هلمت احمدیان: رسانه ما! رسانه آنها!؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

رسانه در جهان وارونه امروز نقش تعيين كننده اى در روندهاى سياسى پيدا كرده است. اين نقش هم مخرب است و هم سازنده و آگاهى بخش! بعد تخريبى آن در خدمت سرمايه به هدف منكوب كردن و به انحراف كشاندن حق طلبى طبقه کارگر و تهی دستان، ‌یعنی اكثريت افراد جامعه در مبارزه شان براى تعيين سرنوشت خويش است و بعد مثبت و موثر رسانه آگاهى بخشى به محرومان جامعه است. سرمايه داران که اقلیت جامعه را تشکیل می دهتد قدرتشان را در سازمان یابی و مصادر امکانات و ثروت جامعه بدست آورده اند، از رسانه به عنوان ایزاری موثر بهره می برند.

آنها با اختصاص بودجه هاى سرسام آور و تربيت كادرهاى حرفه اى و بهره گيرى از پيشرفته ترين تكنيك ها در رسانه، بشريت را مسخ و به راههایی می كشانند كه در اتاق هاى فكر ايدىولوگ اهاى صاحبان ثروت و سرمایه، جهت داده مي شود. رسانه آزاد و متعهد كه صداى اکثریت محرومان جامعه یعنی کارگران و زحمتکشان است بدون ترديد توانايي رقابت با رسانه سرمايه در اين عرصه ها را ندارد و تنها ابزارى كه در دست دارد تلاش براى گفتمان سازى نوين و رهايبخش بر بستر واقعيات و پتانسيل هاى رادیکال جنبش های اجتماعی، علیرغم همه محدویت های بر سر راه دارد.
از اين روى مهم است كه رسانه متعهد و چپ در وهله اول ادبیاتش را بیشتر و بیشتر منطبق بر صدای بی صدایان کند و در وهله دوم بکوشد با بهره گیری از همه ابزارهای ممکن صدایش را نه تنها به گوش پیشروان آگاه و همفكر، بلكه به گوش توده هاى محروم جامعه هم برساند و از این رهگذر گفتمان سازی کند و شعارها و پیام هایش را به زبان حال جنبش های اجتماعی تبدیل کند.
هدف اين نوشتار كوتاه از اين روى اساسا نه افشاگرى روی ریاکاری ژورناليسم نوكر قدرت هاى سرمايه دارى، بلكه اين است كه در جامعه بحرانى ايران اولا تاكيدى بر ضرورت گسترش فعاليت رسانه اى نيروهاى چپ و كمونيست بشود و دوما خود را در مقابل اين سئوال هم قرار دهيم كه آيا بهره گيرى چپ از رسانه هاى راست مجاز است يا نه؟
جایگاه رسانه برای نیروهای چپ و سوسیالیست
از چند جهت ابزار رسانه برای نیروهای چپ و کمونیست اگر چه همواره، ولی در شرایط ویژه و بحرانی کنونی ایران اهمیت ویژه تری پیدا می کند.
1 آگاهی بخشی: رسانه های سرمایه داری چه آنهایی که برای بقای رژیم جمهوری اسلامی در داخل و خارج ایران فعالیت می کنند و چه آن بخش از رسانه هایی که "برانداز" هستند، یا حقایق را بکلی وارونه جلوه می دهند و یا با بیان بخشی از واقعیت می کوشند با تحریف، توده های کار و زحمت را از دست بردن به راهکارهایی که سرمایه را به چالش می برد، بازدارند. این رسانه ها ریشه فقر و فلاکت و کلا نابسامانی ها و فروپاشی جامعه ایران را در ناکار آمدی و مدیریت نادرست می دانند ونه تنها به ماهیت نظام سرمایه داری انتقادی ندارند، بلکه خود ادامه دهنده این نظام هستند. از این روی وظیفه مستمر و روتین رسانه چپ باید این باشد که ریشه مصائب و بخش ناگفته و تحریفات این رسانه ها را به شیوه ای اثباتی و کنکرت و ملموس برای مخاطبینش روشن سازد. از این رهگذر است که می توان آگاهی بخشی کرد و بر توهمات و تزلزلات فایق آمد و با اتکا به نیروی خود پیشروی کرد.
2 آگاهی بخشی به توده ها وقتی می تواند اثر بخش باشد که بتوان آرمانخواهی سوسیالیستی را با واقعیات درون جامعه عجین و منطبق کرد. بایستی در رابطه با استثمارگرانه بودن سرمایه داری، بانی فقر و فلاکت و تمام مصیبت های اجتماعی این نظام و عدم شایستگی آن برای بشریت و اینکه این نظام ازلی و ابدی نخواهد بود، مداما روشن گری کرد. تردیدی نیست که تغییر این نظام به تدریج و خود به خود نخواهد بود.
اما این حقایق برای همه امری مبرهن نیست و یا با تفسیرهای لیبرالی مواجهه است، چون رسانه های بورژوایی آن را همواره وارونه جلوه داده و کوشیده و می کوشند با رواج گفتمان خود در هر جنبشی نفوذ کنند و آن را به انحراف بکشانند. از این روی وظیفه رسانه چپ این است که با گفتمانی "همه با همی" با مخاطب سخن نگوید، از مقابله با گرایشاتی که مسموم ژورنالیسم بورژوایی شده اند هراس نداشته و با آنها ستیز کند و اثباتا فرهنگ و گفتمان خود را با شرکت و دفاع فعال از خواست ها و مطالبات جنبش های اجتماعی هژمونیک کند. این رویکرد از آنجا اهمیت پیدا می کند که تجربه "بحث بعد از مرگ شاه" را در جریان انقلاب ناتمام 57 داریم و بارها هم کارکرد اصلاح طلبان را همچون "سوپاپ اطمینان" رژیم شاهد بود ایم. برای رسانه چپ "دیوار چینی" بین سرنگونی رژیم با ساختن پایه های جامعه ای برابر که از طریق اتحاد، سازمانیابی و تحزب یابی صورت می گیرد وجود ندارد. در شرایطی که در جنبش های اجتماعی، شاهد گرایش و گفتمان های متفاوتی هستیم که راهکارها و استراتژی های متفاوتی را تعقیب می کنند، راهکار و رسانه چپ زمانی می تواند موثر عمل کند، که همصدا و همراه مبارزات کارگران و اقشار ستمدیده جامعه و مبارزات حق طلبانه طبقاتی درون جامعه و همزمان افشاگر ژورنالیسم ریاکار لیبرالی و بورژآویی باشد.
3 به یمن شبکه های اجتماعی در سال های اخیر امکانات بسیار گسترده ای برای هر فعال چپ و کمونیستی بوجود آمده است. رژیم جمهوری اسلامی علیرغم فیلترینگ و ایجاد محدودیت های ارتباطی و سرکوب فعالین رسانه ای نتوانسته است راه های ارتباطی فعالین جنبش های اجتماعی در داخل کشور و بین داخل و خارج را محدود کند و هر اعتراضی به سرعت رسانه ای و جهانی می شود. این روی نیروهای چپ هم باید از این امکانات بسیار موثرتر بهره بگیرند. ما در عصری زندگی می کنیم که گوشی یک شهروند سلاحی کارا است که می تواند نقش رسانه ای موثر را ایفا کند. معنای این وضعیت این است که برای رسانه چپ که از نظر مالی و امکانات، قدرت رقابت با رسانه های بورژوایی را ندارد، موقعیتی طلایی فراهم شده است که اگر چه تاحدی از طرف تشکل های موجود در ایران تا برای اطلاع رسانی و سازماندهی بهره گرفته می شود، اما متاسفانه هنور بسیار محدود و با ملاحظه از آن استفاده می شود. این اسلحه موثر مبارزاتی باید در بین فعالین و نیروهای چپ بسیار جدی تر گرفته شود.
4 نقشه سیاسی و تشکیلاتی چپ درون جامعه و چپ تحزب یافته بسیار تغییر کرده است. نیروهای چپ و کمونیست برای پیوند و همگرایی و همزبانی با چپ درون جامعه که نسلی جوان و نواندیش با شیوه و سبک کار متفاوت تری است باید به ابزارهایی همه گیرتر و موثرتر متکی شود. اینکه هر نیرو و حزبی رسانه مستقل خودش را دارد، مانعی برای این تلاش نیست که می توان تریبون های قوی تر و فراحزبی داشت. شبکه تلویزیونی مشترک و دیگر رسانه های مشترک چپ می تواند این پیام را به قطب چپ جامعه داشته باشد که علیرغم تقاوت های فکری و نظری می شود روی اشتراکاتی که مرزبندی روشن با جریانات راست جامعه دارد، برمحور سرنگونی انقلابی و متکی به نیروهای کار و زحمت و رنجدیده جامعه و با دورنمای گزینه ای سوسیالیستی، کار مشترک کرد. این نیاز و گرایش در جامعه و هر حرکت و خیزشی چشمگیر است و رسانه چپ می تواند مادیت بیشتری به آن ببخشد.

رسانه ما و رسانه آنها
تاکید گردید که اصل برای ما تقویت و اجتماعی کردن رسانه مستقل و رادیکال چپ است. اما این سئوال هم فراروی نیروهای چپ هست که آیا حضور یک فعال چپ و کمونیست در رسانه ای بورژوایی مجاز است؟
رسانه ها را اگر در سه کاتگوری، "شبکه های اجتماعی"، "نشریات و وبسایت" و "رادیو و تلویزیون" (علیرغم اینکه هر سه در هم تنیده شده اند) بررسی کنیم، سهل تر پاسخ تقابل و یا جایگاه رسانه ای چپ و راست و خط قرمزها را مشاهده می کنیم.
شبکه های اجتماعی:
شبکه های اجتماعی از قبیل"فیسبوک"، " اینستاگرام"، "تلگرام"، "کلاب هاوس"، "تویتر"، "لینگدین"، "گوگل پلاس"،" توییتر"، "پینترست" و..... همگی در ابعاد میلیونی و میلیاردی مشترک دارند و این امکان را ایجاد کرده اند که بصورت "یک فرد، یک رسانه" هرکسی بتواند پست، مطلب، فیلم و عکس و ... را به اشتراک عموم بگذارد و این امر، رسانه و اطلاع رسانی را از حیطه گروهی و ادیتوری خارج کرده است.
در جهانی که رسانه در گروگان شبکه های ژورنالیستی جهان بورژوایی قرار دارد ، بهره گیری موثرتر از شبکه های اجتماعی از طرف قطب چپ می تواند به نفع بشریت محرومی باشد که صدایش بی صدا مانده است. اما در عین حال این شبکه ها "تیغ دو لبه" هستند چون به همت مشترکین میلیاردی و میلیونی شان و تدخیر محرومان جامعه توانسته اند سودبری و سیادت سرمایه را جهانی کنند. صاحبان این شبکه ها از این رهگذر خود به مولتی میلیاردهای جهان تبدیل شده اند و همزمان توانسته اند بستر مناسبی برای تبلیغات شرکت ها تجاری و تجارت الکترونیکی جهانی فراهم آوردند.
از این روی برای یک فعال کمونیست و چپ این سئوال پیش می آید که بهره گیری از این امکانات که سرمایه از کانال این خدمات و امکانات سود کسب می کند و مشترکینش را هم کمابیش در کنترل خود دارد، مجاز است وارد این بازی "برد، باخت" شد. پاسخ روشن است. کمونیست ها و توده های محروم جامعه که در یک ستیز طبقاتی با سرمایه هستند و امکانات و تریبون های قدرتمندی را در دست ندارند برای اینکه شنیده شوند و خود را سازمان دهند، مجبورند از همان اسلحه و امکانات جهان سرمایه داری استفاده کنند. زمانی این "برد، باخت" به "برد، برد" نزدیک خواهد شد که حضور و بهره گبری انسان های متعهد و آگاه و کلا چپ جامعه از این ابزارها بیشتر و بیشتر شود.
نشریات و وبسایت ها:
نشریات و وبسایت ها بر خلاف شبکه های اجتماعی بیشتر از طرف نیروهای سازمان یافته، شرکت ها و احزاب و .... مورد استفاده قرار می گیرد. این نشریات با توجه به دسترسی سهل تر به شبکه های اجتماعی، اگر چه کاربرد دور گذشته خود را ندارد، اما تا حد زیادی هژمونیک و خط دهنده هستند. در این عرصه هم می توان به صراحت گفت که ژورنالیسم بورژوایی با کاری حرفه ای دست بالا دارد و نشریات و وبسایت نیروها و تشکل های چپ و رادیکال هنوز نتوانسته اند این رسانه ها را با نبض جامعه هماهنگ کنند و یا بر این بستر خود را در ابعاد وسیع و گسترده با جامعه همراه سازند. در این تردیدی نیست در جامعه ای مثل ایران که آزادی قلم و بیان و کار رسانه ای وجود ندارد عاملی برای عدم رشد و گسترس این عرصه از کار رسانه ای هست، اما با این حال و از آنجا که نشریه و وبسایت، بیان کننده جمعی تر دیدگاه های گروه های چپ و رادیکال است و این امر می تواند حتی بر نحوه حضور فردی هم در شبکه های اجتماعی تاثیرمثبت بگذارد باید این عرصه را هم بیشتر جدی گرفت.
شبکه های رادیویی و تلویزیونی
شبکه های رادیویی و تلویزیونی عرصه موثرتری برای عموم است و از این روی است که همه نیروهای راست و چپ جامعه تلاش دارند سیاست خود را با اتکا با این ابزارهای "شنیدنی و دیدنی" که راحت تر از "نوشتنی" است. پیش ببرند. یک کلیپ موزیک با محتوا، یک عکس موثر، یک رپرتاژ جذاب، و یک پانل کارآ و حرفه ای بسیار سهل تر می تواند مخاطب را جذب خود کند، تا یک نوشته و کتاب.
رسانه چه در قالب "شبکه های اجتماعی" و چه "رادیو تلویزیونی" اگر چه یک نوع سطحی گری را به نسبت ادبیات نوشتاری و تحقیقی به همراه دارد، اما بهرروی متاسفانه موثرتر عمل می کند و این دقیقا طبع میل ژورنالیسم بورژوایی است و آنها به خوبی از آن بهره می برند. ریاکاری، تحریف و تخریب به وضوح در شبکه های رادیویی و تلویزیونی مانند "صدای آمریکا"، "ایران ناسیونال"، "من و تو"، "بی.بی سی"، "رادیو فردا" و.... دیده می شود. این رسانه ها با دعوت از "کارشناس"هایشان در عرصه های مختلف، کارشان تحمیق جامعه و راهبری افکار عمومی به جهت هایی که منافع سپانسورهای آنها را، که قدرت های امپریالیستی و دولت های مانند عربستان سعودی هستند منحرف می کنند. ما همواره و بویژه در تندپیچ های تاریخی از جمله انقلاب 57 و همه خیزش های اجتماعی در ایران شاهد این ریاکاری ها و راهکارهای بازدارنده آنها بوده ایم.
با این حال سئوالی که پیش می آید و نظرات متقاوتی در بین نیروهای چپ در پاسخ به آن وجود دارد این است که با توجه به نقش موثر رادیو و تلویزیون، نیروهای چپ و کمونیست چه رویکردی باید در برخورد به رسانه بورژوازی داشته باشند؟
پاسخ این سئوال به نحوی در مورد نقش و جایگاه "شبکه های اجتماعی" و "نشریات و وبسایت" داده شد. درمورد "رادیو و تلویزیون" هم همان رویه باید اصل باشد و آنهم ایجاد شبکه های تلویزیونی فراگیری که قطب چپ جامعه ایران را نمایندگی کند. اگر چه در این رابطه تلاش هایی مقدماتی صورت گرفته است، اما صدا و سیمای این رسانه در مقایسه با تلویزیون های بورژوایی هنوز در ابعاد وسیع در جامعه این جایگاه را پیدا نکرده اند. از این روی نیروهای چپ و کمونیست، فعالین جنبش های اجتماعی در داخل کشور اگر چه خود مستقیما در موقعیتی نیستند که این ابزار را در دست بگیرند، اما همه انسان های چپ و رادیکال و آزادیخواه اگر می خواهند صدا و سیمای مستقل و واقعی خود را داشته باشند، باید برای تحقق این امر همصدا شوند.
بر این امر واقفیم که رسانه های بورژوایی که ذکر شد مدعی دروغین آزادی بیان برای همه هستند، و به ندرت این اجازه و امکان را به نیروهای چپ و رادیکال می دهند که از امکانات و تریبون آنها برای بهره بری و اشاعه نظرات "خلاف جریان" استفاده شود. از این روی در این رابطه هم هدف باید این باشد که این ریاکاری افشا شود. باید همه نوشتجات و بیانیه ها را برای این مدعیان دروغین فرستاد که اگر پخش نکردند (که نمی کنند) ریاکاریشان را افشا کرد.
سخنگویان سرشناس و توانای چپ نباید از شرکت در پانل های نمایشی آنها که غالبا "سه به یک" است پرهیز کنند چرا که از همان ترییون هم (اگر هم نتوانند به کاملی نظر بدهند) ولی در سطحی معین می توانند به مخاطبین (متاسفانه میلیونی) آنها بگویند که چپ جامعه چگونه می اندیشد و چگونه باید عمل کند. ماهیتا حضور (هرچند ناممکن) در رادیو و تلویزیون آنها، همان حضور در سایر ابزارهای رسانه دیگر بورژوایی است که ذکر آن رفت. از این روی به نظر نگارنده، کمونیست ها اگر برایشان مقدور گردد، می توانند با اعتماد به نفس از همان ابزارهای رسانه ای جهان سرمایه داری بر علیه خودشان استفاده کند.
کمونیست ها در هر رسانه ای نظر خود بدون دادن هیچ آوانسی بیان می کنند و این مشروعیتی به رسانه دیگری که در عالم واقع وجود دارند و کارش تحمیق مخاطبین است نمی دهد، چرا که آنها حرف خودشان را می زنند که یا پخش می شود و یا از تیغ سانسور آنها می گذرد که موجبی برای افشای بیشتر ریاکاری آنهاست.