از زمان حضور بیگانگان استعمارگر در ایران، به ویژه از زمان نفوذ انگلیس‌ها، عرصه‌ی سیاست در کشورمان پیوسته تحت نفوذ مستقیم و غیرمستقیم قدرت‌های خارجی بوده است. بریتانیا، آمریکا، فرانسه و آلمان برخی از دولت هایی هستند که در یک قرن اخیر در تحولات سیاسی میهنمان نقش داشته‌اند. جایگاه اسرائیل اما در این میان خاص است چون نوع نفوذ قدیمی تر و ریشه دارتر آن در ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما دست صاحبان قدرت در این کشور را به مراتب بازتر کرد تا بتوانند رویدادهای سیاسی ایران را به سوی اهداف مورد نظر خود هدایت کنند.

در پس رویارویی عبدالفتاح البرهان و حمیدتی، وحدت سودان و جایگاه مناطق پیرامونی در آن نیز در خطر است. تهدید فروپاشی این کشور پهناور واقعی است. تظاهراتی از سوی نظامیان در این سه‌شنبه، ۱۸ آوریل ۲۰۲۳ در شندی برگزار شد. در شرائطی که جنگ با سلاح‌های سنگین و جت‌های جنگنده همچنان وحشت را بر پایتخت سودان مسلط کرده است، این امر می تواند بی اهمیت به نظر برسد. شاهدان بسیاری از غارت‌ها و کشتارها در دارفور گواهی می دهند و مردم در سراسر کشور از روز شنبه ۱۵ آوریل توسط دو ژنرال رقیب و نیروهایشان در وحشتی بی پایان به سر می برند.با این وجود این تظاهرات بی اهمیت نیست. زیرا ممکن است نشانه بدتر شدن وضعیت و یک چرخه خشونت افزون تر باشد.

ابتدا چند نکته ی ضروری را در ارتباط با اسلام ِ مجاهدین توضیح دهم . اول این که، مذهب و دین با هم تفاوت دارند. یعنی، مذهب لزومن دین نیست یا به دین ارتباط ِالزامی ندارد. مذهب،اعتقاد به نیروی ماوراء و مافوق ِ طبیعت و مسلط بر آن است. مذهب، عام در مفهوم ِ فلسفی ِ آن است یعنی اعتقاد به نیروی مافوق ِ ماده و طبیعت در تاریخ ِ انسانی عمومییت و تقدم ِزمانی بردین دارد. دین اما، اعتقاد به پیامبر ِ خاص و خدا یا خالق ِ خاص یا خود ویژه ی هر دین ِ به خصوص با مقررات و کار کردهای مشخص ِ همان دین دارد.

 سفر رضا پهلوی هم‌زمان با آغاز روابط دیپلماتیک جدید جمهوری اسلامی ایران و حکومت پادشاهی عربستان سعودی، معنی سیاسی خاصی دارد. در واقع پس از این، احتمال دارد کمک‌های مالی عربستان به رضا پهلوی و برخی جریانات دیگر، هم‌چنین تلویزیون ایران انترنشنال قطع خواهد شد. از ‌سوی دیگر، پروژه‌های تاکنونی رضا پهلوی و هم‌فکرانش به‌ویژه منشور همبستگی مهسا، شکست خورده است و به‌نظر می‌رسد رضا پهلوی، اکنون باید به فکر هوا کردن فیل دیگری باشد.

 تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید.  حسن صالحی: در اکتبر سال ٢٠٠٠، حزب کمونیست کارگری ایران در سند مصوب کنگره سوم خودش اعلام کرد که آینده سیاسی ایران از تقابل سه جنبش مهم سیاسی میگذرد: جنبش ملی اسلامی، جنبش ناسیونالیست پرو غرب، و بالاخره جنبش کمونیسم کارگری که حزب کمونیست کارگری در واقع به این جنبش سوم تعلق دارد. میخواهم از شما این سوال را در ابتدا بپرسم که موقعیت این سه جنبش در جریان انقلابی که ما شاهدش هستیم چگونه است؟

 الف- ماکیاولیسم سیاسی؟ سفررسمی رضاپهلوی به اسرائیل و دیدارش با مقامات بالای اسرائیل با سروصدای زیاد رسانه ای همراه شد و تفاسیر و ارزیابی‌های گونانی هم از آن به عمل آمد. طبعا حامیانش آن ر ا یک دست آورد بزرگ در مسیرراهپمانی رضاپهلوی به مقصدنهایی تبدیل شدن به یک شخصت سیاسی و بین المللی بی جایگزین تصورکردند و به ذوق درآمدند و مخالفانش نیز از جوانب مختلف به آن تاختند. با این همه در رسانه ها و اظهارنظرحتی مخالفان به شکل محدودی به آن پرداخته شد. بطورفشرده جوانب مختلف این واقعه را می توان در خطوط زیر مورد توجه قرارداد:

 در کارزار جنبش دادخواهی بودم که مهسا ژینا امینی را کشتند، خیزش انقلابی مردم ایران آغاز شد و من هم چون میلیون‌ها ایرانی به انقلاب پیوستم. انقلابی که از عمق جامعه‌ی ایران برآمده است و مترقی‌ترین خواسته‌ها را در شعار زن، زندگی و آزادی دنبال می‌کند.  با شروع انقلاب شانه به شانه‌ی دوستانم در انجمن خانواده‌های پرواز، خانواده‌های جانباختگانِ ۴۴ سال اخیر و جامعه‌ی ایرانیانِ خارج از کشور کوشیدم تا در انعکاس صدای مردمِ داخل ایران تلاش کنم. دنیا برای مدتی طولانی زیر پای مخالفین جمهوری اسلامی لرزید و چه چیزی از این همبستگی زیباتر بود؟‌

متاسفانه مشکل ِتاریخی ِجاخوش کرده دراین جامعه استبداد است. استبدادی که ریشه درایدئولوژی ِ پدر شاهی ِپیشاسرمایه داری دارد و فرقه گرایی و فرقه سالاری نوع ِجدید ِسازگاری یافته و درهم بافته شده ی آن ایدئولوژی و استبداد است. از این رو، در شرایط ِ کنونی می توان مشکل ِ دوگانه ی مرتبط با هم ِ این جامعه را در وهله ی نخست استبداد ِ دینی اسلامی ِ حاکم ، و در وهله ی بعد اپوزیسیون ِ های فرقه ساز و فرقه سالار دانست.

درشرایط ویژه جامعه وباگسترش روزافزون دامنه فسادوجنایت ودزدی وبی کفایتی باندهای مافیایی حکومت اوباش اسلامی صف بندی طبقاتی هرروزمتعین تر،شفاف تروپولاریزه ترمیشود.اکنون با گذشت بیش ازهفت ماه ازخیزش شهریور1401که با شعارآزادی زن،آزادی وبرابری،نه به حجاب اسلامی،علیه فقروفسادوگرانی و...می گذرد.دراین هفت ماه گذشته حکومت جانی اسلامی ازهیچ جنایتی برای سرکوب ومرعوب نمودن جامعه فروگذاری نکرده است.

در پیِ ممانعت حراست از ورود برخی از دانشجویان دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران به دلیل تخطی از حجاب اجباری، احکام اخیر کمیته انضباطی و همچنین برگزاری "کمیته‌های اخلاقی" غیرقانونی در حوزه ریاست این دانشکده، دانشجویان تجمع اعتراضی برگزار کردند. دانشجویان به سیاست های شکست خورده ی کنترل پوشش، سلب حق تحصیل همچنین تداوم مسمومیت‌های عمدی و سریالی دانش‌آموزان اعتراض کردند.

 دیروز جمعه و امروز شنبه ۴۲ نفر فعال سیاسی در یک "تمرین سخنرانی" یا به عبارتی همایش مجازی در زمین بازی جمهوری اسلامی (یعنی همان کلاب هاوس ـ که بنده در مورد آن بارها مقاله نوشته ام) گرد هم آمده اند تا برای نجات ایران گفتگو و یا بگو مگو داشته باشند. ظاهرا برای خالی نماندن عریضه از یک کرد و یک مشروطه خواه سابق دعوت نیز شده است. اگرچه اکثر مدعوین از طیف اصلاح طلب, ملی مذهبی, نواندیش دینی, چپ و جمهوریخواه هستند.

توضیح پیام فدایی: چهل سال از یکی از رسواترین جنایات رژیم وابسته به امپریالیسم شاه در تپه های اوین می گذرد. چهل سال پیش ساواک ، طی برنامه از پیش تعیین شده ای ، نُه زندانی سیاسی که اکثرا از زندانیان سرشناس زندان های شاه بودند و سال ها از محکومیت آن ها می گذشت را در جریان یک اعدام دستجمعی به رگبار گلوله بست و سپس عوامفریبانه اعلام کرد که آن ها در حین فرار کشته شده اند. در این جنایت هولناک رفقا عباس سورکی، بیژن جزنی، حسن ضیاء ظریفی، سعید کلانتری، محمد چوپان زاده، احمد جلیل افشار و دو مجاهد خلق کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل به شهادت رسیدند.

پس از گذشت حدود پنج ماه از آغاز حملات شیمیایی سازمان‌دهی شده و سیستماتیک به مدارس دخترانه در همه استان‌های کشور، باور عمومی این است که این اقدام تروریستی و جنایت‌کارانه، برنامه‌ریزی پنهانی بالاترین مقامات سیاسی و نظامی و نهادهای امینتی جمهوری اسلامی، با هدف زمین‌گیر کردن خود دانش‌آموزان و خانواده‌های آن‌ها و معلمان است تا پس از این، جرات نکنند در انقلاب «زن، زندگی، آزادی» شرکت کنند. اما غافل از این که چنین اقدام جنایت‌کارانه حکومت، مردم را هرچه بیش‌تر خشمگین‌تر می‌کند و آن‌ها را در جهت سرنگونی این‌ حکومت این حکومت تبه‌کار و بچه‌کش، مصمم‌تر می‎سازد.

در ماه‌هاي اخير، شروع خيزش عظيم و اجتماعي با رنگ راديکال زنانه و چپ که شعله‌هاي آن سراسر ايران را در برگرفت، تغييرات زيادي در فضاي سياسي ايران ايجاد کرده است. دوست و دشمن اذعان دارند که ايران امروز با ايران پس از تحولات شهريور ۱۴۰۱ کاملا از هم متمايز است. کمتر شهري سراغ داريم که فضاي سياسي و اجتماعي آن، که کارخانه‌ها، دانشگاه‌ها، محلات و مراکز اصلي آن در تسخير کارگران، معلمان، دانشجويان، زنان و مردان آزادي‌خواه و برابري‌طلب نباشد.

 چه کسی مسکن کارگران را دزدید و کارگران چگونه می‌توانند در برابر زیاده‌خواهی مالکان بایستند؟ چند روایت از وضعیت مستاجران و نگرانی‌شان از افزایش اجاره. بر شیشه یک مشاور املاک نوشته شده است از رهن و اجاره دادن ملک با قیمت نامتعارف خارج از توان مردم معذوریم.  در روزهای گذشته یک «کارشناس» غیردولتی و یک نماینده مجلس شورای اسلامی از افزایش جمعیت اجاره‌نشین در ایران پرده برداشتند. مجید یوسفی، عضو کمیسیون عمران مجلس گفت نرخ اجاره‌نشینی در تهران به ۵۳ درصد و در کل کشور به ۵۱ درصد رسیده است.