موج اعدام ها در ایران بالا گرفته است. "کانون حقوق بشر ایران" به نقل از بیانیه چهلمین کارزار ״سهشنبههای نه به اعدام״، اعلام کرد که از ابتدای سال جاری تاکنون قریب به ۵۶۷ اعدام صورت گرفته که ۱۵۰ تن از محکومان تنها در مهرماه اعدام شدهاند. به طوری که در هفته اول آبان ماه، ۲۷ تن به دار آویخته شدند و ۲۱ اعدام در ۳ روز اجرا شد. یعنی هر روز هفت اعدام!
فرصت "طلایی"، "برکتی" که میدان داری جنایات و توحش افسار گسیخته اسراییل در خاورمیانه برای جمهوری اسلامی و موقعیت آن ایجاد کرده است، ماشین اعدام و آدم کشی های رژیم را بکار و به جان مردم انداخته است. تعدادی از فعالین سیاسی، در استانهای مختلف، کردستان و بلوچستان و ... به جرایم "امنیتی"، همکاری با "دشمن" و فعالیت علیه نظام، اعدام شدند.
صدور احکام جدید اعدام برای فعالان سیاسی و اجرای سریع و پنهانی احکام قدیمی تر در این شرایط، تنها و تنها برای روغن کاری ماشین ارعابی صورت میگیرد که از دوسال پیش فلج شد! ترس از اعدام و حبس و سرکوب بیش از دوسال است که کار نمی کند! این را بارها و بارها بالاترین مقامات شان به همدیگر گوشزد کرده اند! زنده نگاه داشتن سایه مرگ و ترس برفراز سر مردمی که در گذشته هیولای حاکم بر ایران قادر شده بود آنها را به سکوت بکشاند، ممکن نیست. زنده نگاه داشتن وحشت از زندان و شکنجه های قرون وسطایی و تیرباران ها و چوبه های دار، ممکن نیست.
این اعدام ها در ایران و در خارج از کشور، با موجی از اعتراضات، چه در شبکه رسانه های اجتماعی و چه آکسیونهای خیابانی و ... در زندانها و در جامعه روبرو شد و مانع از آن شد که این جنایات و خطری که جان تعداد بیشتری از زندانیان و محکومین به اعدام را تهدید میکند، زیر آور پروپاگاندها و تبلیغات و فضای جنگی و میلیتاریستی، پنهان بماند. اعتراضاتی که نشان از تسلیم نشدن جامعه ای است که حاضر نیست تحت فشار این فضای مخرب، از حقوق اولیه و ابتدایی انسانی خود، یعنی حق زندگی و آزادی و امنیت و رفاه، دست بکشد!
طبق گزاrشات کارزار "سه شنبه های نه به اعدام":
* سه شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳، همزمان با چهلمین هفته کارزار ... در ۲۴ زندان، گروه بزرگی از خانواده های زندانیان محکوم به اعدام، در تهران اقدام به تجمع اعتراضی کرده و به سمت مجلس دست به تظاهرات اعتراضی زدند و با شعار "نه به اعدام" و "اعدام نکنید" اجازه ندادند که این احکام اعدام ها، در خفا و پنهانی صادر و اجرا شود.
در هفته چهلم، زندانیان اعتصابی در زندانهای زیر در اعتصاب هستند:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم آباد، زندان اراک، زندان اسد آباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان شیبان اهواز ، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت (بند زنان و مردان)، زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان کهنوج کرمان
* مهر و آبان سال ۱۴۰۲، نیز سلسله تظاهرات و تجمع هایی توسط خانواده های زندانیان محکوم به اعدام در تهران و کرج صورت گرفت که توسط ماموران امنیتی و انتظامی به خشونت کشیده و سرکوب شد.
*در بخشی از بیانیه چهلمین کارزار "سه شنبه های نه به اعدام" در ۲۴ زندان، نوشته شده است که:
"... در حکومت قرون وسطایی حاکم بر ایران روزانه شاهد گسترش فزاینده اعدامها هستیم. از ابتدای سال جاری تاکنون قریب به ۵۶۷ اعدام صورت گرفته که ۱۵۰ تن از محکومان تنها در مهرماه اعدام شدهاند. به طوری که در هفته اول آبان ماه، ۲۷ تن به دار آویخته شدند و ۲۱ اعدام در ۳ روز اجرا شد. یعنی هر روز هفت اعدام.
متاسفانه روز گذشته، جمشید شارمهد پس از ۴ سال حبس ظالمانه اعدام شد. جمشید شارمهد تمام این مدت در بازداشگاه امنیتی محبوس بود و نهادهای امنیتی در ۴ سال گذشته با هدف پنهان نگه داشتن شکنجهها و نقض حقوق انسانی وی، اجاره انتقال جمشید شارمهد به بند عمومی را نداده بودند.
در اقدام سرکوبگرانه دیگر، روز ۴ آبان حکم ۴ زندانی سیاسی - عقیدتی بلوچ توسط دیوان تایید و به اجرای احکام دادسرای امنیت تهران ارجاع داده شد.
این ۴ زندانی به نامهای عیدو شهبخش، عبدالغنی شهبخش، عبدالرحیم قنبرزهی و سلیمان شهبخش از اعضای کارزار "سه شنبه های نه به اعدام" هستند و در شرایط بسیار اسفبار نزدیک به ۱۶ماه در ״بند امن״ واحد سه زندان قزلحصار محبوس بوده و جانشان در خطر جدی است و هر لحظه احتمال اجرای حکم آنان وجود دارد.
در ادامه این سرکوبها در چند روز گذشته بیدادگاه کیفری دو تهران، ۵ زندانی سیاسی زنِ محبوس در اوین را که به اعدامهای گسترده، اعتراض کرده بودند مجموعاً به ۲۷ ماه حبس اضافی محکوم نمود. که یکی از آنها زندانی سیاسی وریشه مرادی است که با اتهام واهی بغی روبرو بوده و خود در معرض حکم اعدام است. وی ۱۹روز است در اعتراض به صدور احکام عدام و گسترش آنها اعتصاب غذا کردهاست."
اعضای این کارزار .. ارجاع پرونده ۴ زندانی بلوچ ـ که در دادگاهی بسیار مبهم و به دور از حق دادرسی منصفانه محکوم شدهاند ـ را شدیداً محکوم میکند و از همه فعالان سیاسی، حقوق بشری و تمام وجدانهای بیدار میخواهد صدای این زندانیان بی نام و نشان و تمام محکومان به اعدام باشند و خواهان حمایت عملی از خانوادههای محکومان به اعدام هستند. ما همچنان تاکید میکنیم تنها راه توقف ماشین اعدام، اقدام و همبستگی جمعی است"
مردم در تجربه تاریخی شان دریافته اند که جمهوری اسلامی با عراق جنگ هشت ساله داشته باشد یا عراق "دوست" و متحد آن باشد یا نه، خمینی بمیرد و جای او را خامنه ای بگیرد، رفسنجانی "سردار سازندگی" برود و خاتمی اصلاح طلب طرفدار "گفتگوی تمدن ها" جایش بنشیند، احمدی نژاد "بی چاک و دهن" برود و روحانی و "دولت اعتدال" بیاید، رئیسی برود و پزشکیان بیاید، مقام معظم تحت فشار پائین "یکی به نعل بزند و یکی به میخ" و رابطه بین اعضا خانواده حاکمیت اش را مدیریت و تنظیم کند، کمترین تغییری در رابطه حاکمیت با جامعه، و مردمی که حتی یک لحظه از جدال برای آزادی و رفاه و امنیت خود دست نکشیده اند، نمیدهد. جنگ باشد یا صلح، اصلاح طلب در قدرت باشد یا اصولگرا، تغییری در کارکرد ماشین اعدام و جنایت جمهوری اسلامی علیه مردم و نیاز نظام به این ابزار برای اعمال حاکمیت، نمی دهد!
دریافته اند که تغییر در کارکرد ماشین اعدام را پایین به بالا تحمیل کرده بود و هنوز تنها نیرویی که علیه اعدام در میدان است، قدرت پایین و قدرت مردمی است. قدرت و نیرویی که مدتها است ثابت کرده است که دیگر نه عقب می نشیند، نه مرعوب میشود و نه این جنایات را فراموش میکند. قدرتی که با برچیدن کامل بساط جمهوری اسلامی به همراه آن بساط سرکوب و اعدام را هم برای همیشه برمی چیند. جنبش علیه اعدام در ایران، از زندانها تا خیابان ها، از محل های کار تا دانشگاهها و مدارس و کارخانه ها و ... گسترده است و شایسته بیشترین حمایت ها و پیشتبانی ها است.