بحران پناهندگی، نتیجه سلطه و جنگ طلبی امپریالیست هاست! با تشدید سیاست های سلطه جویانه اقتصادی و جنگی امپریالیست ها در اقصی نقاط جهان که چه به صورت اشغال مستقیم سرزمین ملتی توسط خود امپریالیسم صورت می گیرد (نظیر اشغال عراق و افغانستان توسط امپریالیسم آمریکا) و چه با به راه انداختن جنگهائی به نیابت از این یا آن امپریالیسم در این یا آن کشور تحت سلطه اتفاق می افتد، امروز شاهد شرایط مصیبت بار اقتصادی و سیاسی در کشورهای گوناگون هستیم.
در چهار چوب این شرایط، کارگران و خلق های تحت ستم این کشورها با جنایات و خشونت های بی رحمانه ای مواجه می شوند که در مواجهه با آنها چاره ای جز ترک خانه و کاشانه ویران شده خود نمی بینند و مجبور می شوند خود را دست حوادث سپرده و به دنبال سرنوشتی نامعلوم خانه و کاشانه خود را بر جای بگذارند. در پی چنین واقعیتی است که جهان امروز شاهد ظهور امواج گستردۀ پناهجویانی است که برای فرار از جنایات و مصیبت های آفریده شده توسط امپریالیست های خونخوار و مزدورانشان، با تحمل سختی های فراوان و از سرگذراندن خطرهای زیاد، خود را به خیال خود به مناطق امن می رسانند تا از حداقل امکانات لازم برای زندگی برخوردار شوند. اما رویاهای شیرین و هر چند کوچک آنها در اولین مکانی که سکنی می گیرند به یأس و حرمان تبدیل می شود. داستان واقعی زیر مصداق مثل مشت نمونه خروار و توصیفی از گوشه ای از آن فاجعه ای ست که در دستگاه های تبلیغاتی بورژوازی با نام “بحران پناهندگان” خوانده می شود و تحت چنین نام پر طمطراقی ست که چهره سیاه عاملین اصلی این بحران یعنی امپریالیست ها استتار می گردد.
“طفل شیرخوار من از دو روز پیش در محاصره امواج سهمگین اقیانوس که بر سرمان می ریخت در آغوش خودم مرده بود و تنها اشک های من پوشش لباس های مندرس و جسم بی جان او بودند. اطرافیان با چشمانی نگران و قیافه های عصبی و خشن فکر می کردند که طاقت من از شرایط سفر در دریا به سر آمده و دلیل گریه های من، ترس از جان خودم است؛ ولی من در آن لحظه وقتی برای گریستن به حال خودم نداشتم. جگر گوشه بی گناهم در بغلم جان داده بود. با بیش از دویست نفر پناهجوی اکثرا مرد جوان در کشتی کوچکی که بیشتر از 40 یا 50 نفر ظرفیت نداشت چند روز بود که در راه بودیم. جرات نمی کردم بگویم که طفلم، دخترکی که تنها 6 ماه داشت مرده است. ولی بالاخره فهمیدند. در ابتدا به من گفتند که او را به دریا بیانداز! چون در صورت رسیدن به مقصد، در صورت کشف جسد همه سرنشینان دچار مشکل قانونی خواهند شد؛ اما مگر من می توانستم راضی شوم. حتی حیوانات هم از جسد مردگان خود حفاظت می کنند و با آن با احترام برخورد می کنند. ضجه می کشیدم و مقاومت می کردم. فضایی نبود که به آن بگریزم و یا مخفی شوم. بالاخره دو تن از مردانی که از مرتبطین با قاچاقچی ترتیب دهندۀ این سفر بودند، مرا محاصره کردند و قاطعانه و بدون توجه به التماس های من گفتند اگر جسد طفل را به دریا نمی اندازی، هم او و هم خود تو را با هم به دریا می اندازیم! بالاخره او را از آغوش من به زور گرفتند و در دل اقیانوس پرتاب کردند، تمام هستی و قلب و روح من با او به اقیانوس انداخته شد. دیگر احساس انسانیت نمی کردم … تا چند روز بهت زده مانند دیوانگان فریاد می کشیدم و می خواستم گریه کنم اما حتی اشکم هم خشک شده بود. دختر من چه گناهی کرده بود که باید برای فرار از فقر و بردگی در کنگو در سفری که خودش هیچ نقشی در آن نداشت با مادرش همراه شود؟ آیا جثۀ نرم و بی گناه او طعمه ماهی ها و کوسه ها شده بود یا. “…
این سخنان تکان دهنده یک زن جوان کنگویی ست که پس از پیمودن مسیر مرگبار مسافرت غیر قانونی از لیبی به ایتالیا عنوان کرده است. او پس از مورد تجاوز قرار گرفتن در جنگ های وحشیانه بین دار و دسته های امپریالیسم ساخته در کنگو و فرار از آن جهنم، از راه دریایی و در محاصره امواج سهمگین اقیانوس، سرانجام خود را به خاک ایتالیا یعنی یکی از حکومت های سابقا استعمارگر در آفریقا و یک قدرت سرمایه داری امروز رسانده است. او که به امید یافتن یک سرپناه و زندگی امن برای خود و فرزندش خانه و کاشانه و هستی ویران شده خویش را ترک کرده بود، حال با غمی بی پایان در چهره اش میگرید و این گفته را تکرار می کند که “من تا آخر عمر خود دیگر نه یک مادر و نه حتی یک انسان هستم. من هیچ چیز نیستم…”.
داستان این زن زجر دیده تنها جلوه کوچکی از فجایعی ست که پناهجویان آفریقایی در مسیر دریایی بین آفریقا و اروپا با آن درگیر می شوند. مطابق گزارشات سازمان های بین المللی نظیر “سازمان بین المللی مهاجرت” در 8 ماه اول سال 2021 در همین مسیر دریایی جنوب آفریقا به سوی جزایر قناری در اسپانیا و ایتالیا حداقل 785 پناهجو به دلیل سفر با قایق های ابتدایی، و پرشده با محموله انسانی بیش از ظرفیت، غرق شده اند. این آمار که تنها موارد ثبت شده و کشف شده را در بر می گیرد، بیانگر یک افزایش دو برابری نسبت به سال قبل از آن می باشد.
قاچاقچیان، با دریافت هزینه های وحشتناک، با قایق و کشتی ماهیگیری از لیبی و نقاط دیگر، شهروندان موریتانی و مراکشی و کنگویی و اهالی صحرا را در بدترین شرایط در سفرهای ده روزه با تامین کمترین غذا و امکانات به جزایر اسپانیا می آورند. برای بسیاری که به امید زندگی در یک محیط امن و انسانی سرنوشت خود را به دست این قاچاقچیان بی رحم می سپارند اما این یک سفر مرگ است. حتی برای آن خوش شانسترها هم که به هر حال به مقصد می رسند، رویای غذا و خانه و کاشانه و کار، خیلی زود در برخورد با واقعیت سیستم سرمایه داری حاکم بر ایتالیا و اسپانیا رنگ می بازد که به عنوان یکی از مبادی ورودی سیل پناهجویان آفریقایی به اروپا هستند.
سیستم در هم شکسته و فاقد کاراِیی زیر نام “پروسه پناهندگی و اعطای حق حمایت بین المللی به متقاضیان واجد شرایط” که با فرار از مرگ، بردگی جنسی، سرکوب دینی و نژادی و مذهبی و یا اتهامات سیاسی خود را به اروپا رسانده اند در عمل کمترین حقوق انسانی را هم به متقاضیان پناهندگی اعطا نمی کند. ماموران مجری این سیستم نیز که در اشکال مختلف با نام “اداره مهاجرت و پناهندگی” به رتق و فتق امور مشغولند اکثرا با توجه به سوابقشان در خدمت در دستگاه سرکوب نظام، از پلیس گرفته تا ارتش، در برخورد با پناهجویان زخم خورده و آسیب دیده، بر حسب وظیفه ای که برای خود می شناسند، برخورد با آنها به مثابۀ یک اسیر جنگی ست. هدف آنها این است که با برقراری یک شرایط تحمل ناپذیر در کمپ های پناهندگی، پناهجوی محروم را ترغیب به بازگشت به جهنمی کنند که در وهلۀ نخست به امید آزادی و رسیدن به شان انسانی از آنجا گریخته بود. در کنار این سیستم سرکوبگرانه و فاشیستی در قلب جهان سرمایه داری، گاها سازمان هایی نیز زیر نام “بنگاه های خیریه” و سازمان های غیر دولتی که کارمندان معمولی آنها بیشتر از انسان های دلسوز و یا آگاه بوده و به صورت مجانی سعی در کمک غذایی و دارویی و غیره به پناهجویان دارند، بی آن که خود متوجه باشند، نقش سوپاپ اطمینان و در واقع مکمل سیستم سرکوبگرانه و پناهنده ستیز جاری را زیر نظارت “سازمان ملل” بازی می کنند. چرا می گوئیم مکملِ سیستم؟ به این خاطر که حتی در بهترین حالت آنها فاقد کمترین قدرت چشمگیری در بهبود و انسانی کردن و اصلاح واقعی همین نظم و دستگاه پوسیده می باشند.
در شرایطی که توصیف شد روی آوردن به دزدی، گدایی، فحشاء و جذب شدن در باندهای مافیایی به سرنوشت طبیعی تعداد زیادی از این پناهجویان در کشور میزبان تبدیل می شود. اما دردناکی این شرایط غیر انسانی به همین جا ختم نمی شود، بلکه همین واقعیت مسخ شده بعدا توسط بلندگوهای دروغگو و فریبکار بورژوازی علم می شود تا افکار عمومی و ناآگاه کشورهای میزبان بدون توجه به عامل اصلی این نابسامانی یعنی سلطه نظم امپریالیستی حاکم، علیه مراکز تجمع پناهجویان بسیج گردند. این واقعیت، زمینه تجهیز و تسلیح باندهای فاشیست در اروپای غربی برای حمله و زدن و حتی کشتن پناهجویان و مهاجرین را فراهم آورده است.
سطور تکان دهندۀ فوق، آیینۀ تمام نمای سرنوشت محتمل بسیاری از پناهجویان نظیر زن جوان کنگویی ست که در شرایط وحشتناک توصیف شده از زبان خودش، به “اروپای آزاد” رسیده است!
بحران پناهندگی زاده نظام سرمایه داری و گسترش روزمرۀ سلطه امپریالیسم و سیاست های جنگ طلبانه آنان در سراسر جهان بر جان و مال صدها میلیون تن از توده های محروم است. حل این بحران مانند بسیاری دیگر از بحران های ذاتی نظام سرمایه داری به نابودی این سیستم و برقراری یک نظام دمکراتیک و مردمی که از استثمار و ستم و ظلم و تبعیض بری باشد، گره خورده است.
به نقل از: پیام فدایی، ارگان چریکهای فدایی خلق ایران شماره 271، بهمن ماه 1400
گرامی باد روز جهانی زن!
زنان مبارز و تحت ستم ایران ۸ مارس روز جهانی زن را در شرایطی پاس میدارند که پرچم افتخار آفرین ۴۳ سال پیکار با رژیم زنستیز جمهوری اسلامی و سرمایهداران زالوصفت حاکم برای کسب حقوق بر حق خویش را در دست داشته و در جریان تمام تحولات بزرگ انقلابی جامعه تحت سلطهی ما نقش خود را ایفا کردهاند.
رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی از اولین روزهای به قدرت رسیدن خویش توسط امپریالیستها، زنان را آماج تعرض وحشیانه خویش قرار داد و در راه برقراری “امنیت” مورد دلخواه سرمایهداران حاکم و امپریالیستها نخست به زنان تحت ستم و رزمنده در صحنهی مبارزه یورش برد. اکنون ۴۳ سال است که جمهوری اسلامی جهت حفظ منافع سرمایهداران حاکم تحت لوای قوانین اسلامی بیشترین ظلم و ستم را بر زنان ایران تحمیل کرده است. این رژیم با خوار شمردن نقش زنان در جامعه و درجه دوم خواندن آنان عملا زنان کارگر را از حقوق مساوی در ازا کار برابر با مردان محروم ساخته و بخش بزرگی از زنان را به صفوف گسترده ارتش بیکاران سوق داده است. در نتیجهی چنین تعرضی زنان مجبور شدهاند در بخشهایی از اقتصاد مشغول به کار شوند که کمترین دستمزد به آنها تعلق میگیرد در عین حال که مورد بیشترین اجحافات غارتگرانه کارفرمایان و سرمایهداران سودجو هم قرار دارند. امروز بر اساس آمار خود جمهوری اسلامی بیشتر کارگران شاغل در کارگاههای کوچک که قانون کار شاملشان نمیشود را زنان تشکیل میدهند. گارگاههای قالی بافی، بافندگی، دوزندگی و غیره محلهایی هستند که زنان کارگر در بدترین شرایط و بدون هر گونه امنیت شغلی و با دستمزدهای بسیار نازل در آنها مشغول به کار میباشند.
رژیم زنستیز مدافع سرمایهداران حاکم نه تنها در شرایط فقر و بیکاری و گرانی و تورم و گرسنگی از نظر اقتصادی زنان را در موقعیت بس پایینتری نسبت به مردان تحت ستم قرار داده بلکه با توسل به شدیدترین اهرمهای سرکوبگرانهای که در لفافههای ارتجاعی مذهبی و فرهنگی پوسیده پیچیده شدهاند، زنان را از کوچکترین حقوق اجتماعی و سیاسی طبیعی خود محروم ساخته و در عین حال کوشیده تا با حمایت قانونی از فرهنگ شوم مردسالاری که ذاتی نظام حاکم است زنجیرهای اسارت را هر چه محکمتر بر دست و پای زنان بسته و آنان را مطیع و تسلیم اراده طبقه حاکم نماید. این رژیم با تحمیل پوشش اسلامی به زنان، آزادی آنها در انتخاب پوشش را لگدمال سیاستهای ارتجاعی خود نموده. حق طلاق، حق سقط جنین، حق سرپرستی (حضانت) فرزندان، حق مسافرت بدون اجازه همسر و یا پدر و دهها حق طبیعی دیگر را این رژیم با بیشرمی تمام از زنان سلب نموده است. درست به دلیل تحمیل چنین شرایطی بر زندگی و کار زنان کارگر و زحمتکش است که این حقیقت که زنان در جامعه ما تحت ستم مضاعف قرار دارند هر روز با فاکتهای جدید و با برجستگی در جامعه ما به نمایش در میآید.
اما به رغم همه این اجحافات و تبعیضات، زنان مبارز کشور ما به دلیل شرایط مادی وحشتناک حاکم بر زندگیشان نه تنها میدان مبارزه برای تغییر وضع موجود و نابودی مسببان آن را ترک نکردهاند بلکه هر روز بیش از پیش با عزم راسختری بر علیه جمهوری اسلامی و سیاستهای زنستیزانهاش جنگیدهاند، قربانی دادهاند و به دلیل جسارت خویش بسیاری از زنان مبارز و معترض به سیاهچالهای این رژیم زنستیز و سرکوبگر روانه گشتهاند.
به راستی چه کسی میتواند حضور پررنگ زنان در صف مقدم خیزشهای تودهای چون خیزش ۸۸ و قیامهای دی ۹۶ و آبان ۹۸ و در مبارزات جاری معلمان و بازنشستگان و کشاورزان و غیره را انکار کند. نقش غیر قابل انکار زنان در این مبارزات چنان سردمداران جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است که وزیر کشور جمهوری اسلامی اعتراف می کند که: اگر انقلاب بخواهد ضربه ببیند از ناحیه زنان است.
واقعیت این است که از مقطع تظاهرات بزرگ زنان در ۱۷ اسفند سال ۵۷ یعنی زمانی که دار و دسته تازه به قدرت رسیده خمینی مزدور با تعرض به تودههای انقلابی از طریق حمله به زنان، اجباری بودن حجاب را اعلام کردند تا امروز که به رغم سرکوب و خفقان وحشتناک، همچنان شاهد مقاومت و تظاهراتهای دلیرانه زنان در تهران و سنندج و … برای گرامیداشت روز جهانی زن هستیم زنان مبارز و مقاوم ما حتی یک لحظه صحنه مبارزه با تبعیض و ستم بر زن توسط دشمنان قسم خورده مردم ایران را خالی نگذاشتهاند. آنها چه در عرصه مبارزات اجتماعی سالهای اول پس از قیام، چه در جریان مبارزات مسلحانه در شهرها و در کردستان و در صفوف پیشمرگان، چه در جریان جنبشهای متوالی گرسنگان، همواره پیشاپیش و دوشادوش مردان آگاه و مبارز علیه نظام استثمارگرانهی حاکم و علیه تمامی مناسبات ارتجاعی ناشی از آن جنگیده و قربانیان بیشماری دادهاند. شرکت فعال زنان در هر خیزش بزرگ و کوچک اجتماعی علیه نظم پوسیده حاکم قدرت رزمنده زنان را به جامعه خاطرنشان میسازد که خود ضربه بزرگی به فرهنگ مردسالاری حاکم میباشد. زنان مبارز ایران نشان میدهند که سرنگونی جمهوری اسلامی و نظم ظالمانه سرمایهداری _که تا بر پاست فرهنگ ظالمانه مردسالاری را باز تولید میکند_ بدون حضور زنان و بدون اتحاد زنان با مردان مبارز ممکن نیست و تنها در اتحاد بین زنان و مردان تحت ستم ایران و مبارزه برای نفی استثمار میتوان برابری حقوق بین زن و مرد را در جامعه تحقق بخشید.
هشت مارس امسال فرصت دیگریست تا درود بیکران خود را نثار زنان رزمنده ایران و به ویژه زنان کارگر و زحمتکش سازیم و به تمام اسرای زن مبارز و انقلابی که به دلیل سر خم نکردن در مقابل رژیم سرسپردهی حاکم و اربابان جهانیشان در زندانهای جمهوری اسلامی در بدترین شرایط به سر میبرند ادای احترام کنیم.
چریکهای فدایی خلق ایران ضمن گرامیداشت ۸ مارس روز جهانی زن بار دیگر بر این واقعیت تاکید میکنند که پیروزی زنان برای رسیدن به رهایی از قید هر نوع قوانین و فرهنگ مردسالارانه و زندگی در جامعهای فارغ از ظلم و ستم، وابسته است به همگامی و همسویی زنان مبارز با جنبشهای اجتماعی کارگران و زحمتکشان و دفاع از هر قشر و ملل تحت ستم و تنها چنین اتحادی نیروی لازم برای نابودی نظم زنستیزانه حاکم و رهایی زنان را در عرصه مبارزه جاری فراهم میکند.
گرامی باد ۸ مارس روز جهانی زن!
نابود باد رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی !
چریکهای فدایی خلق ایران
اسفند ۱۴۰۰ برابر با مارس ۲۰۲۲