کورش عرفانی: شکست نمایش انتخابات از بالا: ضرورت تشکیل دولت شهروندی از پایین

دیدگاه‌ها
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

قهر عظیم ملت ایران با دولت ضد ایرانی حاکم بر کشورمان در نمایش مضحک «انتخابات ریاست جمهوری» به اوج خود رسید. اینک حتی برای ولی فقیه تبهکار نظام نیز جای تردید باقی نمانده که مردم در کمین فرصتی هستند تا ریشه‌ی نظام پلید او را برکنند. این همان براندازی است.  مفهوم براندازی تا به حال بیشتر در دایره‌ی سیاست مطرح بوده است. هر چند که پدیده خود سیاسی است، چرا که به سرنگون‌سازی حکومت در یک کشور باز می‌گردد، اما دلیلی ندارد که روش‌های اجرایی آن را در حوزه‌های دیگر نیز جستجو نکنیم.

شاید «براندازی اجتماعی رژیم سیاسی» یک اصطلاح مناسب باشد برای آن چه می‌خواهیم در این راستا شرح دهیم. در این نوع از براندازی، جامعه بدون هزینه‌ی سنگین ورود به عرصه‌ی سیاست، که توسط رژیم دیکتاتوری ممنوع و محصور و مشمول مجازات شده است، شرایطی را فراهم می‌کند که در آن، بقای رژیم سیاسی ضد مردمی دشوار می‌شود. 
در براندازی اجتماعی، شهروندان می‌توانند با تامین فقط یک شرط موفقیت‌های چشمگیری را به دست آورند و آن این که از انفعال به فعالیت روی آورند. آری! به محض این که جمع کثیری از شهروندان با وضعیت نامطلوب خود فعال برخورد کنند، حوزه‌ها و عرصه‌های مختلف زندگی جمعی به تدریج از تصرف تخریب‌گرانه و سوء‌مدیریت دولت نالایق و ناکارآمد بیرون کشیده می‌شود. 
تا زمانی که جامعه‌ی تحت دیکتاتوری از دیکتاتور می‌خواهد که برایش رفاه و آسایش فراهم کند در فقر و ترس می‌ماند و می‌میرد؛ بازی واقعی از زمانی است که مردم تهیه و تدارک رفاه و آسایش خود را بر عهده می‌گیرند. 
بسیاری با این گزاره با شک و تردید بر خورد می‌کنند. این که مردمی به خود آیند و سرنوشت خویش را، در ورای دولتی که بالای سر جامعه است بر عهده گیرند، برای آنها ناممکن جلوه می‌کند. این احساس ناباوری بسیار طبیعی است چرا که ما مردم یاد نگرفته‌ایم با هم کار و تلاش کنیم، متحد و همبسته باشیم، هوای همدیگر را داشته و از هم پشتیانی کنیم؛ بنابراین بدیهی است که در برخورد با چنین پیشنهادی بسیار متعجب می‌شویم. از خود می‌پرسیم: «وقتی همه چیز در دست دولت است، ما چگونه می‌توانیم شروع به مدیریت کشور از پایین کنیم؟»
پاسخ این است: همه چیز در دست دولت است چون ما همه چیز را به او واگذار کرده و خود کاری را در دست نگرفته‌ایم. اما اگر شروع به اِعمالِ اراده‌ی خود به صورت منظم و سازمان‌یافته در عرصه‌های گوناگون کنیم خواهیم دید که، به تدریج، اوضاع به سمت و به نفع ما می‌چرخد. فراموش نکنیم! این فقط در انفعال مطلق است که ناتوانی، مطلق جلوه می‌کند. 
از خود بپرسیم در چه جاهایی و چگونه ما می‌توانیم به صحنه آمده و با یاری همدیگر، نیاز به حضور دولت فاسد و تبهکار و ناکارآمد را به حداقل برسانیم. 
بررسی یک نمونه 
در سال ۱۳۹۵ خورشیدی یک ایده‌ی خلاقانه شهرهای مختلف ایران را در برگرفت. پدیده‌ای به اسم «دیوار مهربانی». مکان‌هایی که در آن شهروندان وسایلی را که نیاز نداشتند قرار می‌دادند تا دیگرانی که احتیاج دارند بردارند. شعار زیبایی که روح طرح را مجسم می‌کرد این بود: «نیاز نداری بذار، نیاز داری بردار». یک نمونه‌ی خوب از همبستگی اجتماعی میان مردمان بدون دخالت دولت. 
این طرح خوب اما محدودیت‌های خود را داشت. چرا که به عنوان یک حرکت ایزوله در جامعه، چنین اقدام خیرخواهانه‌ای به سرعت با واقعیت فقر و محرومیت گسترده‌ی لایه‌هایی روبرو شد که این مکان‌ها را به محلی برای تامین وسایل مورد نیاز کاسبی خود تبدیل کرده و با برداشتن و فروش آن چه آن جا گذاشته می‌شود درآمدزایی می‌کردند. 
در نبود ساماندهی وسیع با سایر واقعیت‌ها این طرح ناکام ماند. «حسین ایمانی جاجرمی»، جامعه‌شناس، معتقد است که اگر در پشت طرح این دیوارها و یخچال‌ها که این روزها اغلبشان به صورت خودجوش راه افتاده‌اند، ظرفیت اجتماعی مثل تشکل‌های مردمی و خیریه‌ها وجود داشته باشد، موفق خواهند بود و در غیر این صورت کارکرد اصلی خودشان را از دست می‌دهند.» و از دست دادند. 
این نمونه نشان می‌دهد که شهروندان می‌توانند ابتکار عمل‌های خوبی را در سطح جامعه پیاده کرده و به یاری هم بشتابند. اما این نباید به صورت ایزوله و جدای از تمام دیگر واقعیت‌ها و شرایط صورت پذیرد. به همین دلیل شهروندان می‌بایست در این عرصه، یعنی حضور اجتماعی برای مدیریت شرایط کشور، مجهز به یک استراتژی باشند. باید بدانند از طریق این ابتکار عمل‌های متعدد و متفاوت و پیوند ارگانیک میان آنها، چه هدفی را می‌خواهند دنبال کنند. 
نمونه‌های دیگر در راستای مورد «دیوارهای مهربانی»، انجمن‌های شهروندی است برای حفاظت از محیط زیست، یا حیوانات بی‌پناه و یا کودکان خیابانی و نیز سازمان‌های خیریه کمک‌رسان که توسط مردم بنا نهاده شده و اداره می‌شوند می‌باشند.  
ضرورت یک نقشه‌ی راه 
استراتژیی که می‌تواند تمامی این موارد را برای حضور مردم در فعالیت‌های مختلف توجیه کند عبارت است از «دولت شهروندی از پایین» در مقابل «دولت فاسد از بالا». این صف‌بندی علیرغم رادیکالیزم خود باید به طور شفاف برای آحاد جامعه تعریف شود تا هم آنها را به صورت مشخص در برابر فساد و ناکارآمدی حکومت قرار دهد و امید کاذب آنها برای بهبود زندگی از بالا را خاتمه بخشد. و از سوی دیگر، باید دولت را در مقابل واقعیت شکل‌گیری یک آلترناتیو ضمنی و غیررسمی قرار دهد و اگر شانسی وجود دارد حاکمان را به اصلاح و تغییر و یا واگذاری اختیاری و در غیر این صورت اجباری قدرت وادار سازد. 
برای این منظور، دخالت شهروندی در امور عمومی را باید گسترش دهیم و به سوی حوزه‌های گوناگون زندگی خود، مانند: 
–     تامین امنیت محله، نظارت بر توزیع نان و نیز امور مرتبط با خانواده‌های به فقر کشیده شده‌ای که در معرض از دست دادن خانه و کاشانه‌ی خود به دلیل افزایش اجاره‌ها هستند ببریم. 
–     باید باشند سازمان‌های غیر حکومتی که با تلاش برای تامین مالی حداقلی، دانش‌آموزان خانواده‌های فقیری را که از چرخه‌ی تحصیلی بیرون می‌افتند به مدرسه بازگرداند. و همین طور در مورد دانشجویانی که به دلیل تنگدستی ترک تحصیل می‌کنند. 
–     به تدریج باید تلاش کرد درون مدارس و دانشگاه‌ها، بیشتر از آن چه دولت بخواهد تعیین‌کننده باشد، شوراهای کارکنان و معلمان و استادان و دانش‌آموزان و دانشجویان باشند که درباره‌ی امور داخلی موسسه‌ی آموزشی خود تصمیم می‌گیرند. 
–     به همین ترتیب، در کارخانه‌ها و کارگاه‌ها، به جای واگذاری صد در صد تصمیمات به مدیران و مسئولان دولتی دزد و فاسد، باید این کارکنان و کارمندان و کارگران آن جا باشند که در قالب‌های جمعی و شورایی به مدیریت این واحدهای کاری می‌پردازند. 
–     در ادارات دولتی نیز هر گونه رها کردن عملی و علنی مسئولیت‌ها از جانب دولت باید توسط کار جمعی و مشترک کارکنان پر شود تا خدمات مناسب و کافی به مردم و مراجعه‌کنندگان برسد. 
–     در حوزه‌های تولیدی صنعتی و کشاورزی، تاسیس تعاونی‌های مردمی که بتواند هم ادامه‌ی تولید را با همکاری میان بازیگران غیر دولتی فراهم آورد و هم کار توزیع عادلانه‌ی تولیدات و رساندن آنها به دست مصرف‌کننده را با قیمت‌های مناسب تامین کند. 
–     در عرصه‌ی خدمات نیز تشکیل شرکت‌های تعاونی و ساماندهی کارها برای ارائه‌ی خدمات به شهروندان در زمینه‌های حمل و نقل، بهداشت و درمان، جمع‌آوری پسماندها و نظافت شهر و محل، و نیز آموزش و پرورش به کسانی که از چرخه‌ی تحصیل بازمانده‌اند همگی امکان‌پذیر است. 
–     باید باشند انجمن‌های شهروندی که به داد خانواده‌های درگیر مواد مخدر و یا قاچاق آن و دستگیری و زندان و اعدام و بلاتکلیفی خانواده‌هایشان از حیث معیشتی می‌پردازند. 
–     لازم است سازمان‌های مردم‌نهاد برای یاری‌رسانی به زنان و دختران و پسران جوانی که به دلیل فقر به تن‌فروشی روی می‌آورند بپردازد. 
–     نهادهای شهروندی برای ایجاد اشتغال و بردن جوانان به سر کار برای بهره‌برداری از توان جسمی و فکری آنها لازم است. 
–     صندوق‌های مالی قابل اعتماد و شهروند محور باید تاسیس شود و با اعطای وام و خدمات دولتی به جوانان و خانواده‌های فقیر محروم از دسترسی به وام‌های بانکی به یاریشان بشتابد. 
دهها و صدها مثال در عرصه‌های مختلف دیگر را می‌توان برای امکان کار جمعی شهروندی در جهت یاری به هم نام برد. 
آری این گونه است که وقتی شهروندان فعال شوند یکدیگر را پیدا و سعی می‌کنند با ارائه‌ی کالا و خدمات به یکدیگر امکان داشتن یک زندگی سالم و مناسبی برای هم را فراهم آورند. این امر، در شرایطی که ساختار پوسیده و فاسدی به اسم دولت، کارآمدی خود را از دست می‌دهد، نه فقط ممکن، بلکه ضروری است. 
این گونه است که می‌توانیم به تدریج، نبود یا کمبود حضور دولت از بالا را توسط نوعی دولت از پایین جبران کنیم و چرخ‌های اقتصاد و فعالیت‌های جامعه را حفظ کنیم. 
در این میان، حوزه‌ی محیط زیست از جمله بخش‌هایی است که به دخالت منظم، اضطراری و فعال شهروندان نیاز دارد. جلوگیری از هدر رفتن منابع آبی روزمینی و زیرزمینی، مراقبت از مناطق سبز و جنگل‌ها، بازسازی پوشش سبز از طریق درختکاری و جنگل‌کاری، تمیز کردن محیط زیست و مراقبت از تنوع گیاهی و جانوری، مدیریت کردن حفظ آب و سلامت آن و توزیع مناسب منابع آبی، مقابله کردن با آتش سوزی‌ها و از میان رفتن جنگل‌ها و دهها امر دیگر که محیط زیست ضربه خورده‌ی ایران به آن سخت نیازمند است. 
به این ترتیب می‌بینیم که ایران تقاضاگر دخالت ایرانی است و گریزان از حضور حکومت نالایق ضد‌ایرانی. 
اهمیت بسیج اجتماعی 
اگر ما مردم ایران بسیج شویم و بدون اعتناء به بود یا نبود رژیم ضد مردمی آخوندی، کارهای کوچک کشور را در بخش‌ها و حوزه‌های مختلف پذیرا شده و مدیریت کنیم، به تدریج، این شبکه‌های مردمی کوچک به هم گره می‌خورند و چارچوب‌های اولیه‌ی یک دولت شهروندی پدید می‌آیند. یک دولت موازی که، برخلاف دولت حاکم، که متشکل از مشتی ابله و دزد و فاسدند، از آحاد مردم ایران، که عاشق زندگی و میهن خود هستند، تشکیل شده و در عرصه‌های گوناگون با هماهنگی و کارآمدی و نظم و انضباط به کار حفظ ایران و تامین رفاه و آسایش ایرانیان مشغول می‌شود. 
اگر بتوانیم این دولت شهروندی از پایین را تشکیل دهیم، به تدریج، دولت ضد مردمی از بالا فشل شده، بی‌اعتبار شده، ضرورت وجودی خود را از دست داده و در یک مقطعی، به سمت نابودی طبیعی، فرو می‌پاشد. باید آماده بود در تمامی عرصه‌های اداری و لشگری و کشوری مسئولیت‌ها را برعهده گرفت و دستگاه فروپاشی شده دولت را از طریق تزریق کار فنی و کادر تخصصی بازسازی کرد. تجربه‌ی لازم برای مدیریت فردای ایران را از حالا باید به دست آورد. 
ما زمانی که پیشنهاد جبهه‌ی مردمی جمهوری دوم را مطرح کردیم گفتیم که این یک تشکیلات، فن‌سالار، یا همان تکنوکرات، خواهد بود. یعنی کار را باید از ابتدا به دست افراد کاردان سپرد تا بتوانند وظایف خود را به درستی انجام دهند. دولت شهروندی همان پایه‌سازی ابتدایی برای  بدنه‌ی دولت فن‌سالار مورد سفارش جبهه‌ی مردمی جمهوری دوم است. 
از همه‌ی شهروندان می‌خواهیم که به هر طریق که می‌توانند به طور مستقل وارد عرصه‌های مختلف فعالیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شوند و در حوزه‌های صنعتی، کشاورزی، دامداری، خدماتی و غیره، در قالب تعاونی‌ها، سمن‌ها، اتحادیه‌ها، شوراها و انجمن‌های مردمی فعال شده و بخشی از کارزار مدیریت تولید و درآمدزایی و خدمات‌رسانی به مردم ایران را بر عهده گیرند. منتظر دولت ضد ایرانی برای آبادسازی ایران نباشید. 
در این میان بسیار مهم است که اشتغال‌زایی و درآمدزایی کنیم. برای هر یک از فعالیت‌هایی که گفته شد پیوسته باید به قابل دوام بودن و مستحکم‌سازی کار اندیشید: این که این فعالیت‌ها چگونه و به طور منطقی و عادلانه، درآمدی بزایند که برای تداوم و گسترش کار مورد استفاده قرار گیرد. درآمد نه برای سود به جیب زدن، بلکه برای هزینه‌ی کار کردن و آن را توسعه و دوام بخشیدن. 
ما فنون مدیریتی را در این سال‌ها آموزش داده و باز هم ادامه خواهیم داد. اما این بسیار مهم است که هر یک از ما، از هر طریق، خود را آموزش دهیم و یاد بگیریم که فن مدیریت چگونه است. اگر فعالان «دولت شهروندی» دانش خوب مدیریتی داشته باشند می‌توانند، به طور عملی و طبیعی، دولت بی‌سواد و فاقد دانش مدیریت را جایگزین سازند. 
به این ترتیب می‌بینیم این روش براندازی اجتماعی بسیار سهل‌تر و ممکن‌تر بوده و سود و فایده‌ی آن برای آینده‌ی ایران نیز بیشتر است؛ چرا که اگر شاکله و سازوکارهای چنین دولتی شکل بگیرد، به مجض فروپاشی نظام فاسد حاکم، مجموعه‌ای قدرتمند و ماهر آماده است مسئولیت‌ها را برعهده گرفته و کشور را اداره کند. 
اگر هر ایرانی از همین امروز در جهت تشکیل دولت شهروندی فعال شود خواهیم دید که تغییر چقدر نزدیک و شدنی است.#

 جولای 5, 2024