مجید حسینی: آلترناتیو سازی رضا پهلوی و میرحسین موسوی

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

جاروجنجال مسموم کننده‌ای که این روزها حول جلسه رضا پهلوی و تیم همراهش در دانشگاه جورج تاون واشنگتن از طرف رسانه‌های جیره‌خوار مانند تلویزیون ایران اینترنشنال، من و تو، آمریکا، بی سی انگلیس و بقیه براه افتاده است نشانه وارد شدن این دولت‌ها به سطح دیگری از توطئه‌ریزی علیه جنبش انقلابی مردم برای به گور سپردن جمهوری اسلامی است.

در همین روزها از طرف میرحسین موسوی از رهبران جریان سبز موسوم به "اصلاح طلب" بیانه سه بندی منتشر گردید. این دو اقدام که بدون هماهنگی و ارتباط با هم از طرف دو شاخه از اپوزبسیون راست یکی خارج از رژیم و دیگری از درون رژیم انجام گرفت، نشانه هراس نیروهای راست از انقلاب مردم و ضرورت برنامه‌ریزی برای شکست آن است. بنابراین کنفرانس دانشگاه جورج تاون رضا پهلوی و بیانیه میرحسین موسوی را باید بمثابه دو اتفاق مهم، دو اقدام سیاسی ضد انقلابی جریانات راست که به فاز آلترناتیو سازی قدم گذاشته‌اند در نظر گرفت. اینجا به چند نکته مهم در این رابطه اشاره میکنم.

۱ـ رضا پهلوی از برقراری مجدد حاکمیت کهنه ساقط شده‌ای صحبت میکند که انقلاب ۵۷ آن را بزیر کشید. کنفرانس‌اش را در سال روز آن انقلاب که توسط جمهوری اسلامی و با همکاری کشورهای غربی به خون کشیده شد برگزار کرد. او نه‌تنها توطئه دولت‌های غربی برای سرکار آوردن خمینی را نادیده میگیرد بلکه به تکرار همان سناریو و همدستی با این دولتها امید دارد که همان بلا را بر سر این انقلاب بیاورند و ایشان شاه شود و ما رعیت او. رضا پهلوی انقلاب ۵۷ را به همان شیوه خامنه‌ای که اکنون انقلاب فعلی را فتنه میداند فتنه میخواند. سیاست و فرهنک و ادبیات خامنه ای و رضا پهلوی در تعریف و برخورد به انقلاب و مبارزات مردم یکی است.

معضل مشترک رضا پهلوی و میرحسین موسوی انقلاب جاری است. میرحسین موسوی در سال ۱۳۸۸ با شعار"انتخابات بهانه است کل رژیم نشانه است" در شروع این جنبش و این انقلاب جواب خود را گرفت. هر دوی اینها و شرکاء همراه‌شان از وارد شدن فعالانه مردم به عرصه سیاست برای شکل دادن به دولت آتی و دخالت در زندگی خود به وحشت افتاده‌اند.

۲ـ اینها در دو جبهه مختلف، دو ایستگاه توقف برای مبارزات مردم باز کرده‌اند. هر دو با امکانات نسبتا متفاوتی که دارند میخواهند مردم را از قطب چپ جامعه بترسانند و از ادامه مبارزات انقلابی دور کنند. اقدام آنها به نتیجه برسد یا نه برای قطب راست جامعه این خاصیت را دارد که مردم و نیروهای سیاسی را به میدان بازی و دنباله روی از آنها بکشاتند. این چاله‌ای است که با کمک رسانه‌های خود و امکانات مالی سازماندهی تظاهرات در خارج کشور در سر راه این انقلاب باز کرده‌اند. تقلا دارند اتکا به نیروی خود و امید به پیروزی را از مردم بگیرند و به کانال اقدامات کشورهای غربی و سازمان‌های بین المللی انتقال دهند و ذهن و افکار عمومی را در آن دایره محصور نمایند. و از این طریق مانع رشد جنبش سازمانیابی انقلابی کارگران، تشکل‌های محلات، زنان، دانشجویان، جوانان، دانش آموزان و معلمین که تضمین کننده پیروزی انقلاب و شرط رهائی ما است بشوند.

۳ـ دو رکن اساسی جنبش فعلی، یعنی برابری کامل و بدون قید و شرط زن و مرد، و جنبش ضد مذهبی برای خلاصی از دست مافیای مذهب در ایران، دارو دسته‌ رضا پهلوی و میرحسین موسوس و کل اپوزیسیون بورژوائی ایران را بیمناک کرده است. میخواهند جلو این دو روند را بگیرند. جلوگیری از این دو رکن مبارزات مردم یک پایه توافق اعلام نشده همه آن‌ها برای نجات مذهب و جلوگیری از تعرض مردم به آن است. اینها میخواهند زن فرو دست باقی بماند و مذهب شیعه را در ایران و مذهب سنی مولوی عبدالحمید در زاهدان و ملاهای کردستان را در تاروپود دولت آتی نگاهدارند.

۴ـ دو رکن بالا که در شعار "زن، زندگی، آزادی" و شعارها و پراتیک انقلابی مردم تبلور یافته است، پلاتفرم جهانشمول معرفی این انقلاب است که سمپاتی عمومی مردم عدالت خواه و مدرن در سراسر جهان را به آن جلب کرده است. مردم در ایران با این دو رکن از مبارزات خود اسلام سیاسی را در جهان، و مماشات کشورهای غربی با جریانات مذهبی و تئوری ارتجاعی نسبیت فرهنگی آنها را بی اعتبار و رسوا کرده‌اند. با وجود اینها هنوز دولت‌های غربی از جمهوری اسلامی دل نکنده‌اند و آن را بهترین آلترناتیو برای شکست انقلاب میدانند. بنام حمایت از مردم به اقدامات ناچیزی علیه جمهوری اسلامی و افرادی از آنها دست میزنند تا بعنوان سرمایه سیاسی دخالت خود در شرایط دیگری علیه انقلاب بکارش گیرند.

۵ ـ رضا پهلوی از انقلاب ۵۷ و فعالین چپ و کمونیست کینه و عقده بر دل دارد و هنوز کاره‌ای نشده بر آنها می تازد و اما هوای سران جمهوری اسلامی را دارد و با کشتن شدن قاسم سلیمانی عزا میگیرد. به همین دلیل تعدادی از تیم همراهش از میرحسین موسوی و بیانیه‌اش حمایت کردند. هر دوی اینها فاصله چندانی از نظر سیاست و اهداف با هم ندارند و امر مشترک آنها جلوگیری از انقلاب بنام انقلاب به سیاق خمینی است. هر دو میخواهند ارتش و سپاه پاسداران و سیستم‌های اطلاعاتی و قضائی جمهوری اسلامی دست نخورد باقی بماند. در پلاتفرم هر دو هیج بند مشخصی بجز شعار دادن و کلی گوئی در حمایت از خواست‌های مردم وجود ندارد. در پناه شعار محوری انقلاب، زن زندگی آزادی علیه انقلاب سنگر بسته‌اند.

۶ ـ بیانیه میر حسین موسوی نشانه بالا گرفتن اختلافات در میان سران جمهوری اسلامی و ریزش شدید در جناح خامنه‌ای است. موسوی با اطلاع از این وضع جلو آمده و پلاتفرم نجات جمهوری اسلامی و بازسازی آن را اعلام کرده است. او با شعار زن، زندگی، آزادی به جنگ این انقلاب برخاسته و حمایت تعدادی را در درون رژیم و خارج از آن به خود جلب کرده است. اما او دو مشکل اساسی دارد. یکی قطع امید دولت های غربی از جریان استحاله‌چی و جریان موسوم به اصلاح طلبی از سال ۸۸ است و دیگری فاکتور مردم و انقلاب آنها است که ورژن جمهوری اسلامی از هیچ نوع آن را نخواهند پذیرفت.

۷ ـ اما، رضا پهلوی دم دست‌ترین و گوش‌بفرمان‌ترین مهره برای دولت‌های غربی برای فشار بر جمهوری اسلامی در این دوره است. او شخصیت ناپایدار و سبک سری در سیاست است. روزی تاج و تخت را میخواهد روز دیگرنه و هر روزی بادکنکی هوا میکند. تا حالا ققنوس، فرشگرد، نایاک، وکالت و امروز در اوهام خود آلترناتیو حکومت آتی را هوا کرده است. طیف وسیعی از اپوزیسیون راست از ندانم کاری او که بیموقع و بی ربط به تحولات کنونی از تمامیت ارضی صحبت کرد و مقدمات نفاق و اختلاف و ادامه جنگ جمهوری اسلامی با مردم در کردستان را جار زد عصبانی‌اند. هنوز کاره‌ای نشده انگشت تهدید را بسوی سازمان‌های سیاسی چپ و فعالین کمونیست بالا برده است. اما دعوت او به جلسه مونیخ به جای نماینده جمهوری اسلامی اقدامی است جدید و رسیدن به رویاهایش را نزدیک می بیند. باید به او فهماند که پدر بزرگش را انگلیس و دیگر کشورها سرکار کار آوردند و بعدا همان کشورها برکنار و تبعدش کردند. پدرش با کودتا سازماندهی شده آمریکا و انگلیس علیه مصدق شاه شد و بعدا همین کشورها در انقلاب ۵۷ عذرش را خواستند و حتی بعنوان پناهنده او را نپذیرفتند و اسناد مستند این تاریخ در دسترس همگان هست. رضا پهلوی می‌بایست از این تاریخ درس عبرت می گرفت و به تکرار چنین سناریوئی دل نمی بست.

اما فراخوان بیش از پنجاه تشکل انقلابی دانش آموزان، کارگران، زنان، معلمین، دانشجویان، هنرمندان، جوانان محلات و بازنشستگان و غیره در شهرهای ایران در اعتراض به جنایت جمهوری اسلامی در روز ۲۷ بهمن برای گرامیداشت چهل روزه محمد حسینی و محمد مهدی کرمی اقدام بسیار مهم و بارزشی از طرف این نهادها برای سازماندهی و هدایت مبارزات مردم در ایران می‌باشد. نفس این اقدام همراه با انتشار "منشور‌ مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و‌ مدنی ایران" در ۱۲ بند از طرف تعدادی از تشکل‌های مبارزاتی جواب درخوری است به مضحکه آلترناتیو سازی پهلوی و موسوی.

 

مجید حسینی

۲۶ بهمن ۱۴۰۱

۱۵ فوریه

Reply
Reply all
Forward