یادداشت های جنبش کارگری: تا روز قبل از 24 فوریه 2022 و آغاز تهاجم روسیه به اوکراین و شروع جنگی وسیع، زندگی بیش از چهل میلیون نفر به روال معمول خود ادامه داشت. همان زندگی ای که با همه جنبه های تلخ و شیرین و یاس و امیدها و مصافهایش بود و نبود آدمی است. جنگ همه چیز را یک شبه زیر و رو کرد و از فردا همه چیز معانی متفاوتی یافت. «زندگی معمول» با اینکه خود در دوران معاصر با سختی و مشقت و نا امنی و بی افقی همراه است، هنوز با در بر داشتن امکان تغییر و روزنه امید به آینده، انرژی لازم برای تداوم زندگی و بهبود آنرا فراهم می سازد.

راجع به ‌اوکراین این ‌روزها بسیار نوشته شده است. ده‌هاهزار مصاحبه و ‎گزارش‌های رادیوئی و تلویزیونی ترتیب داده شده است و صدهاهزار کلیپ راست و دروغ در ‎سطح رسانه‌ها پخش شده است. این‌روزها که هرکس با داشتن یک موبایل هوشمند می‎تواند فیلم بگیرد و در آن واحد به‌سرتاسر کره خاکی بفرستد، این کلیپ‌ها و "گزارش‌ها"شدیداً مورد سوءاستفاده مؤسسه‌های خبری قرار می‌گیرد و آن‌ها با این گزارش‌های خبرنگاران بی‌جیره و مواجب، که در مواقعی جان خود را هم ‎به‌خطر می‌اندازند، هر کاری که دلشان می‌خواهد می‌کنند و آنچنان بازار خبر و گزارش ‎را در رابطه‌هائی که مورد نظرشان است گرم می‌کنند

خلیل کیوان: تهاجم روسیه به اوکراین پیامدهای بسیاری برای کشورهای مختلف در صحنه جهانی و همینطور در منطقه داشته است. در این مصاحبه به تاثیرات این جنگ بر موقعیت جمهوری اسلامی میپردازیم. حمید تقوایی این جنگ قطعا تاثیرات زیادی بر صحنه سیاسی بین المللی خواهد داشت. در این میان جمهوری اسلامی نیز که متحد روسیه است از نتایج و تبعات جنگ بری نخواهد بود. شما این صحنه را چطور می بینید؟ این جنگ چه تاثیراتی بر جمهوری اسلامی در صحنه سیاسی ایران و همینطور موقعیت بین المللی اش خواهد داشت؟

بیش از دو هفته از جنگ در اوکراین، بمباران ها، کشتار و خانه خرابی، و ویرانی در این کشور می گذرد. در حالیکه هر طرف از درجه پیشروی های خود گزارش می دهد و مرتبا دیگری را باعث و بانی این جنگ معرفی میکنند، روزانه بر تعداد قربانیان این جنگ افزوده می شود. جنگی که نه نیازو یا خواسته مردم اوکراین و روسیه است، بلکه اساسا ریشه در تقابل های بورژوازی جهانی، و بلوک بندی های درونی آن دارد، جنگی که تنها دودش فراتر از مردم اوکراین، به چشم مردم سراسر جهان می رود و مستقل از نتیجه آن، دنیایی ملتهب تر و میلیتاریزه شده تری را در مقابل همه قرار خواهد کرد.

هم وضعیت این چپِ*از موضع خودبرگشته و دستخوش تردیدشده قابل فهم است، و هم البته این که چرا ژورنالیسم و گفتمان سازان غربی برای جورکردن ویترین خود در این نبردبزرگ قرن بین جناح شرقی سرمایه داری با جناح غربی آن و سوخت رساندن به بحران و جنگ ارتجاعی بروزکرده فی مابین خویش، به سراغ این «چپ» و زبان الکن او که در شرایط عادی هیچ گاه سراغشان نمی رفتند می روند، در حالی که خود دلایل بسیار موجه و قوی تری برای توجیه بحران بسودخود و تسخیرعقل و ذهن دیگران در چنته دارند و هر روز و ساعت هم آن را از زبان سیاستمداران و نظریه پردازانی چون فوکویاما و یا روزنامه نگارانی چون فریدذکریا ابراز می دارند.

در یک نگاه: جنگ دراوکراین ادامه زورآزمایی و کشمکش قدرتهای جهانی کاپیتالیسم معاصر در راستای سهم خواهی بیشتر در اقتصاد و سیاست جهانی و تحمیل موقعیت بالادستی به مثابه ابر قدرت جهانی در دنیای چند قطبی ثبات نیافته است. اطلاق جنگ روسیه، اوکراین و دادن تصویری از آن به عنوان جنگی مشابه جنگهای وقوع یافته مابین دو دولت همجوار به شدت گمراه کننده و ضد حقیقت است. در یک طرف ناسیونالیسم عظمت طلب روسی تاریخأ "ضد غربی" و در طرف مقابل هیئت حاکمه آمریکا در رأس ناتوی همواره خواهان تضعیف روسیه "شرقی" صف آرایی کرده اند.

وقتی به بحران اوکراین نگاه میکنیم، متوجه میشویم در سطح جهان و بویژه در جهان غرب، تصویری، در یک حالت هیپنوتیزم گونه، جا بجا شده است. در پی قتل جرج فلوید در آمریکا، جنبش عظیمی آمریکا و سراسر اروپا را در برگرفت. نمادهای برده داری، که استثمار کار مزدی و سلطه سرمایه آنها را "مدرنیزه" و در ابعاد جهانی گسترش داده است، بزیر کشیده شدند.آن حرکات فقط در مخالفت با چند مجسمه نبود، علیه اساس برده داری در شرایط حاکمیت استبداد سرمایه بر کار و نیروی کار بود.

جنگ و استاندارد دوگانه: حمله وحشیانه روسیه به اوکراین تا این لحظه سرنوشت میلیون ها مردم آواره را نامعلوم کرده است. در مقابل این حمله، مردم از سراسر جهان سنگر گرفته و آنرا محکوم می کنند. مردم در روسیه در صف اول این ایستادگی قرار گرفته اند. این مردم همانهایی اند که در مقطع حمله امریکا به عراق ایستادند و وحشیگری آن در کشتار صدها هزار نفری مردم را محکوم کردند. اینها اخبار جبهه مردم است. اما دنیای غرب به رهبری امریکا که در تمام تاریخ دهه های قبل سازمانده جنگ و حمله و بمباران و کشتار و آوارگی بوده اند، امروز به مخالفان جنگ تبدیل شده اند!

به رفیق هم سلولی ام گفتم نظرت راجع به سلول سه مترمربعی جدید مان چیست؟ همانطور که دیوار بتونی را با قاشق خراش میداد گفت: ما کمونیستها را اگر در مستراح هم زندانی کنند باز ادامه میدهیم و زندگی را از نو میسازیم. سال 1364 آزاد شد و امیدوارم هر جا که هست زندگی پربارش را بهتر ساخته باشد. دیوار بتونی را خراش میدادیم تا با ایجاد سوراخ با سلول بغلی مان ارتباط مستقیم برقرار کنیم که موفق نشدیم و پیش از رسیدن سوراخ به آنطرف ما را منتقل کردند.

جنگ در اوکراین مهمترین و بزرگترین بحران بین المللی بعد از پایان جنگ سرد است. صورت مسئله این جنگ محدود به حمله روسیه به اوکراین و منازعات ارضی دو کشور یا عضویت و عدم عضویت در ناتو نیست. این مسائل مشخص میتوانند بروز تنش و شعله ور شدن آتش بحران را توضیح دهند اما توضیح دهنده علت بحران نیستند. علت بحران را باید در تقابلهای استراتژیک و ژئواستراتژیک و اهداف سیاسی و اقتصادی قدرتهای سرمایه داری جستجو کرد. واقعیت اینست که دنیای امروز فاقد قدرت بلامنازع و رهبری کمابیش پذیرفته شده و توافقات درازمدت است.