پیام پلنوم ٤٨ حزب حکمتیست به طبقه کارگر ایران. چند پیام دیگر

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

چشمها به سمت طبقه کارگر دوخته شده است تنها کارگران میتوانند بحران را بطرق انقلابی حل کنند!  پلنوم ٤٨ حزب کمونیست کارگری – حکمتیست به مبارزات متحدانه بخشهای مختلف طبقه کارگر ایران درود میفرستد. جنبش کارگری با اعتراض و اعتصاب بیوقفه، قلب تپنده سیاست ایران و تخته پرش برآمدهای توده ای و انقلابی است. اعتراضات و اعتصابات در مراکز بزرگ و کلیدی، اعتراضات و اجتماعات مستمر بازنشستگان، کارگران و کارکنان بخش آموزش و بهداشت، معلمان و فرهنگیان و پرستاران و کادر درمان، اعتراضات کارگران معادن و مراکز بزرگ و کوچک تولیدی و خدماتی، گوشه هائی از تحرک طبقه کارگر علیه وضع موجود و برای بهبود و تغییر است. 

وضعیت وخیم اقتصادی، گرانی کمرشکن، رشد نرخ فلاکت و ناامنی اقتصادی، تشدید بیسابقه شکاف طبقاتی، تحمل وضعیت کنونی را برای دهها میلیون خانواده کارگری بشدت سخت و غیر ممکن کرده است. بورژوازی ایران و حکومت اسلامی نه فقط راهی برای تغییر این اوضاع ندارد بلکه با کاهش مستمر دستمزدها و سیاست ارزان سازی نیروی کار، همینطور تعرض گسترده به صندوق های بیمه و افزایش بازنشستگی و خصوصی سازی ها تحت عنوان "برنامه توسعه هفتم"، تشدید اوضاع فلاکتبار کنونی را هدف خود قرار داده است. این وضعیت قابل ادامه نیست، کارگران ناگزیرند علیه این اوضاع مبارزه شان را تشدید کنند. گسترش اعتصابات و اعتراضات کارگری در مهمترین مراکز تولیدی ایران اجتناب ناپذیر شده است. اختناق و سرکوب یک مانع مهم است اما اختناق نتوانسته است از گسترش اعتصاب و اعتراض شاخه های مختلف طبقه کارگر ممانعت کند. میتوان سد اختناق را با قدرت اتحاد کارگری شکست.
جمهوری اسلامی علیرغم تمهیدات تاکنونی نتوانسته است جامعه را به سکون وادارد، جامعه در غلیان و اعتراض است، برآمدهای مجدد توده ای و انقلابی بشدت محتمل اند. لذا وضعیت عمومی سیاسی جامعه، تشدید رابطه متخاصم مردم و حکومت، محتوای خواستهای اعتراضات کارگری، بر این واقعیت تاکید میکند که چشمها به سمت طبقه کارگر دوخته شده است. زمینە خیزش های توده ای را مبارزات مستمر بخشهای مختلف طبقە کارگر، جنبش آزادی زن، معلمان و فرهنگیان، بازنشستگان، پرستاران، دانشجویان آزادیخواه و جوانان عاصی از تبعیض فراهم کردە است. تنها کارگران میتوانند به دلیل موقعیت عینی شان در تولید و جایگاه شان در سیاست ایران این اوضاع را تغییر دهند. 
بازنشستگان، بعنوان سازندگان دیروز جامعە، با جمعیتی ٢٦ میلیونی یک ستون اعتراضات طبقه کارگر برای رفاه اند.  سیاست دولت تجمیع صندوقها، بالاکشیدن اموال کارگران، عدم پرداخت بدهی هایش به صندوق ها، عدم همسان سازی و افزایش حقوق بازنشستگی و فقدان خدمات پزشکی و داروئی است. اعتراض برحق بازنشستگان ازجملە صندوق تامین اجتماعی، صندوق فرهنگیان بازنشستە، فولاد، صنایع نفت، مخابرات، کشوری، لشکری و دیگر صندوقهای بازنشستگان، یکی از تحرکات و ستونهای اعتراضی طبقه کارگر است. ابتکارات بازنشستگان در سازماندهی اعتراضات سراسری در روزهای هفته و هماهنگی برای اعتراض مشترک از ابتکارات پیشرو برای سازماندهی و اتحاد گسترده تر است. بازنشستگان ضروری است در یک هماهنگی با مراکز تولیدی، خانواده ها، اهرم فشار خود را قوی تر کنند. خواستهائی مانند بیمە درمانی رایگان، تحصیل رایگان، آزادی بیان، آزادی زندانیان سیاسی از خواستهای دیرین طبقه کارگر هستند که توسط بازنشستگان فریاد زده میشود. 
فرهنگیان و معلمان، کارکنان بخش آموزش نیز این خواستهای مشترک را فریاد زده اند: دفاع از تحصیل رایگان، نظام آموزشی مبتنی بر علم و وجدان علمی در تقابل با آموزش خرافات مذهبی، مبارزه برای رفاه و تامین امنیت شغلی و حقوق مکفی، تقابل با بازاری کردن و خصوصی سازی آموزش و بهداشت و درمان، اعتراض به سرکوب و دفاع از آزادی زن از جمله خواستهای مهم معلمان و فرهنگیان بوده است. بخش پیشرو معلمان و فرهنگیان سرمایه داری و نظم نابرابر موجود را بانی اوضاع فلاکت بار کنونی میدانند و بر یک نظم آموزشی سکولار و مبتنی بر علم تاکید دارند. 
پلنوم ٤٨ حزب حکمتیست، از اعتراضات کارگری برای رفاه و خواستهای افزایش دستمزد و طبقه بندی مشاغل، خواستهای بازنشستگان و فرهنگیان و پرستاران علیه شرایط برده وار کار و برای بهبود سطح زندگی قویا حمایت میکند. کارگران در ایندوران بیش از هر زمان به تشکل و تحزب، به راه حل طبقاتی بمثابه آلترناتیو حکومتی نیاز دارند. در دوره حاضر جنبش کارگری توانسته است با اتکا به مجمع عمومی، خلاء ممنوعیت تشکلهای توده ای کارگری را جبران کند و به نیازهای روز مبارزه کارگری جواب دهد. این مسیر را باید آگاهانه دنبال کنیم. گسترش و منظم کردن مجمع عمومی، شکل دادن به یک جنبش مجمع عمومی بعنوان ستون فقرات و پایه شوراهای کارگری نیاز بلافصل امروز و ایجاد پایگاه های قدرت کارگران است. 
حزب کمونیست کارگری - حکمتیست بخشی لاینفک از مبارزه جاری کارگران برای بهبود و تغییر و حزبی برای واژگونی نظام سرمایه داری بعنوان مسبب کلیه مشقات کنونی بشریت است. فراخوان ما اینست که با تکیه به شبکه محافل کارگری و رهبران عملی و واقعی کارگران پایه های یک جنبش شورائی- کارگری قدرتمند را ایجاد کنید و به کمتر از کسب تمام قدرت و ایجاد یک حکومت کارگری رضایت ندهید. رفقای کارگر، طبقه انقلابی برای پیروزی به حزب سیاسی کمونیستی کارگری خود نیاز دارد. متحزب شوید، حزب کمونیست کارگری - حکمتیست حزب شماست!
اردیبهشت ١٤٠٣- مه ٢٠٢٤

 

بیانیه پلنوم ۴۸ حزب کمونیست کارگری - حکمتیست

علیه نسل کشی و هولوکاست غزه، 
برای حل مسئله فلسطین

١- آنچه درغزه میگذرد، نماد بربریت محض کاپیتالیسم معاصر است. دولت نژادپرست اسرائیل در حمایت کامل دولتهای دمکراسی و سانسور رسانه ها به نسل کشی تمام عیار مردم فلسطین مشغول است. جنایت هولناکی که وجدان بشریت آگاه را تکان داده است. نفرت پراکنی ملی و مذهبی دو ستون اصلی جنگ و تروریسم دولت اسرائیل و باندهای تروریست اسلامی است که هیزم نسل کشی فعلی را فراهم کرده اند. مسئله فلسطین قدیمی ترین مسئله ملی قرن بیستم است که با سابقه قریب هشتاد سال هنوز لاینحل مانده است. سیاست دولت اسرائیل برسمیت نشناختن دولت مستقل فلسطین، تداوم اشغال و شهرک سازی و بازداشت و قتل و کوچاندن مستمر فلسطینی ها بوده است. عملیات تروریسم اسلامی در ٧ اکتبر ٢٠٢٣ و حمله حماس به شهرکهای اسرائیل که نتانیاهو آنرا "١١ سپتامبر اسرائیل" خواند، در متن حمایت وسیع دولتهای غربی به دولت نتانیاهو فرصتی داد که "بعنوان قربانی تروریسم"، دهشتناک ترین تروریسم و هولوکاست را در غزه تحت عنوان "مبارزه با تروریسم" راه بیاندازد. این جنگ با حماس و نیروی نظامی نیست، قتل عام فلسطینی ها از زن و مرد و کودک و پیر و جوان، نابودی بیمارستان و مدرسه و کمپ پناهندگی و هر جلوه زندگی عادی است. این یک پاکسازی قومی و نسل کشی با تبلیغات صریح نژادپرستانه در قرن بیست و یکم است.    

٢- نتانیاهو در این توهم بود که با لشکرکشی به باریکه غزه، میتواند مسئله فلسطین را منتفی و سیاست اشغال و کوچاندن را کامل کند، اما نتیجه برعکس گرفت، مسئله فلسطین بار دیگر قویا در جهان مطرح شد و موقعیت و معادلات تاکنونی فلسطین و کل منطقه خاورمیانه را وارد فاز جدیدتری کرد. تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی در دست همدیگر بازی میکنند، هر یک به دیگری پلاتفرم میدهد، هر دو سیاست فاشیستی در قبال همدیگر دارند، یکی دشمن یهودی است و دیگری دشمن فلسطینی، هر دو خواهان نفی همدیگر و هردو حل مسئله فلسطین را موکول به محال میکنند. آپارتاید مذهبی اسرائیل و حماس، مسئله ملی فلسطین را به یک مسئله مذهبی تنزل داده اند. 

٣- صحنه گردان و بازیگران این جنگ دولت اسرائیل و حماس و جهاد اسلامی نیستند. اردوی دولتهای غربی، رسانه های بستر اصلی و دنیای دمکراسی در کنار و حامی نتانیاهو است و مجازات جمعی مردم فلسطین و نسل کشی را با "حق دفاع از خود" توجیه می کنند. مهمات و بمبهای این جنگ توسط آمریکا و دولتهای غربی تامین شده و میشود. حتی دولتهائی مثل روسیه و چین و ترکیه که غرولندی میکردند در ارسال سلاح و مهمات جنگ به ارتش اسرائیل در رقابت بودند. جنگ غزه شاخص گندیدگی نظامی است که با سرعت عجیبی جهان را عقب میبرد و هر درجه از توحش و سبعیت را توجیه و هضم میکند. در اردوی مقابل اسلام سیاسی، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی اش، مردم فلسطین را سپر اهداف ارتجاعی خود و توجیه تروریسم اسلامی کردند. اما واقعیات انکار ناپذیر بخوبی نشان داد که جنگ تاکنونی بر وفق مراد هیچیک از جنبشهای ضد انسانی و ارتجاعی درگیر در غزه پیش نرفت. دنیا علیه نسل کشی ارتش اسرائیل و در دفاع از حق مردم فلسطین بپاخاست. ریاکاری دولتهای دمکرات و نهادهای حقوق بشری و سانسور رسانه ها و دروغ پردازی های حرفه ای درهم شکست، لحن ها عوض شد و عقب نشینی ها آغاز شد. در این میان مردم فلسطین سنگین ترین بها را پرداخته اند. 

٤- غزه یکی از میدانهای جنگ یک زورآزمائی بین المللی و منطقه ای برای بازسازی خاورمیانه و بازتعریف معادلات قدرت است. آینده توازن قدرت در خاورمیانه میان آمریکا و دول غربی با روسیه و چین، روابط دولتهای عربی با اسرائیل، مسئله اسلام سیاسی و حوزه قدرت و نفوذ آن، تقابل با سکولارها و سوسیالیست ها در منطقه و پتانسیل قوی برآمدهای توده ای علیه دولتهای مستبد و اسلامی، از جمله در این جنگ حل و فصل میشوند. مسئله فلسطین یک رکن این چهارچوب وسیعتر است. این جنگ و اهداف آن از هر سو ماهیتاً ارتجاعی و تروریستی است و ربط بلافصلی به حل مسئله فلسطین ندارد. مادام که مسئله فلسطین لاینحل مانده و سیاست اشغال و سرکوب و قتل عام مردم فلسطین ادامه دارد، یک منبع مهم جدال تروریستی و ابراز وجود نیروهای دست راستی و فالانژ و فاشیست از هر دوسوی معادله به قوت خود باقی است و هرازگاهی با ارتکاب جنایت تکان دهنده زخم کهنه را باز میکنند. 

٥- جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی در چهاردهه اخیر به جنبش برای حل کارساز مساله فلسطین لطمه زده است. جمهوری اسلامی برخلاف پروپاگاند فریبکارانه "دفاع از مردم فلسطین"، عامل مهمی در بهم زدن ایده دو دولت و حامی تروریسم اسلامی در فلسطین بوده است. جریانات اسلامی عمدتا توسط آمریکا و دول مرتجع منطقه ساخته شدند. حماس هم آگاهانه برای تضعیف بخشهای سکولار و ناسیونالیست توسط نتانیاهو تقویت و حمایت شد. کمونیستها و آزادیخواهان در منطقه علیه این نسل کشی و مسببین اش مبارزه میکنند. کمونیست ها و آزادیخوهان نیروهای ارتجاعی و تروریستی اسلامی مانند حماس و حزب الله و پروکسی های جمهوری اسلامی را نه "نیروی مقاومت مردم فلسطین" بلکه اجزای یک کمپ ارتجاعی تروریستی اسلام سیاسی میشناسند که از زخم مسئله فلسطین به نفع اهداف ارتجاعی و قدرتگیری  خود ارتزاق میکنند. کسانی که در تقابل با دولت نژادپرست اسرائیل از جریانات اسلامی رسماً یا تلویحاً دفاع میکنند، سلطه جریان اسلامی را رسمیت میدهند و مسئله فلسطین را در پای آنها قربانی میکنند.

٦- جنگ کنونی علیرغم مشقات بیشمارش مسئله فلسطین و ضرورت حل آنرا مجددا طرح کرده است. نفس پیامدهای ناگوار این جنگ از یکسو، وجود و حضور دو جنبش راست و مذهبی قیم مآب از سوی دیگر، از جمله عواملی هستند که امید به همزیستی بین مردم اسرائیل و فلسطین را به بن بست رسانده و تلاش برای احیای آنرا هم کور کرده است. ادامه سیاست اشغال و کوچاندن هم علیرغم جنایت مهیب دولت اسرائیل شکست خورد، راه دیگری غیر از برسمیت شناسی دولت مستقل فلسطین باقی نمانده است. اگرچه شرایط و بویژه تداوم سیاست اشغالگری از زمان قرارداد اسلوی ١ و ٢ تغییر کرده است اما طرح دو دولت کماکان عینی ترین و ممکن ترین طرح برای حل مسئله ملی فلسطین است. با برسمیت شناسی فلسطین بعنوان یک کشور مستقل و یک دولت متساوی الحقوق، یک مسئله قدیمی ملی و یک منبع تخاصم و سوءاستفاده جریانات متفرقه اسلامی و ناسیونالیست تمام میشود، شکافهای ایجاد شده و تصنعی مذهبی و ملی رنگ می بازند، نیروهای دست راستی فالانژ و فاشیست از هر دوسو منزوی میشوند، امکان دست بالا پیدا کردن سکولارها و سوسیالیست ها و نسل جدیدی که میخواهد در دنیای امروز زندگی کند و از فعال مایشای اسلام و یهودیت و مسیحیت و مذهب بیزار است بیشتر میشود، امر همبستگی کارگران در اسرائیل و کشورهای منطقه را تسهیل میکند. 

٧- حزب کمونیست کارگری ایران ـ حکمتیست همراه با مردم آزادیخواه و انساندوست جهان، نسل کشی جنایتکارانه مردم غزه توسط دولت اسرائیل را قویا محکوم میکند و خواهان توقف فوری این جنگ ارتجاعی، توقف شهرک سازی و اشغال سرزمینهای فلسطینی، رساندن کمکهای ضروری برای نجات آوارگان از بیماریهای عفونی و گرسنگی، محاکمه و مجازات مسببین جنایات جنگی و قتل عام مردم غیر نظامی، پافشاری بر حل مسئله فلسطین از طریق تشکیل و اعلام دولت یکپارچه فلسطین است. یک سیاست سوسیالیستی و آزادیخواهانه در قبال بحران و جنگ اخیر، نه همراهی مستقیم و غیر مستقیم با یکی از قطبهای تروریستی بلکه تقابل با هردو سوی این جنگ ارتجاعی، افشا و توضیح اهداف ارتجاعی آنها، تلاش برای توقف فوری نسل کشی، جلو راندن خواست محاکمه و مجازات مسببین جنایات جنگی و قتل عام مردم غیر نظامی، رسیدگی فوری به آوارگان و بیماران و پافشاری بر حل فوری مسئله فلسطین است.

مه ٢٠٢٤ 
  

 

 

پیام پلنوم ٤٨ حزب کمونیست کارگری- حکمتیست به جنبش آزادی زن

در جنگ رژیم اسلامی با زنان پیروزی از آن ماست!

پلنوم ٤٨ حزب کمونیست کارگری - حکمتیست به ایستادگی و جسارت شما زنان آزادیخواهی که الگوی جهانیان شده اید درود میفرستد. حکومت ورشکسته اسلامی مجدداً خیابانهای ایران را به میدان جنگ علیه زنان آزاده ای بدل کرده است که حجاب و قوانین اسلامی و آپارتاید جنسی نمی خواهند. طرح "نور" خامنه ای پرچم مندرس این دور جدید جنگ اسلام علیه زنان است. اینبار با هرچه دارند آمده اند؛ "آتش به اختیار"ها، "حجاب بان"، قاتلین "گشت ارشاد"، نیروی انتظامی و بسیجی و سپاهی. در کنار قرق نظامی و سرکوبگران خیابانی، اخراج از کار، ممنوعیت ورود به اماکن بدون حجاب، جریمه نقدی، تهدید پیامکی، توقیف اتومبیل، جنگ روانی و تبلیغات زشت و ارتجاعی ضد زن، قرار است حجاب اسلامی این پرچم به آتش کشیده شده جمهوری اسلامی را مجدداَ به سر زنان بکوبند. اما طرح ضد زن "نور" نیامده شکست خورده است. 

جامعه خواهان تغییر، طبقه کارگر مخالف فقر و استثمار، زنان و مردان خواهان برابری و حق انتخاب، نسل جدید در قرن بیست و یکم، زیر بار عقاید عهد عتیق و خرافات اسلامی و ملی نمیروند. اقدامات حکومت یک سیاست تدافعی در مقابل یورش انقلابی زنان و جامعه برای تغییر است. طرح "نور" تلاشی برای جلوگیری از فروریختن آخرین ارکان ایدئولوژیک و سیاسی رژیم اسلامی است. این جامعه ای است که آخرین برآمد انقلابی و شجاعانه اش با رهبری زنان دنیا را تکان داد. این جامعه ای است که دژ ارتجاع در خاورمیانه را به مصاف طلبید و بر پرچمش برابری و رفع تبعیض انسانها حک شده است. اوباشیگری در خیابان و ترور و ارعاب جواب نیست، حتی "خودی"ها و پاره های تن حکومت هم اذعان میکنند که این اقدامات جواب نمیدهد و برای نظام "خطرناک" است. طرح "نور" از آخرین تلاشهای ناکام حکومت برای حفظ ظاهر اسلامی در جامعه است. به خامنه ای ها میگوئیم که این طرح را مانند دهها لایحه و طرح ضد زن توی صورت تان میزنیم. زنان حجاب نمیخواهند، زنان از گورکنان نظم آپارتاید جنسی اند. 

زنان و مردان برابری طلب!
ما مبارزه ای خونین با تلفات بیشمار داشته ایم، اما تن ندادیم، تسلیم نشدیم، قدم بقدم عقب شان راندیم و در شرایطی بسیار نابرابر توانستیم در مراکز آموزشی و بازار کار، در جامعه و در خانواده، در سیاست و در حضور اجتماعی، رژیم اسلامی را عقب برانیم. امروز آشکارا دستجمعی حجاب برمیداریم، جشن حجاب سوزان راه انداختیم و با عزم راسخ میگوئیم؛ حجاب اسلامی نمیخواهیم! دست آخوند و سرمایه دار و اسلام و فرهنگ پوسیده مردسالار از سر زنان کوتاه! اما کار ناتمام را باید تمام کنیم. متشکل شویم. برای ایجاد سازمانهای توده ای زنان با اتکا به شبکه های مبارزاتی مان نقشه مند گام برداریم. تصور یک جامعه آزاد بدون حضور وسیع و برابر زنان خیالی باطل است. ما همواره گفته ایم که هر تحول سیاسی در ایران رنگی زنانه به معنی حضور قدرتمند و توده ای زنان دارد. امروز دنیا به این واقعیت اذعان کرده است. در نبرد جاری برای درهم شکستن طرح نور هر فردی مسئولیت اجتماعی و انقلابی دارد. زنان نباید در مقابل نیروی سرکوب تنها بمانند، تعرض به هر زن تعرض به همه است. ضروری است که بفوریت و هرچه وسیعتر مردان و برابری طلبان به صفوف مقاومت و مبارزه زنان علیه سرکوبگران بپیوندند. در محل کار و خیابان و محل زندگی همراه و همسنگر با زنان علیه ارتش ضد زن اسلام بایستیم.

آزادی بطور کلی و آزادی زن بطور اخص، امری جنسیتی نیست. آزادی زن بطریق اولی تنها امر زنان نیست. سوال برسر برابری زن و مرد بمثابه انسان است. هدف تحقق برابری کامل و بیقید و شرط زن و مرد در کلیه شئون اجتماعی است. سوال برسر الغای کلیه قوانین ضد زن و نفی نظامی است که در ستمکشی زن ذینفع است. سوال برسر امنیت و حقوق زن در جامعه و در خانواده و نفی خشونت در تمام سطوح و ارتقای فرد و جامعه است. سوال برسر پیروزی همه جانبه در جنگی دیرین است که امروز به مرحله تعیین کننده رسیده است. ما اعلام میکنیم که در جنگ رژیم اسلامی با زنان پیروزی از آن ماست! جمهوری اسلامی به گذشته تعلق دارد! جنبش آزادی زن میماند، شما رفتنی هستید!

اردیبهشت ١٤٠٣ – مه ٢٠٢٤