به بهانه تمجید نادرست اسماعیل بخشی از یحیی سنوار حملات نامربوط، خارج از موضوع، نا متناسب با اشتباهی که انجام گرفته از طرف عدهای بر سرش باریدن گرفته است. انگار که عدهای فرصت گیر آوردهاند و موضوع را در فضای مجازی تا حد یک کمپین هوچیگرانه علیه این شخصیت سیاسی و رهبرکارگری جامعه ایران بالا بردهاند. از سوابق و هشدارهای خود در باره او صحبت می کنند و آشکارا میگویند که از خیلی وقت پیش در کمیناند و منتظر فرصت برای حمله به اسماعیل بخشی هستند.
اکنون بهانه پیدا کرده اند و بنام نقد اسماعیل بخشی را عامل رژیم، محور مقاومتی، پرو اسلامی و در کنار ملی مذهبی جامعه ایران و ناسیونالیستها و مذهبیها قرار میدهند. وقتیکه به این برخوردهای ناشایست اعتراض میشود، هجوم میآوردند چرا دارید "انتقاد" را تعدیل میدهید، میخواهید "اسماعیل بخشی را سرپا نگهدارید" این فعال کارگری را "مدافع و مبلغ حرفهای خامنهای" معرفی میکنند. به این ترتیب خط بطلان و پایانی بخاطر یک موضع اشتباه بر این فعال کارگری و شخصیت سیاسی جامعه ایران میکشند و با او تصفیه حساب نهائی میکنند. چند نفر از این عده موضوع را به میدانی بردهاند که در بکار بردن فن و فوت شخصیت شکنی و بی آبرو کردن مخالفین سیاسی و البته برای علم کردن موضوع راست در چنین فرصتهائی متخصص اند و تاریخی پشت سر دارند. در مقابل اینها باید ایستاد و محکم ایستاد.
اسماعیل بخشی در کامنت خود یحیی سنوار را بخاطر جنگیدن در مقابل اسرائیل مرد بزرگ تاریخ معرفی کرده است. گرفتن چنین موضعی برای یک شخصیت سیاسی که مردم او را میشناسند و برای هر فعال سیاسی و هر حزبی جای انتقاد است. اما از منظر مردمی که زیر بمب و زنجیر تانکهای دولت اسرائيل با حمایت پرچمداران جهانی دمکراسی آمریکا و اروپائی قتل عام و لت و پار میشوند ماجرا تفاوت دارد. از نظر این مردم که هر ساعت و هر روزی دهها نفر از عزیزانشان جلو چشمان آنها سلاخی میشوند در غیاب یک جریان مترقی هر کسی از آنها دفاع کند روئی می آورند و از آن حمایت میکنند. همانطوریکه خیلیها در ایران میگویند جمهوری اسلامی برود هر کسی آمد بیاید. به باور من اظهار نظر اسماعیل بخشی بیان موضع مردم گیر افتاده در غزه و فلسطین در دام ماشین کشتار اسرائیل و نیروهای مذهبی چون حماساند که دارد در مقابل آن مقاومت میکند و مطلقا هیچگونه ربطی به دفاع از جمهوری اسلامی ندارد. اینجا بحث من صرفا دفاع از اسماعیل بخشی نیست بلکه اساسا اشاره به موضع راستی هست که در پس این ماجرا میخواهند جلوش بکشند و پر و بالش دهند. طرف دیگر این ماجرا موضع خوشحالی و شادی "منتقدین" همراه نتانیاهو و ناسیونالیسم تندرو ایرانی بر متن سرنوشت مردم در غزه از کشتن یحیی سنوار است. خوب اگر از منظر مردم در غزه به خوشحالی "منتقدین" از کشتن سنوار هم نگاه کنیم این عده کجا ایستادهاند؟ کنار مردم در غزه یا کنار اسرائیل؟ اگر اسماعیل بخشی فردی است که اشتباهی کرده است، شما که حزب هستند و آگاهانه چنین موضعی را میگیرد دچار لغزش غیر قابل گذشتی شدهاید که قابل مقایسه با اشتباه اسماعیل بخشی نیست. شما در بیانیه خود رسما به حمله اسرائیل به ایران امید بستهاید، در وصف فضایل چنین جنگی برای انقلاب صحبت میکنید و اکنون با حمله به این فعال کارگری قصد توجیه و مقبول نشاندان این سیاست ارتجاعی را دارید. این راهی است که اگر ادامه پیدا کند و اتفاق بیفتد حاصلش جز تحمیل سناریوی سیاه به جامعه ایران چیز دیگری نیست. ما کمونیستها نمیگذاریم در پس هیاهو پیرامون کامنت اسماعیل بخشی سیاست راستی را جلو ببرید. ماهیچگونه ارزشی برای تهمتها و مارک زدنها قائل نیستیم و نخواهیم گذاشت با چنین کمپینهائی فعالین چپ را مرعوب کنید.