سامی روشن(ع.روشن توده): نکاتی در ارتباط با خیزش انقلابی اخیر!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

بعداز ج.اسلامی چه خواهد شد: فاکتها بیانگر این واقعیت هستند که سقوط جمهور اسلامی محتمل تر شده است. آنچه که میتواند این پروسه تاریخی را به سر انجام قطعی برساند، همبستگی وشرکت عملی بیشتر مردم در روند تکامل یافته تر خیزش و اعتراضات آنهاست. ساده اندیشی محض است چنانچه کسی یا جریانی بر این باور باشد که سقوط ج.ا تنها از طریق تظاهرات یا اعتصابات ، امکان پذیر خواهد بود. نیازی به توضیح ندارد این جانوران حاکم بر جامعه وسرنوشت آن به سادگی دست از سر مردم ایران برنخواهند داشت.

با اعتراض وتظاهرات وحتی اعتصابات وسیع کار آنها هنوز خاتمه یافته نیست. آنها با صراحت اعلام کرده اند که با رفتنشان سرزمین سوخته تحویل خواهند داد، وجائی برای رقصیدن جوانان در کوچه ها باقی نخواهند گذاشت. بر این باورم که تنها در تداوم این جنبش اعتراضی وتکامل آن به یک قیام قهرامیز مسلحانه میتوان پیروزی نهائی وبزیر کشیدن آنها را از اریکه قدرت متصور شد. این چنین افق و دورنمائی در تقابل با گفتمان عبور مسالمت امیز از ج.ا توسط بعضی از نیروهای اپوزسیون ، باید به استراتژی غالب بر تمام ویا اکثریت هرچه بیشتری دست اندرکاران عملی ورهبران در محل ودر داخل ایران تبدیل گردیده باشد. تا فراهم گشتن چنین تناسب قوا و شرایطی ضمن استمراراعتراضات از خوش باوریهای ساده لوحانه واقدامات نسنجیده وحساب نشده که منجر به تلفات وخسارات بیشتر میگردد،باید آگاهانه پرهیز نمود.
خیزش شجاعانه وشکوهمند نسل جوان با شرکت پیشتازانه وپیشروانه زنان خود حکایت ازآینده نوید بخشی برای جامعه ما دارد.اما سوال این است آیا این تهورشورانگیز و ومرگ را به سخره گرفتن از جانب این نسل عاصی از حاکمان جهل وخرافه میتواند کافی باشد، تا از تکرار تاریخ در بهدر رفتن این فداکاریها جلوگیری شود. در امتداد تاریکی شب سحر خواهد شد اما باید تلاش نمود که این سحر آمال وارزوهای بشردوستانه این جنبش عدالت خواهانه را همراه وبدنبال خود داشته باشد. به عبارت دیگر آلترناتیو وضع موجود در آینده باید در خدمت این اهداف انسانی قرار بگیرد
آلترناتیوها !
آلترناتیوهای گوناگون ومتفاوتی برای آینده ایران بعداز سقوط ج.ا در حال شکل گیری ومطرح گشتن هستند. در بطن چنین شرایطی جریانات اپوزسیون از چپ تا راست از محافظه‌کار تا میانه رو از ارتجاعی ومذهبی تا سکولار وغیره.... همه در تدارک وجمع آوری نیرو برای جا انداختن آلترناتیو خود برای آینده ایران هستند. مردم ایران وهر شهروند این کشور باید در این مسیر انتخاب خود را کرده باشد. بطور قطع برای بسیاری چنین انتخابی کاری آسان نیست. بویژه هنگامیکه جریانات موجود که در موقعیت اپوزیسیون قرار دارند آنچه که میگویند وادعایش را میکنند، در بسیاری موارد با آنچه در عمل انجام خواهند داد همان نخواهد بود.
تجارب تا کنونی مردم ایران در ارتباط با آلترناتیوسازی جریانات اپوزسیون به هیجوجه مثبت نبوده و نیست در شرایط فعلی هیچ آلترناتیوی از مقبولیت عمومی برخوردار نیست. خیزش انقلابی اخیر در ایران ظاهرا وتا کنون اعتنا چندانی به آنها ندارد ومستقل عمل میکند. جریان اپوزسیون موجود چه چپ وچه راست قدرت سازماندهی وجمع آوری واتحاد مردم را ندارد وحتی میتوان گفت به نوعی سیاستهایشان مانع چنین اتحادی است. آنچه در یک نگاه ساده میتوان مشاهده نمود این است که این خیزش انقلابی از اپوزسیون موجود عبور کرده وجلوتر است. تحولات آینده چه تغییری را درموقعیت این اپوزسیون ومسیر پیش پای مردم خواهد گذاشت باید منتظر شد ودید؛ آیا خیزش اخیر وتکامل آن در یک پروسه به یک انقلاب واقعی میتواند یک آلترناتیو معتبر وتوده گیر را از درون ودر داخل به جامعه با رهبران لایق ،توانا و شایسته معرفی کند.
مدعیان رهبری !
کم نیستند کسانی یا جریاناتی امروزکه بیشتر در خارج از ایران حضور دارند در قالب رهبری این اعتراضات اجتماعی ظاهر میشوند وبدون اینکه حتی از دور دستی بر روی آتش داشته باشند فرمان چپ وراست دادن به مردم میدهند. بدون کمترین تواضعی از آنها میخواهند که چ بکنند یا چ نکنند. اینها دو دسته هستند دسته اول آنهایی هستند که در خلوت خود عبای رهبری را به تن کرده دن کشیت وار شمشیر در هوا میچرخانند ودستور حمله میدهند واز جوانان میخواهند که هر چه زودتر کار را یکسره کنندو تکلیف دیکتاتور حاکم را روشن وشر آنرا از بالای سر مردم بردارند. بدون اینکه ارزیابی درستی از تناسب قوا در شرایط کنونی داشته باشند ویا کوچکترین احساس مسئولیتی در قبال گفته ها ی خود یا قبول نتیجه وعواقب آنرا به عهده بگیرند.آنها از درک این واقعیت عاجز هستند که رهبران واقعی وعملی در میدان جنگ در داخل بسیار آگاهتر وفهیم تر هستند ودر بیشتر موارد وقف چندانی به این نوع آدمها وجریانات وفرمایشاتشان نمی دهند وآنها را نادید ونشنیده میگیرند. آنها خوب میدانند این نوع واکنشها از جانب این نوع افراد وجریانات از کجا نشأت میگیرد. رهبران واقعی وعملی در داخل خود بهتر از هر کسی میدانند که اگر لازم شد چه وقت وکجا وچگونه نیروی دشمن را به چالش بکشند. دسته دوم افراد وجریاناتی هستند که با توصیه های محافظه کارانه ومماشات جویانه وحتی بعضا تسلیم طلبانه از جوانان میخواهند اعتراضاتشان مدنی باشد والگوی گاندی را پیش پای آنها میگذارند. بنظر میرسداین نوع افراد واحزاب خشونتها وجنایات رژیم را به پای معترضین به حساب میاورند. چنین آدمها وجریاناتی یاهیچ شناخت واقعی از ج.ا ندارند. یا اگر دارند خواهان سرنگونی تمامیت رژیم با همه ابزارهای سرکوب آن نیستند. دست به دست شدن قدرت از طریق رفراندم، کودتاه ویا هرشکل دیگری از مماشات منافعشان را بهتر تضمین میکند. جریان راست بویژه طیف طرفدار رژیم سابق ازاین دسته هستند. کشورهای غربی در پروسه ناامید شدن از ج.اسلامی هم بیشتر از آنها واز این نوع سیاست ها حمایت میکنند. باید در مقابل رهبر تراشی آنها ودر مجموع با مدعیان رهبری قلابی در خارج ایستاد و با چنین ترفندهائی بشدت مقابله نمود.
موقعیت چپ وآلترناتیو سوسیالیستی
یادآوری این نکته لازم است که جریان چپ در مقطع انقلاب ۱۳۵۷از جایگاه وموقعیت بسیار قوی برخوردار بود یکی از نیروهای اصلی میدان مبارزه ودر بزیرکشیدن دیکتاتوری حاکم بر جامعه اگر نگویم نقش تعیین کننده اما بسیارمهمی ایفا نمود. اما بدلیل سیاستهای نادرست حاکم بر آن (بیشتر از همه توهم ودنباله روی از جریان اسلام سیاسی ) نتوانست در شکل گیری امرحاکمیت به همان اندازه از موقعیتی که پیدا کرده بود بهره ببرد. در نهایت قربانی سیاستهای غلط ونادرست خود گردید. ودر پروسه ای طولانی با دادن تلفات بسیار زیادی توسط حاکمان جدید قلع وقم گردید.
امروز با توجه به تحولاتی که چپ طی چند دهه اخیر از سر گذرانده وبویژه پراکندگی وانشعاب وتشتت فراوانی که در صفوف آن ایجاد شده وتغیراتی که در سطح جهانی در موقعیت جریان چپ پیش آمده ،ممکن است آن جایگاه قبلی خود را نداشته باشد. با وجود این تا آنجا که به داخل ایران بر میگردد. کماکان یکی از نیروها وآلترناتیوهای مطرح در جامعه است. شکی در این نیست که نفوذ واعتبا رچپ در جامعه الزاما با نفوذ واعتبار سازمانها واحزاب موجود که چپ را نمایندگی میکنند مترادف ویکسان نیست.
بدون تردید جریان چپ از لحاظ شفافیت نظری وتئوریک وحتی برنامه ای از روشنبینی بیشتری در قیاس با گذشته وسال ۱۳۵۷برخوردار است. به همین دلیل پنداشته میشود که این مسئله موجب میشود که با استقبال ومقبولیت بیشتری روبروگردد. این مسئله قطعأ بی تاثیر نیست. اما باید به صراحت گفت این به هیچوجه تعیین کننده نخواهد بود. مردم در انتخاب آلترناتیو خود در درجه اول دنبال کسی یا جریانی نمی افتند که حرف خوب میزند یا دارای برنامه بهتری است. تجربه نشان داده است که سیاست وعمل انقلابی در میدان مبارزه ورودروئی با دشمن وجلب اعتماد به جریانات سیاسی وحتی افراد در اعمال وپراکتیک روزانه ومتعهد بودن آنها در پروسه انقلاب آن فاکتور تعیین کننده تری است که بیشترین نیرو را گرد خواهد آورد
گرچه آلترناتیو سوسیالیسم واقعی امروز هنوز در میان مردم بسیاری از کشورهای جهان به امری غیر ممکن وغیرعملی تداعی واز دید آنها بیشتر ذهنی وخیالی بنظر میرسد. ولی در ایران علیرغم اینکه برداشتهای متفاوتی که از آن میشود، اما به مفهوم عدالت اجتماعی از یک بار مثبت تری برخوردار است. واین میتواند نقطه قدرت اتکا بزرگی محسوب شود. با وجود همه اینها در شرایط کنونی بنظر میرسد که جریان چپ مدافع آرمان سوسیالیسم در سطح سراسری هنوزاز نیرو قدرت کافی برای تغیرات ریشه ای وساختاری برخوردار نیست و به تنهائی نمیتواند در آینده قدرت اداره جامعه را در دست داشته باشد. طبیعی است که جریان چپ باید ضمن تلاش مستمر برای تحقق چنین امری در عین حال اگر موفق به جایگزینی نظام موجود نگردید. آمادگی این را داشته باشد که با هماهنگی وهمکاری دیگر جریانات مترقی وسکولار ایجاد یک حاکمیت مردمی ودموکراتیک را چه از طریق سیستم شورائی یا پارلمانی به امر خود بداند دستیازی به یک جامعه آزاد ودموکراتیک که در آن شهروندان از یک زندگی بهتر وبا رفاه بیشتر برخوردار باشند میتواند بهترین زمینه را برای پیشروی در ایجاد واستقرار یک آلترناتیو سوسیالیستی در آینده فراهم کند

جایگاه کردستان در تحولات اخیر
"کردستان چشم چراغ ایران" شعاری است که در بعضی از اعتراضات شنیده میشود تا چه اندازه این شعار جایگاه کردستان در میان مردم ایران را بطور واقعی منعکس میکند هنوز بطور کامل ودقیق معلوم نیست با وجود این شکی در این وجود ندارد که موقعیت کردستان ومبارزه ومقاومت مردم این دیار وایستادگی آنهادر گذشته واز ابتدای روی کارآمدن رژیم جنایتکار ج.اسلامی و تداوم این مبارزه وبویژه پیشتازی آنها در شرایط کنونی وجهه واعتبار مردم کردستان را صد چندان کرده است.
آینده ایران بعداز ج.اسلامی چه مسیری را طی خواهد کرد برای هیچ کسی هنوز معلوم نیست.قطعأ چه نوع حکومتی سکان قدرت را در دست میگرد مسیرو آینده کردستان را هم رقم خواهد زد. چنانچه همبستگی بی نظیر کنونی منجر به روی کار آمدن یک حکومت مترقی سکولار و دموکرات شود. میتوان به رسیدن خواستهای مردم کردستان در چهار چوب کشور ایران خوش بین بود. ومردم کردستان حق حاکمیت واداره این منطقه را در دست خود خواهند گرفت. البته چنین امری هنگامی عملی خواهد شد که قبل از هرچیز دیگر به اشغال نظامی کردستان خاتمه داده شود وجواب مطالبات وخواستهای مردم کردستان به میلیتاریسم ختم نشود.
"حق تعیین سرنوشت "یکی از مطالبات اصلی مردم کردستان در گذشته وبویژه درچندین دهه اخیر بوده است. معنی عملی چنین خواستی این است که چنانچه حکومت آینده ایران کماکأ مثل حکومتهای سابق دیکتاتور وغیر دموکراتیک باشد وهمزیستی مردم کردستان را با زیرپا گذاشتن خواستهایشان با سایر مردم ساکن ایران غیر عملی وغیر ممکن نماید، در چنین شرایطی حق طبیعی وبدون چون وچرای مردم کردستان است که کشور مستقل خود را تشکیل بدهند واز اتهامات واهی ونخ نمای تجزیه طلبی هم اباهی نخواهند داشت
چپ در کردستان از یک موقعیت اجتماعی قوی به نسبت سایر مناطق ایران بر خوردار است. چنین موقعيتي شرایط را برای رسیدن مردم کردستان بخصوص جوانان وزنان ودیگر اقشار زحمتکش به خواستهای مشروع وعادلانه آنها فراهم تر میکند. باید برای تقویت هر چه بیشتر این چپ اجتماعی در کردستان تلاش نمود.
۱۰/۱۱/۲۰۲۲