ناصر بابامیری: کمپین راست پرو غربی در برلین آزمونی برای مصادره انقلاب آتی در ایرانست!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

بدنبال عروج اعتراضات سراسری در ایران و تبدیل شدن به یک خیزش انقلابی؛ بدنبال اینکه مردم بپاخاسته در صدها شهر میادین و خیابانهای اصلی شهر را تصرف کردند؛ بدنبال اینکه این خیزش نشان داد بر بخش زیادی از کاستیها موجود در خیزشهای گذشته فائق آمده، و دارای ادامه کاریست؛ بدنبال اینکه این خیزش نشان داد از یک انسجام بهتری نسبت به گذشته در تعرض به دشمن برخوردارست، و خصوصا با ایجاد کمیته محلات شهرها نقش تعیین کننده رهبری و سازمانیابی در امر مبارزات در اولویت پیشرویش می باشد، ولو هنوز تماما فراگیر نیست؛

بدنبال اینکه در گوشه و کنار ایران روز به روز اقشار فرو دست جامعه و خصوصا کارگران نیز به این خیزش جلب و ملحق شدند و افق انقلاب را پیش رو ترسیم کردند و طی شعارهایشان گفتند: «ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم» و «تا انقلاب نکردیم به خانه برنگردیم» پاسخ کوبنده به همه طیفهای ضد انقلاب در داخل و خارج کشور دادند؛ بدنبال اینکه کشتارهای صدها نفری و هزاران زخمی و گروگان گیریها نتوانست مبارزه را به عقب نشینی وادارد، و به خون کشیدن شهرها و دانشگاهها هم وقفه ای در عزم مردم بپاخاسته ایجاد نکرد؛ بدنبال اینکه نیروهای سرکوبگر ماشین دولتی بشدت فرسوده و بی افق از رویارویی با نیروی بپاخسته در اکثر شهرها به ریزش کردن افتادند؛ بدنبال اینکه نیروی راست پرو غربی خطر وقوع انقلاب را جدی یافت، به مدد تمام امکانات دول غربی این آلترناتیو راست پرو غربی به تکاپو افتاد، دستاوردهای تا کنونی این جنبش را با کمپین های خود تحت عناوین پر طمطراقی نظیر «دفاع از مبارزات مردم ایران» به هزیمت ببرد، و مهر خود را بر آن بکوبد. تاریخا هم دول سرمایه داری عموما هر جا انقلابی در شرف وقوع بوده باشد، تمام زور خود را زده اند، تا آنرا یا به بیراه ببرند، و یا تماما مصادره کنند. میان کمپین های راست پرو غربی آکسیون 22 اکتبر در برلین با حمایت دولت آلمان و گردانندگان آن اعم از سلطنت طلبان و پان ایرانیست و ناسیونالیستهای ایرانی و اعوان و انصارش در خدمت چنین امری سازمانیافته است. آژیتاتورها از سلطنتی تا فرشگرد، مشروطه خواه تا پان ایرانیست و ناسیونالیست همه طی پروپاگنده چند روزه علیه کمونیزم و نیروهای چپ هجمه ای از هتاکی و لیچارگویی پرتاب نموده اند که که تنها برازنده خودشانست و معرفی جایگاه واقعیشان در آینده تحولات ایران می‌باشد! جامعه ایران علی الخصوص طی این خیزشها نشان داده این تحجر طیف راست را بر نمی تابند!
اما در برابر موانع راست بر سر راه انقلاب آتی ایران، دو فاکتور یا نیروی تعیین کننده تر وجود دارند که می توانند نقش دورانسازی در پیشروی رو به عروج انقلابی ایفاء و آینده رهایی از قید و بند هر گونه انقیاد و بردگی را تضمین کنند. نخست نیروی ده ها میلیونی کارگران و فرودستان جامعه، ثانیا صف کمونیستها و آزادیخواهان و برابری طلبان خارج از کشور که هر دو هیچ نفعی نه در بقای رژیم کنونی ایران و نه ابقای رژیمهای همجنس آن اعم از معمم یا بی معمم در آتی پس از بزیر کشیدن این رژیم دارند. کمااینکه طی سالهای اخیر چه در جنبشهای پیشرو و چه در خیزشهای توده ای بارها طی شعار استراتژیک: «نه شیخ نه شاه، نه ملا قدرت بدست شورا» افق حکومت آتی خویش را ترسیم کرده اند. این نیروی عظیم اجتماعی تا کنون هم در سوخت و ساز این خیزش انقلابی کم و بیش مشارکت یافته است. اینکه هنوز در مقیاس ده ها میلیونی و به عنوان یک طبقه ابراز وجود نکرده تا بتواند ماشین دولتی را کم هزینه تر به زانو درآورد، انتظاریست منطقی از این جنبش عظیم. طبقه کارگر ایران هم بمثابه یک طبقه بارها خود اذعان داشته هنوز برغم همه جانفشانیهای خود و خانواده هایشان و برغم دستاوردهای درخشان اعم از تجربه ارزشمند ایجاد مجمع عمومی و شوراهای منطقه ای هنوز نتوانسته اند به دلایل روشن اعم از موانع عینی و ذهنی به چنان تشکل مستقل سراسری مجهز گردند که نقش دورانساز خود را سریعا ایفاء کنند. اما خود این موانع ذهنی و عینی از نظر آنها باندازه خود خیزشها واقعیست و باید برای عبور از آن در هر دو مصاف مبارزه کنند، و این سد را که مانع بزرگی بر سر راه پیشبرد امر انقلاب است از میان بردارند.
نیروی دیگر ظرفیت و پتانسیل ما کمونیستها و آزادیخواهان و برابری طلبها در خارج از کشور است. برخلاف نیروی راست که به لحاظ سیاسی بشدت بی برنامه، بی افق و سرخورده، در رکاب کشورهای سرمایه داری غرب چشم به قدرت سیاسی دوخته اند، کمونیستها دارای برنامه و افق روشن هستند، اما هنوز بدلیل پراکندگی، که خوره جانمان شده، نیروی نشده ایم، که در این مصافهای تاریخی بتوانیم به ابتکاراتی دست بزنیم که به امر اعتلای انقلابی یاری قابل ملاحظه ای برساند. از فرصتهای از دست رفته در دو خیزش دی ماه 96 و آبانماه 98 که بگذریم، در این خیزش انقلابی کنونی که یک ماه بیشتر است در حال پیشروی است، ما می توانستیم در دو عرصه مشخص ظرفیتها و توانهایمان را به مصاف بیاوریم. نخست کمونیستها و صف آزادیخواهی و برابری طلبی اعم از متحزب و نامتحزب علنا و رسما اعلام کنند تشکیلات و سمپتهایشان در داخل الزامیست از همیشه بیشتر صفوفشان را با کار مشترک اعم از کار عملی و ترویجی برای ایجاد کمیته، شورا ...تا حضور و مشارکت در خیزش انقلابی را فشرده و فشرده تر کنند بدون اینکه ضریب امنیتیشان پائین بیاید! رفتن قاطعانه پای این سطح از کار مشترک نه تنها صفوف آنها را در برابر دشمنان رنگاورنگ انقلاب، متحد و یکپارچه تر میکند بلکه سطح دوم کار کمونیستها در خارج کشور را نیز عینیت بیشتری می بخشد. کمونیستها و صف آزادیخواه و برابری طلب در خارج از کشور نیز وقتی هر چه در اخلاص دارند برای پیشروی در مبارزه مردم در طبق میگذارند، یقینا اینجا هم نقطه عزیمتش باید کار مشترک با کیفیفت و کمیت بمراتب قدرتمندتر از گذشته باشد. کمپینهایی که تابعی از پیشرویهای انقلابی در جامعه باشد. بطور کنکرت بگویم ما اگر هفته اول و دوم هنوز دست به ابتکار عمل ایجاد کمپینهای هزاران نفری کمونیستها و صف آزادیخواهی و برابری طلبی نزده بودیم، و تنها به آکسیونهای چند ده نفره اکتفاء کردیم، اکنون دیگر تدوام مبارزه باید این امر مهم را برای همه ما روشن کرده باشد که این آکسیونها برغم اهمیتش برای این مقطع دیگر جوابگو نیستند. ما کمونیستها هنوز هم زمان داریم البته اگر دیر نکینم و بجنبیم. بجای اینکه در کمپین ده ها هزار نفری آلترناتیو راست که مدیا و همه امکانات دولت میزبان آکسیون را در اختیار دارد، متوهم در گوشه ای با حضور دویست تا سیصد نفر نیرو ظاهر شویم با توجیه "مشارکت بهترست تا عدم حضور"، هر چقدر هم پرچم و شعار رادیکال در دست داشته باشیم، میان ده ها هزار نفر گم میشویم و در بیان واقع ما را به پیاده نظام آنها تبدیل خواهد نمود، چرا نباید خودمان ابتکار عمل کمپینی را بدست بگیریم که این نوع کمپینها را به حاشیه براند. این عمل در گام نخست فراخوان به کار مشترک و هماهنگ را می طلبد. صفوف نیروهای کمونیست و آزادیخواه و برابری طلب، تمام توان حزبی، تشکیلاتی و فردی خود را روی این امر مهم بگذارند که کمپینهایی را سازمان بدهند که فراخور پیشرویهای جامعه در امر مبارزاتیشان باشد. بجای فراخوان برپائی آکسیون در چند شهر در یک کشور، و بجای فراخوان های مجزا در چندین کشور، کل این نیرو را به یک کشور یا دو کشور بطور همزمان فراخواند و کمپین را با نیروهای چند هزار نفری سازماندهی کنیم. حتما این ابتکار عمل هم نظیر هر اقدامی بدون موانع، محدودیت و مقاومت دولتی و حتی اشخاص انجام نمیگیرد، اما بنظرم میشود این محدودیتها و موانع را دور زد، اگر چنین حرکتی در دستور کار بگذاریم یقینا قابل تحقق است. در صورت تحق چنین کمپینهایی تازه راه برای ابتکارات و تاکتیک های فراخور پیشروی خیزش انقلابی در روزها و هفته های آتی بیشتر فراهم خواهد شد که اهداف کمپین چقدر منطبق است به اعتلای خیزش انقلابی. کمپین می تواند آغاز بکارش را فرضا با حضور هزاران نفری جلو پارلمان فرانسه یا آلمان استارت بزند و حدااقل خواستش این باشد لانه های جاسوسی رژیم که یکی از ستونهای بقای رژیم متوحش ایران طی بیش از چهار دهه هستند را ببندند و راه را باز بگذارند تا ما بتوانیم این جانیان را به دادگاه علنی بکشانیم.
یقینا حضور یکپارچه طبقه کارگر میلیونی و کمونیستها در داخل و بکار گرفتن همه ظرفیتهای ما صفوف کمونیستها و آزادیخواهان و برابری طلبان در خارج از ایران برای به زیر کشیدن این رژیم نیروی عظیمی است که نه تنها تکلیف این جدال سیاسی و طبقاتی سرنوشت ساز را روشن خواهد کرد بلکه ضامن آن نیز هست در فردای بعد از انقلاب به کمتر از آلترناتیو سوسیالیستی رضایت ندهیم.

پیش بسوی بفرجام رساندن پیروزمندانه انقلاب آتی
آزادی برابری حکومت کارگری
ناصر بابامیری