به نظر میرسد که بهزودی دیداری بین ترامپ و پوتین برگزار شود. این لحظهای سرنوشتساز برای غرب و بهویژه اوکراین خواهد بود. آنچه مشخص است این است که رئیسجمهور روسیه در بازی پوکر خود را بازیکن بهتری میداند.
اگر تبلیغات روسیه را باور کنیم، ولادیمیر پوتین در جنگ علیه اوکراین هرگز تا این حد به پیروزی نزدیک نبوده است. در میان اروپاییها ناامیدی حاکم است، زیرا دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، اتحاد فرا آتلانتیک از سال ۱۹۴۵ تاکنون را به هم ریخته و به غلط، اوکراین را مقصر آغاز جنگ میداند. ترامپ در ۱۸ فوریه در مارالاگو، فلوریدا، گفت: «آنها هرگز نباید این جنگ را آغاز میکردند.»
پوتین، ترامپ و جنگ در اوکراین
اما سه سال پس از تهاجم پوتین، هنوز مشخص نیست که «پیروزی» دقیقاً چه معنایی دارد. اهداف رئیسجمهور روسیه مبهم هستند. عملیات موسوم به «عملیات ویژه نظامی» او در پنهانکاری کامل برنامهریزی شد. نه فقط مردم روسیه، بلکه حتی دولت خود او هم از جزئیات آن بیخبر بودند
پوتین از دفاع از حاکمیت روسیه سخن میگوید، اما آنچه در آینده رخ خواهد داد، تا حدی به عواملی بستگی دارد که خارج از کنترل او هستند: سیاست داخلی اوکراین، تلاشهای اروپا برای تقویت توان نظامی و مهمتر از همه، ترامپ.
رئیسجمهور آمریکا برنامه مشخصی ندارد. گزینههای او شامل قطع حمایت از اوکراین، افزایش کمکهای نظامی یا اعمال تحریمها هستند. گفتوگوی تلفنی بین ترامپ و پوتین، با اولین دیدار مستقیم سیاستمداران آمریکایی و روسی در سه سال اخیر در ۱۸ فوریه در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، ادامه یافت. آنها بر سر یک چارچوب مبهم برای مذاکرات درباره اوکراین و «منافع ژئوپلیتیکی مشترک» به توافق رسیدند. مقدمات برگزاری نشست سران بین ترامپ و پوتین ممکن است حتی پیش از اوایل ماه مارس آغاز شود.
پوتین، استاد بازی قدرت بر سر میز پوکر
این مذاکرات برای پوتین کاملاً مطلوب است. در حالیکه ترامپ این گفتوگوها را فرصتی برای استفاده از مهارتهای خود در امر مذاکره میبیند تا یک جنگ «مسخره» را به سرعت پایان دهد، به گفته یکی از مقامات دولت آمریکا، پوتین آن را مرحلهای در یک درگیری بزرگتر تلقی میکند.
رئیسجمهور روسیه معتقد است که اراده و نفوذ بیشتری نسبت به اوکراین یا ائتلاف غربی ضعیفشده ناتو دارد. پوتین، مانند یک بازیکن حرفهای پوکر، استاد نمایش اعتمادبهنفس و قدرت است. اما، در واقعیت، دست او بهاندازهای که میخواهد رقبا باور کنند قوی نیست و پایان جنگ میتواند در داخل کشور برای او مشکلاتی ایجاد کند.
روسها خواهان پایان جنگ هستند
فرسایش تجهیزات نظامی روسیه بسیار زیاد است. به عنوان مثال، ناوگان تانکهای روسیه، که طی دههها از دوران شوروی انباشته شده بود، بهشدت آسیب دیده است. بیش از نیمی از ۷۳۰۰ تانک ذخیرهشده دیگر وجود ندارند و از تانکهای باقیمانده نیز، تنها ۵۰۰ دستگاه بهسرعت قابل تعمیر و استفاده مجدد هستند.
تا ماه آوریل، ممکن است ذخایر تانکهای تی-۸۰ (T-80) روسیه به پایان رسد. روسیه در سال گذشته دو برابر بیشتر از مجموع دو سال قبل سامانههای توپخانهای خود را از دست داده است. جذب سربازان قراردادی روزبهروز هزینهبرتر میشود، در حالیکه بسیج عمومی نیروها از نظر سیاسی بسیار پرریسک خواهد بود. نظرسنجیها نشان میدهند که مردم روسیه خواهان پایان جنگ هستند.
اقتصاد روسیه به لطف مدیریت حرفهای بانک مرکزی، قیمت بالای مواد خام و مشوقهای مالیاتی، توانسته از تحریمها جان سالم به در برد. اما انتقال منابع از بخشهای تولیدی به صنایع نظامی باعث افزایش نرخ تورم به سطح دو رقمی شده است. نرخ بهره بانکی به ۲۱ درصد رسیده، که بالاترین سطح در دو دهه گذشته است. کمبود مزمن نیروی کار نیز به یکی از مشکلات اساسی اقتصاد روسیه تبدیل شده است.
دادههای اقتصادی روسیه همیشه قابل اعتماد نیستند، زیرا اداره آمار این کشور بهطور مدام برآوردهای رشد اقتصادی خود را بازبینی میکند. با این حال، گزارشی از بانک مرکزی و وزارت اقتصاد، که به خبرگزاری رویترز درز کرده است، هشدار میدهد که روسیه ممکن است بیش از کاهش تورم، وارد رکود اقتصادی شود.
اولگ ویوگین، معاون سابق رئیس بانک مرکزی روسیه، معتقد است که دولت بهزودی باید میان کاهش هزینههای نظامی و پذیرش تورم افسارگسیخته یکی را انتخاب کند. صندوق دولتی در حال تهی شدن است. به گفته میخائیل زادورنوف، وزیر دارایی پیشین، ذخایر نقدی روسیه از ۷٫۴ درصد تولید ناخالص داخلی به کمتر از ۲ درصد کاهش یافته است.
دونالد ترامپ بر وعده خود درباره اوکراین تمرکز دارد
صادرات روسیه که در سال گذشته ۴۱۷ میلیارد دلار بود، به دلیل تحریمها و قیمت پایین مواد خام تحت فشار قرار دارد. در ماه دسامبر، صادرات این کشور در مقایسه با سال قبل ۲۰ درصد کاهش یافت. کیریل روگوف، از اندیشکده «Re: Russia» استدلال میکند که تحریمها و کاهش تدریجی قیمت کالاهای صادراتی روسیه، از جمله فولاد و محصولات کشاورزی، توانایی تهاجمی این کشور را محدود خواهد کرد.
با توجه به این ضعفها، برخی در غرب بر این باورند که این بدترین زمان ممکن برای آمریکا است تا به کرملین امتیازات سریعی بدهد. روگوف استدلال میکند که حتی اگر غرب نتواند تضمینهای امنیتی قاطع به اوکراین بدهد، میتواند تحریمها را حفظ کند تا روسیه را تحت کنترل نگه دارد.
اما دونالد ترامپ تمرکز خود را بر عملی کردن وعده پایان سریع جنگ قرار داده است، نه بر محدود کردن و بازدارندگی بلندمدت روسیه. یک مقام آمریکایی هشدار داد: «ما بالاخره پوتین را در موقعیتی قرار دادهایم که سه سال تلاش میکردیم او را به آنجا برسانیم. این یک اشتباه مرگبار خواهد بود اگر اکنون به او اجازه دهیم شکست را به پیروزی تبدیل کند»
پوتین در حال بازی با ترامپ
پوتین نهتنها ترامپ را فردی بیصبر میداند، بلکه او را قابل کنترل و دستکاری نیز میبیند. او با تعریف و تمجید و تصدیق او سعی کرده است تا رئیس جمهور آمریکا را به سمت خود جلب کند. به عنوان مثال، او در ۱۱ فوریه مارک فوگل، شهروند آمریکایی را که روسیه در سال ۲۰۲۱ بازداشت کرده بود، آزاد کرد. اما خواستههای اساسی پوتین تغییری نکردهاند.
این شامل اوکراینی بیطرف است که نیروهای مسلح آن از حیث اندازه و تجهیزات محدود باشد و هیچ نیروی نظامی غربی در آن مستقر نباشد. او همچنین خواستار به رسمیت شناختن کریمه و چهار استان اوکراینی دیگر به عنوان بخشی از روسیه است. اما مهمترین خواسته او، همانطور که پوتین در ژوئن ۲۰۲۴ اعلام کرد، این است که «هسته اصلی پیشنهاد ما یک آتشبس موقت یا آتشبس دائمی نیست» که تحریمها را حفظ کرده و به اوکراین اجازه دهد مجدداً مسلح شود. در عوض، پوتین به دنبال یک “راهحل نهایی” است که تحریمهای غرب علیه روسیه را لغو کرده و به این کشور امکان بازسازی ارتش خود را بدهد.
حتی اگر جنگ داغ به پایان برسد، پوتین همچنان تلاش خواهد کرد اروپا را تضعیف کرده و حوزه نفوذ روسیه را احیا کند. به گفته استیو کووینگتون، مشاور فرمانده عالی نیروهای متحد ناتو در اروپا، هدف او نابودی اوکراین و از بین بردن نظم جهانی تحت رهبری آمریکا از سال ۱۹۴۵ تاکنون است. به گفته او پوتین در سال گذشته به دیپلماتهای خود گفت: «کل سیستم امنیتی یورو-آتلانتیک در برابر چشمان ما در حال فروپاشی است.»
کرملین به احزاب راستگرای طرفدار روسیه امیدوار است
پوتین مدعی است که اروپا «به حاشیه توسعه اقتصادی جهانی رانده خواهد شد، در هرج و مرج فرو خواهد رفت … و توانایی اقدام بینالمللی و هویت فرهنگی خود را از دست خواهد داد». او احتمالاً از این که معاون رئیسجمهور آمریکا، جی. دی. ونس، در کنفرانس امنیتی مونیخ در ۱۵ فوریه همین روایت را تکرار کرد، خوشحال شده است. پوتین در همین کنفرانس در سال ۲۰۰۷ برای نخستین بار عزم خود برای مقابله با غرب را اعلام کرده بود. کرملین بیشک امیدوار است که احزاب راستگرای طرفدار روسیه، که ونس از آنها تمجید میکند، در انتخابات اروپا قدرت بیشتری کسب کنند.
اولویت اصلی پوتین حفظ قدرت است. اما خروج از جنگ خطرات خاص خود را نیز به همراه دارد، از جمله بازگشت صدها هزار سرباز و درگیریهای احتمالی بین جناحهای مختلف در روسیه. دیپلماسی ترامپ به نیروهای میانهرو که در سکوت با جنگ مخالف بودند، جان تازهای بخشیده است.
سرویسهای اطلاعاتی به دنبال اعضای «ستون پنجم» خواهند گشت
این گروه از “منتفعان صلح” – شامل کارآفرینان خصوصی، اقتصاددانان و برخی تکنوکراتها – قدرت سیاسی ندارند، اما امیدوارند که ترامپ و تیمش مسیر روسیه را تغییر دهند. از آنجا که آنها توان مقابله مستقیم با پوتین را ندارند، سعی میکنند تا او را متقاعد کنند که کاهش تنش با غرب نهتنها موقعیتش را به خطر نمیاندازد، بلکه امنیت او را نیز تقویت خواهد کرد.
در طرف مقابل، «سوداگران جنگ» قرار دارند. اگر تقابل و درگیری ستون فقرات رژیم پوتین باشد، پس خشونت و فساد چسبی است که آن را نگه میدارد. خاندانهای الیگارشی از سهمیههای صادرات نفت و سایر منابع طبیعی در بازارهای خاکستری که به دلیل تحریمها ایجاد شدهاند، سود میبرند.
امید پوتین به یک معامله
یک تاجر بزرگ روسی این ساختار را با فعالیتهای قاچاق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مقایسه میکند. آنها بهراحتی از تجارتهای سودآور خود دست نخواهند کشید. در این میان، سرویسهای اطلاعاتی هم به دنبال اعضای «ستون پنجمی» خواهند بود که از صلح حمایت میکنند و هم به دنبال اولتراناسیونالیستهایی که هرگونه توافق را خیانت میدانند.
ترامپ حق دارد که میخواهد «کشتار را متوقف کند». یک آتشبس که به اوکراین اجازه بازسازی دهد، باعث افزایش هزینههای دفاعی اروپا شود و برخی از تحریمها علیه اقتصاد ضعیفشده روسیه را حفظ کند، میتواند جاهطلبیهای پوتین را نیز خنثی کند.
با این حال، پوتین امیدوار است تا بیشتر از اوکراین تاب ادامه جنگ را داشته باشد یا ترامپ را به توافقی سوق دهد که روسیه را دوباره در اقتصاد جهانی ادغام کند، اوکراین را به کشوری تقسیمشده و نیمه شکستخورده تبدیل کند و اروپا را آنقدر شوکه کند که توان دفاع از خود را از دست بدهد.
----
برگردان جمشید خون جوش
منبع: نشریه اکونومیست