اوضاع جهان به سویی میرود که به تدریج، معناداری تلاش برای تغییر در سطح ملی را به چالش میکشد. روشنفکران و نخبگان هر کشوری به مرور در حال توجه به این واقعیت هستند که بدون یک هماهنگی بینالمللی برای نجات زمین و بشریت، شانسی برای بقاء این دو ندارند. این در مورد ما ایرانیان نیز صادق است. میبینیم که به شرایطی رسیدهایم که علاوه بر آن که هنوز در حل و فصل حتی یک درصد از چالشهای خاص کشورمان درجا میزنیم، ضایعات فاجعهبار زمین و منطقه نیز قرار است بر سر ملت ایران هوار شوند.
به این ترتیب تصورپردازیهای دیروز در مورد «سرنگونسازی رژیم»، «برپایی دمکراسی» و از این گونه ایدهها، نه به خاطر عدم اهمیت ذاتی آنها، بلکه به دلیل از دست رفتن بستر کلی معنابخشی به آنها در شرایط فراایرانی، اعتبار خویش را از دست میدهند.
از این پس، روشنفکر و نخبه ایرانی نیز مانند روشنفکران و نخبگان هندی و نروژی و تایوانی و هلندی و بنگلادشی و آمریکایی باید به فکر نجات زمین و بشریت باشد.
البته بدیهی است که اقدامات میتواند محلی و منطقهای و کشوری باشد، اما این اقدامات، در صورت نبود یک همسویی بینالمللی، ره به جایی نخواهند برد. دیگر فرصت فریب خود را با صرف وقت برای برنامهریزیهای محدود داخلی، بدون توجه به هجوم عوامل بیرونی، نداریم.
از این پس صحبت از سرنوشت سوئد یا سرنوشت آفریقای جنوبی یا سرنوشت ایران چندان مورد واقعی ندارد. سوئد و آفریقای جنوبی و ایران در یک سیارهی در حال داغ شدن و در معرض نابودی، مانند تمامی کشورهای دیگر، آیندهای سیاه و تباه بیشتر نخواهند داشت، یکی زودتر یکی دیرتر، یکی بد، دیگری بدتر.
برای درک آن چه دارد میرود بشریت را از زمین محو کند کافیست به آن چه دیروز در کنگرهی آمریکا گذشت توجه کنیم: حضور جنایتکار جنگی تحت تعقیب بینالمللی، به عنوان نماد صهیونیسم آدمخوار، در کنگرهی ایالات متحدهی آمریکا، به عنوان نمایندهی سرمایهداری نابودساز تمدن. این دو غدهی سرطانی میروند که پیکر بشریت را با جنگ و مرگ و انقراض نابود سازند.
برای نخستین بار در تاریخ بشر دو موجود دچار جنون افراطی با هم متحد شدهاند تا برای تامین منافع احمقانهی خود زمین را به آتش بکشند. تمامی انسانها، حیوانات و گیاهان در آتشی که سرمایهداری و صهیونیسم برپا کردهاند خواهند سوخت.
در این شرایط، سرگرم شدن به دغدغههای بسته و محدود به تاریخ و جغرافیای یک ملت نمیتواند کارساز باشد، فرهیختگان در سراسر جهان باید یکدیگر را بیابند و برای نجات کل جامعهی بشری از دست این دو غدهی سرطانی نابودساز کاری کنند. در غیر این صورت کار حیات در سیارهمان تمام خواهد شد.
دو خبر برای این که بدانیم چگونه به سوی انقراض بشر میرویم کافیست. خبر اول به غارت و چپاول تخریبگر جهان و بیمسئولیتی تبهکارانهی سرمایهداری اشاره دارد و خبر دوم به آسیبرسانی عمدی هیولای صهیونیسم به محیط زیست.
خبر اول :
سازمان امدادرسانی آکسفام در آستانه اجلاس گروه ۲۰ در برزیل که یکی از موضوعات اصلی آن اخذ مالیات از ابرثروتمندان خواهد بود، اعلام کرده است جمعیت یک درصدی ثروتمندترین افراد جهان طی یک دهه اخیر ثروت خود را به مجموع ۴۲ تریلیون دلار افزایش دادهاند.
به گفته این سازمان غیردولتی بینالمللی، اما به رغم افزایش این درآمد بادآورده، مالیاتی که این ثروتمندترین افراد جهان طی این مدت پرداختهاند به طور تاریخی و بیسابقهای کاهش یافته است که این امر به نابرابریها دامن میزند.
خبر دوم :
پژوهشهای جدید از تبعات شدید زیستمحیطی حمله اخیر اسرائیل به تاسیسات ذخیره نفت حوثیها در بندر حدیده و همچنین حملات حوثیها به کشتیها در دریای سرخ خبر میدهد.
موسسه بریتانیایی «دیدبان محیط زیست و درگیری» به همراه دیگر نهادها و کارشناسان از انتشار هنگفت گازهای خطرناک در جریان حمله اسرائیل به تاسیسات ذخیره نفت بندر حدیده و نشت سوخت و مواد نفتی حاصل از غرق شدن کشتیهای مورد هدف قرار گرفته توسط حوثیهای مورد حمایت ایران در دریای سرخ خبر دادهاند.
در هر کشوری، بدون استثناء، شمار چالشهای حیاتی که وجود آن کشور و به تبع آن سایر کشورها را زیر سؤال میبرد در حال افزایش است. بدون یک کار مشترک و هماهنگ در سطح گسترده میان ملتها محال است زمین نجات پیدا کند.
آلودگی سیاست و فساد عمیق اخلاقی سیاستمداران سبب میشود به طور احمقانه خود را به تصمیم دولتهای ناکارآمد یا تبهکار وابسته و محدود نکنیم. به حرکت ممکن توسط ملتها نیاز است نه به اقدامات ناممکن توسط دولتها.
بدون یک بازنگری جدی در پایههای بنیادین و درک سیاسی نگرش خود محال است بتوانیم از انقراض بشر جلوگیری کنیم. اگر برای این کار دیر نشده باشد، نیاز داریم هر چه زودتر دید جدیدی را در جامعه مستقر سازیم که بر اساس آن هر شهروند به این باور برسد که ۱) نجاتبخشی جز خود ندارد و ۲) نجات او در گرو نجات جهان است.
در برخی از کشورها مانند ایران و کرهی شمالی و افغانستان، استقرار این نگرش، به دلیل نبود شهروند و شهروندمداری کاری ممکن یا حداقل آسان نیست. اما باید تلاش کرد و ناامید نشد. در سایهی تحرک ملتهای بیدار ملتهای خفته نیز بیدار میشوند.
فرمول برای تدوین این جهانبینی بسیار ساده است: یا با هم نجات پیدا میکنیم یا همگی میمیریم.
آیا قادریم این فرمول را جهانی کرده و به موتور اصلی انگیزش برای حرکت تبدیل کنیم؟
شدنی است اگر بخواهیم. انتخاب با ماست.
جولای 26, 2024
دست و پا زدن صهیونیسم برای کشاندن جنگ غزه به ایران
جولای 26, 2024
صهیونیسم آدمخوار اسرائیل اینک بر سر یک دو راهی قرار گرفته است: یا باید منطقه و جهان را به آتش بکشد تا چند صباحی دوام آورد و یا رویاهای مالیخولیایی و ضد بشری خود برای تسلط بر جهان و برقراری «حکومت جهانی یهود» را به گور برد. همهی شواهد حکایت از آن دارد که دیوانهوار در تلاش برای انجام اولی است تا شاید از دومی پرهیز کند.
با رسیدن فاجعهی نسلکشی نوار غزه و قتل عام بیش از ۲۰۰ هزار فلسطینی اینک میبایست دامنهی جنگ را گسترش دهد تا بتواند بهانهای برای باقی ماندن در قدرت در اسرائیل داشته باشد و توسط انتخاباتی زودرس و بسیج جامعهی مدنی اسرائیل جارو نشود.
رفتار اسرائیل در هفتههای گذشته گویای دست و پا زدن برای گسترش جنگ است:
۱) افزایش قتل عام دیوانهوار در نوار غزه با شکار هدفمند مردم بیدفاع و گسترش بیآبی و بیخوراکی و بیماری
۲) هجوم گسترده به شهرها و شهرکهای فلسطینی در کرانهی باختری رود اردن برای نابودی فلسطین و فلسطینیها
۳) بمباران روزانهی جنوب لبنان به نحوی که تاکنون ۶۰ درصد از کل مناطق مسکونی شهرهای مرزی لبنان را با خاک یکسان کرده است.
۴) حمله به یمن و بمباران بندر نفتی حدیده و به جای گذاشتن یک ضایعهی زیستمحیطی بیسابقه در دریای سرخ و خلیج عدن
۵) حملات پیاپی و متعدد به سوریه به بهانهی حضور نیروهای حزبالله در آن کشور
۶) بازفعال کردن یکی از شاخههای ساختهی موساد در عراق با اسم قلابی «داعش»
اما در این میان اسرائیل میداند که باید به طریقی آتش جنگ را به ایران بکشاند تا مجموعهی لازم برای کلید زدن جنگ بزرگ منطقهای در خاورمیانه را فعال کرده باشد. به همین خاطر ماشین تبلیغاتی اسرائیل شیطانسازی از ایران – و نه رژیم ایران- را آغاز کرده است تا همهی توجهها را به سوی کشورمان جلب و بالاخره یکی از این کارتهای بازی شده نتیجهی مورد نظر، یعنی درگیر شدن آمریکا (غرب، ناتو و کشورهای عربی) با ایران را تامین کند.
سخنرانی آدمخوار تروریست بنیامین نتانیاهو در کنگرهی آمریکا و معرفی ایران به عنوان نماد «بربریت» و مجموعه آدمخواران نسلکش و صهیونیسم به عنوان نمود «تمدن» در این راستا بود. چند صد سگ دستآموز صهیونیسم در کنگره برای وی به پا خاستند و او را مورد تایید و تشویق قرار دادند.
پس از آن در دیدار با بایدن، رئیسجمهور رو به زوال آمریکا، بار دیگر بر اهمیت برخورد واشنگتن با تهران تاکید کرد. همین روایت را برای کاندیدای جدید دمکراتها، کاملا هریس، نیز تکرار کرد.
در این میان ماشین جهنمی صهیونیسم با ارائهی اخبار غلط به عنوان «اطلاعات جاسوسی» تلاش دارد که رهبران غرب را وادار به برخورد با ایران کند. در یک مورد با تحریک غول بیابانی معروف، دانلد ترامپ، او را به گفتن چنین حرفی کشاندند:
«اگر آنها ‘رئیس جمهور ترامپ‘ را ترور کنند، که همیشه چنین احتمالی هست، امیدوارم آمریکا ایران را نابود کند، از روی زمین محو کند. اگر این اتفاق نیفتد، رهبران آمریکا بزدل ‘بیجرات‘ محسوب خواهند شد!».
صهیونیستها هم چنین با ساختن یک ویدیوی موسادی سعی کردهاند این طور جا بیاندازند که فلسطینیها در پی انجام عملیات تروریستی در طول بازیهای المپیک در پاریس هستند. بعد از افشاء شدن ماهیت موسادی این ویدئو به سراغ ارائهی اخبار غلط به دولت فرانسه رفتهاند تا آنها را نیز تحریک و در کنار آمریکا و خود برای بمباران ایران داشته باشند. وزیر خارجهی تمامیت صهیونیستی یسرائیل کاتز روز پنجشنبه چهارم مرداد در نامهای خطاب به همتای فرانسوی خود که در رسانهها منتشر شد نوشت:
«افراد و گروههایی هستند که میخواهند به این مناسبتِ شاد ضربه بزنند. ارزیابیهای فعلی ما نشان میدهد که احتمال تهدیدهای بالقوه گروههای وابسته به ایران و سایر سازمانهای تروریستی علیه ورزشکاران و گردشگران اسرائیلی در طول المپیک وجود دارد».
به این ترتیب درمییابیم جنون حاکم بر آدمخواران صهیونیستی تا به آتش کشیدن منطقه و جهان آرام نخواهد شد. جا دارد مردم ایران و فرهیختگان ایرانی به طور فعال با این موضوع برخورد کنند تا مبادا این همدستی آخوندیسیم و صهیونیسم کار کشورمان را به جایی بکشاند که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان.#