روزنامه اومانیته در مطلبی به قلم بنیامین کنیگ نوشته است: رهبران اتحادیه اروپا روز پنجشنبه، در بروکسل، برای بررسی طرح ۸۰۰ میلیارد یورویی هزینههای نظامی که از سوی کمیسیون اروپا ارائه شده است، گرد هم میآیند.
این مرحله تاریخی در چرخه جنگطلبی، به زیان هر گونه تفکر استراتژیک و اقدامات دیپلماتیک، از جمله در سازمان ملل متحد، پیش میرود.
هفتهای مانند یک ابدیت
نشست فوقالعاده سران اروپا که به موضوع دفاع و اوکراین اختصاص دارد و در تاریخ ۶ مارس در بروکسل برگزار میشود، در ۲۶ فوریه توسط آنتونیو کوستا، رئیس کمیسیون اروپا، فراخوانده شد. اما تنها در عرض چند روز، اوضاع به شکلی اساسی تغییر کرد. در این مدت، ولودیمیر زلنسکی در دفتر بیضی شکل کاخ سفید به شدت تحقیر شد و پس از آن، دونالد ترامپ کمکهای نظامی ایالات متحده به اوکراین را بهطور ناگهانی متوقف کرد تا او را مجبور به پذیرش یک توافق بدون قید و شرط کند.
به نظر می رسد اروپا، در کمال تعجب و غافلگیرانه، معنای بازگشت ترامپ به قدرت را درک میکند و با پیامدهای پیشبینیشده این بازگشت روبرو شده است. ژان-ماری کولین، مدیر بخش فرانسه در سازمان «آیکن» و مشاور دفاعی و امنیتی، به طعنه میگوید: «رهبران اروپایی تازه دارند متوجه میشوند که ترامپ چه کسی است.»
نقش اروپا در میان بیثباتی بینالمللی
چهارشنبه، رئیسجمهور اوکراین ناچار شد از طریق پیامی در شبکههای اجتماعی عذرخواهی کند و آمادگی خود را برای آتشبس و کار تحت رهبری ایالات متحده اعلام کند. در نطق وضعیت اتحادیه که سهشنبه شب توسط ترامپ ایراد شد، وی نامهای از زلنسکی ارائه کرد و گفت: «در این نامه آمده است که اوکراین آماده است به محض امکان بر سر میز مذاکره بنشیند و به صلحی پایدار دست یابد.»
عصر تسلیح مجدد
یک مذاکره و احتمالا صلحی که به معنای تسلیم برای اوکراین است، بدون هیچ تضمین امنیتی. اما برای اروپاییها هم این مسئله میتواند چالشهایی ایجاد کند. رهبران اتحادیه اروپا در نشست روز پنجشنبه، در حضور رئیسجمهور اوکراین، طرح گستردهای را که سهشنبه توسط اورزولا فن در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، ارائه شد، بررسی خواهند کرد. این طرح با عنوان «بازتسلیح اروپا» شامل یک بودجه عظیم ۸۰۰ میلیارد یورویی برای تسلیحات است.
الیسه میگوید این نشست در «لحظهای کاملاً مشخص از تسریع دفاع اروپا» برگزار میشود و باید به توافقی منجر شود. همان پیام از سوی اورزولا فن در لاین نیز شنیده میشود، که میگوید این نشست در چارچوب «عصر تسلیح مجدد» قرار دارد، هم برای پاسخ به فوریتهای کوتاهمدت برای کمک به اوکراین و هم برای نیاز بلندمدت به مسئولیت بیشتر در قبال امنیت اروپایی.
افزایش بودجه نظامی اروپا
این طرح شامل پنج اقدام عمده است، از جمله بستهای به ارزش ۱۵۰ میلیارد یورو وام به کشورهای عضو اتحادیه، همراه با یک خط اعتباری ۶۵۰ میلیارد یورویی. این اقدام به طور متوسط سالانه ۱.۵ درصد از تولید ناخالص داخلی را برای هزینههای نظامی در طول چهار سال آینده افزایش خواهد داد، بدون اینکه در محاسبه سقف کسری بودجه ۳ درصدی، که یک قاعده طلایی ریاضتی اروپاست، لحاظ شود. بودجهها به سمت دفاع ضدهوایی، حفاظت ضد موشکی، خرید پهپاد و مهمات هدایت میشوند.
رهبران اروپایی همچنین احتمالاً بخشی از بودجه اختصاصدادهشده به سیاست همبستگی، که برای کاهش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی است را، به سمت این پروژههای نظامی هدایت خواهند کرد. این نوعی اقتصاد جنگی است که سیاستهای اجتماعی را به حاشیه میراند.
مارک بوتنگا، نماینده حزب کارگران بلژیک در پارلمان اروپا، در واکنش به این طرح میگوید: «این اولین سوالی است که همه شهروندان خواهند پرسید: سالها به ما گفتهاند برای هیچ کاری پول وجود ندارد، اما حالا میتوانند ۸۰۰ میلیارد یورو آزاد کنند؟» وی همچنین تاکید میکند که از نظر راهبردی، هیچ تحلیل دقیقی از وضعیت موجود یا هزینههای سالانه ارائه نشده است.
بحران راهبردی اروپا
ژان-ماری کولین معتقد است: «بازتسلیح چیز خوبی است، اما برای چه هدفی؟ این کار فقط آسانتر کردن اوضاع برای صنایع است، اما پاسخ روشنی درباره راهبرد وجود ندارد.» رهبران اروپایی، از ماکرون تا فن در لاین، همگی به طور همزمان به تهدیدهایی از سوی روسیه اشاره میکنند و اورزولا فن در لاین میگوید: «اروپا با خطری واضح و قریبالوقوع مواجه است که هیچ یک از ما در طول زندگی خود تجربه نکردهایم.»
با این حال، این ادعاها بدون یک راهبرد روشن به نظر میرسند. این شرایط «تمام مسئله را برجسته میکند: آیا اروپا باید به رویارویی با چین و روسیه تمرکز کند، به بازگشت به یک رابطه ترانسآتلانتیک عادی امیدوار باشد، یا خود را بهتنهایی پیش ببرد؟»
منابع جایگزین و دیپلماسی فراموششده
منابعی همچون فرآیند هلسینکی ۱۹۷۵، سازمان امنیت و همکاری اروپا، سازمان ملل متحد، و تلاشهای خلعسلاح میتوانند مسیرهایی برای دیپلماسی باشند. اما این فرصتها نادیده گرفته شدهاند و همچنان شاهد یک مسابقه دیوانهوار برای تسلیح مجدد هستیم. مارک بوتنگا میگوید: «ما نیاز به چارچوبی برای امنیت جمعی داریم. تسلیحات بیشتر به معنای امنیت بیشتر نیست. این منطق بلوکهاست که حالت جنگ دائمی را تضمین میکند. اینجاست که انتخاب ما نهفته است.»
هنوز فرصتی برای بازگشت به عقلانیت وجود دارد، اما تنها چیزی که در حال حاضر دیده میشود، این هیجان و شتاب بیپایان برای افزایش تسلیحات است.