در جریان انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری رژیم اسلامی، چپ بورژوایی ایران صرفنظر از جناحهای آن به بخشهای مختلفی تقسیم شد که مواضع کم سابقه چهرههای این جریان قابل توجه است. در این میان برخلاف دورههای گذشته به دلیل آبروریزی زیادی که رای دادن ایجاد میکرد، جناح نئوتودهای که بطور سنتی در ادامه مشی جریاناتی مثل فدایی اکثریت و راه توده و چپ فرانکفورتی به اصلاح طلبان رای میداد، این بار اندکی با سکوت و دست به عصا حرکت کرد.
تنها عناصر بدنام و سوختهای مثل فرخ نگهدار تا عملههای داخلی وی از رای به پزشکیان همچنان حمایت کردند.
از آنجا که برای بسیاری از چهرههای جنبش سبزی و اپوزیسیون راست داخلی مثل مصطفی تاجزاده و نرگس محمدی برای حفظ ظاهر رای خود را به پزشکیان ندادند، بسیاری از چهرههای چپ دارای نوستالژی جنبش سبز سکوت کرده یا با تردید به صف تحریمکنندگان مضحکه انتخاباتی پیوستند.
اما در این میان خط محور مقاومت از همه بیشتر به شکوفایی خود ادامه داد و در پیدا و پنهان از چهره ضدامپریالیست و حامی مستضعفین نظام یعنی سعید جلیلی حمایت کرد. این چپ در ادامه خط مستضعف پناهی خود رسما از تندترین جناح حامی بستن تمام منافذ کشور (به قدری که نیروهای خود سیستم به نفس تنگی بیفتند) هم حمایت کامل به عمل آورد.
در این میان برخی با سکوت و نپیوستن به کارزار تحریم انتخاباتی و حمله نسبی به تحریم کنندگان، خود را بی طرف جا زده اما پیدا و پنهان گرای رای دادن و حمایت از سعید جلیلی را به هواداران خود دادند.
اخیرا بهمن شفیق این پدر معنوی خط محورمقاومت که در اقدامی انقلابی سایت تدارک کمونیستی خود را به «سازمان تدارک کمونیستی» تغییر داده، در فایل صوتی ۱۵ دقیقهای خود از تحلیل آخرین نتایج انتخابات، رسما سعید جلیلی را فردی بروکرات و اداری دانسته که بخاطر تصادف و اتفاق مانند چاپلین فیلم عصر جدید، ناگهان پرچم سرخ از سر تصادف به دستش افتاده و پرچمدار مبارزه علیه اولیگارشی فاسد دولت سوم روحانی (منظور تیم مسعود پزشکیان) شناخته شده که برخی چهرههای با سوگیری ضد بازار آزاد مثل امیرحسین ثابتی و یاسر جبراییلی در کنار او هستند. او مدعی شده که پشت سعید جلیلی حمایت خودجوش مردمی و ضد اولیگارشی بوده و از طبقه کارگر و شعار علیه پیمانکاران نیز در کنار او ناگزیر استفاده شده است!
این دفاع یواشکی و ضمنی پدر اردوگاه مقاومت در شرایطی است که بسیاری از چهرههای دارودسته علی علیزاده، پریسا نصرآبادی، طاها زینعلی، پیام شاکر، اشکان خراسانی و عسل اخوان و دیگر شرکای چپ نو و کهنه آنها و اعوان و انصار داخلیشان علنا کارزار سعید جلیلی را در انتخابات با هشتگ پروموت و حمایت کردند.
این حمایتها از راستترین جریان ممکن در جمهوری اسلامی و شاهد آوردن از مارکس و لنین برای حمایت از ذوالنور و رائفی پور توسط این اساتید، درحالی انجام شد که سعید جلیلی دنباله جریانی است که در دهه شصت کارگر را (اجیر) مینامید تا حقوق کارگری را از وی ساقط کند. وی ادامه جریانی است که در خیریه نذر اشتغال اصفهان، هنوز دنبال از بین بردن حداقل دستمزد و حذف همین قانون کار نیمبند است. ضمن اینکه همین سعید جلیلی تندترین شوک بنزینی را در قالب طرح موسوم به «و.ا.ن» در دستور کار دولت سایه خود گذاشته بود.
این جماعت با تبدیل کردن خود از چپ محور مقاومتی و نئوتودهای، به بخشی از نیروهای درون حاکمیت که در صدا و سیما ظاهر میشوند، در کنار دوستان لیبرال اصلاحطلب خود مانند موسی غنی نژاد، قرار است بال مارکسیست نظام و جزئی از سیستم تلقی شوند. لنین در ترسیم مفهوم «مارکسیسم قانونی» چهره امثال اینها را به خوبی افشا کرد. البته این حضرات از این غافل هستند که تاریخ گذشتگان خود را نخواندند و نمیدانند که در پایان «خر داغ میکنند»!
دیر نیست که دارودسته شفیق و امثال پویان صادقیها و دیگر اسامی مستعار، بر همین ریل حرکت کرده و آنان نیز با افشای اسم، «کار حوزهای» خود را که مدل مبتذل «جامعه گردی» و «تئوری پیوند» حزب توده و چپ سنتی است را با مجوز از حوزههای علمیه ادامه دهند تا وجه تسمیه حوزوی سبک کارشان، بطورکامل محقق شود!
٢٨ تیرماه ١٤٠٣