مصطفی اسدپور: طبقه کارگر با ایران چه خواهد کرد؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

- از اعتصاب خودروسازان آبی پوش بپرسید! اعتصاب در صنعت خودرو سازی یک واقعیت شعف انگیز است و میتواند در ادامه خود از ده ها هزار کارگر در کارخانه های تهران، کرمان، تبریز و تایر سازی تهران، سنندج و کرمان را زیر چتر خود بگیرد. تردیدی نیست این اعتصابات سابقه سالها کشمکشها و مطالبات را پشت سر خود دارد و از طرف دیگر از فضای اعتراضی جاری تاثیر میپذیرد. فعالین محلی و دست اندرکاران این اعتصابات نه فقط درگیر پیشبرد یک مبارزه کارگری بلکه درگیر شکل دادن یک وجه مهم از خود آگاهی طبقاتی کارگری در ایران، بار سنگین را بر دوش میکشند. قطب کارگری انقلاب ایران در حال شکل گیری است، میتوان رفت گوش را به دیوار خودروسازیها چسباند و شنید کارگران در ایران برای پیشبرد انقلاب خود چه در دستور دارند.

اعتصاب برای پیروزی
هر اعتصاب باید بتواند پیروزی را معنی کند و اتحاد بزرگ کارگری را پشت این نقشه داشته باشد. این اساسا در گرو ایجاد و حفظ وسیعترین اتحاد کارگری حول مطالبات و در متن کشمکشهای معین در محل است. اهمیت این اعتصابات در آنست که فراتر از ارتباطات مجازی و موقت بر روی همکاری و اتحاد واقعی و پایدار میان کارگران استوار است و از ظرفیت لازم برای گسترش سراسری برخوردار است.
کدام "اعتصاب"؟ کدام "پیروزی"؟
واقعیت این است که هر اعتصاب هر چقدر هم با نیت "اقتصادی" بسرعت به یک یدیده سیاسی پوست میاندازد و پیروزی آن یک "بمب" سیاسی است. سیاسی بودن، اتفاقا نقطه قوت این اعتراضات در محیط های کارگری است. بعد از سالها مبارزات محصور در بندهای اخته و خرفت"اقتصادی" تحت تاثیر فضای سیاسی و انقلابی موجود، کارگر و حق طلبی و اعتصاب دور تازه ای پیدا میکند و به جان مراکز صنعتی بزرگ میافتد. خودروسازیها نمونه گویا از مراکز تولیدی پر رونقی است که کارگران وعده و عید ریاکارانه کارفرما، تحمل نداشتن تشکل، پناه بردن و اضافه کاری را یک جا کنار گذاشته و "سیاسی" به خود، به کار و کارفرما، و به مطالبات خود نگاه میکنند.
اهمیت "سیاسی" بودن فضای اعتراضی بخصوص آنجاست که مطالبات سراسری و فرا کارخانه ای مجال خودنمایی پیدا میکند و هر چه بیشتر در دستور قرار می گیرد. کارگران بخش های مختلف صنعت خودروسازیها در ایران "... داد بزن، حقتو فریاد بزن" هرگز اینقدر به اتحاد بزرگ و برای بکرسی نشاندن پیروزی ای بزرگ برای دستمزدها، حق تشکل، آزادی کارگران زندانی و ... نزدیک نبوده اند.
رژیم و سرنگونی چه میشود؟
نباید فراموش کرد و بخصوص هر کارگر باید بوضوح تشخیص دهد که در بحبوحه کشمکش های حاد جاری تعاریف و برداشتهای ضد و نقیض از "رژیم"، از "قیام" و از "سرنگونی" فرا گرفته است. اعتصاب ابزار دخالت مستقیم و تعیین تکلیف طبقه کارگر؛ نه فقط با حکومت فعلی بلکه با حکومت بعدی (از همان نطفه های اولیه) آن است. کارگر اسیر چنبره خط فقر و قراردادهای موقت، قربانی بسته زبان بولهوسی و خیالات کور بازسازی تولید سرمایه داری نخواهد شد.
امروز همه اعتصاب میخواهند!
تماشایی است جریانات راست بورژوایی، از فاشیستهای سلطنت طلب تا ناسیونالیستهای حزب دمکرات نیز اعتصابات کارگری را در نقشه های قیام عاجل خود دارند؛ پرونده های ضد کارگری و دشمنی خود با "اعتصاب کارگری" را پنهان کرده، قطب نمای طبقاتی بورژوایی خود را از دست نمیدهند زمانیکه اعتصاب مراکز کارگری را با اعتصاب کسبه و بازاریان یک جا به خورد مخاطبین خود میدهند. اینها گستاخانه نه فقط کار و بهره کشی و توهم بلکه خون جاری در رگها را هم از کارگر طلب دارند.
با اعتصاب کارگری "بازی" نکنید!
اعتصاب کارگری هیچ بدهی به سایر عرصه ها و اشکال اعتراضی علیه حکومت ندارد. اعتصابات کارگری در همین چند ساله اخیر در اشکال مختلف از تحریم سلف سرویس تا تظاهرات شهری، تا تحصن، اشغال کارخانه و تا اخلال در ترافیک بین شهری یک دم گریبان گردانهای سرکوب و جاسوسی جمهوری اسلامی را رها نکرده است. اعتصاب کارگری محل اکسیون دیگری از تظاهرات ضد رژیمی نیست. کارگران و اعضای خانواده آنها در اعتراضات محله و به قیمت جان و لطمات سنگین فعالانه شرکت کرده و میکنند. اما هیچ درجه از کوته نظری و سطحی نگری نباید اجازه دهد تلاش و سر نخهای سازماندهی پیگیر اعتصابات کم ارزش بنظر برسد و نیمه تمام رها شود.
طبقه کارگر با خیزش انقلابی چه خواهد کرد؟
" اعتصاب امروز را قدم اول در راه جامعه ای تبدیل خواهیم کرد که در آن غذا و مسکن و تندرستی ه تساوی و بنا به احتیاج مبان اعضای آن تقسیم میشود، جامعه ای که همه چیز محصول کار مشترک انسانهای برابر و آزاد است، در آن آحاد جامعه مثل خواهر و برادری که سر یک سفره نشسته اند، از امکانات موجود بهره ببرند."
این لب کلام کارگران صنعتی است که ایران در تک و تاب یک خیزش انقلابی از زبان خودروسازان آبی پوش در حسرت آن میسوزد.

بر گرفته از نشریه علیه بیکاری