی سوار شدن بر تانک های آمریکایی می کنند و از شعار خودمختاری به فدرالیسم نقل مکان می کنند. آنطرفتر تحت لوای "تکثر گرایی خلق ها" نسخه کنفدارلیسم دمکراتیک را برای مردم کردستان می پیچند. یک روز هم پیمان دولت بعث سوریه می شوند و دیگر روز روی نفوذ منطقه ایران حساب باز می کنند و با جمهوری اسلامی هم پیمان می شوند. هم پیمانی خود را با دولت آمریکا اعلام میکنند و کرور کرور پیام تبریک برای ترامپ می فرستند. به کمک جلال طالبانی در هتل های سلیمانیه با سران اطلاعات رژیم مخفیانه مذاکره می کنند و روزی دیگر در جریان مذاکرات با رژیم و در شهر"وین" در دام می افتند و کشته می شوند. روزی در شکاف اختلافات دولت عربستان با جمهوری اسلامی، دلارهای نفتی دریافت می کنند و روزدیگر به کمک دولت نروژ دوباره و بدور از چشم مردم با سران رژیم ملاقات می کنند و برسر همین مردم کردستان معامله میکنند.
تاریخ هر کدام از احزاب قوم پرست کردی سرشار از این بده بستان ها با دولت مرکزی و دیگر دولتهای ارتجاعی منطقه است. خود را نماینده تام الا ختیار مردم کردستان می دانند و بدون دخالت همین مردم از بالا برای مردم تصمیم می گیرند. هدفشان تنها سهیم شدن در قدرت و رسیدن به نان و نوایی به هر قیمتی ست و در این راه همیشه هدف وسیله را توجیه کرده است. از باند زحمتکشان کعبی و مهتدی تا حزب دمکرات و پژاک و پ ک ک و هر جریان بی ربط دیگری به جامعه که به اسم دفاع از ملت کرد، مشغول چانه زنی از بالا و فریب از پایین هستند.
با صحبتهای وزیر امور خارجه اسرائیل قند در دلشان آب شده است. اکنون که گیدئون ״مرحمت״ فرموده و گوشه نگاهی به این جنابان انداخته و از ״کوردها״ بعنوان متحدین اسرائیل نام برده است، هر کدام از این جریانات قوم پرست به نوبه خود به تکاپو افتاده اند و آمادگی خود را برای هر سناریوی سیاهی اعلام کرده اند. شاید در سایه کشتار و نابود کردن شیرازه جامعه ایران و به یمن حمله موشک و جنگ افزارهای کشتار جمعی اسرائیل و امریکا به کرسی قدرت بنشینند. جریاناتی که تنها خاصیت شان نا امن کردن محیط کار و زیست مردم و خارج کردن همین مردم از صحنه جدالهای سیاسی بر سر آینده خود و جامعه شان است.
هم وزیر خارجه اسرائیل و هم دیگر جریانات قوم پرست آدرس را اشتباهی رفته اند و به قول معروف "واق واق کردن پای درخت اشتباه" را برگزیده اند. مردم و طبقه کارگر کردستان و ایران در خیزش ۱۴۰۱ به پروژه قومی و مذهبی کردن مبارزه خود "نه" گفتند و این تلاشهای ارتجاعی را عقب زدند. فاشیسم و مردم کردستان کجا مرحبا ؟!