بهرام رحمانی: شصت و یکمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز سهشنبه پنجم اسفند ۱۴۰۰ - بیست و پنجم ژانویه 2022، برگزار خواهد شد. در شصت و یکمین جلسه دادگاه حمید نوری، منصور کمالزاده زندانی سیاسی سابق و از هواداران سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در دادگاه شهادت داد.این زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۲ بازداشت و به هشت سال زندان محکوم شده بود. در این جلسه کمالزاده درباره مواجهه با حمید نوری(عباسی) در زندان گوهردشت در سال ۱۳۶۷ و اوین در سال ۱۳۶۹ سخن گفت.
منصور کمالزاده در خرداد ۱۳۶۷ به زندان گوهردشت منتقل شد تا اواخر آذر یا اوایل دیماه در آنجا زندانی بوده است. وی سپس به زندان اوین منتقل گردید.
کمالزاده از ناصریان و داوود لشکری به عنوان «مسئولان» زندان گوهردشت در زمان اعدامها نام برد. مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی چپ و مجاهد در زندان گوهردشت در تابستان سال ۱۳۶۷ موضوع اتهام حمید نوری(با نام مستعار عباسی) است.
دادستانی سوئد از ایران خواسته که از محمد مقیسه با نام مستعار ناصریان و تقی عادلی با اسم مستعار داود لشگری درباره این پرونده، بازجویی کند.
منصور کمالزاده امروز گفت حمید نوری با نام مستعار عباسی را در اوایل مهرماه سال ۱۳۶۷ در زندان گوهردشت دیده است.
وی گفت که بعد از اعدامها شماری پذیرفته بودند نماز بخوانند و پاسدارها آنها را صبح زود بیدار میکردند تا به سالن انتهای بند ببرند. آنجا زندانیان در چند صف قرار میگرفتند. پاسداری جلوی صف به عنوان پیش نماز میایستاد و نماز میخواند.
منصور گفت: ما را هم مجبور میکردند این حرکات را تکرار کنیم.
منصور کمالزاده در جلسه محاکمه حمید نوری در روز سهشنبه گفت که ناصریان(محمد مقیسه) به زندانیان سیاسی چپ که نماز نمیخواندند گفته است که براساس حکم حاکم شرع: کسانی که مسلمان هستند اما نماز نمیخوانند برای هر وعده نماز ۱۰ ضربه شلاق مجازات میگیرند.
او گفت که به دلیل نماز نخواندن، شلاق خورده و پس از آنکه پذیرفته نماز بخواند شاهد بوده که: پاسدارها صبح خیلی زود میآمدند و ما را به صف میکردند. پاسداری مقابل ما شروع به نماز خواندن میکرد و ما را مجبور میکردند پست سر او، همین کارها را انجام بدهیم. در مقابل ما ناصریان(محمد مقیسه) و در کنار او حمید عباسی(حمید نوری) میایستادند و در چهرههای ما نگاه میکردند.
وی گفت آنجا ناصریان و عباسی روبهروی ما میایستادند و ناصریان پس از نماز برای ما صحبت میکرد که خلاصهاش این بود که دوران خوش زندان به پایان رسیده است.
منصور کمالزاده گفت در آن حالت حمید نوری با «زهرخند یا نیشخند» کنار ناصریان میایستاد و با نگاهش انگار هنوز دنبال کسانی میگردد که میشناخته.
کمالزاده در برابر «هیات مرگ» پذیرفته بود که مسلمان است و پس از شلاق خوردن گفته نماز هم میخواند. «هیات مرگ» با فرمان آیتالله خمینی تشکیل شده بود.
وی تاکید کرد: دستکم سه بار هنگام نماز خواندن در گوهردشت حمید نوری را دیده است.
منصور کمالزاده گفت زمانی متوجه شد که نام حمید نوری(عباسی) دقیقا چیست اسفندماه سال ۱۳۶۹ بود که به خاطر اصرار برای آزادی همسرش به اوین رفته بود و در آنجا به او گفتهاند: «با دادیار عباسی ملاقات میکنی...»
کمالزاده گفت: مرا به دادیاری زندان بردند و آنجا حمید عباسی(حمید نوری) را دیدم و برایم مشخص شد شخصی که من در زندان گوهردشت دیده بودم، دادیار حمید عباسی(حمید نوری) بوده است.
به گفته کمالزاده، حمید نوری اینقدر قدرت داشت که میتوانست به یک زندانی مرخصی بدهد.
وی گفت: حمید نوری در این دیدار به او انتقاد کرده که چرا هنگام مراجعه برای آزادی همسرش جلوی در زندان اوین «شلوغکاری»کرده است.
در جریان دادگاه دادستان از کمالزاده پرسید آیا متهمی که در دادگاه نشسته است همان شخصی است که او در دادگاه دیده بود؟
منصور کمالزاده گفت: ترجیح میدهد به این شخص نگاه نکند، اما اگر «اصرار هست» این کار را انجام میدهم.
قاضی خطاب به منصور کمالزاده گفت: میبایست بهعنوان وظیفه به متهم نگاه کند و به سئوال دادستان پاسخ دهد.
پس از اینکه کمالزاده در دادگاه به حمید نوری نگاه کرد، دادستان از او پرسید اگر «صادقانه» بخواهید پاسخ دهید، آیا او را به یاد میآورید، این همان شخصی است که در زندان دیدهاید؟ شاهد پاسخ داد: «بله.»
منصور کمالزاده در اسفند سال ۱۳۶۷ آزاد شده بود.
حمید نوری که متهم به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ است، پذیرفته که در دهه شصت در دادیاری زندان اوین کار میکرده است اما میگوید در دوره اعدامها در زندان گوهردشت نبوده است و برای تولد فرزندش به مرخصی رفته بود.
شایان ذکر است که مقامها و مسئولان ایرانی جنازه هیچیک از قربانیان کشتارهای فراقضایی سال ۱۳۶۷ را به خانوادههایشان تحویل نداده و به علاوه، در تلاش برای محو کردن هر نشانی از قربانیان، محل دفن اجساد را هم به اکثر خانوادهها اطلاع ندادهاند.
همزمان با ادامه دادگاه نوری، روز سهشنبه یک منبع آگاه به بخش فارسی صدای آمریکا گفت که «حدود ۵۰ نفر» از فعالان توییتری در دادگاه انقلاب اسلامی تهران مورد محاکمه قرار گرفتند و اغلب آنها با سپردن «فیش حقوقی» بهعنوان کفالت، آزاد شدند. بنا بر این گزارش، برای برخی از این افراد که اتهام آنها «اقدام علیه امنیت ملی» بوده، قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی و برای بعضی که به «توهین به مقدسات» متهم شدهاند، وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تعیین شده است. به گفته فرد مطلع، «کار اجباری» به عنوان حکم صادره برای برخی از این فعالان توییتری در نظر گرفته شده است. پیش از این نیز جلسه محاکمه گروهی از فعالان مدنی بهبهان که در تیر ماه ۱۳۹۹ بازداشت شده بودند، پانزدهم آذر در دادگاه انقلاب ماهشهر برگزار شد.
همچنین امروز سهشنبه 5 بهمن همسر احمدرضا جلالی، پژوهشگر ایرانی-سوئدی زندانی، از وضعیت جسمی نامساعد همسرش پس از انجام یک عمل جراحی خبر داد.
به گفته ویدا مهراننیا، این پزشک دو تابعیتی زندانی در ایران به دلیل مشکل چسبندگی حاد روده در بیمارستانی خارج از زندان اوین مورد عمل جراحی قرار گرفته و وضعیت جسمی او مساعد نیست.
مهراننیا افزوده که آقای جلالی روز دوم بهمن، جراحی شده و با وجود نیاز به مرخصی درمانی روز یکشنبه ۳ بهمنماه یعنی تنها یک روز پس از عمل جراحی بار دیگر به زندان منتقل شده است.
این برای دومینبار طی سه سال اخیر است که احمدرضا جلالی تحت عمل جراحی قرار میگیرد و به گفته همسرش، بستگان وی از حال نامساعد «جسمی و روحی» وی خبر میدهند.
احمدرضا جلالی اردیبهشت ۹۵ در حالی که برای شرکت در یک کنفرانس علمی به ایران سفر کرده بود، به اتهام «جاسوسی و فروش اطلاعات به اسرائیل» بازداشت و در دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد.
وی که با حکم اعدام نیز روبهرو بوده و اتهامات علیه خود را رد کرده است، از سال گذشته اجازه تماس تلفنی ندارد.
ویدا مهراننیا همچنین از «بیعملی» مقامات اروپایی و پارلمان اروپا با وجود «وعدهها» در قبال وضعیت همسرش انتقاد کرده و گفته است: «اگر دولتهای اروپایی نخواهند برای آزادی زندانیان سیاسی و دوتابعیتی کاری انجام دهند، مطمئنا ایران آنها را آزاد نخواهد کرد.»
تداوم بازداشت جلالی تاکنون بارها مورد انتقاد شخصیتها و نهادی علمی و حقوق بشری قرار گرفته است. اسفند سال گذشته کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل، خواستار آزادی فوری این پژوهشگر زندانی شدند و اعلام کردند که او در سلول انفرادی در آستانه مرگ است.
در برخی رسانهها آمده است که احتمال دارد پس از پایان دادگاه نوری، جمهوری اسلامی و دولت سوئد، به مبادله حمید نوری و احمدرضا جلالی اقدام کنند.
بهعلاوه گزارشگران بدون مرز، نسبت به سرنوشت و سلامت سه زندانی سیاسی و حقوقبشری، عالیه مطلبزاده، نرگس محمدی و کیوان صمیمی، که به تازگی به زندانهای قرچک و رجاییشهر منتقل شدهاند، هشدار داده و ابراز نگرانی کرد.
کیوان صمیمی، سردبیر نشریه ایران فردا، رییس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و زندانی سیاسی، از زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد. نرگس محمدی، فعال حقوق بشر در ایران، همچنین عالیه مطلبزاده، عکاس، روزنامهنگار و نایب رییس انجمن دفاع از آزادی مطبوعات به زندان قرچک در شهر ورامین منتقل شدند.
شصتمین جلسه دادگاه حمید نوری در استکهلم!
بهرام رحمانی
شصتمین جلسه دادگاه حمید نوری، متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان 1367، روز دوشنبه چهارم اسفند ۱۴۰۰ - بیست و چهارم ژانویه 2022، با شهادت امیرهوشنگ اطیابی، زندانی نجات یافته از آن اعدامهای سال 1367 برگزار خواهد شد.
در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ هزاران زندانی سیاسی با فرمان آیتالله خمینی اعدام و برخی در گورهای دستهجمعی دفن شدند.
دادستانی سوئد حمید نوری را به اتهام کشتار زندانیان سیاسی چپ که با عنوان مرتد اعدام شدند، با جرم کیفری «قتل» مورد پیگرد قرار گرفته است. حمید نوری همچنین در ارتباط با کشتار زندانیان مجاهد به جنایت جنگی متهم شده است.
حمید نوری متهم است که از اواسط دهه شصت در دادیاری کار میکرده و در سال ۱۳۶۷ به سمت معاونت دادیاری زندان گوهردشت ارتقا یافته است.
امیرهوشنگ اطیابی در اسفندماه ۱۳۶۲ دستگیر شد. بنابر کیفرخواست، او در دوره اعدامها در زندان گوهردشت بوده است.
اطیابی درباره مسئولان زندان گوهردشت گفت از آنجایی که مدتی در بند اول زندان گوهردشت نماینده زندانیان بوده، برخی از مقامات زندان را دیده بود. وی گفت هر درخواستی از دادیاری میتوانست تبدیل به «فشاری» علیه زندانی شود.
شاهد امروز دادگاه گفت در زندان با ناصریان(قاضی مقیسه) و همچنین داوود لشکری از مسئولان زندان گوهردشت برخورد مستقیم داشته اما حمید نوری(عباسی) را ندیده بود.
اما وی حال تاکید کرد که نام حمید عباسی را از زندانیانی که به خاطر زیر پا گذاشتن ممنوعیت ورزش جمعی مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند، شنیده بود.
امیرهوشنگ اطیابی عضو سابق حزب توده و زندانی سیاسی پیشین بهعنوان شاهد در دادگاه حاضر شد. وی امروز تقویمی را بههمراه آورده بود که در دوره اعدامها روی آن، ۱۲ روز رفتوآمد کامیونهای حمل جسد زندانیان را ثبت کرده بود. وی همچنین گفت زندانیان صدای هیاتی را شنیده بودند که درباره «مصداق اجرایی» فرمان آیتالله خمینی و «مخفی ماندن اجرای این فرمان» صحبت میکردند.
این زندانی سیاسی سابق از جمله فهرستی از اسامی ۸۶ نفر از زندانیان مارکسیست تهیه کرده بود که در زندان گوهردشت اعدام شده بودند و او آنها را مستقیم و غیرمستقیم میشناخته است.
دادستانی سوئد تنها اسامی ۲۶ نفر از زندانیان مارکسیستی که اعدام شدهاند را در کیفرخواست حمید نوری ذکر کرده است. از میان زندانیان «مجاهد» نیز دادستانی تنها نام ۱۱۰ نفر از این زندانیان را آورده است. در حالی که احزاب و سازمانهای سیاسی و همچنین فعالان سیاسی و بسیاری از جان بدربردگان میگویند شمار واقعی اعدامیان گوهردشت بسیار بیش از این رقم است.
وی میگوید یک سال و نیم پس از بازداشت حکمش را دریافت کرده است که در آن به ۱۰ سال زندان محکوم شد. وی گفت هیچ برگهای مبنی بر محکومیتش دریافت نکرده و فقط در دادیاری به او این حکم اعلام شده است.
امیرهوشنگ اطیابی نیز از اوایل سال ۱۳۶۵ به زندان گوهردشت منتقل میشود و تا بهمن ۱۳۶۷ در این زندان محبوس است. این زندانی سیاسی پیش از آن نیز در زندانهای اوین و قزل حصار زندانی بوده است.
امیرهوشنگ اطیابی در ابتدا بر روی ماکت شبیهسازی شده زندان گوهردشت محل حبس خود در دوره اعدامها را در طبقه اول نشان داد.
وی گفت بند آنها اولین بند چپها بود که نزد هیات متصدی اعدامها رفتند. بازماندگان اعدامهای سال ۱۳۶۷ به این هیات، «هیات مرگ» میگفتند.
وی اشاره کرد که پیش از آغاز اعدامها «فعلوانفعالهای وحشتناکی» رخ داد، هر گونه ارتباط زندانیان با بیرون قطع شد.
اطیابی میگوید کاغذ ریزی در هواخوری پیدا کرده بودند که بر روی آن نوشته بود که سازمان مجاهدین به نزدیکی قزوین رسیده است. به گفته وی، «دستهایی در کار بود که انگار زندانیان را به سمت شورش هل بدهد یا آنها را به سوی آشکار کردن مواضعشان بکشاند.»
یکی از استدلالهای مسئولان جمهوری اسلامی در دفاع از اعدامها این بود که همزمان با عملیات فروغ جاویدان سازمان مجاهدین در ابتدای سال ۱۳۶۷، زندانیان قصد شورش داشتند.
در ادامه جلسه دادگاه امروز، دادستان از امیرهوشنگ اطیابی خواست دیدهها و شنیدههایش در آستانه اعدامها و قطع ارتباط با بیرون را شرح دهد.
وی توضیح داد پس از قطع ارتباط زندان با بیرون اولین چیزی که متوجه شدند، صدای شیون و زاری از بند بالایی بود. وی گفت این صداها مربوط به بند زنان بود و در محوطه زندان میپیچید. او گفت زندانی زنی که «شیون و زاری میکرد بچهاش را میخواست.»
اطیابی گفت: اتفاق وحشتاک دیگر این بود که یک زندانی خود را از طبقه سوم به پایین پرت کرد. خیلی برای ما عجیب بود که یک زندانی چگونه توانسته خود را پرت کند.
وی ادامه داد: در شیر خشکی که بهعنوان آینه از آن استفاده میکردیم را از کرکره بیرون نگه داشتیم و دیدیم زندانی مردی درست کنار دیوار افتاده و ناله میکند. چند دقیقه بعد دیدیم ناصریان آمد و شروع کرد به فحش دادن به زندانی.
اطیابی گفت: این ناسزاگویی با سازمان مجاهدین مرتبط بود.
وی اضافه کرد که از یک بند نزدیک که زندانیان مجاهد در آن حضور داشتند با مورس به آنها اطلاع دادند که قرار است اعدامشان کنند.
بنابر اعلام دادستان امیرهوشنگ اطیابی پیشتر مدارکی به دادگاه ارائه داده است، از جمله تقویمی که در تابستان ۱۳۶۷ پر کرده بود و همچنین نقشه دستی که از زندان گوهردشت تهیه کرده بود.
دادستان در این جلسه از شاهد خواست درباره این تقویم بگوید که در آن علامتهایی را ثبت میکرده است.
اطیابی در پاسخ به سوال دادستان گفت: از روز هشتم مرداد ماه ۶۷ صداهای عجیبی در محوطه میشنیدند. مثل اینکه چیزی پرت کنند در یک محوطه فلزی. او بعد از چند شب شروع کرده است به شماردن این صداها.
او گفت برای اینکه بفهمند چه شده به «حمام انتهای بند» رفتهاند که «کرکره پنجرهاش را خم» کرده بودند و میشد محوطه را دید.
امیرهوشنگ اطیابی در ادامه گفت: آنچه که دیده است کامیون یخچال داری بود که رنگ سبز روشن(پستهای) داشت. این کامیون به پشت به حسینیه چسبیده بود. ما جلوی کامیون و بخشی از یخچال را میدیدیم اما نمیتوانستیم ببینیم چه چیزی دارند بار میزنند.
وی اضافه کرد که پیشتر «خبر اعدامها را از بند مجاهدین شنیده بودند.»
اطیابی گفت: ۱۲ روز مختلف این کامیونهای یخچالدار آمدند و او این را همان موقع در تقویمش یادداشت کرده است. او اضافه کرد:
ما حتی زمانی که کامیون یخچال دار میآمد عمق فاجعه را نمیدانستیم.
وی گفت: یکبار یک کامیون دیگر هم آمد که جلوی کامیون یخچال دار قرار گرفت و رویش باز بود. صدای یک دو سه را میشنیدم و چیزی را پرت می کردند.
امیرهوشنگ اطیابی در دادگاه گفت: وحشتناکترین صحنهای که دیده است این بود که دو سه پاسدار رفته بودند روی کامیونی که بالایش باز بود. معلوم بود بار کامیون پر شده. وقتی که اینها روی کامیون راه میرفتند میشد تمام قد این پاسدارها را دید.
وی گفت: بعد دیدم اینها دارند یک چیزهایی را جابهجا میکنند. بار کامیون را. یکباره دیدم این دست و پاست. ما این دست و پاهایی که پاسدارها برای جابهجایی بلند میکردند را میدیدیم.
وی به چشم خود دیده بود که «پاسدارها روی کامیون جا را برای اجساد باز میکردند.»
اطیابی اضافه کرد: روزهایی که اعدام زیاد بود دو سه کامیون میآمد که یکی از اینها کامیون رو باز بود.
وی همچنین شهادت داد که: یک عده پاسدار دم غروب میآمدند و چیزهایی را کنار دیوار حسینیه آتش میزنند، با هم شوخی می کردند و صدای قهقهه میآمد. تمام پاسدارهایی که در بند دیده بودیم آنجا رفتوآمد داشتند.
او میگوید نمیفهمیدند چه چیزی را آتش میزدند، شاید «چشمبند و پارچه» بود. وی تاکید کرد که بهطور متعدد این صحنه آتشزدن دیده است.
اطیابی گفت: آنها موفق شده بودند صدای هیاتی را بشنوند که در آن درباره «مصداق اجرایی» فرمان آیتالله خمینی و «مخفی ماندن اجرا حکم امام» صحبت میشد.