آیا اوکراین توان یک سال دیگر جنگ را دارد؟

جهان

جاناتان ویل، خبرنگار امور دفاعی می‌گوید اوکراین در حال شکست در نبرد زمینی است. بسیاری از سربازانش پس از سه سال جنگ مداوم، خسته و فرسوده شده‌اند. سوال اصلی این است که آیا این کشور یک سال دیگر جنگ را تاب می‌آورد؟

نیروهای اوکراینی همچنان در برابر پیشروی روس‌ها در شرق مقاومت می‌کنند. اما تقریباً در نزدیکی شهر کوراخوفه، که در هفته‌های اخیر صحنه برخی از شدیدترین درگیری‌ها بوده، محاصره شده‌اند.

یگان خمپاره‌انداز «بلک پک» در تلاش است تا از محاصره شدن نیروهای اوکراینی در اطراف کوراخوفه جلوگیری کند. روس‌ها از سه جهت در حال نزدیک شدن به آن‌ها هستند.

ما با این تیم در یک پناهگاه امن ملاقات می‌کنیم که برای استراحت از نبرد به آنجا آمده‌اند. آن‌ها سربازان معمولی نیستند. در این گروه، یک آشپز گیاهخوار، یک مکانیک، یک برنامه‌نویس وب و یک هنرمند حضور دارند. آن‌ها گروهی از دوستان با دیدگاه‌های نامتعارف هستند. برخی از آن‌ها خود را آنارشیست می‌نامند. همه آن‌ها داوطلبانه به جنگ پیوسته‌اند.

سورت، فرمانده ۳۱ ساله این گروه، پس از حمله تمام‌عیار روسیه به ارتش پیوسته است. او می‌گوید در ابتدا تصور می‌کرد جنگ سه سال طول خواهد کشید. اما اکنون خود را از نظر ذهنی برای ده سال دیگر جنگیدن آماده می‌کند.

همه آن‌ها از تمایل دونالد ترامپ برای پایان دادن به جنگ آگاه هستند. ولودیمیر زلنسکی و پوتین نیز آمادگی خود را برای مذاکرات اعلام کرده‌اند، اما تصور یک توافقِ قابلِ اجرا دشوار به نظر می‌رسد.

تا کنون، تنها صحبت از مذاکرات است. سورت هدف ترامپ را دست کم نمی‌گیرد. او می‌گوید: «ترامپ فردی بسیار جاه‌طلب است و به نظرم تلاش خواهد کرد تا به هدفش برسد». اما سورت نگران نتیجه هرگونه مذاکره احتمالی است.

«ما واقع‌بین هستیم و می‌دانیم که عدالت برای اوکراین اجرا نخواهد شد. بسیاری باید این واقعیت تلخ را بپذیرند که خانه‌هایشان با موشک و خمپاره ویران شده و عزیزانشان کشته شده‌اند. پذیرش این مسئله بسیار دشوار خواهد بود.»

وقتی از او می‌پرسم که مذاکره را ترجیح می‌دهد یا ادامه جنگ را، سورت قاطعانه پاسخ می‌دهد: «ادامه جنگ».

این دیدگاهی است که اکثر اعضای گروه با آن موافق هستند. سرهی، آشپز گیاهخوار گروه، معتقد است مذاکرات تنها به طور موقت جنگ را متوقف خواهد کرد و می‌گوید: «درگیری در یک یا دو سال آینده دوباره از سر گرفته خواهد شد.»

او اذعان می‌کند که وضعیت فعلی برای اوکراین «مطلوب نیست». اما او نیز آماده ادامه جنگ است. سرهی می‌گوید کشته شدن «فقط یک مخاطره شغلی است.»

داوید، هنرمند گروه، معتقد است ترامپ به طرز نگران‌کننده‌ای غیرقابل پیش‌بینی است. او می‌گوید: «ترامپ می‌تواند برای اوکراین یا بسار خوب باشد یا بسیار بد.»

این یگان یک هفته در خط مقدم می‌جنگند و هفته بعد را استراحت می‌کنند. اما حتی در زمان استراحت نیز به تمرین ادامه می‌دهند، زیرا معتقدند این کار انگیزه آن‌ها را حفظ می‌کند.

در یک میدان سرد و یخ‌زده، آن‌ها تمرینات شلیک خمپاره را انجام می‌دهند. دنیس به تازگی به گروه پیوسته است؛ او داوطلبانه امنیت خانه‌اش در آلمان را رها کرده تا به این گروه ملحق شود.

او می‌گوید: «از خودم پرسیدم - آیا می‌توانم در دنیایی زندگی کنم که اوکراین وجود ندارد؟» دنیس با اکراه می‌پذیرد که اکنون به نظر می‌رسد اوکراین در حال شکست است، اما اضافه می‌کند: «اگر تلاش نکنیم، قطعاً شکست خواهیم خورد. حداقل من در تلاش برای پیروزی خواهم مرد، نه اینکه فقط تسلیم شوم و شکست را بپذیرم.»

اما برخلاف دیگران، دنیس معتقد است اوکراین باید حداقل آتش‌بس را در نظر بگیرد. او فکر می‌کند تلفات اوکراین بسیار بیشتر از آمار رسمی است که بیش از ۴۰۰ هزار کشته و زخمی اعلام شده است. به باور او، بسیج بیشتر مردم مشکل را حل نخواهد کرد.

او می‌گوید: «به نظر من بسیاری از سربازانِ با انگیزه یا کشته شده‌اند یا به شدت خسته شده‌اند. مسئله این نیست که ما خواهان آتش‌بس هستیم، بلکه واقعیت این است که نمی‌توانیم سال‌های متمادی به این جنگ ادامه دهیم.»

دنیپرو، سومین شهر بزرگ اوکراین، نیز این خستگی از جنگ را نشان می‌دهد. این شهر مرتب هدف موشک‌ها و پهپادهای روسی قرار می‌گیرد. آژیرهای حمله هوایی به تناوب، شبانه‌روز به صدا در می‌آیند. در لحظات آرامش، مردم اوکراین تلاش می‌کنند در این شرایط غیرعادی، کمی حس عادی بودن را تجربه کنند - از جمله با رفتن به تئاتر.

در اجرای بعدازظهر یک نمایش کمدی به نام «خانواده کایداش»، هنوز نشانه‌هایی از جنگ وجود دارد - یک دقیقه سکوت برای یادبود جان‌باختگان و سپس نواختن سرود ملی اوکراین.

اما برخی از تماشاگران اعتراف می‌کنند که امیدوار به رهایی و آرامشی پایدارتر هستند. لودمیلا می‌گوید: «متأسفانه تعداد ما کمتر شده است. ما کمک‌هایی دریافت می‌کنیم، اما کافی نیست - به همین دلیل باید پای میز مذاکره بنشینیم.»

کسنیا می‌گوید: «راه حل ساده‌ای وجود ندارد. بسیاری از سربازان ما کشته شده‌اند. آن‌ها برای هدفی جنگیدند - برای حفظ سرزمین‌هایمان. اما من می‌خواهم این جنگ پایان یابد.» نظرسنجی‌ها نیز حاکی از افزایش حمایت مردمی از مذاکرات است.

بیشترین درخواست‌ها برای آتش‌بس از سوی کسانی مطرح می‌شود که مجبور به فرار از مناطق جنگی شده‌اند. در پناهگاهی نزدیک سالن تئاتر، که قبلاً خوابگاه دانشجویی بوده، گروهی متشکل از چهار زن سال‌خورده از خاطرات خانه‌هایی که ترک کرده‌اند، می‌گویند.

والنتینا، زنی ۸۷ ساله، می‌گوید آن‌ها دست خالی به اینجا آمدند، اما برایشان کفش، لباس و غذا فراهم کرده‌اند. او می‌گوید با آن‌ها به خوبی رفتار شده و می‌افزاید: «مهمان بودن خوب است، اما در خانه خود بودن بهتر است.»

خانه او اکنون در منطقه تحت اشغال روسیه قرار دارد. هر چهار زن خواهان مذاکرات صلح هستند. اما ماریا، ۸۹ ساله، می‌گوید: «نمی‌دانم چگونه دو طرف می‌توانند پس از این جهنم وحشتناکی که به پا کرده‌اند، به چشمان یکدیگر نگاه کنند.»

او اضافه می‌کند: «اکنون مشخص شده که هیچ یک از طرفین نمی‌توانند از نظر نظامی پیروز شوند، به همین دلیل است که ما به مذاکرات نیاز داریم.»

اگر مذاکرات صلح انجام شود، این زنان ممکن است بیشترین بهای آن را بپردازند - زیرا اوکراین ممکن است مجبور شود برای دستیابی به صلح، بخشی از خاک خود را واگذار کند.