درپیکار جنبش آزادیخواهی ایران،دانشگاه همواره سنگرآزادی وآزادیخواهی و مبارزه بوده واین پیکار ازدهه سی تا به امروزدرشعار« اتحاد- مبارزه- پیروزی»، تجلی یافته است!درچهارم مهر که ضربآهنگ همصدایی با جنبش سراسری مردم ایران که پیشتراز سقز کردستان با کشته شدن حکومتی مهسا(ژینا) امینی جرقه خورد، آتش زیر خاکستر زبانه کشید وشعله ورشد، همه چیز پوشش سراسری به خود گرفت.فعالین دانشگاه تهران درهمان تاریخ برای اعتصاب سراسری دانشگاهها با شعار« فکرنکنید امروزه، قرارما هر روزه »، اعلام داشتند : « همکلاسی، همسرنوشت! اساتید و کارکنان آزادیخواه!
مروز چگونه میتوانیم در کلاسهای دانشگاه شرکت کنیم؟ برای آموختن چه چیزی؟
مروز که «خیابانها غرق خون» است. خواهرانمان، برادرانمان و همکلاسیهایمان را ربودهاند و میربایند، کشتهاند و میکشند؛
امروز که سراسیمه و با واهمه از یکیشدن دانشگاه و خیابان، درهای دانشگاه را که رو به خیابان بود به روی ما بستهاند تا اینبار عریان و بیپرده جولانگاه نیروی حراست و امنیتی شود؛
امروز که ردِ تاریخ بر خیابان است، تاریخِ مبارزه با ستم، شوریدن علیه تباهی، جنگ با «فقر و فساد و بیداد» برای «نان، کار، آزادی و پوشش اختیاری»
امروز که فریاد «نه روسری، نه توسری» از تاریخ سر برآورد و با آمیختن با فریاد اکنونیِ «آزادی و برابری»، راه آینده را نوید میدهد؛
امروز که خیابان، نماد مبارزه را، «ژینا» را، زن را، زندگی را، آزادی را، چشم در چشم تباهی حاکم فریاد میزند. ما از خود، از شما میپرسیم؛ تاریخ از ما، از شما میپرسد: شرکت در کلاس دانشگاه چه معنایی دارد؟ تاریخ نظارهگر ماست؛ کدام سمت ایستادهایم. ما به خواست سرکوب برای شرکت در کلاسهای مجازی امنیتی، می گوییم «نه!».
امروز یکماه و اندی از آغاز جنبش عظیم آزادیخواهی مردم ایران می گذرد. برکسی پوشیده نیست که طی اینمدت فراز و فرود های حکومت بر تمامیت گروهبندی های اجتماعی ما ، جمعی را کشته و خیل وسیعی را زخمی و روانه بیمارستان ها و درون خانه ها جای داده اند. تعدادی را ربوده و به بازداشت وبندکشانده اند.این جنبش حاصل انفجارخشم عمومی مردمان جامعه است وخامنه ای،"فرمانده" درمانده،آنها را طی دونوبت«عکسالعمل ناشیانه و ابلهانه و برنامهریزی برای اغتشاش » قلمدادکرده وگفتند:« برخی ازاین افراد یا عامل دشمن هستند یا اگر عامل هم نباشند همجهت با دشمن هستند و برخی هم افراد هیجان زده هستند»ودریک عبارت ساده، خیزبزرگ مردمان ایران رابه نام « اغتشاش های پراکنده» ،« طراحی های انفعالی و ناشیانه دشمن»،به خارج ازکشور نسبت داد. نسبت دادن این جنبش و قیام عظیم به کشورهای خارجی، دروغی است که تنها از زیر رادی و عبای این جماعت مکار،به شکل آشکاری خود را می نمایاند. بهانه هایی نخنما برای تداوم تبهکاری حکومت خون و جنون و جنایت بشمار می آید؛ چرا که ورود به مدارس کشور و بازداشت معلمان و تهاجم به خانه های مردم برای ربودن فرزندان تلاشگر جامعه، بهانهای برای شکستن حریم دانشگاه تا صدای دانشجویان معترض را خفه کنند و صدها تن از آنها را بربایند، همه و همه این اعمال از سر درماندگی ، نشانه حیله گری از نوع عمامه بسری و کلاه مشاطه گری حوزویست! تاریخ پرتحول جنبش دانشجویی ما نشان داد؛ دانشگاه به عنوان یگانه فضای عمومی که در بطن خود امکان متشکل شدن حول ایدههای مترقی را دارد، در دوران معاصر ما همواره آماج سرکوب، کنترل و «پاکسازی«های رسمی وغیررسمی حکومتهای استبدادی بوده است. ورود نیروهای امنیتی به حریم دانشگاه درایران سابقهای درازمدت دارد که نخستین آنها به آذر۱۳۳۲برمیگردد . فراز خونبار جنایت شانزدهم (۱۶)آذرآن سال، کمتر ازفرافکنی به اصطلاح"انقلاب فرهنگی" خمینی امام مرگ، دردهه۶۰ نیست.همچنین حملههای مهر ماه ۱۴۰۱ به دانشگاههای ایران ازجمله؛ تهاجم شبانه به دانشگاه صنعتی شریف در دهم مهرو دانشگاه تبریز و سرکوب گستردهی دانشجویان در شرایطی صورت گرفته است که دانشجویان سراسردانشگاههای کشوردرهمبستگی وهمراهی با جنبش آزادیخواهی مردم، دست به اعتصاب،تحصن وبرگزاری تجمعات گسترده زدهاند. پیوستن برخی ازاستادان به صف دانشجویان پیشرو ازجمله وقایع خجستهی برخاسته ازبستراجتماعی دوران سازتاریخ معاصرایران در سال۱۴۰۱بشمارمیرود. فردای روزحمله به دانشگاه شریف،دردفاع ازدانشجویان دستگیرشده و زخمی،اعتصاب دانشجویان و به خیابان ریختن آنان شکل جهشی به خود گرفت و این شعار سر داده شد : « دریدند ، دریدند / شریفو به خون کشیدند» یا« آزادی حق ماست/ شریف اسم رمز ماست» و اعلام داشتند که ما سر کلاسها حاضر نخواهیم شد و کلاسهای آنلاین را هم تحریم خواهیم کرد. اعتصاب ما دانشجویان با بایکوت کلاسهای حضوری و آنلاین خواهد بود. اعلام میکنیم: که در دانشکدهها شعار میدهیم و کلاسها را به تعطیلی میکشانیم. در ادامه تهاجم وحشیانه در ورود قوای سرکوب به دانشگاهها و ناکام ماندن آنان، دیگربارتهاجم به مدارس دبیرستان ها را دربرخی استانها و شهرستان ها در دستور کار قرار دادند . در این رابطه با این یورش غیر انسانی و ددمنشانه و کودک کشی به حریم دبیرستان ها، اطلاعیه «شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران»، به درستی یادآورشده اند:« نیک میدانیم نیروهای نظامی، امنیتی و لباس شخصیها، در حال تعرض به حریم مدارس و فضاهای آموزشی هستند.در طی این سرکوب سیستماتیک، تا کنون جانِ عزیزِ تعدادی از دانشآموزان و کودکان را به بیرحمانهترین شکل گرفتهاند؛ از نیکا و سارینا تا ابوالفضل و اسرا پناهی در اردبیل و ۱۴ دانشآموز و کودک سیستان و بلوچستان و کرمانشاه و گیلان و مازندران و کردستان و آذربایجان و مشهد... نهادهای سرکوبگر در هفتههای گذشته، برخلاف قوانینی که کودکی را رافع مسئولیت میداند، صدها دانشآموز را در بازداشت نگه داشتهاند و این روند به شکل غیر انسانی همچنان تداوم دارد، همچنین تعداد زیادی از معلمان نیز بیهیچ دلیل و بدون هیچ حکم قضایی بازداشت شدهاند.... » باری حاکمیت به گمان خام خود می پنداشت که با اتکا به نیروهای سرکوبگرش، حمله به دانشگاهها و مدارس کشور و بازداشت دانشجویان و دانش آموزان و معلمان، خواهد توانست جنبش را ازتوش و توان بیندازد . زهی خیال باطل.این جویبارهای پرجوش و خروش همچنان رهوار به هم می پیوندند و به سمت دریای خروشان آزادی پیش میروند و نویدبخش غلبه نور بر تاریکی اند. این طلیعه فردا و فرداهای روشن، برای رسیدن به دنیایی فارغ ازاستبداد،ستمگری، زندان ، شکنجه برای ساختن جهانی به سمت ازادی و برابری است. ایدون باد! پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۲۰ اکتبر ۲۰۲۲ http://karegari.com
ادداشت روزانه ( نمره سیزدهم )
درست یکماه و یکروز از تجمع برابر بیمارستانِ کسریِ تهران گذشت. تا به امروز خیابان همچنان سنگر ماست و تعطیل بردار نیست. حضور در خیابان که تبدیل به «جنبش خیابانی» شده، دیگر واکنش نیست بلکه آگاهانه به دنبال راهکارعقلانی و پاسخ به محرومیتهاست که وجه عمدهاش نبود آزادیست! دیروز و دیشب تجمع، راهپیمایی و جنگ و گریز خیابانی در شهرهای: آبدانان، ایلام، بندرعباس، پیرانشهر، مناطق مختلف تهران (اکباتان، صادقیه و...) زنجان، سنندج، مشهد، مهاباد و شهرهای خوزستان و... را شاهد بودیم! همچنین تجمعات دانش آموزان در مدارس و خیابانهای شهرهای: اصفهان، بندر کنگ (در استان هرمزگان)، تبریز، تهران (اندیشه)، سنندج و ... در گزارشها آمده است.
اعتصابهای پیوسته و سراسری دانشجویان کشور، پیامد اعتصاب، تحریم کلاس، تجمع و حضور بدون تفکیک جنسیتی در سلف سرویس دانشگاههای گوناگون ادامه دارد. از جملهی آنها میتوان از: دانشگاه مدنی آذربایجان، دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، دانشگاه هنر تبریز، دانشگاه خلیجفارس بوشهر، دانشگاه هرمزگان، دانشگاه آزاد شهرکرد، دانشگاه مازندران، دانشگاه یزد، دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی، دانشگاه تهران، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد تهران واحد پردیس فاز۶ ، دانشکده برق دانشگاه خواجه نصیر، و فراخوان جمعی از دانشجویان دانشکده فیزیک پردیس علوم برای تحصن و اعتراض در دانشکده و ... که اعتراضات در آنها همچنان با استواری به پیش میرود!
بدین ترتیب، یکماه روز وشب پرشور در جامعهی ایران بعد از قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی را پشت سرگذاشتیم و در خیابان ماندیم تا یارانمان از راه برسند که رسیدند. سرکردگان رژیم، با عصبیت ناشی از درماندگی، گند چال دهان خود را گشودند و تّرهات بسیار بافتند.
پرسش بنیادی این است: چگونه میتوان با سپاهیان کفن پوش مقابله کرد و در برابرشان سد و مانع ایجاد نمود؟ سپاهیانی که فراتر از خیابان، به خانهی هر کوشندهی راه آزادی هجوم برده، به درون مدارس میروند و دانش آموزان را میربایند، به دانشگاهها راه مییابند و دانشجویان را بازداشت میکنند و به محیطهای کار و کارخانه راه دارند و دسته و دسته کارگران معترض، کارگرانی که در حمایت و همراهی با خیزش عظیم مردم به صف اعتصابات سراسری پیوستهاند، میریزند و کارگران را به دامچالهی زندان و شکنجهگاه میبرند؛وفراتر از اینها، مانند یورش لباس شخصیها به بیمارستان امام خمینی شهر اردبیل، از سراستیصال جنایت جدیدی به کارنامهی ننگین خویش میافزایند. به رقم فشارمضاعف براعتصابات،لیست پیوستن به اعتصاب سراسری رامی توان در پتروشیمی عسلویه- پالایشگاه آبادان- کارگاه مرکزی پارس جنوبی- فولادنی ریزفارس وبخشا نیشکرهفت تپه را باید افزود! دیروزدوشنبه ۲۵مهرماه ۱۴۰۱ با وجود اختلال و قطع دسترسی به شبکهی اینترنت با وجود بی خبری، گزارش شده که تعداد ۲۴ ماشین یگان ویژه از مسیر بوشهر به سمت عسلویه گسیل داشتند تا پیوستن ستون گوناگون کارگران به اعتصاب را درهم شکنند. در دل چنین وضعیتی، باز دیروز اعلام شد: «جمعی ازکارگران پیمانی فولاد غدیر نیریزدراستان فارس پس ازاعلام نتایج آزمون استخدامی دست به تجمع اعتراضی مقابل ورودی مجتمع زدند و خواهان توضیح مسئولان فولاد شدند». پیوستن کارگران صنعتی فولاد غدیربه اعتصابات سراسری میتواند خشم نهفتهی دیگر بخشهای صنعت فولاد ـ در اصفهان و اهواز و... ـ را نیز شعلهور سازد!
ما پیشتر دریاداشتهای روزانهمان از دستگیری ۳۰ کارگریاد کردیم، ولی با وسعت یافتن شتاب در عمق یافتگی این مبارزه و خیز برداشتن دیگر بخشهای کارگران به این پیکار و کار، دیروز تجلی نگرانیهای ما در بیانیهی سندیکای کارگران شرکت واحد، به تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۱ بازتاب یافت: «گسیل نیروهای سرکوبگر از جمله صدها نیروی یگان ویژه و سرکوب و بازداشت کارگران پروژهای نفت در عسلویه را به شدت محکوم میکند. کلیهی کارگران بازداشتی که ابتدا ۳۰ نفر و متعاقباً بیش از ۱۰۰ نفر اعلام شدند باید فوری و بدون قید و شرط آزاد شوند». فزونتر از این آورده شده: «بازداشت بیش از ۲۵۰ فعال کارگری و معلمی، از جمله فعالین شناخته شدهی سندیکای کارگران شرکت واحد و شورای هماهنگی تشکلهای فرهنگیان، تنها در همین چند ماه اخیر، تداوم حبس برخی از آنها و قرار وثیقههای فوقالعاده سنگین و نمایشهای مکررتلویزیونی و پاپوش دوزی و اعتراف گیری اجباری توسط نیروهای وزارت اطلاعات وصدا وسیما علیه فعالین معتبرکارگری،با هدف مهار جنبش کارگری و معلمی و از میدان خارج کردن فعالین کارگری و جرمانگاری تشکل و اعتراض و اعتصاب کارگری و ایجاد فضای رعب و وحشت و نا امیدی در صفوف کارگران بوده است» و می افزایند :« ما ضمن اعلام حمایت از کارگران پروژه ای نفت، از تمامی کارگران ایران، از جمله در بخشهای حمل و نقل و رانندگان اتوبوس شهری، میخواهیم که همبستگی خود با اعتصاب کارگران پیمانی و پروژه ای نفت و با اعتراضات سراسری مردمی را ازطرق امکانپذیرومؤثرابرازکنند وازهمکاران گرامی خود درخواست میکنیم که با خردوهمبستگی جمعی بایکدیگررایزنی و برنامه ریزی مشترک داشته باشند.»
ولی امروزتجلی این مبارزهی نابرابر، به سویی میرود که از خود بپرسیم: چگونه باید این مسیر شتابنده را با کمترین هزینه پیش برد؟ و راهپیمایی در این مسیر، چگونه میتواند خود را در برابر سپاه مرگ، ایمن سازد تا تحقق شعارآغازین این جنبش «زن، زندگی، آزادی» با دیگر خواستههای بی پاسخ مانده در جامعه تماماً تحت سلطهی دیکتاتورها، برای دستیابی به دادگری اجتماعی، زندگی برابر، آزادی بیان واندیشه، پاسخگویی با نیازهای عمومی جامعه از جمله: آموزش رایگان، بهداشت عمومی، و هر آنچه که درشأن جامعهای آزاد و برابر، فارغ از نابرابری اجتماعی ناشی از سلطهی سرمایه داری و ازخود بیگانگی حاصل از آن بهشمار میرود، فراچنگ آید؟!
راه دستیابی به این مهم، میتواند با پیوستن پُر شمار جویبارهای در حرکت خواستههای بنیادین، گروههای گوناگون اجتماعی (تبارها، زنان، جامعهی روشنفکری ایران و همهی سویههای نیروی رنج و کار جامعه اعم از مزد و حقوق بگیران (معلمان ، بازنشستگان ، پرستاران ، بهیاران و... ) با پیکرهی تنومند طبقه کارگر درهم آمیزد و سازمان بیاید تا به جنبشی سراسری و منسجم فرا روید. آنگاه است که از دستبرد چپاولگران و درکمین نشستگان دست پرورده و در نمک خوابانده برای روز مبادای دولتهای سرمایه داری، در امان خواهد ماند. امید آنکه در ادامهی مسیر مبارزه، این آرزو انسانی تحقق یابد ایدون باد! سه شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۱۸ اکتبر ۲۰۲۲ http://karegari.com