فقط فعال سیاسی نبود. رهبر بود. لیدر بود!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

توماج فقط یک مخالف سیاسی نظام نیود. چون محیط سیاسی ما عادت به کلیشه فعال سیاسی سینیور و قدیمی دارد، حتی متوجه ظرفیتهای لیدری توماج نشد. توماج را نمیشود تقلیل داد به یک رپر. دشمنش در صدا و سیما میگوید «لیدر اغتشاشات» بود. منظورشان لیدر انقلاب است. بله توماج یکی از لیدرهای انقلاب اخیر است. در کف خیابانهای آن جامعه هم الان هزاران توماج مشغول جابجا کردن این غول عظیم سیاسی با تدبیر و جانفشانی هستند. توماج به آنها چهره داد تا ما بتوانیم تصورشان کنیم.

ترانه هایی که میخواند هر کدامش فلسفه بود. سیاست بود. مانیفستاسیون بود. نقشی که توماج در شکست الهه هیکس و لابیهای جمهوری اسلامی و نایاک داشت غیر قابل چشم پوشی است. از صد تا حزب کارش کارسازتر بود. الهه هیکس و شبکه نایاک را توی سوراخ موش کرد. شهاب حسینی را رسوا کرد. ترانه سوراخ موش توماج به این خاطر ماندگار شد که با صلابت، تیزی، حکم آبان را به نظام و پایه خارجی اش دیکته کرد.
توماج اولین کسی بود که ترانه ای ناظر بر موقعیت طبقه کارگر با این عمق و معنا خواند. فقر و تهیدستی کارگران و چپاول و غارت مفتخوران را هوشمندانه هویدا کرد. توماج خودش جزو همین محیط و جامعه کارگری بود.
توماج سازمانده بود. دور خودش جوانهایی را که خواهان مبارزه بودند متحد کرده بود. توماج تک تیرانداز نبود. سازماندهنده بود. مبتکر روش جدیدی از فعالیت سیاسی در ایران بود که متکی به محیط اجتماعی خودش، در عین فعالیت علنی و تحقیر جمهوری اسلامی در عین حال در داخل کشور مانده و زندگی میکرد. نه یک روز و دو روز بلکه نزدیک به دو سال.
توماج کیفیت رهبری سیاسی داشت. همه جوره خودش را آماده ایفای این نقش کرده بود. راستش پدیده توماج برای محیط سیاسی ما که دارای یک دو قطبی روشنفکرانه طبقات راحت طلب جامعه است پدیده یونیک و بی نظیری است. دو قطبی اینکه یک عده خودشان را لیدر ژنتیکی میدانند بدون اینکه ذره ای زحمت بکشند یا حتی توان بسیج اجتماعی مردم را داشته باشند. نه فهم و سواد و عمق فکری این کار را دارند. یک عده دیگر بر عکس دسته اولی، از زیرش در میروند، چون سخت است. یکی سیاسی نیست. یکی تا پریروز شاهزاده خطابش میکردند الان از زور موقر بودن هیچ کاره است و نمیخواهد هیچگونه مسئولیتی بر عهده بگیرد.
توماج اصلن مثل این پدیده رایج نبود. از پایین جوشید با سوراخ موش و رپ کارگری وارد میدان شد، قدم به قدم رشد کرد و روی خودش هم کار کرد. توماج از مخاطراتی که لیدر شدن در داخل کشور دارد نترسید، شانه بالا نینداخت و پا پس نکشید، ماجراجویی هم نکرد. خودش را آماده کرد. توماج با ترانه هایش در حضور مردم خود را آماده میکرد. ترانه نقطه کور که چشمهایش را بسته در باره دستگیری و زندان است. آنقدر دقیق و سانتی متر به سانتی متر شکنجه و انفرادی و اعتراف را مرور میکند که قشنگ میفهمید دارد خودش را آماده میکند. میداند مسئولیت بزرگ و مخاطره آمیزی است. توماج حتی فکر این را کرده بود که صفحاتی را که دارد در صورت دستگیری به بازجوها واگذار نکند. تنظیمات رسانه هایی که خودش ساخته بود را با احتساب دستگیری به کسان دیگری داده بود که هم الان هم به اسم او مینویسند، خبر پخش میکنند. گزارش میدهند. متن چت هایی را که کرده وقتی نگاه میکنید، وصیتهایی که‌ کرده که چکار بکنند، در صورت عهده دار شدن صفحاتش چه اقدامی بکنند، میفهمید با یک آدم مسئول متعهد عمیق و اجتماعی و آینده نگر مواجهید. هنوز به زندان نرفته میگوید اگر من دستگیر شدم اخبار مبارزات مردم را بزن، کاری به دعواهای هیچ حزب و سازمان و دسته و گروهی نداشته باش. کار خودت را بکن! هدف ما سرنگونی نظام است!
توماج نمونه ای است از یک جنبش در نسل جوان کشور که تلاش میکند خودش سرنوشت انقلاب حاضر را به عهده بگیرد. از دریچه عملکرد و مبارزه توماج میتوانید بفهمید آن نسل چطوری تلاش میکند. چطوری خودش را آماده همه چیز کرده است. این انقلاب چهار تا دانش آموز هیجانزده نیست. این انقلاب جوانانی است که دارند سیاست را کلهم جور دیگری تعریف میکنند. لیدری را جور دیگری تعریف میکنند. نسلی که از داده های فعلی استفاده کرده ولی عبور هم کرده است. توماج در حال قدم زدن در این مسیر بود.
به اعتقاد من حتی زندانی شدنش هم نمونه است. امثال توماج و یا حسین رونقی میدانند کجا میروند. با کی سر و کار دارند. این افراد که هر دو سازمانده بودند، معنی دیگری برای حضور خودشان در زندان قائل هستند. درست است که مردم لطف میکنند و میگویند اعترافات پیش ما اصلن حساب نیست، اما کسی که خودش را در یک جایگاه بخصوصی گذاشته الان اعتراف نکردن برایش مهم است. بیخود نبود حسین رونقی پیام میداد به حکومت که بیا من اینجا نشستم. بیا من منتظر تو هستم! آدمی که وقتی تاریخ زندگی سیاسی اش را در زمان حضورش در زندان میخوانید می بینید گردنش را داغان کردند که اعتراف کند، نکرد! این جولیان آسانژ ایران است. معلوم است نمیرود اعتراف کند. با وجودیکه میداند مردم میبخشند. ولی این زندانی خودش دارد خشت به خشت یک جایگاه بسیار مطمئن سیاسی میسازد. جمهوری اسلامی از دست حسین رونقی به ذلت افتاد. توماج صالحی هم در همین کلاس است، منتهی با یک‌درافزوده در خیابان! توماج بود در لحظه ای که تاریخ صدایش زد. این تحول عظیمی که در ایران در شرف وقوع هست را فقط این بچه ها میتوانند جلو ببرند. توماج یک لیدر صالح متعهد و آگاه و جسور است. تا امروز جمهوری اسلامی موفق نشده دو ثانیه از توماج مستند بگیرد. با وجودیکه توماج میداند که این مستندات پیش ما هیچ است. جایگاه او در نزد ما هرگز تغییر نخواهد کرد. او جدال خودش را با حکومت در زندان هم ادامه میدهد!
لیدرهای انقلاب رهایی بخش ایران قابل تقدیر و گرمترین حمایتها هستند.
این عکس را توماج از خودش منتشر کرد در زمانی که مورد حمله اراذل و اوباش حکومت واقع شده بود. هنوز طوفان انقلابی اخیر آغاز نشده بود.

برگرفته از صفحه مهرنوش موسوی