خدامراد فولادی: لطفن خیزش ِ ضد ِ رژیم را فدای رفاقت نکنید!

دیدگاه‌ها
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

چهل و پنج سال حاکمییت ِ جهل و جنایت ِ اسلامی این درس ِ اختصاصی را به ما ایرانی ها داده است که جز باتکیه بر نیروی ِ همه با همی ِ خود به هیچ نیروی فرقه گرا وجدایی افکنی تکیه نکنیم و ضمن ِ حفظ ِوحدت ِهمه باهمی ِ فعلن موقت برای برگذشتن از این رژیم ِناهمخوان و ناسازگار با دوران،هرگونه تلاش ِ تفرقه افکنانه و جدایی انداز میان ِاین وحدت ِ ضد ِرژیمی را تا رسیدن به هدف ِراهبردی ِ خیزش که سرنگونی ِرژیم و برقراری ِآزادی های بی قید و شرط ِ سیاسی است، خنثا و بی اثر نماییم.

رژیم ِ حیله گر، از تفرقه اندازی میان ِ خیزشگران ِ همهدف از سوی هرکه باشد استقبال کرده و روی آن سرمایه گذاری می کند. متاسفانه هستند افراد و دار و دسته هایی که با تکیه بر امکانات ِ رسانه ای که در اختیار دارند،خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه- و البته غالبن آگاهانه- به حیله گری ها و فریبکاری های رژیم یاری می رسانند و در جهت ِ خلاف ِ رود ِ پرخروش ِخیزش ِمیلیونی ِ شهروندان ِ ایرانی شنا می کنند. خیزش ِمیلیونی ِ ضد ِ استبدادی ِ تاکنون هزاران کشته و زندان رفته و نابینا شده با گلوله های ساچمه ای را « انقلاب ِ مخملی» نامیدن یکی از آن موضع گیری های دشمنانه با خیزش ِ ضد ِ رژیمی است که اولن خود ِ رژیم ابداع کننده ی آن است، یا اگرهم نباشد صد درصد موافق ِ آن با هدف ِ بدنام کردن و به « بیگانه گان» نسبت دادن ِ آن است، چرا که خود را برآمده از« انقلاب ِ مردم» می داند،ثانیین و از جهت ِدیگر هیچ خیزش ِ همه با همی و از جمله خیزش ِ کنونی ِ شهروندان ِ ایرانی را نمی توان اساسن انقلاب در مفهوم ِ تاریخی ِ آن نامید که خصلت وخصوصییت وهدف ِصرفن طبقاتی برای گذار از نظام به نظام و دوران به دوران دارد. خیزش ِ همه با همی ِ کنونی، چنانچه از نام اش بر می آید، ضد ِ رژیم ِ استبدادی ِ فردسالارانه ی پدرشاهی ِ خدایگان بنده گی است که در چارچوب ِ انقلاب ِ صرفن طبقاتی نمی گنجد. یک دلیل ِ مهم برای این که این خیزش طبقاتی نیست و عمومییت ِ استبدادستیز- واخیرن اسلام ستیز- دارد، این است که کارگران ِ ایران به دلیل ِ سرکوب های بی وقفه ی چهل و پنج ساله و حتا پیش ازآن، هنوز افراد ِ تکین( منفرد و درخود) هستند و قادر به ایجاد ِ وحدت و تشکل ِ طبقاتی ِ خاص ِخود و برای خود و جامعه نشده اند تا از افراد ِ تکین به طبقه ی واحد ِ برای خود و برای جامعه فرارفته و تکامل یابند تا بتوانند بدون ِ ایجاد ِ مزاحمت و ممانعت ِ رژیم با کسب ِشناخت و آگاهی های لازم برای انجام ِ وظیفه ی تاریخی ِشان سرنوشت ِ خود و جامعه را دگرگون سازند. کسب ِ آگاهی و شاخت( تئوری ِ شناخت) که لازمه ی هر اقدام ِ دگرگون سازنده است نیز جز در شرایط ِ وجود ِ آزادی های بی قید و شرط ِ سیاسی و ازجمله آزادی ِ بی قید و شرط ِ بیان و تشکل و تجمع امکان پذیر نیست. زیراکه در نبود ِ این آزادی ها هرفرقه و دار ودسته و فرد ِ قدرت طلبی خود را وکیل ونماینده وقییم ِکارگران ِ فاقد ِ تشکل و آگاهی ِ طبقاتی معرفی خواهد کرد و به نام ِ طبقه ی کارگر و به کام ِ خود کسب ِ قدرت خواهد نمود. به طور ِ کلی، همانقدر که در جامعه های پیشرفته ی دارای پرولتاریای ِتشخص مند وتشکل مند انقلاب ِ طبقاتی پرولتاریایی ضرورت ِ تاریخی دارد، به همان اندازه هم درجامعه های کم توسعه یافته ی تحت ِحاکمییت ِ استبداد ِپدرشاهی خیزش ِدموکراسیخواهانه اهمییت دارد. علاوه براینها، رژیم بهتراز هرکسی از ضعف ِ کارگران ِ منفرد ِ پراکنده ای که نبض ِ زنده گانی و زنده مانی ِشان در دست ِ اوست و مشکل ِ شان نان ِ روزانه است به خوبی آگاهی دارد و از جانب ِ آنان کم ترین دغدغه ای ندارد. ترس ِ رژیم، امروزه از خیزشی است که رژیم را تا لب ِ گور برده و دیریا زود به زباله دان ِ تاریخ خواهد سپرد. یعنی درواقع وحشت ِ رژیم دقیقن از همان چیزی است که خیزش ستیزان ِ پرورژیم آن را« انقلاب ِ مخملی» می نامند و نه از انقلابی که حالا حالا ها به دلایلی که گفتم در دستور ِکار ِطبقه ی کارگر و جامعه ی فاقد ِ پتانسیل ِ انقلابی نیست.
با تمام ِ این دلایلی که برشمردم، رسانه های حامی ِ خیزش بدون در نظرداشت ِ رفاقت ِ احتمالی با آنها که چشم بر واقعییت هامی بندند و خیزشی را که تا به امروز هزاران جانباخته و زندانی و شکنجه شده و بینایی از دست داده از زن و مرد و کودک و نوجوان و جوان داشته است « انقلاب ِ مخملی» می نامند نه تنها نباید سکوت کنند بلکه به دلیل ِ آگاهی ِ غلط دادن به جامعه باید به شدت زیر ِ سوآل برده و به رگبار ِ نقد و نقادی بگیرند.
 سرراست تر بگویم: روی سخن ام عمدتن با اداره کننده گان و گرداننده گان ِ سایت هایی است که در این نزدیک به پانزده سالی که از همیاری های صادقانه ی آنان برخوردار بوده ام ، آنان را کاملن شناخته و از حسن ِ نییت شان به ایرانیان ِ محروم از دموکراسی و خصوصن محروم از آزادی ِ بیان شناخت پیدا کرده ام. انتظارم از آنان است که: لطفن خیزش ِضد ِرژیمی را فدای رفاقت ِرسانه ای نکنید!  چرا که هرگونه رعایت و کنار آمدن ِ حتا موقتی با آنان که خیزش ِهمه باهمی ِناگزیر و تاریخن موقتی را« انقلاب ِ مخملی » توصیف می کنند تا آن را بی اعتبار و بی حاصل قلمداد نمایند و جامعه را به انزوای سیاسی بکشانند، نتیجه ای جز طولانی تر کردن ِ عمر ِ این رژیم و تداوم ِ اختناق و سرکوب و اعدام و کشتار و زندان و شکنجه ی بازهم بیش تر نخواهد داشت. یعنی به عبارت ِ دیگر، خیزشی راکه اگر به نتیجه ی مطلوب برسد – و بدون ِ شک خواهد رسید – سرنوشت ِ ایران و منطقه و حتا جهان را تغییر خواهد داد، فدای دوستی با مخالفان ِ آن( دشمنان ِدموکراسی و آزادی های سیاسی با هر نام و عنوان و هر استدلالی) نکنید. چرا که خیزش ِ دموکراسی خواه ِ امروز، پیش درآمد و زمینه ساز ِ انقلاب ِ پرولتاریایی – سوسیالیستی ِ فرداست. این را من اززبان ِماتریالیسم ِ تاریخی ِمارکس و انگلس می گویم.