فواد عبداللهی: انقلاب ۵۷، انقلاب آتی و زوزه فاشیست‌ها

دیدگاه‌ها
شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

امسال در سالگرد انقلاب ۵۷ دُز «تعرض» به كمونیسم در میان محافل و جریانات راست اپوزیسیون ایران روند رو به اوج داشته است. نگاهی به رسانه‌های اصلی و متعدد این اپوزیسیون در خارج كشور تردیدی در این مورد باقی نمی‌گذارد كه این اپوزیسیون از سلطنت‌طلب، جمهوری‌خواه و مشروطه‌طلب تا هالوترین و فاشیست‌ترین طرفداران فرشگردی آن زیر نورافكن رسانه‌های دست‌راستی، كفش و كلاه كرده‌اند تا به جای محاكمه‌ی جمهوری اسلامی روند محاكمه‌ی كمونیسم و انقلاب ۵۷ را تشدید كنند.

كسی نداند گویا نقطه آغاز استبداد و فلاكت در ایران امروز، انقلاب ۵۷ و كمونیست‌ها بودند. گویا نقطه شروع كابوس محكوم‌شدن میلیون‌ها انسان به زندگی در جمهوری اسلامی، در وحشی‌ترین و ارتجاعی‌ترین نظام، انقلاب ۵۷ و كمونیست‌ها بودند و نه سرکوب انقلاب و کمونیست‌ها توسط جریان ضد انقلاب اسلامی!
البته این روزها كلمه‌ی «تعرض» عبارت درستی در وصف شانتاژهای طیفی كه خود زمانی با یكی از عظیم‌ترین انقلاب‌های توده‌ای در اواخر قرن بیستم از عرش زمامداری افتاد، نیست. امروز در كنج دل و در حاشیه‌ی جامعه، جایی كه دَم زدن از حقیقت هیچ بنی‌بشری را «گناه‌کار» نمی‌كند، می‌توان این لحن و هیستری ضد‌ كمونیستی را یك روند نوستالژیك و گذشته‌پرست نامید. اما پشت دوربین و رو به مردم ایران در قرن ۲۱ نمی‌توان با این صراحت در حسرت بازگشت به گذشته قافیه بافت. چراكه در جامعه‌ای كه در آن زن بودن جرم است، آزادی احزاب و اعتصاب جرم است، در جامعه‌ای كه بر ترس، فقر و ریا بنا شده و خوشبختی در آن جرم است، محال است با پرچم «زنده باد گذشته‌پرستی» نیرو جذب كرد و از جمهوری اسلامی سبقت گرفت و به جایی رسید. كار سختی است و تمرین زیادی لازم دارد! این اپوزسیون دست‌راستی باید در ماراتن با خمینی از خود جمهوری‌ اسلامی مستبدتر و ضد كمونیست‌تر باشد تا در مقابل روندِ رو به اعتلای جنبش كارگری و سوسیالیستی در ایران امروز موی دماغ شود و جامعه را به گذشته برگرداند. باید این‌بار به جای معمم، مكلای فاشیست بود و برای این امر باید نزد دولت آمریكا و شركاء، ضد كمونیست بود و باد در غبغب انداخت. باید قدیم حزب‌اللهی و امروز سرباز پَر و پا قرص ترامپ و ناتو بود. باید «هنر» این را داشت كه از یك سو انقلاب ۵۷ را زیر نورافكن رسانه‌های راست با لعاب كثیف اسلامی رنگ كرد و انقلاب ۵۷، انقلاب آتی و خصلت رادیکال انقلاب، برابری، آزادی و مطالبات عمیق رفاهی مردم را مترادف استبداد و ارتجاع حاکم قلمداد كرد و از سوی دیگر مدال «لیبرال» به گردن آویخت و به كمونیسم تاخت. باید «كارشناس» قلب حقایق بود. باید از عرش‌افتادن دیروزشان و سقوط فاحش امروزشان را با تعرض به كمونیسم توجیه كنند و در زرورق «لیبرال»های تازه به‌دوران رسیده بپیچند تا آتیه حاكمیت بورژوازی در ایران را همین امروز از گزند كمونیسم و انقلاب آتی مصون كنند! صفت «فاشیست» معادل بهتری برای این شارلاتان‌های «نو شکفته» است.

مردم ایران هزاران بار حق داشتند كه انقلاب كردند و نظام مستبد سلطنت را به زباله‌دانی تاریخ انداختند. مردم آزادی می‌خواستند، ساواك و شكنجه‌گر و شكنجه‌گاه نمی‌خواستند. مردم برابری می‌خواستند، زنان رهایی و مساوات می‌خواستند. كارگران حق ایجاد شوراها و تشكلات مستقل كارگری خود را می‌خواستند. مردم رعیت نبودند و ارباب نمی‌خواستند. جامعه ایران «خدا – شاه - میهن» نمی‌خواست، اختناق آریامهری نمی‌خواست. مردم حق داشتند كه علیه تبعیض، خرافه، سركوب و تحقیری كه بنیاد نظام سلطنتی آقایان گذشته‌پرست امروزی در اپوزیسیون راست را تشكیل می‌داد قیام كنند.
هیچ احدی مجاز نیست كه آنچه پس از انقلاب ۵۷ تحت نام ارتجاع اسلامی توسط رسانه‌های جیره‌خوار، دول‌غربی و در راس آن‌ها دولت آمریكا به مردم آزادی‌خواه ایران تحمیل كردند را به پای نفس قیام مردم و كمونیست‌ها علیه ارتجاع سلطنت بنویسد. این‌ را مردم در ایران قبول نمی‌کنند. مردم در انقلاب ۵۷ می‌دانستند كه چه نمی‌خواهند اما در عدم دسترسی به یك آلترناتیو قدرتمند كمونیستی و پیشرو كه همزمان مانع ورود جریان ضد انقلاب اسلامی به معادله قدرت سیاسی شود، سرانجام در ۳۰ خرداد سال ۶۰ دست را به كل اپوزسیون بورژوایی ایران به سركردگی خمینی باختند. این‌بار در انقلاب آتی این خلاء آلترناتیو و فقدان رهبری مردم تكرار نمی‌شود. ما كمونیست‌ها و طبقه كارگر این امر اساسی را تضمین می‌كنیم. از اكنون صدای پای گردانی از كمونیست‌ها و كارگران متشكل كه روی پلاتفرم «اداره شورایی جامعه» ایستاده‌اند به گوش می‌رسد. ما كمونیست‌ها تضمین می‌كنیم كه در هر كارخانه، سر هر محله، در میان سربازان، در دانشگاه‌ها و مدارس و در منزل هر انسان آزادی‌خواه كه عزم به عبور از جمهوری اسلامی كرده است، پرچم اداره شورایی جامعه را در دسترس قرار دهیم. ما سوسیالیست‌ها تضمین می‌كنیم كه نیروی انقلابی را از نیروی ضد انقلابی از اكنون برای جامعه از هم تفكیك كنیم؛ كه افسار هر نیروی فاشیست و ضد انقلابی را كه قصد كند سنگی به سمت انقلاب آتی در ایران پرت كند از همین امروز خواهیم كشید؛ ما تضمین می‌كنیم كه انقلاب آتی بدون دست‌انداز و بدون كمترین لطمه با رهبری كمونیست‌ها و طبقه كارگر به پیروزی برسد.

اپوزیسیون راست با شنل فاشیسم و دمیدن در شیپور»ایران ایران» نمی‌تواند به این سادگی به جنگ كمونیسم و آرمان برابری رهسپار شود. آرمان سرخ سوسیالیسم تا طبقه كارگر و مبارزه علیه بردگی‌مزدی و استثمار هست، ریشه در عمق جامعه دارد. شاه از عهده سركوب كمونیسم برنیامد، بختیار و بازرگان و بنی‌صدر هم نتوانستند و دست آخر خمینی را جلو فرستادند تا بنام انقلاب، در واقع كمونیسم، انقلاب و آزادی‌خواهی را سركوب كند و چند صباحی بیشتر فتیله استبداد و سلطه سرمایه‌داری در ایران پس از سقوط شاه را بالا نگاه دارد. در واقعیت امر، بورژوازی ایران و فاشیست‌های «نو شكفته»ی آن، که امروز با عربده بر طبل ضد کمونیستی می‌کوبند با خمینی و جمهوری اسلامی در كمونیست‌كُشی، كارگركُشی و قلع و قمع هر جلوه‌ای از آزادی و رفاه اجتماعی به بلوغ رسیدند و شریك‌اند. با گذشت چهار دهه از سركوب انقلاب ۵۷ توسط ارتجاع اسلامی، هنوز كه هنوز است تكلیف بورژوازی ایران از «علما» تا مكلای فاشیست با نسلی كه همین امروز حامل همان آرمان‌های سوسیالیستی و برابری‌طلبانه است روشن نشده است. هنوز پس از چهار دهه اختناق اسلامی نه فقط حاكمیت بورژوازی ایران توان سركوب جامعه را ندارد، بلكه همان عواملی كه انقلاب ۵۷ را به جلو سوق دادند امروز با صلابت بیشتری در اشكال به مراتب آگاهانه‌تر و وسیع‌تر در محلات كار و زیست مردم توسط كمونیست‌ها در حال شكل‌گیری است. مردم در تمام این مدت نه تنها تسلیم جمهوری اسلامی نشدند كه دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ را آفریدند و امروز با تكیه بر رهبران رادیكال - سوسیالیست خود در شبكه‌ها و مجامع‌عمومی یك سنگر توده‌ای وسیع در سطح شهرها و محلات را به پا كرده‌اند. كاملا طبیعی است كه امروز در سراشیبی حاكمیت اسلامی و با عروج دوباره طبقه كارگر و كمونیسم به صحنه نبرد آلترناتیوها، تجارب گرانبهای انقلاب ۵۷ برای همه زنده شود. طبقه كارگر و آلترناتیو «اداره شورایی جامعه» پس از چهل سال مقاومت جامعه و تحمیل عقب‌نشینی به جمهوری اسلامی دوباره مطرح شده است و آلترناتیو سوسیالیستی این طبقه سر زبان‌هاست؛ عدالت‌خواهی طبقه كارگر اینبار به نام خود و به نام كمونیسم و چپ سخن می‌گوید.

در این شرایط است كه كرور كرور از حكومتی‌ها كه از بدنه نظام كَنده می شوند با همان دُز ضد کمونیستی و ضد آزادی‌خواهی رهبران‌شان، با قپه‌ی «تحلیلگر» و «ژورنالیست» به آغوش گرم اپوزسیون راست می‌پیوندند و هم‌صدا با جمهوری اسلامی از داخل تا خارج كشور علیه «خطر» كمونیسم و قدرت‌گیری طبقه كارگر در شرایط سیاسی امروز ایران لیچار می‌بافند. دیروز برای سركوب انقلاب ۵۷ همه خط امامی بودند، امروز برای سركوب انقلاب آتی همه مكلا و فاشیست شده‌اند.

اما روند بازگشت به گذشته و هیستری ضد كمونیستی این طیف فاشیست در اپوزیسیون ایران را نمی‌توان امروز با رجوع به انقلاب ناكام ۵۷ توضیح داد. اگر زمانی نه‌چندان دور با سقوط بلوك شرق موج تعرض به انقلابی‌گری و كمونیسم توسط حاكمان دمكراسی‌غربی اوج گرفت، اگر سخنگویان و گله وسیع مزدوران «بازار آزاد»ی این نظام در ژورنال‌های اصلی و در محیط‌های اكادمیك به «پایان تاریخ» و حقوق جهانشمول انسان رسیدند و زیر سنگ و ته هر لجنی، مشتی گانگستر قومی - مذهبی را مسلح به جان بشریت انداختند، اگر برای یك‌دوره قادر شدند شهروندان جوامع غربی را تحت نام مبارزه با «توتالیتاریسم» و تروریسم به زندگی زیر خط فقر بكشانند و فروپاشی شوروی را فروپاشی كمونیسم و سقوط سوسیالیسم و ماركسیسم در افكار عمومی قالب كنند، اگر امروز هم زمانه برای دمكراسی‌غربی در اروپا و آمریكا كماكان زمانه فریب، تخریب، جنگ و شعبده‌بازی بود، شاید می‌شد تحریكات جنگ‌سردی و ضد كمونیستی اپوزیسیون راست پرو-غرب ایرانی هم در فضای سیاسی ایران را كمی جدی گرفت. امروز اما ضدیت با سوسیالیسم در جهانی كه سیمای آن بویژه در ثروتمندترین كشورهای غربی و در متاخرترین الگوی حاكمیت سرمایه‌داری یعنی پارلمانتاریسم با فقر و ریاضت اقتصادی گریم شده است، پژواكی ندارد. حاكمیت دمكراسی پارلمانی در غرب زیر منگنه است، دولت‌های غربی یكی پس از دیگری در چشم شهروندان از مشروعیت ساقط می‌شوند و قارچ‌های سمی مانند ترامپ، جانسون و ماری لوپن‌ها بر پیكره‌ی این دمكراسی‌ رشد می‌كنند. سونامی بیكاری، فقر، هجوم به سطح معیشت توده‌های مردم در جوامع غربی بار دیگر پای ماركسیسم و طبقه كارگر و کمونیسم آن را به میدان كشیده است.
بنابراین، تصویری كه امروز از این روند مخملی محاكمه انقلاب ۵۷ و كمونیست‌ها توسط حزب‌اللهی‌های اپوزیسیون راست به چشم می‌آید، جای تردید باقی نمی‌گذارد كه این نمایش فاشیستی و پروپاگاند ضد كمونیستی چه در سطح بین‌المللی و چه در سطح ایران بیش از حد فكاهی و عقب‌مانده است. این هراس كل بورژوازی ایران از بن‌بست فكری و شیوه اداره جامعه از درون و بیرون حاكمیت است كه پژواك خود را در هیستری محافل و جریانات اپوزیسیون راست ایران در برابر عروج آرمان سوسیالیسم و اداره شورایی جامعه یافته است.

ترس از بازگشت «خطر» كمونیسم و آلترناتیو اداره شورایی پس از ۴۳ سال از سركوب انقلاب ۵۷ را از زبان رٸیس‌جمهور سابق جناب احمدی‌نژاد باید شنید كه به تازگی در دیدار با جمعی از خودی‌های نظام گفته است كه: «اساتید دانشگاه كمونیست هم باشند نباید اخراجشان كرد». تملق جمهوری اسلامی و دشمنی كور اپوزیسیون راست با كمونیسم و انقلابی‌گری ریشه در قدرت طبقه كارگر در ایران معاصر و در معادلات سیاسی دارد. همان طبقه‌ای كه در انقلاب ۵۷ در كنار مردم به‌پاخاسته با اعتصابات گسترده خود كمر رژیم شاه را شكست و با تاسیس نطفه‌های جنبش شورایی عزم كرده بود كه اداره جامعه را بدست گیرد و در نیمه راه توسط جریان ضد انقلاب خمینی سركوب شد، امروز شعله‌های همان طبقه اجتماعی به همت نسل نوین طبقه كارگر و كمونیست‌ها با كوله‌باری از تجربه انقلاب ۵۷ زبانه می‌كشد. كمونیسم اجتماعی كه به‌مراتب نیرومندتر و متحدتر به میدان آمده است تا انقلاب بعدی را با به‌زیر كشیدن جمهوری اسلامی مال خود و از آن خود كند.

«نو شكفته»های فاشیست در صفوف اپوزیسیون راست در پس نگاه به انقلاب ۵۷ در پی هوا كردن پرچم ضد كمونیستی یك خمینی بی‌عمامه در ایران ۱۴۰۰ هستند. پرچمی كه همیشه وجود داشته است. قبل از انقلاب این پرچم دست شاه و مكلاها بود، پس از انقلاب به دست خمینی و «علما» افتاد. اینكه هر بار چه كسی و تحت چه تشریفات و اورادی قرار است زیر پرچم ضدیت با سوسیالیسم و كمونیسم رژه برود مسٸله‌ای ثانوی است. امروز حضور حزب ما، حضور فعال طبقه كارگر و رهبران سوسیالیست آگاه در میدان مبارزه برعلیه جمهوری اسلامی با گنجینه‌ای از تجربیات غنی از انقلاب ۵۷ مهم‌ترین عامل عبور پیروزمندانه از حاكمیت اسلامی و مانع اصلی بازگشت جامعه به گذشته‌ی نوستالژیك سلطنت است. در ایران پرچم «نو شكفته»های فاشیست شانسی برای عطف توجه جامعه به خود ندارد. این تنها آمال طیف مفلوكی از گذشته‌پرستان اپوزسیون راست در فضای رسانه‌ای خارج كشور است؛ هیچ جنگجویی برای این جنبش فاشیستی و ضد كمونیستی در داخل ایران به میدان نیامده است. این ترند واپسگرا شانس بردی ندارد.