نظم قدیم جهانی با فروپاشی اوکراین تغییر می‌کند

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

واقعیات عینی بعد از فروپاشی شوروی چه می‌گویند. آمریکا ازهمان آغاز تجاوز به عراق اعلام کرد که نظم نوینی در جهان برقرار خواهد کرد که تنها منافع آمریکا را مدنظرداشته باشد. این سیاست بر نظریه نئوکان‌ها و تئوری‌های «پال ولفوویتز» (Paul Dundes Wolfowitz) یهودی‌تبار، صهیونیست، رئیس سابق بانک جهانی، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در دوران بوش پسر، معمار جنگ تجاوزکارانه به عراق استوار بود. بر مبنای این تئوری برای این که آمریکا قدرت بلامنازع در جهان بماند باید با توان نظامی خویش از سقوط آمریکا جلوگیرد و تمام رقبای آمریکا را قبل از این که اساسا توانشان به حدی رسد که توانائی رقابت با آمریکا را داشته باشند،

خودسرانه و به نام دفاع از امنیت ملی آمریکا، از بالای سر همه موازین بین‌المللی و سازمان ملل متحد با جنگ پیشگیرانه درهم شکنند. آنها استدلال می‌کردند که دشمن را باید قبل از یافتن توانائی‌های لازم درهم شکست تا از جنگ جهانی جلوگیری شود. این سیاست تجاوزکارانه را آمریکا بعد از فروپاشی شوروی با خیال راحت تا به امروز ادامه داده است صرف‌نظر از این که کدام رئیس‌جمهور و از کدام حزب در آمریکا بر سر کار بوده است. فراموش نکنیم که دونالد ترامپ رسما بیان کرد که آمریکا باید همیشه به عنوان رتبه اول در نظر گرفته شود. و براین اساس دشمنی با چین و نقض قرادادهای جهانی و موازین بین‌المللی را که با منافع آمریکا در تضادند رسما اعلام نمود و به آن عمل کرد. تا به امروز آمریکا به این نظریه باجگیرانه وفاداراست و برای تحقق آن عراق، افغانستان، لیبی، سوریه، یمن را به خاک خون کشانده، در ونزوئلا به آشوب و خرابکاری دست زده، در بولیوی کودتا کرده، به جنگ با ایران مشغول است و تمام حقوق قانونی میهن ما را به بهانه پوچ مبارزه با تروریسم و محور شرّ، زیر پا گذارده، ثروت کشور ما را مسدود نموده و نفت ایران را می‌دزد و بالا می‌کشد. و اخیرا روسیه را نیز برای مبارزه و تضعیف چین از «مواهب» خود بهره ‌مند ساخته است.
این وضعیتی است که اکنون در سراسر جهان حاکم است و ما با آن روبرو هستیم و نمی‌توانیم ارزیابی‌های خویش را از این قالب خارج کنیم.
لنین ازرشد ناموزون سرمایه‌داری سخن می‌گفت که بر اساس آن ممالک سرمایه‌داری به صورت موزون و همآهنگ رشد نمی‌کنند. گروهی از آنان بر گروه دیگر پیشی گرفته و توازن قوای طبقاتی و نظامی آنان در جهان تغییر می‌کند. برهمین مبنا امروز روسیه به رهبری پوتین که خودش قبلا خواهان همکاری با امپریالیسم آمریکا بود و می‌خواست وارد ناتو شود سربلند کرده ودر کنار کشور چین قرار گرفته که به عنوان یک غول اقتصادی از فضای مناسب نئولیبرال، مقررات‌زدائی در ممالک غرب و جهانی‌شدن و جهانی کردن سرمایه به خوبی استفاده کرده و با سیاست زیرکانه و عاقلانه سود برده و اقتصاد خود را با استفاده از ابزار سازمان تجارت جهانی تحکیم نموده است. کشورهای دیگری نیز به عنوان ممالک نوظهور اقتصادی قدعلم کرده‌اند که سیاست‌های تجاوزکارانه و غارتگرانه آمریکا را به چالش می‌طلبند. آمریکا باید درجبهه وسیعی بجنگد تا بتواند سلطه بلامنازع خویش را در جهان تثبیت کند. یادآوری کنیم که در این نزاعی که در خاورمیانه درگرفته است ایران لقمه بسیار سختی برای آمریکا شده است که از جانب ارباب سابق ایران دست کم گرفته شد. به این ترتیب ایران به عنوان کلید خاورمیانه و آسیای میانه به راحتی از گلوی آمریکا پائین نخواهد رفت.
با تشدید تضادها که در اوکراین به نقطه اوج رسید، گروهبندی‌های جهانی شکل نوینی به خود گرفته‌اند. گروه قدرتمند اوروآسیا که آینده جهان را با خود به همراه دارد ودر آن از جمله چین، روسیه، هند، ایران و ممالک آسیای میانه قرار دارند، از نظر سیاسی حتی از حمایت آفریقا و آمریکای لاتین نیز برخوردار است. رای‌گیری اخیر در سازمان ملل که مهم‌ترین ممالک جهان از نظر سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی در مقابل آمریکا ایستادند و حاضر نشدند در تحریم‌های ضد روسیه شرکت کنند گواه فضای ضدآمریکائی غالب در جهان است.
یکی از اهداف جنگ کنونی بی‌طرف کردن اروپا و کشاندن آنها به جبهه اوروآسیاست. در این عرصه نزاع مهمی با آمریکا درگرفته است. آمریکا می‌خواهد روسیه واروپا را در قالب ناتو به جان هم اندازد تا از این مبارزه امپریالیسم آنگلوساکسن قدرتمند بیرون آید. اروپا نیزکه به سختی و به شدت زیر فشار آمریکاست و از اهداف آمریکا با خبر است، تلاش دارد به هر نحو که شده از درگیری و رویاروئی مستقیم با روسیه در اوکراین حذر کند. از هم اکنون روشن است که اروپا با زخم‌های مهلکی از این درگیری‌ها بیرون می‌آید که اجزاء آن را با بحران‌های اقتصادی و اجتماعی روبرو خواهد ساخت.
این وضعیتی است که در جهان پدید آمده است و هر تحلیلی که بخواهد واقعبینانه و علمی صورت گیرد نمی‌تواند که در بستر این جریان اصلی جاری نگردد.
اکنون نزاع بر سر نظم کنونی جهان است و این نزاع سرنوشتش در اوکراین تعیین می‌شود، پرسش این است که آیا ما باید نظمی را که آمریکا با گذاردن دریائی ازخون و گرسنگی در پشت سرش ایجاد کرده بپذیریم، بر نقض حقوق ملت‌ها صحه بگذاریم، برای اجرای عدالت بر تصمیمات دادگاه‌های آمریکا که برای جهان قانون وضع می‌کنند، صحه بگذاریم و مورد تائید قرار دهیم، آدمکشی و جنایت علیه بشریت را تمجید نمائیم، دزدی دریائی، غارت ثروت ممالک، مسدود کردن حساب‌های بانکی کشورها و.. را بپذیریم یا به این سیاست چرک و خون دهنه زنیم و این نماد بربریت را مهار کنیم. شکست آمریکا دراوکراین، شکست تئوری‌های جنگ پیشگیرانه است واین شکست تضمینی بر حق حاکمیت کشورها و استقلال مردم جهان و شرط پیشرفت و ترقی آنها است. این شکست یک شکست استراتژیک می‌باشد که از تجاوز به عراق و افغانستان شروع شده و در اوکراین به پایان می‌رسد. این شکست افق‌های تازه‌ای در مقابل توسعه و پیشرفت کشورها می‌گشاید و دست باج‌گیران و چاقوکشان جهانی را تا حد زیادی قطع می‌کند. این شکست برای بسیاری از ممالک امکان تنفس ایجاد خواهد کرد، عراق، ایران، افغانستان، پاکستان، بسیاری ممالک آفریقا و آمریکای لاتین از جمله این ممالک هستند.
بعد از این جنگ که آمریکا مردم اوکراین را قربانی مطامع آزمندانه خویش نمود و با نازی‌ها همدست شد، دیگر آمریکا نمی‌تواند از قدرت بلامنازع آمریکا سخن براند. بیش از دوسوم از جمعیت جهان رسما در مقابل این قدرت زورگو قرار گرفته‌اند. اروپا که قرار بود در این جنگ له و لورده شود و تسلط بلامنازع آمریکا را بپذیرد، به مقاومت دست خواهد زد و زده است. توافقات میان این کشورها فقط ظاهری و تبلیغاتی است و ارزش عملی ندارد. آنها از هم اکنون به علت وابستگی‌هائی که به مواد اولیه‌ی روسیه، و یا کالاهای تولید شده در چین که خود محصول جهانی شدن سرمایه است، دارند به شدت ضربه خورده‌اند و معلوم نیست حاضر باشند منافع خویش را در پای منافع آمریکا قربانی کنند. مسلما بعد از شکست آمریکا مقاومت اروپا نیز افزایش پیدا خواهد کرد و موجودیت اتحادیه اروپا مورد سئوال خواهد بود.
«کریستینا جورجی‌‌يوا» (Kristalina Ivanova Georgieva-Kinova)، مدیر عامل صندوق بین‌المللی پول به نقل از یورو نیوز در تاریخ 12/05/2022 گفت: «جهان پس از جنگ اوکراین دیگر مثل قبل نخواهد شد». ایشان در توضیحات خود افزود: « پیامدهای تهاجم نظامی روسیه به اوکراین بر اقتصاد جهانی ... بیش از همه بر آینده انرژی تاثیرگذار خواهد بود و دولت‌ها را با چالش تامین امنیت انرژی مورد نیاز مردم و اقتصادهای ملی مواجه می‌کند.
رئیس این نهاد پولی بین‌المللی با اذعان به این که دولت‌ها بر اساس تجربه حاصل از این جنگ به سمت تامین ذخایر استراتژیک و تضمین‌کننده امنیت انرژی گرایش پیدا خواهند کرد، تاکید کرد که وقوع چنین شرایطی جهان را بیش از پیش آبستن بروز درگیری‌های نظامی بیشتر خواهد کرد.»
این سخنان، سخنان «هواداران» پوتین نیست، سخنان عوامل خود امپریالیسم آمریکاست که از هم اکنون تصویر بعد از جنگ را در نظر دارند و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند. این که سرنوشت جنگ چه باشد حتی برای وی مهم نیست، مهم آن است که دنیای بعد از جنگ به کلی تغییر می‌کند و این تغییر به ضرر آمریکاست.

آمریکا به کاهدان زد

محاسبات آمریکا که مبتنی بر خودفریبی، خودستائی و غرورکاذب و نابینائی سیاسی است، به کلی غلط از کار درآمده است. آنها تنها در عرصه رسانه‌ای با موفقیت دروغ پخش می‌کنند ولی این دروغ‌گوئی نیز عمرش به زودی به پایان می‌رسد و دیگر قادر نیستند افکار عمومی را فریب دهند.
این درست است که آمریکا قصد داشت روسیه را به یک جنگ فرسایشی بکشاند که بنا بر اظهارات پاره‌ای سیاست‌مداران آمریکا ممکن است ماه‌ها و شاید سال‌ها طول بکشد. آنها نازی‌ها را مسلح کرده بودند، بخشی از ارتش اوکراین را به عراق بردند و در آنجا آموزش نظامی دادند، در داخل اوکراین نیز با یاری مستشاران آمریکائی و انگلیسی ارتش اوکراین را تا دندان مسلح نمودند، داوطلبان تروریست، نازی و قاتل را از سراسر اروپا به اوکراین گسیل داشتند، انبارهای اسلحه برای آنها تدارک دیدند و به نسل‌کشی روس‌تباران در دونتسک و دونباس پرداختند، 16 هزار نفر از آنها را کشتند، در بندر اودسا نازی‌های سازمان‌یافته به کارگران حمله کردند و آنها را در خانه سندیکای کارگری آتش زدند، و نمایندگان منتخب مردم را با یاری گروه‌های ضربتی نازی‌ها و یاران «استپان بانداری» نازی از مجلس منتخب مردم در شهر کی‌یف بیرون ریختند و در یک کلام کودتا کردند، ارتش اوکراین را در رزمایش‌های ناتو شرکت دادند و عل‌رغم میل مردم اوکراین با تحریک، خفقان، تروریسم، اوکراین را به سمت ناتو برای هار کردن و کیش دادن به سمت روسیه آوردند.
آمریکا تصور نمی‌کرد که ارتش اوکراین پوشالی از کار درآید. این ارتش که باید با محاسبه آمریکا چندین ماه، تا آخر سال و یا سال‌ها دوام می‌آورد درعرض سه الی چهار ماه با وجود مستشاران خارجی و داوطلبان آموزش دیده نازی و تروریست‌های بین‌الملل در حال متلاشی شدن است و سربازانش فرار می‌کنند و یا تسلیم می‌شوند.
آمریکا قادر نیست تسلیحات آنها را در دریائی از اختلافات ناتو و فشار جهانی تامین کند و علیرغم همه فشارش کم‌تر ممالک اروپائی حاضر به دخالت مستقیم در جنگ اوکراین هستند. آمریکا و عمالش حتی هنر و ادبیات روسیه، موسیقی و هنرمندان روسیه را تحریم کردند و این در حالی است که در تحریم ایران زیر بال هنرمندان خودفروخته ایرانی را می‌گیرند و به مبتذل‌ترین فیلم‌های آنها جایزه می‌دهند. مبارزه آمریکا در تمام عرصه‌های جهانی گسترده است.
ولی آمریکا تصور نمی‌کرد اکثریت جهان در پشت سر روسیه بایستند، مردم روسیه متحدا در مقابل تحریم و تهدید به تجاوز یک پارچه عمل کنند و آمریکا نتواند در میان روس‌ها این مقدار خودفروخته و جاسوس بیابد که در تجربه تحریم و تجاوز به ایران در میان ایرانی‌ها یافت. آمریکا در جنگ با روسیه در سراسر جهانی که اخبار واقعی را منتشر می‌کنند و این سه قاره جهان است به کلی منفرد شده است.
آمریکا تصور نمی‌کرد بحران آذوقه به دنیا سرایت کند و مردم دنیا آن را محصول تحریم آمریکائی علیه روسیه و گسترش ناتو به سمت شرق بدانند. همه این حساب‌ها حساب دهاتی با کوزه روغنش از کار درآمد.
آمریکا تصور نمی‌کرد که تحریم‌های اقتصادی و سیاست ایجاد محدودیت سویفت و حمله به روبل روسی با اقدامات متقابل روبروشود و با مانور ارزی روسیه ضربات هولناکی به دلار آمریکا بخورد که دیگر قادر نیست از آن سربلند کند. بسیاری از ممالک جهان از این ببعد با روسیه، چین، ایران و بسیاری ممالک دیگر به صورت ارزش مشترک، با ارزهای خود و یا به صورت تهاتری مبادلات ارزی خواهند داشت و نظام بانکی راهزنانه آمریکا و اروپا را دور می‌زنند. سیاست تحریم مالی و غصب اموال افراد، شرکت‌ها و دولت‌ها اعتماد عمومی را نسبت به مشروعیت آمریکا متزلزل کرده است که دیگر جبران‌پذیر نیست. در این نبرد مالی، بی‌ارزشی پول آمریکا نمودارشد و تورم سرسام‌آور آن به خود آمریکا باز می‌گردد. همین تصویب بودجه 40 میلیارد دلاری برای کمک به اوکراین در واقع پولی است که در اکثر خود به جیب پیمانکاران و شرکت‌های تسلیحاتی آمریکائی وارد می‌شود. ورود این پول به بازار آمریکا، ما به ازائی به عنوان کالای معادل ندارد. با فروش تسلیحات به اوکراین که در میدان‌های نبرد دود شده و به هوا می روند و یا توسط روس‌ها به غنیمت گرفته می‌شوند، مقدار نقدینگی را در بازار آمریکا افزایش می‌دهد و اقتصاد آمریکا را با مشکل روبرو ساخته به ناآرامی‌های اجتماعی دامن می‌زند.
در این مدت دسیسه آمریکا با یاری ترکیه در کودتای در قزاقستان در پشت دیوار روسیه و درکودتای مخملی در روسیه سفید با شکست روبرو شد. دسیسه آذربایجان به یاری ترکیه علیه ایران نیز بی‌ثمر ماند و آمریکا که از سال 1997 در پی تقویت ناتو بود و برنامه‌ریزی کرده بود دست از پا درازتر در میدان جنگ روسیه با اوکراین قرار گرفت.
ادامه جنگ دراوکراین برخلاف تصور آمریکا جبهه اوروآسیا را تقویت کرد، متحدان آمریکا را درخاورمیانه آشفته‌خاطر ساخت و اعتمادشان را به آمریکا به شدت کاهش داد. این متحدان به شدت متزلزل شده‌اند و اکنون نگاهی به شرق دارند. رگه‌های شکست آمریکا درافق سیاست به وضوح به چشم می‌خورند. این جنگ همکاری چین و هند را با روسیه افزایش داده و آفریقای جنوبی و برزیل را نیز به شرق نزدیک‌تر کرد. تمام این مولفه‌ها در محاسبات مغرورانه آمریکا جائی نداشتند.

مقاله ای از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 268
www.toufan.org