رحمان حسین زاده: جنبش سرنگونی، آلترناتیو راست و چپ در جدال قدرت سیاسی

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

(بخش پایانی سخنان رحمان حسین زاده در سمینار لندن به تاریخ چهاردهم ژانویه ٢٠٢٣) با درود به مردم مبارز، به زنان پیشکسوت خیزش انقلابی چهارماهه اخیر، نسل جوان پرشور و مبتکر، کارگران و آزادیخواهان، و شما حضار و بینندگان و شنوندگان این سمینار. فرصت محدود است و من هم به طور فشرده نکاتی را طرح میکنم.

آلترناتیو راست و چپ در جدال قدرت سیاسی!
جنبش سرنگونی و خیزش انقلابی جاری به مقطح حساس تعیین تکلیف قطعی با جمهوری اسلامی نزدیک شده است. در نتیجه مسئله اینست ما به مثابه نیروهای چپ و کمونیست و آزادیخواه در این مقطع نقطه تمرکز کارمان را کجا قرار میدهیم؟ براین اساس چه جهت گیری و قطب نمایی داریم؟

من فکر میکنم جدال برسر قدرت سیاسی به معنای گرفتن قدرت از جمهوری اسلامی و سرنگون کردن کلیت آن در این مقطع صورت مسئله اصلی است. این به فرض عمومی تبدل شده که جمهوری اسلامی سرنگون میشود و رفتنی است. احتیاج به توضیح بیشتری نیست. مسئله اینست با انداختن جمهوری اسلامی کار تمام نمیشود بلکه جدال برسر قدرت سیاسی بین آلترناتیوهای راست و چپ و همینجا بگویم منظورم از آلترناتیو راست اساسأ راست بورژوایی پروغرب و منظورم از آلترناتیو چپ، آلترناتیو کمونیستی و کارگری وارد مرحله حاد و حساستر میشود. این کشمکش تازه شروع نشده، از قبل و هم اکنون و به ویژه در آینده ابعاد همه جانبه تر و شفافتری به خود میگیرد.

در اینجا فرصت نیست موقعیت و امکانات این دو آلترناتیو را آنالیز کرد، کوتاه اشاره کنم، ما با آلترناتیو راست پروغربی، اعم از مشروطه خواه و سلطنت طلب و شاخه های مختلف جمهوریخواهی روبرو هستیم، که بی ابهام مدعی قدرت سیاسی اند. چرا؟ چون یک جنبش ریشه دار و قدریمی و بخشأ حکومت کرده، دارای درجه معینی از نیروی اجتماعی، پلاتفرم و چهره ها و نمادها و رسانه و پول و امکانات و حامیان بین المللی و منطقه ای ارتجاعی هستند. آلترناتیو سازی و "رهبر سازی" را به طور عاجل در دستور دارند. ترکیب آنها ناهمگون و بعضأ در مقابل هم هستند. اما فاکتورهایی، آنها را به هم نزدیک میکند. اولا، تلاش برای حفظ بنیادها و ساختار نظم استثماگر سرمایه و ثانیأ صف بندی در مقابل رادیکالیسم و چپ گرایی موجود در جنبش جاری و مقابله کردن با آلترناتیو کارگری و سوسیالیستی و ثالثأ، قبله گاه مشترک امید به جلب حمایت آمریکا و دیگر دولتهای غربی.

تقابل و منزوی کردن، این آلترناتیو ضد کارگری و ضد مردمی وظیقه عاجلتر از همیشه ما است. این کار صرفأ با آگاهگری و نقد و افشاگری به جایی نمیرسد. بلکه مهمتر با عروج آلترناتیو کمونیستی و کارگری در مقابل آنها پاسخ میگیرد. با گفتن این مسئله، احتمالا دوباره گفته میشود، آرزوهای کمونیستی تان را تکرار میکنید. من تاکید میکنم، این تکرار آرزوهای خوب ما نیست. این ضرورت عینی است. اگر این اتفاق نیفتد، اگر آلترناتیو کمونیستی کارگری و لاجرم رهبری رادیکال سوسیالیستی عروج نکند، تکرار تلخ تراژدی سال ۵۷ را شاهد خواهیم بود. آیا امکان به صحنه آمدن قدرتمند این آلترناتیو وجود دارد؟ من فکر میکنم هست، چون در وهله اول نیروی فعاله آن یعنی جنبش کارگری و جنبش آزادی زن، جنبش نسل جوان و آزادیخواه، نیروهای چپ و کمونیست متکی به مبارزه پرپیچ و خم چهاردهه در صحنه هستند. ماحصل کارکرد مبارزاتی جنبش کارگری و جنبشهای رادیکال فعال و نیروهای چپ و کمونیست در جنبش سرنگونی و خیزش انقلابی چهار ماهه اخیر تجسم جدی پیدا کرده است. در صف آلترناتیو کارگری و کمونیستی، برنامه و استراتژی مدون و تحزب و تشکل و سازمان و تجارب غنی مبارزات انقلابی با هر درجه از محدودیت وجود دارد. یعنی سابقه قابل دفاع و مثبتی که نقطه مقابل سابقه و تجربه سیاه کل جریانات راست و ارتجاعی است. صدها و شاید هزاران رهبر و فعال کارگری و کمونیست و اجتماعی با تجربه مبارزه سیاسی و نظامی و زندان رفته و سازنده اعتصاب و اعتراض و نبرد انقلابی حضور دارند، که صلاحیت و شایستگی به دست گرفتن مقدرات جامعه و هدایت آن در راستای تحقق آزادی و برابری و رفاه و سعادت را دارند. اما به شرطی که رهبران و پیشروان و تحزب و تشکل این صف بخواهند در قامت آلترناتیو و رهبری جامعه قد علم کنند. اولین مشکل اینست که سازندگان و رهبران و فعالین و نیروهای چپ و کمونیست این صف هنوز به اندازه کافی، مدعی و خواهان تصرف قدرت سیاسی نیستند و موقعیت خود را دست کم میگیرند و نمیخواهند بازیگر درجه اول صحنه سیاسی باشند. اما در صف مقابل در قطب راست، از رضا پهلوی نمادشان، که سراسر عمرش مفتخوری و انگل زیستن و آرزویش به زعم خودش "پس گرفتن حکومت سلطنتی و استبدادی سرکوبگر و استثمارگر خاندانی" از جمهوری اسلامی "غاصب تاج و تخت پدری" است، تا عنصر نان به نرخ روز خور چند سال قبل محجبه و همدست جمهوری اسلامی، تا هنرپیشه و فوتبالیست بیگانه با درد و رنج مردم، به ضرب مهندسی افکار رسانه های بورژوایی قرار است به نام "سیاستمدار و بازیگرسیاسی" در صحنه باشند و گویا مقدرات آینده جامعه بعد از جمهوری اسلامی به دست آنها تعیین شود. در این نمایش وارونه، گویا رهبران و پیشروان کارگری سازنده هزاران اعتصاب و اعتراض کارگری و زندان رفته و شکنجه دیده، نسلی از فعالین آگاه و سوسیالیست جنبش زنان و معلمان و نسل جوان دانشگاه و محله و سازنده اعتراضات توده ای، سازندگان شرایط انقلابی حاضر چشم به "ائتلاف بازی و رهبرسازی بی پایه شاهزاده" و حواریون و بیعت کنندگان آن بدوزند. در مقابل این معرکه گیری مضحک موظفیم آلترناتیو کارگری و سوسیالیستی، متکی به سابقه و پیشینه درخشان مبارزاتی و تحزب کمونیستی و تعداد بیشماری از رهبران و فعالین کارگری و کمونیست را به صحنه بکشیم. این ماتریال و ظرفیت موجود است. کمونیسم کارگری و حزب ما بخش موثر و مهم تلاش برای عروج رهبری رادیکال و سوسیالیستی در جنبش سرنگونی و خروش انقلابی جاری، تا ساقط کردن کامل جمهوری اسلامی و نظم سرمایه در ایران است. ما در این مسیر گام برمیداریم. در این راستا خطاب به کارگران آگاه و سوسیالیست و فعالین کمونیست در جامعه و جنبشهای اجتماعی رادیکال و حضار در این سمینار میگویم، دوره دست کم گرفتن جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی رادیکال و تحزب کمونیستی و آلترناتیو کارگری و سوسیالیستی خیلی وقت است که بسرآمده است. فرصت را دریابیم و برای ایفای نقش رهبری کارگری و کمونیستی در این تحولات سرنوشت ساز با تمام توان بکوشیم.