مظفر محمدی: وظایف کمونیست ها در جنبش انقلابی

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

سازمان، رهبری "رهبری محلی، شهری، کشوری": بیش از یک ماه از جنبش انقلابی و خیزش جوانان و در پیشاپیش آن زنان و دختران جوان با شعارهای انقلابی، می گذرد. تحولات امروز بر زمینه ی بیش از چهار دهه مبارزه برای بهبود شرایط کار و زندگی و آزادی و حفظ حرمت انسان و ازادی زن است که با شلاق، زندان، شکنجه و گلوله پاسخ داده شده است. یک بربریت تمام عیار در جامعه ای مدرن و متمدن و انساندوست و ازادیخواه به نام ایران. خواست تغییر و سرنگونی تنها راه باقیمانده جلو پای جامعه است. و ما امروز در آغاز این راهیم. آغاز پایان جمهوری اسلامی.

بیش از چهار دهه است کارخانه اولین سنگرهای طبقه کارگر علیه بیحقوقی، شلاق، اخراج و بیکاری و سرکوب است. از دی ماه ۹۶ و ابان ۹۸ تا به امروز خیابان به سنگر تعطیل ناپذیر اعتراض و جدال توده های مردم محروم و زخمی علیه مجرمین و حکام دزد و قاتل تبدیل شده است.
این سنگرها رها نمی شوند. این سنگرها خالی نمی شوند. این آغاز پایان یک نبرد طولانی و کارساز علیه رژیمی است که دست سرانش از خامنه ای و بیت رهبری تا پایین ترین عضو نظامی و مجلسی و قضایی و دولتیش تا ارنج به خون مردم آغشته است. شورش ها و خیزش های تاکنونی مراحل و در امتداد جنبش انقلابی برای سرنگونی است. این روند فاصله یا وقفه های کوتاه مدت و موقت داشته و دارد، اما خاتمه نمی یابد.

سازمان و رهبری

در جریان خیزش جوانان و مردم شهرهای ایران، دو اتفاق مهم افتاد که هر کدام در جایگاه خود از اهمیت زیادی برخوردار است:

یکی حرکت مردم تهران بسوی دانشگاه شریف زمانی که دانشجویان در محاصره نیروهای سرکوب قرار داشتند. دوم حرکت عظیم مردم تهران به طرف زندان اوین در حالی که جان زندانیان بر اثر توطئه از پیش طرح شده ی نظام ورشکسته اسلامی، در خطر بود. نفس خیزش مردم به طرف هدف معینی تاثیر مستقیمی برعملکرد نیروهای سرکوب دشمن دارد و به آنها می فهماند که دستشان در سرکوب بی محابا باز نیست.

اما ایا این دو حرکت می توانست اولی سرکوبگران را از دانشگاه شریف بیرون براند و دومی درب زندان اوین به روی زندانیان باز کند؟
آری این اتفاقات ممکن بود بیفتد و دلیل این که چنین نشد را باید در این واقعیت جست که هجوم مردم به طرف دانشگاه شریف و بعد زندان اوین هدفش روشن نبود. موج عظیمی از ماشین هایی که خیابان ها را پوشانده بود راه افتاده بود، شکی نیست هر تک نفری از این موج انسانی به نجات دانشجویان و زندانیان فکر می کرد. اما این تفکر و تصمیم فرد فرد به هدف و نقشه ی مشترک مردم تبدیل نشده بود. در حرکت مردم و تعیین هدف مشترک، ابهام و ناروشنی داشت. چنین ابهاماتی اساسا در غیاب سازمان و رهبری بوجود می آیند.
در آستانه ی دومین ماه جنبش انقلابی ایران، ما باید شاهد ایجاد سازمان و تامین رهبری در سطح کارخانه، دانشگاه، دبیرستان، شهر، محلات و کشور باشیم. طبقه کارگر باید به راس مبارزات جاری مردم ارتقا یابد. شوراهای کارگری بخش بخش کارگران، شورای هماهنگی اعتراضات و اعتصابات کارگری منطقه ای و سراسری، ابزارهای اعتراض و اعتصاب پیروزمند طبقه کارگر است.

بعلاوه شوراهای جوانان و مردم محلات، شورای هماهنگی مبارزات دانشجویی، شبکه زنان سوسیالیست و ایجاد سازمان توده ای زنان تحت هر نامی، ابزارهای دیگر پیروزی جنبش هستند.

تحقق چنین سازمان و رهبری ای می تواند:

۱- جنگ و گریز خیابانی و محله ای را به تظاهرات توده ای در شهرها تبدیل کند. در تهران پتانسیل حضور صدها هزار نفری وجود دارد و در شهرهای بزرگ ده ها هزار نفری که قابل سرکوب شدن نیست.
۲- اعتصاب سیاسی کارگران به دیگر بخش های صنایع گسترش پیدا کند. در میان این طبقه کارگران نفت و گاز و پتروشیمی ها و کارگران شرکت های اب و برق و حمل و نقل شهری تعیین کننده است.

با سازمان و رهبری و تاکتیک های مبارزاتی متناسب با توازن قوا، می توان رژیم را فلج کرد. مبارزه را کم درد و کم دردسر تر کرد و تا رسیدن به قیام سراسری هزینه زیادی نداد.
سازمان رهبری کننده ی سراسری و هر بخش جامعه مثل شوراهای هماهنگی کارگران، شوراهای زنان، شوراهای دانشجویی، شوراهای محلات و از این قبیل، دشمن را از هر طرف محاصره می کند و به حالت دفاعی مرگبار می اندازد. این شرایطی است که به سربازان، درجه داران و افسران جزء امکان انتخاب می دهد که پادگان ها را ترک کنند!
پیروزی جنبش انقلابی در گرو رفع موانع و محدودیتهای سازمان و رهبری محلی و سراسری است. رفع این موانع، جنبش را به یک انقلاب هدفمند تبدیل می کند که جرقه اش را زنان زدند. انقلاب اتی ایران به این معنا مهر زنان را برخود دارد. این بدان معنی نیست که وظایف این انقلاب بر دوش زنان و دختران جوان و مدارس است. پیوستن توده های زحمتکش محلات شهرها و اعتصابات سیاسی طبقه کارگر با سازمان و رهبری معین خود فشار و تمرکز سرکوب بر جوانان بویژه دختران انقلابی از بین می برد و توازن قوا را به نفع جنبش تماما تغییر می دهد.

تحقق استراتژی جنبش انقلابی ایران یعنی بزیر کشیدن نظام حاکم، به ابزارها و ملزوماتی نیاز دارد از جمله:

- اعتراض و تظاهرات توده ای با نیروی وسیع ده ها هزار و صدها هزار نفری در شهرهای کوچک و میلیونی در تهران، تکثیر و گسترش پیدا کند.
- اعتصابات کارگری با همبستگی و اتحاد و هماهنگی سراسری طبقه کارگر، پیوند کارخانه و خیابان را تامین کند.
- کارگران کمونیست، فعالین و رهبران اجتماعی پاپیش بگذارند و به سازماندهی کارخانه ای، محله ای، شهری و اجتماعی طبقه کارگر، دانشجویان، زنان، جوانان، دانش آموزان...، بپردازند. هر اندازه قدرت بسیج رهبران و سازمان های درون جنبش گسترده تر باشد، امنیت جنبش و محافظت از رهبرانش، بیشتر تامین است. در پیشروی جنبش با سازمان های کارگری و اجتماعی توده ای، رهبری سراسری تامین می شود.

- اشکال مختلف مبارزه، تجمع و اعتصاب سیاسی کارگری، تجمع، اعتراض و تظاهرات خیابانی، تصرف و کنترل محلات، تعطیلی شهر و اعتصاب عمومی سراسری، بیانیه های سیاسی...، همزمان و یکی پس از دیگری، به عمل در آیند. جبهه های نبرد به کارخانه، خیابان، محله، شهر، و کشور گسترش پیدا کنند.
این ها سنگرها و جبهه های نبرد طبقاتی و اجتماعی جنبش انقلابی در ایران است. خالی ماندن هر سنگر و جبهه ای گشودن راهی برای نفوذ دشمن به دیگر سنگرها و جبهه ها است. هیچ جبهه و سنگری را خالی نمی گذاریم!

پیروزی و دستاوردهای تا کنونی

تا کنون و در این مدت یک ماهه ی خیزش سراسری و اعتصاب و تظاهرات، پیروزی های عظیمی را به دست اوردیم که قابل بازگشت نیست. حجاب اهانت به زن سوزانده شد، گشت ارشاد به درک واصل شد، اتحاد و همبستگی سراسری تامین و هر گونه شائبه ی ملی و قومی و دینی و صنفی پس زده شد. تاکتیک های جنگ خیابان و جنگ روانی علیه دشمن را تمرین و تجربه کردیم. رهبران چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا وحشتزده و دنبال سوراخ موش می گردند. سراسیمگی و ترس از راس بیت خامنه ای تا آخرین عنصر دولت و مجلس و دستگاه قضایی و سرکوبگران نظامی و اطلاعاتی لباس شخصی، قابل مشاهده است. عنصر اراده ی بازگرداندن اختیار به انسان را به میدان آوردیم...
این ها دستاوردهای بزرگی هستند که جنبش ما تا کنون به دست آورده است. این ها پس گرفتنی نیستند. اتفاق افتاده و در تاریخ جنبش ما ثبت شده اند.
این دستاوردها باید پذیرفته شده، گرامی داشته شده و تثبیت شوند. یعنی در عمل به قوانین جنبش انقلابی معنی و تبدیل شوند.
با تصرف هر محله یا شهر ولو برای یک شبانه روز، انقلابیون باید به سازماندهی اتحاد مردم در شوراهایشان بپردازند. بعلاوه، قوانین مترقی و انقلابی خود را اعلام و به اجرا در آورند. این الگویی برای شهر و محلات سراسر ایران است. زمانی که محله یا شهر دست انقلابیون است دیگر نیازی به تظاهرات نیست. نیاز به این است که فعالین و رهبران جنبش در اطاق های فکر بنشینند و برنامه و قوانین خود را نوشته و به جامعه اعلام کنند. و مردم این قوانین را زندگی کنند.

صف حامیان جنبش از دوستان دروغین مردم جدا است

جنبش انقلابی جاری صف بندی و قطب بندی های سیاسی گسترده ای از دوستان دروغین مردم از طرفی و جنبش های رهایی زن، برابری طلبان و سوسیالیست ها و افکار عمومی بین المللی، بوجود آورده است.
بورژوازی در اپوزیسیون دوستان دروغین مردم اند. اپوزیسیون بورژوایی و ملی و قومی با جنبش سیاسی برای یک زندگی شایسته و یک دنیای آزاد و برابر برای آینده ایران بیگانه و ناخوانا است. این دسته از همین حالا دندان برای تداوم نظام سرمایه داری تیز کرده و هدف نهایی شان حفظ پایه های نظام برای نگه داشتن طناب استثمار بر گردن طبقه کارگر است.

دوستان و حامیان واقعی جنبش انقلابی ایران میلیون ها ایرانی در کشورهای جهان هستند که،

اولا، صف خود را از صف دوستان دروغین مردم جدا می کنند. پرچم پوسیده ی سلطنت و لچک به سران مجاهدینی و احزاب و جریانات قومی و مذهبی نمی توانند جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی کارگران و زنان و جوانان و زحمتکشان را نمایندگی کنند.

دوما، از دولتهای امریکا و غرب و شرق انتظار اقدام موثری نیستند. تحریم چند قاتل در ایران از جانب این کشورها شرم اور و به شوخی شبیه است.

دول بورژوایی در جهان از انقلاب کارگران و مردم می ترسند. همه ی آن ها ضد انقلاب هستند. ایرانیان خارج کشور روی پای خود می ایستند و به کارگران و مردم شرافتمند و انساندوست این کشورها متکی اند و آن ها را به همراهی خود فرا می خوانند. بیانیه همبستگی اتحادیه سراسری کارگران نفت و گاز در عراق با اعتصابات کارگران نفت ایران تنها یک نمونه است. شعله های آتشی که از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران روشن و در کشورهای مختلف جهان، فروزان است، نه تنها کار این نظام جهنمی را یکسره می کند بلکه شرش را از سر مردم خاورمیانه هم کوتاه می کند!

طبقه کارگر بدون تعارف و بدون ابهام به کل اپوزیسیون بورژوایی اعلام می کند که بر ویرانه های نظام سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی، کنگره سراسری شوراهای مردمی را بر پا می کند.
طبقه کارگر می گوید من سرنگون می کنم و خودم هم قدرت را دست میگیرم. طبقه کارگر وصی و نایب و وکیل نمی خواهد. قدرت سیاسی باید در دست کارگرها باشد. این را هر کارگری باید بداند. چرا که جامعه روی دوش کارگرها است. تنها با قدرت سیاسی در دست طبقه کارگر، مصیبت های بیشمار نظام نکبت بار سرمایه داری پایان می یابد.

زمان موج سواری تمام شده است. رهبر تراشی مافوق مردم ، توهین به شعور و منفعت طبقه کارگر و توده های عظیم زحمتکش است. سازماندهی قدرت از پایین و نظام شورایی و کنگره سراسری شوراهای مردم آب پاکی بر دست فرصت طلبان و روباه صفتان ضد طبقه کارگر و ضد انقلاب کارگری و ضد کمونیسم و جامعه سوسیالیستی ازاد و برابر ریخته است. حزب ما و کمونیست ها و سوسیالیست های صفوف طبقه کارگر و جنبش های اجتماعی موظفیم راه کم درد و کم دردسر انقلاب از پایین مردم را هموار و سازماندهی قدرت از پایین طبقه کارگر و مردم را تضمین کنیم.

شکل پیروزی جنبش

هدف هر جنگی کسب پیروزی است. هر مبارزه ای چشم به پیروزی معین دارد. هر اعتراضی برای وادار کردن دشمن به عقب نشینی است. از جمع شدن و کسب پیروزی های پشت سر هم پیروزی بزرگ تر و هدف نهایی حاصل می شود. شعاری که می گوید رژیم با خون میرود و خون ما اسلحه ما است، شهادت طلبی اسلامیه. خون ما اسلحه ما نیست. اسلحه ما اتحاد ما ، تشکل ما، رهبری ما، تاکتیک های متنوع مبارزه ما اعتصاب شهری و اعتصابات کارگری است. این ها اسلحه ما هستند.
با تامین سازمان و رهبری جنبش، وظیفه مهم دیگر این است که سازمان ها و فعالین و رهبری جنبش برنامه و شکل پیروزی این جنبش را تعریف کند. درست است که جنبش با هدف سرنگونی است و جوانان با این هدف به خیابان آمده اند. اما اولا طرح مطالبات فوری برای در منگنه قرار دادن رژیم هنوز معنی دارد. دوما، تعریف شکل پیروزی جنبش هم یک مساله محوری دیگر است. جنبش به برنامه و نقشه پیروزی خود نیاز دارد.

مطالبات فوری جنبش

- برچیدن کلیه نیروهای سرکوبگر "سپاه، بسیج، لباس شخصی ها، نیروی انتظامی..." ازهمه ی شهرها و شهرک ها. سران این نهاد مجرم اند و باید محاکمه و مجازات شوند.
- آزادی فوری و بدون قید و شرط زندانیان سیاسی و کلیه بازداشت شدگان خیزش سراسری جاری.
- لغو حجاب اجباری و هر گونه دخالت در زندگی مردم و محدود کردن ازادیهای فردی و اجتماعی

شکل نهایی پیروزی جنبش

اعلام قوانین دمکراتیک جامعه آزاد، مشعل راه پیشروی جنبش انقلابی جاری است.

کلیات این قوانین عبارتند از:

- آزادي بي قيد و شرط عقيده، بيان، مطبوعات، اجتماعات، تشکل، تحزب و اعتصاب.
- آزادي فوری کليه زندانيان سياسي.
- اعلام جدائي کامل مذهب از دولت و آموزش و پرورش
- لغو کليه قوانين و مقرراتي که منشاء مذهبي دارند. اعلام آزادي مذهب و بي مذهبي.
- اعلام برابري کامل و بي قيد و شرط زن و مرد در حقوق مدني و فردي. لغو کليه قوانين و مقرراتي که ناقض اين اصل است.
- اعلام برابري کامل حقوق همه شهروندان، صرفنظر از جنسيت، مذهب، مليت، نژاد و تابعيت.
- لغو مجازات اعدام.
- دسترسي همگاني بويژه تشکلهاي توده اي مردم و احزاب سياسي به رسانه هاي جمعي دولتي.
- تضمين بيمه بيکاري مکفي براي همه افراد آماده بکار بالاي ۱۶ سال. پرداخت بيمه بيکاري مکفي و ساير هزينه هاي ضروري به کليه کساني که به علل جسمي يا رواني توان اشتغال به کار ندارند.
- تسلیح عمومی مردم در ميليس هاي توده اي براي دفاع از آزادي و مقابله با تعرض هر نیرویی به آزادیها و حفوق مردم و هر سناریویی که به جامعه ی ازاد و برابر خون بپاشد.
- ارتش، نظامیان، پلیس مخفی و دیگر باندهای سرکوب منحل و اسلحه در دست مردم است.
- لغو تمام کمکهای مالی و نظامی به دسته های قومی و مذهبی منطقه.
- ارجاع مساله تعيين نظام حکومتي آلترناتیو و تهیه قانون اساسی به مجمع نمايندگان مستقيم مردم.

این برنامه و منشور حداقل خواستها و شکل پیروزی جنبش انقلابی جاری کارگران و زحمتکشان و زنان و جوانان ایران است. حمایت مردم آزاديخواه و جریانات سیاسی و اجتماعی از این قوانین، امری ضروری و به معنای پذیرفتن مسوولیت در ساختن جامعه ی ازاد و برابر و حفظ جامعه در مقابل دارو دسته های ارتجاعی و باند سیاسی اسلامی و قومی و عشیره ای است.
جنبش انقلابی مردم اعلام می کند که در اولین گام پیروزی کلیه این حقوق و آزادیها را به قوانین جامعه و زندگی مردم تبدیل و آن را به اجرا در می آورد. بعلاوه در پروسه ی پیشروی جنبش و توازن قوای معین هر اندازه از این قوانین در کارخانه، در یک محله ی آزاد، در دانشگاه و مدارس به قوانین زندگی مردم تبدیل می شوند. هر اندازه و هر زمان خیابان و محله و شهر دست ما است این قوانین اجرا می شوند. زمانی که محله دست ما است، یعنی محله امن است. یعنی دخالت در زندگی مردم، در پوشش زنان ممنوع و منفوره و حفظ حرمت کودکان تامین است. یعنی حجاب اجباری لغو است، خانواده ای شب گرسنه نمی خوابد، کودکی از گرسنگی یا مریضی از بی دارویی نمی میرد.

کارگران! جوانان، زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب!

زمانی که لشکر کار که اکثریت جامعه است علیه اقلیت سرمایه ی متکی به تفنگ هایش، بر خیزد، در اولین گام پیروزی خود، ازادی را که امروز در کارخانه و خیابان و دانشگاه و مدارس و صفوف زحمتکشان فریاد زده می شود، برای جنبش انقلابی و دمکراتیک جاری، به ارمغان خواهد آورد.

طبقه کارگر و کمونیسم اش نه تنها آزادی، بلکه برابری اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را برقرار خواهد کرد. چرا که ازادی واقعی و از جمله برابری زن و مرد در نظام طبقاتی نابرابر و حاکمیت سرمایه، مطلقا به دست نمی آید. رهایی زن در گرو رهایی طبقه کارگر و جامعه از کلیه مصائب و تبعیض ونابرابری های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. با حضور و رهبری طبقه کارگر در جنبش انقلابی و دمکراتیک، جنگ طبقاتی سراسری و سرنوشت ساز به معنای واقعی اغاز می شود.
طبقه کارگر نه تنها در مبارزه اقتصادی و طبقاتی علیه نظام سرمایه، بلکه در مبارزات سیاسی و اجتماعی برای آزادیهای دمکراتیک از جمله حقوق جهانشمول انسان، برابری زن و مرد، ازادی بی قید و شرط سیاسی، آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، مطبوعات، اجتماعات، تشکل، تحزب و اعتصاب...، نقش رهبری و تعیین کننده دارد.
حضور طبقه کارگر و کمونیسم اش در رهبری جنبش، آزادی واقعی و بی قید و شرط و برابری در همه ی عرصه های زندگی را در تاریخ ایران ثبت خواهد کرد. خاورمیانه، در انتظار این لحظه تاریخی است!

حزب و کمونیسم ما در کنار رهبران انقلابی و سوسیالیست کارگران و زنان انقلابی و زحمتکشان محروم و سازمان های رهبری کننده ی جنبش انقلابی برای سرنگونی، قرار دارد. کمونیسم ما در دل این جنبش نیروی برپایی "کنگره سراسری شوراهای مردمی" است. افق "حاکمیت کنگره سراسری شوراهای مردمی" به رهبری طبقه کارگر و کمونیسم و حزبش، استراتژی جنبش انقلابی جاری برای سرنگونی است. جنبشی که گام بعدیش برقراری سوسیالیسم وجامعه ی ازاد و برابر است.

ما فرصت طولانی و نامحدودی نداریم. جنبش انقلابی جاری فرصتی برای طبقه کارگر و کمونیسم اش است که نیروی سراسریش را جمع و جور و هماهنگ کند. شوراهای کارگران این طبقه را در راس جنبش قرار دهد و شوراهای مردم محلات و شهرها نیروی عظیم اجتماعی را به میدان آورد.

امروز روز اقدام کمونیست ها، کارگران سوسیالیست، زنان برابری طلب و دانشجویان آزایخواه و برابری طلب است. طیف گسترده ای از سازمان دهندگان و رهبرانی که ایده های تا کنون پخته شده شان را عملی می کنند. کمیته های کارخانه، دانشگاه، محلات و شهرها از ده ها کادر و رهبر عملی و فعال کارگری و زن و مرد کمونیست و ازادیخواه و برابری طلب سازمان می یابند.

ما سر راست و مستقیم خطاب به کمونیست های طبقه کارگر و جامعه اعلام می کنیم که رفقا!
کمیته های کمونیستی کارخانه را تشکیل دهید، سازمان های حزب را برای تبدیل شدن به یک حزب توده ای کارگران ایجاد کنید. پرچم برنامه یک دنیای بهتر را بر فراز جامعه به اهتزار در آورید!

زنده باد جنبش آزادی زن
آزادی، برابری، حکومت کارگری

مظفر محمدی: به معلمان مبارز کشور

دوستان!

من هم مثل امروز شما در هنرستان صنعتی و دبیرستان های سنندج معلم بودم و یکی از بنیانگزاران کانون معلمان شهر که از نظر ساواک "سازمان امنیت رژیم شاه" ممنوع و غیرقانونی بود. قبل از این که به موضوع اصلی صحبتم با شما بپردازم، بگذارید یک تجربه برایتان بازگو کنم:

چند ماه قبل از قیام بهمن ۵۷ ایران، یک روز صبح معاون مدرسه پیش من آمد و گفت شنیده که یکی از دانش اموزان دوره دوم دبیرستان با کلت کمری به مدرسه آمده و ما جرات نکردیم برویم و اسلحه را از او بگیریم و ترسیدیم ازاسلحه اش استفاده کند. معاون گفت مدیر مدرسه از او خواسته است که به ساواک زنگ بزند.
دستش را گرفتم و به دفتر مدیر مدرسه رفتیم و از او پرسیدم تو چنین حرفی را زدی؟ و خاطرنشان کردم که شایعاتی در مورد همکاری تو با ساواک وجود دارد. ولی من مدرکی دال بر این مساله ندارم. اما اگر تو این کار را بکنی و پای پلیس رژیم را به مدرسه بکشانی این مدرکی علیه تو خواهد بود. بنا بر این اینکار را نکن و حیثیت و حرمتت را نه تنها در این مدرسه بلکه در اموزش و پرورش وجامعه تباه نکن...
احساس شرم را در چشمان مدیر خواندم و مطمئن شدم او این کار را نمی کند. به او گفتم من میروم و مساله ان اسلحه را حل میکنم.

با معاون رفتیم و از دبیر کلاس آن دانش آموز خواهش کردیم او را پیش ما بفرستد. دانش آموزی که کلت را داشت بیرون امد. بهش گفتم کلتت را بده. تو باید بدانی که اسلحه آوردن به مدرسه بخاطر امنیت بچه ها جرمه و ممنوعه. قبل از این که حرفی بزنه یا جواب بده، لبه ی کتش را بالا زدم و کلت را از کمرش در آوردم. به او گفتم به کلاست برگرد و در این مورد به هیچکس هیچی نگو. اگر هم از تو پرسیدند انکار کن. وقتی مدرسه تعطیل شد بیا پیش من و قضیه اسلحه را حل می کنیم...
این را گفتم تا به شما معلمان عزیز آزادیخواه در همه ی مدارس از دبستان تا دبیرستان و هنرستان ها بگویم که چه وظیفه ی مهمی برعهده دارید. مسوولیت جان و سلامت و امنیت دانش اموزان بر عهده شما است. اخبار و شایعاتی در مورد بعضی از مدیران مدارس و حتی معلمانی هست که دانش اموزان معترضی که مقنعه و روسری از سر بر میدارن یا تجمع می کنند را به پلیس می دهند. من یک فیلم از یکی از مدیران مدارس را دیدم که عکس و فیلم گوشی اش را به یکی از نیروهای نظامی نشان می داد.
شما دیدید و شنیدید که دخالت و حضور نیروهای سرکوبگر در مدرسه شاهد اردبیل چه فاجعه انسانی بوجود آورد. بچه ها را زدند، زخمی کردند، یکی از دانش اموزان به نام اسرا را کشتند و یکی دیگر از بچه ها حالا در بیمارستانه و حالش خوب نیست.
خوب! مدیر این مدرسه و معلمانی که اجازه دادند نظامیون وارد مدرسه شوند، مسوولیت سنگینی برعهده دارند. شرمی که هیچ وقت پاک نمی شود. رییس آموزش و پرورشی که بچه هارا برای نمایش مسخره ی خواندن سرود "سلام فرمانده" برد و با اعتراض دانش اموزان روبرو شد و برگشت، چرا بخاطر این کار مجرمانه از طرف معلم ها، از مدرسه بیرون انداخته نشد. چرا فضا و محیط مدرسه برای سرکوب جانیان رژیم باز گذاشته شد؟ و چراهای دیگر.

دوستان!

دفاع معلمان از دانش آموزان درغیاب خانواده هایشان، یک وظیفه حیاتی است. حتی برتر و بالاتر از وظیفه تدریس و آموزش! این وظیفه را فراموش نکنید. کنار دانش آموزانتان باشید. نوجوانانی که سینه را سپر بلا برای به دست آوردن ازادی و حرمت و شادی نداشته شان کرده اند. مانع برداشتن مقنعه و روسری جهنمی حجاب اجباری دختران دانش آموز نشوید! بگذارید در مدرسه و در کنار شما احساس آزادی و آرامش کنند.
جامعه، شاهد مبارزه چند ساله معلمان در کانون هایشان برای حقوق حقه شان است و از شما حمایت کرده اند. معلمان مبارز زیادی به همین خاطر و بخاطر دفاع از شما هم اکنون در زندان های رژیم هستند. شما یک ازادی کوچولو در مدارس به بچه هایمان بدهکارید. حریم مدرسه را از هر گونه تهدید و زور و دخالت سرکوبگران و جاسوسانشان، حفاظت کنید.
مدیرانی که به دانش آموزان فشار می آورند که اعتراض نکنند و حجاب اسارتشان را بر ندارند و یا اسامی شان را به پلیس جانی رژیم می دهند، پرونده سیاهی برای خود باز می کنند. بچه ها، خانواده هایشان و مردم بپاخاسته آن ها را نخواهند بخشید.

من به این مدیران بخت برگشته می گویم، خانم ها و آقایان! پیروزی جنبش ازادیخواهانه و برابری طلبانه ی ما قطعی است. شک نکنید. آینده تان را خراب نکنید! باور کنید خیلی زود همین بچه های معترض و آگاه و حقخواه بهمراهی معلمان مبارز و شریف، مدیران خاطی را از کرده شان پشیمان می کنند و از مدارس بیرون می اندازند. با پلیس همکاری نکنید. کنار معلمان و دانش آموزان ازادیخواه باشید و انسانیت تان را نجات دهید!