زنان ِسرپرست خانوار، حذف بودجه و مبارزه ایی متشکل!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

به گفته رییس فراکسیون زنان مجلس بودجه زنان سرپرست خانوار و دختران آسیب دیده و در معرض آسیب در لایحه بودجه سال آینده به کلی حذف شده است. حذف این بودجه در شرایطی صورت میگیرد که تورم و گرانی سرسام آور بخشهای زیادی از اقشار پائین و متوسط جامعه را از نظر معیشتی با معضلات جدی روبرو نموده و دور دیگری از فقر و گرسنگی را بر طبقه کارگر و مزدبگیران تحمیل نموده است. در این میان زنان سرپرست خانواده بنا به شرایط نابرابر موجود و ستم جنسیتی و طبقاتی بر آنها در معرض بیشترین آسیبهای اجتماعی اند.

با تصویب این لایحه این درصد از زنان کارگر و زحمتکش نه تنها نادیده گرفته میشوند، گویا این بخش محکومند بیشترین بار ریاضت اقتصادی که سرمایه داران بر طبقه امان تحمیل کرده اند را بر دوش بکشند.
زنان سرپرست خانوار آن بخشی از زنانی هستند که خارج از اختیار خود قربانی تبعیضات نابرابر اجتماعی اند و با شرایط بسیار دشوار اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند.
مطابق آمار رسمی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، از سال ۸۵ تا ۱۴۰۰ تعداد زنان سرپرست خانوار در ایران از یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر به ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر افزایش یافته است. گزارشات وزارت رفاه در سال ۹۷ از این حکایت داشت که در آن زمان، حدود ۳۳ درصد از زنان سرپرست خانوار در ایران زیر خط فقر قرار داشتند، اما با توجه به تورم سه سال گذشته اقتصاد ایران و عدم افزایش دستمزدها متناسب با نرخ تورم، بعید نیست که در شرایط کنونی حداقل ۵۰ درصد زنان سرپرست ایرانی معادل یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر زیر خط فقر قرار داشته باشند.
در بین استان‌های کشور در سال۹۸ سیستان و بلوچستان و گیلان با ۲۰٫۱ درصد و همدان با ۱۷.3 درصد به ‌ترتیب بیشترین و آذربایجان غربی با ۹.9 درصد، کردستان با ۱۰٫۱درصد و هرمزگان با ۱۰٫۸ درصد به‌ ترتیب کمترین درصد زنان سرپرست خانوار را به‌خود اختصاص داده‌اند. همچنین طبق یک تقسیم‌بندی دیگر در این گزارش آماری، نسبت زنان سرپرست خانوار برحسب استان‌های کشور، در سال۹۸ خراسان جنوبی با ۷۲ درصد، یزد با ۶۲.6 درصد و گیلان با ۶۲.1 درصد به ‌ترتیب بیشترین و خوزستان با ۲۱.6 درصد، هرمزگان با ۲۳.6 درصد و ایلام با ۲۸ درصد به‌ ترتیب کمترین درصد زنان سرپرست خانوار را به‌ خود اختصاص داده‌اند.
طبق اطلاعات سازمان آمار ایران تعداد زنان سرپرست خانوار بر اساس سه گروه سنی کمتر از ۳۵ تا ۶۴ سال و بالای ۶۵ سال است. آمارها نشان می دهد که بیشترین زنان سرپرست خانوار از نظر سنی میانسال هستند.
طلاق، فوت همسر و دخترانی که ازدواج نکرده اند سه دلیل مهم افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار نام برده شده است. اما در دو دهه گذشته، طلاق عامل اصلی سرپرست شدن زنان محسوب شده است.
اکثریت زنان سرپرست خانوار استان سیستان ‌وبلوچستان و هرمزگان بی‌سواد یا کم‌سواد هستند. در مجموع ۵۵ درصد زنان سرپرست خانوار بیسواد و ۱۹ درصد تنها سواد ابتدایی دارند. مشکلات اقتصادی و اجتماعی، بی سوادی، نداشتن تخصص، بیکاری۸۲ درصدی وعدم برخورداری از بیمه‌ های تامین اجتماعی و درمانی و بیمه بیکاری از معضلات زنان سرپرست خانوار است. اشتغال زنان سرپرست خانوار چه بصورت موقت و یا دائمی از پائین ترین سطح دستمزدها، بدون مزایا با ساعت کارهای طولانی و در محیطهای غیر بهداشتی با عدم استانداردهای ایمنی و حفاظتی همراه است. از سوی دیگر، فرهنگ ناسالم در برخورد با اشتغال چنین زنانی و عدم ِآموزش، تخصص و آشنایی با قانون کار ارتجاعی بیشترین درصد اخراج و بیکاری را نصیب این بخش زنان می نماید. نبود کسب مهارت های حرفه ای و زیر زمینی کار کردن برای تامین حداقلهای معیشتی موقعیت نیم بند شغلی آنها را هم بی ثبات تر می نماید. زنان سرپرست خانوارتا قبل از تصویب این لایحه تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار داشتند. پروسه تحت پوشش قرار گرفتن مستلزم گواهی فوت همسر و یا مدرک جدایی از همسر بوده و زمان زیادی میبرد تا ثابت شود و تحت پوشش قرار بگیرند. بعد از طی این مراحل و دشواریها در نهایت مبلغ ناچیزی ماهانه تحت مستمری به زنان پرداخته شده، همانطور شاهد هستیم این بودجه ناچیز امسال هم قرار است تصویب نشود.
زنان سرپرست خانوار به مشاغلی از جمله: دست فروشی، کارگرنظافتچی، کارگر کوره پزخانه، کارگر خانگی خانواده ها، کارگر تولیدی پوشاک، صنایع دستی، مونتاژ و بخش خدمات کار مشغولند؛ بعضا کودکان خردسال خود را هم، حین کارکردن همراه دارند. در حالیکه بشدید ترین شکل استثمار میشوند از آنان به ندرت اسمی تحت عنوان کارگر برده می شود.
در خانواده هایی که زنان سرپرست خانواده هستند از آنجائیکه زنان هم نقش والدین یعنی پدر و مادر را ایفاء می کنند ، به علت ساعات کار طولانی و محدودیت زمانی وقت کافی برای رسیدگی به امورات خود و فرزندانشان را ندارند بنابراین کودکان این زنان در معرض آسیبهای اجتماعی بیشتری اند.
وضعیت فاجعه بار اقتصادی ای که در ایران موجود است، فقر و گرانی افسارگسیخته، زندگی و هستی میلیونها نفر ازکارگران و زحمتکشان را در معرض نابودی و خطر جدی قرار داده است. اما در این میان وضعیت زنان کارگر که اغلب نیز سرپرست خانوار هستند در شرایط بحرانی موجود، به علت مشکلات اقتصادی که پیش رو دارند بمراتب از هم طبقه ایهای مرد کارگرشان نیز بیشتر و اسفبارتر است. نرخ بیکاری زنان دو الی سه برابر مردان است. بیکاری در میان زنان، بیشتر از مردان بوده و می‌توان گفت که به ازای هر زن شاغل، ۱۰ زن بیکار وجود دارد. وضعیت اشتغال زنان در ایران از نظر سطح اشتغال دومین کشور جهان با سطح پایین اشتغال می‌باشد و از نظر دستمزد و دیگر قوانین حاکم بر محیط کار باز در رده‌ی بدترین کشورهای جهان است.
در ایران به‌ جزعوامل اقتصادی همچون ساختار اقتصادی و بحران، از عوامل سیاسی و فرهنگی هم‌ چون نقش اسلام در حکومت، قوانین جاری و فرهنگ حاکم می‌توان به‌عنوان مهم‌ترین موانع ورود زنان به بازار کار نام برد. حکومت اسلامی عملا مانعی برای ورود زنان به بازار کار بوده است.
زنان سرپرست خانوار بعنوان بخشی از زنان کارگر درحالی که از اجرای برنامه‌هایی مانند خصوصی‌سازی، لطمه‌های جبران‌ناپذیری متحمل شده اند و امنیت شغلی‌شان پایمال شده است، درعین‌حال درنتیجهٔ سیاست‌های مبتنی بر تبعیض جنسیتی، از امکان‌های مساوی و مشابه در جامعه نیز محروم ‌اند. مبارزه این دسته از زنان از رفع تبعیضات جنسیتی، و کسب دیگر مطالبات و خواسته های کارگری تنها وظیفۀ زنان کارگر نیست بلکه امر طبقه کارگر متشکل است که می‌تواند چنین افقی را پیش روی زنان قرار دهد قطعا تحقق چنین امری مبارزه ایی جدی و هر روزه را می طلبد.
در شرایطی زنان سرپرست خانوار مورد بدترین اجحافات قرار می گیرند که جنبشی در ایران تحت نام "زن، زندگی، آزادی" چند ماه است در جریان است. مبارزات اخیر که زنان هم در روند آن نقش بارز و چشمگیری داشته اند، زمینه را برای متشکل شدن و سازمانیابی را تا حدودی فراهم نموده است. بطور واقعی نداشتن تشکل یکی از موانع مهم زنان کارگر برای مبارزه با تبعیض جنسیتی و بهبود شرایط کاری از جمله دستمزد، ساعات کار، حق بیمه، امنیت شغلی و امثال آن‌ها می‌باشد. حضور تشکلات مستقل زنان کارگر خواهد توانست بیانگر مطالبات و خواستهای زنان و بویژه زنان سرپرست خانواده باشد. بنا براین وظیفه آن دسته از فعالین کارگری و زنان که با دید گاه طبقاتی به مسائل زنان نگاه می‌کنند اینست که در کنار ترویج این دیدگاه، با استفاده از حداقل امکانات موجود‌، در جهت ایجاد تشکل‌های زنان کارگر و زحمتکش، اقدام نمایند. اشاعه و ترویج و تبلیغ دیدگاه طبقاتی و ایجاد این تشکل‌ها ، مستلزم ارتباط دائم با زنان کارگر و مزد بگیر، شناخت مشکلات و خواسته‌های واقعی آنان و متشکل شدن حول این خواسته‌ها می‌باشد. چنین تشکل‌هایی هرچند کوچک اما واقعی خواهند توانست زنان سرپرست خانواده را دور مطالباتشان همچون تامین معیشت همگانی، آموزش و بهداشت رایگان برای این بخش از زنان و کودکانشان، امکان کسب مهارت های علمی و کاربردی، ایجاد اشتغال دائمی و ارتقاء زنان از طریق آموزش مهارت های مختلف، رسیدگی به وضعیت روحی و روانی زنان سرپرست خانوار را سازمان داده، و نه تنها تحقق این مطالبات بلکه لغو حذف بودجه را هم به دولت تحمیل نماید.
پیش بسوی ایجاد تشکلهای مستقل زنان کارگر!
زن و برابری
۲۴ فوریه ۲۰۲۳-۵ اسفند ۱۴۰۱