مظفر محمدی: شمشیر چوبین "تمامیت ارضی"

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

رضا پهلوی اعلام کرده است، "حفظ تمامیت ارضی" خط قرمز ایشان است. بگذریم که چقدر این ادبیات شبیه پدر دیکتاتورشان است! مریدان شازده رضا هم مخالفین سلطنت و خط قرمزشان را دشمن نامیده که باید کشته شوند. این فاشیسم عریان یک جریان ارتجاعی است که انقلاب ۵۷ آن را به زباله دانی فرستاد. البته این شعار کل اپوزیسیون بورژوایی هم هست، اما نه با شدت وغلظت و تهدید آشکار رضا پهلوی وشاهی های سینه چاکش.

سوال این است، فلسفه ی طرح این شعار و خط قرمزها، چیست؟ چه اتفاقی افتاده است یا می خواهد بیفتد. انگار رضا پهلوی و اطرافیانش خواب نما شده اند که در گوشه و کنار ایران پرچم استقلال و جدایی بلند شده و ایشان رسالت "حفظ تمامیت ارضی" را برعهده گرفته اند. همه می دانند که چنین چیزی نیست. این تنها نشان ماهیت سلطه گری و دم خروس فاشیسم بورژوایی از نوع سلطنت است. رضا پهلوی جا پای پدری می گذارد که نزدیک نیم صده دیکتاتوری شاهنشاهی و پایمال کردن حقوق و ازادیهای مردم در سراسر ایران، ستم مضاعف را بر بخشی از مردم جامعه بویژه در کردستان تحمیل کرد. ستمی که در جمهوری اسلامی هم، با لشکر کشی به کردستان و میلیتاریزه کردن جامعه و با در فقر و گرسنگی نگه داشتن مردم سیستان و بلوچستان ادامه یافته است.
محمد رضا پهلوی با همین شعار، ملیت های دیگر را در بدترین شرایط اقتصادی و سرکوب سیاسی نگه می داشت. اگر مردم بلوچستان می گفتند کودکانمان مدرسه ندارند یا حتی کفش ندارند بپوشند بعنوان جدایی طلب سرکوب می شدند. پیام رضا پهلوی هم همین است. خواست رفع ستم ملی از نظر بورژوازی حاکم به معنای تجزیه طلبی است. این شازده می بیند که احزاب ناسیونالیست کرد، برای ائتلاف با ایشان و دیگر اپوزیسیون راست سر و دست می شکنند. با وجود این دست رد به سینه شان زده می شود. در نتیجه باید گفت، برای ناسیونالیست های کرد دو راه میماند. یا تسلیم "حفظ تمامیت ارضی" رضا پهلوی و دیگر ناسیونالیست های ایرانی شوند، سپر بیندازند و قسم بخورند که جدایی طلب نیستند و تحقیر شوند، یا به لاک خود بخزند و قومگرایی و برتری قومی را باد بزنند. این شعار کذایی به شدت تفرقه افکنانه و موجب تشتت و خرابکاری در جنبش انقلابی جاری ایران است.
شعار "حفظ تمامیت ارضی" به این تشتت دامن می زند که ناسیونالیست های اقوام مختلف به صرافت این کار بیفتند که بگویند ما کردها یا بلوچ ها و...، انقلابی تر از بقیه هستیم. بعلاوه موجب تفرقه و انشقاق در صفوف جامعه است. جامعه ای که در اعتراضات دایمی همه ی این سال ها و در خیزش های توده ای از ۹۶وو ۹۸ تا جنبش انقلابی جاری، همبستگی و همسرنوشتی طبقاتی و اجتماعی کم نظیری را نشان داده اند. رضا پهلوی با شعار "وحدت ملی" که همان "حفظ تمامیت ارضی" است و خط قرمزشان هم هست، اگر فردا گوشه ای از لحاف قدرت دستشان باشد، چکمه هایشان را می پوشند و بهمراه ارتش و سپاه به مردمانی که از ستم ملی بیزارند لشکر کشی خواهد کرد.

من از رضا پهلوی می پرسم، ما در کردستان از همان روز اول جمهوری اسلامی را برسمیت نشناختیم وعلیه آن بیش از یک دهه مقاومت سیاسی و نظامی کردیم، اگر موفق می شدیم، جمهوری اسلامی را از کردستان بیرون کنیم، آیا حق داشتیم بگوییم از ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی جدا می شویم؟ حتما جوابشان منفی است و ما می بایست تسلیم حکومت مرکزی و "وحدت ملی" و "حفظ تمامیت ارضی" جمهوری اسلامی باشیم. یا اگر رضا پهلوی و سلطنت طلبانش به فرض محال در حاکمیت باشد و به ستم بر مردم کردستان ادامه دهد، آیا این مردم حق دارند علیهش قیام کنند؟ حتما جواب این سوال هم منفی است. باید دندان روی جگر گذاشت و تسلیم ستم و سرکوب شد تا مبادا به استبداد بورژوایی "تمامیت ارضی" مقدس خدشه ای وارد شود!
اما رفع تبعیض و ستمی ملی راه حل متمدنانه ای دارد. اولا در نظام سیاسی پس از جمهوری اسلامی، برخاسته از اراده و دخالت مستقیم مردم در سرنوشت خویش، دلیلی برای تداوم ستم ملی وجود ندارد. با وجود این، اگر مردم کردستان یا حتی احزاب ناسیونالیست کرد خواهان جدایی باشند، این خواست در یک رفراندوم به رای گذاشته می شود. اگر اکثریت مردم کردستان خواهان جدایی باشند، حق دارند جدا شوند. اگر نه در چهارچوب سراسری با حقوق شهروندی برابر می مانند. شکی نیست در یک حکومت شوراهای مردمی، تبعیض و ستم ملی باقی نخواهد ماند. در چنین شرایطی که حکومت دست خود مردم و در "کنگره سراسری شوراهای مردمی" است، نه قوم پرستان و نه فدرالیست های قومی مجال فریب دادن مردم را نخواهند داشت.
جنبش انقلابی مردم ایران چه امروز و چه پس از سرنگونی جمهوری اسلامی شمشیر چوبی "حفظ تمامیت ارضی" را از دست بورژوازی چه سلطنت طلب و چه جمهوری خواه تحت عنوان "میهن واحد"، "وطن" و "اتحاد ملی" و غیره، خواهند انداخت.
حکومت پس از جمهوری اسلامی حاکمیت شوراهای مردمی با دخالت و عمل مستقیم و اراده ی توده های کارگر و زحمتکش زن و مرد و جوان از طریق "کنگره سراسری شوراهای مردمی" است. حاکمیتی که به هر گونه ستم و تبعیض قومی و مذهبی و نژادی و تقسیم جامعه بر اساس جنسیت، قومیت، نژاد، مذهب و زبان پایان خواهد داد.