در بخش های پیشین نوشتم که یک مشخصه ی پرو رژیم ِ اسلامی ضدییت ِ هیستریک با دموکراسی و اهانت و اتهام زنی به دموکراسیخواهان است، یعنی همان کاری که خود ِرژیم شبانه روز از طریق ِ صدا و سیما و روزنامه های دولتی اش می کند.
صالحی نیا به گواهی ِ تمام ِ مقالات اش و از جمله آخرین مقاله اش با عنوان ِ« توافق ِ رژیم ِ اسلامی با حکومت ِ آمریکا چه معنایی دارد»، نشان داده « تخصص» ِ دموکراسی ستیزی دارد آنهم در کشوری که« مهد ِ دموکراسی » است و او خود در همان کشور از همان دموکراسی تا بخواهید بهره مند شده است و هرچه می گوید و می نویسد وانتشار می دهد محصول ِ همان بهره مندی از دموکراسی، و به خصوص آزادی ِبی قید وشرط ِ اندیشه و بیان است.
اما اگرآمریکایی های« معتاد» به دموکراسی ندانند، ایرانی های تحت ِ حاکمییت ِرژیم ِسرکوبگر ِ اسلامی به خوبی می دانند که سویه ی دیگر ِ ضدییت با دموکراسی و آزادی های سیاسی، استبداد و استبداد ستایی است که درهمسویی ِمواضع ِسیاسی عقیدتی ِ مشترک ِ صالحی نیا بارژیم به وفور وجود دارد و ایشان در این همسویی گوی سبقت را از دیگر همپالکی های دموکراسی ستیزاش ربوده است.
صالحی نیا در اعتقاداش به درستی ِ مواضع ِ سیاسی رژیم ِ حاکم بر ایران چنان اطمینان دارد که حتا تغییر موضع ِ رژیم در مقابل ِ آمریکا را عین ِ وحی ِ نازل شده می پذیرد و به اشکال مختلف حتا به قیمت ِ ضد و نقیض گویی سعی می کند آن را توجیه پذیر نماید. یعنی ایشان نقش ِ بادنمای رژیم را بر عهده دارد که از هر طرف به وزد همان طرف را سمت ِ حقیقت ِ جهان و منطقه و به صلاح و مصلحت ِ این جامعه می داند و تبلیغ می کند. به قول ِ عبید زاکانی در طنز ِ معروف اش از طلحک و سلطان محمود: سعید صالحی نیا چاکر و مدیحه گوی ِ رژیم ِ اسلامی است و نه رفیق ِ دموکراسی خواهان . او را چیزی باید گفت و نوشت که رژیم را خوش آید و نه شهروندان ِ دموکراسی خواه را!.
در واقع، این خیزش ِ استبداد ستیزانه و اسلام ستیز ودموکراسیخواهانه ی شهروندان ِ ایرانی است که هم رژیم و هم پرورژیم را مجبور به گرفتن ِ مواضع ِ مختلف وناسازنما با موضعگیری های پیشین ِ خود نموده است. به بیان ِ دیگر هم رژیم و هم پرورژیم برای توجیه ِ سرکوب ِ دموکراسی خواهان است که یکی برخلاف ادعاهای تاکنونی اش به توافق با آمریکای جهانخوار تن می دهد و یکی همچون «طلحک» ِ پاچه خوار هرچه را « سلطان» گفت و به آن عمل کرد همان را وحی نازل شده تبلیغ کند.
پته ی پرورژیمی و همسویی و همنظری ِ صالحی نیا اگر نه سال ها، که ماه هاست روی آب افتاده و فقط او و حامی ِ اجاره ای ِ او هستند که خود را به کوچه ی « علی یکدست» زده اند و همچنان سوار بر اسب ِ چوبین ِ دموکراسی ستیزی نه به پیش که به عقب،به دوران ِپیشاسرمایه داری یعنی به دوران ِ «اصحاب ِکهف» چهار نعله می تازند.غافل از آنکه شهروندان ِ آگاه ِ ایرانی دارند به سرعت ِ اینترنت – در کشورهای پیشرفته- به دموکراسی و آزادی های بی قید و شرط ِ سیاسی نزدیک می شوند.
من پیش از پایان ِ این بحث برای خودداری از زیاده گویی و تکرار گویی به چند نقل ِ قول از مقاله ی « توافق ِ رژیم ِ اسلامی با حکومت ِ آمریکا چه معنایی دارد» ِ صالحی نیا با توضیحات ِ خودم در آکولاد بسنده می کنم، تا نشان دهم صالحی نیا هرچه هم همسویی و همنظری ِ سیاسی اعتقادی اش با رژیم را انکار کند، باز هم دم ِ خروس ِ دروغ و فریبکاری از لای قبای پرورژیمی اش پیداست. 1- دفاع از توافق ِ رژیم با « امپریالیسم» آمریکا: می نویسد: « منطقن دو رژیم ِ ایران و آمریکا مجبوراند مستقیم وارد ِ مذاکره شوند»{ سوآل از صالحی نیا: از کی رژیم ِ اسلامی اهل ِ منطق شده است؟ چرا « منطقن» تن به خواست و اراده ی میلیون ها شهروند ِ دموکراسی خواه نمی دهد، جناب ِ « منطق دان»!}.
2- باز در تایید ِ توافق ِ رژیم با آمریکا که هدفی جز انباشتن ِ دلار هم در خرانه ی خالی ِ رژیم، و هم پر کردن حساب های بانکی ِ خودشان در بانک های خارج ندارد، و نیز یافتن ِ فرصت برای نفس تازه کردن برای تجدید ِقوا وسرکوب ِشهروندان. بخوانید : « این چنین است که{ ازدیدگاه ِسعید صالحی نیای بادنما! } رژیم ِ اسلامی از زاویه ی عادی سازی ِ روابط با حکومت ِ آمریکا به پایین کشیدن ِ فتیله ی بحران با آمریکا نیاز دارد». {تروریست ها از کی اهل ِ عادی سازی ِ روابط و پایین کشیدن ِ فتیله ی بحران در جهان شده اند که یکیش آمریکا باشد؟! جناب ِ باد نما؟! این ها تن به هیچ توافقی با هیچ کشوری خصوصن آمریکا و اروپا نمی دهند مگر از روی ناچاری و درمانده گی باشد. چرا حاضر به پایین کشیدن ِ فتیله ی سرکوب و آدمکشی و کودک کشی درایران نیستند آقای تحلیلگر ِگوش به تبلیغات ِ صدا و سیمای رژیم سپرده؟!}
3- تبلیغ ِ بقای رژیم با هدف ِ ترساندن ِ خیزشگران وناامید کردن ِآنهاازادامه ی مبارزه برای سرنگونی ِ آن:« توافق ِ محدود ِ کنونی ِ رژیم و آمریکا یک حرکت است که می تواند{ ان شاء الله! } فضاسازی های بیش تری به دنبال داشته باشد. اما هرچه هست هردو طرف ِ این توافق آن را دنبال می کنند{ تا باز ان شاء الله به کوری ِ چشم ِ معترضان ِ خیابانی با گلوله های ساچمه ای! درآینده صالحی نیا و همپالکی های اش شاهد ِ نتایج ِ مفید ِ این توافق و دیگر اقدامات ِ اقتدار گرایانه برای بقای رژیم و سرکوب ِ هرچه گسترده تر و شدیدتر ِ بیش از پیش ِ دموکراسی خواهان باشند!}.
4- صالحی نیا در پاراگرافی آنچه را که « انقلاب ِ مهسا» نامیده ، و نه خیزش ِ ضد ِ استبدادی و ضد ِ اسلامی ِ زنان و مردان ِ ایرانی، انقلاب ِ مهسا را از موضع ِ مردسالارانه و زن ستیزانه اش در گیومه گذاشته تا هم نقش و جایگاه ِ زنان و خصوصن دختران ِ جوان و نوجوان در خیزش ِ کنونی را تحقیر کندو بی اهمییت جلوه دهد، و هم خیزش را بی اعتبار قلمداد نماید. یعنی دقیقن همان کاری که روزنامه های دولتی می کنند. پیش از این هم بارها در به اصطلاح تحلیل های اش اعتراضات علیه حجاب ِ اسلامی- اجباری را به تمسخر گرفته و آن را شکست خورده دانسته به طوری که زن ها مجبور به «خانه نشینی و پناه بردن به پستوی خانه ها شده اند» و من در نقدهای پیشین از او نقل ِ قول کرده ام، در حالی که همین روزها رژیم دارد در مجلس اش لایحه ی تشدید ِ مجازات علیه ِکشف ِ حجاب کننده گان تهیه می کند، و این نشان می دهد که اعتراض ها علیه حجاب هنوز به اشکال ِ مختلف ادامه دارد.
دشمنی ِ صالحی نیاها با خیزش و خیزشگران ِ دموکراسی خواه پایان ندارد. از قرار ِ معلوم تا این رژیم هست پرورژیم هایی چون صالحی نیا هم هستند و با اسب ِ چوبین شان همچنان به تاخت و تاز در عرصه ی دفاع از رژیم ادامه خواهندداد. در مقابل، میلیون ها شهروند ِ استبدادستیز و اسلام ستیز از زن و مرد هم هستند و تا سرنگونی ِ رژیم از پای نخواهند نشست. این، حکم و تقدیر ِناگزیر و بی برو برگرد ِ تاریخی- تکاملی ِ این جامعه است.