مظفر محمدی: جنبش معلمان، سونامی جمهوری اسلامی!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

جنبش معلمان تا به امروز بزرگترین جنبش اجتماعی ایران است. این جنبش به لحاظ کمیت بسیار بزرگ است. اگر همه اعضای حقیقی و آنانیکه به نحوی به آنها مرتبط هستند (دانش آموزان و اولیا ) آنها را محاسبه کنیم حدود نصف جمعیت ایران را تشکیل میدهند. در رابطه با دوره اخیر و پیشروی جنبش معلمان، محققین و تحلیلگران اجتماعی به حاکمیت هشدار می دهند و میگویند بهترین نامی که میتوان برای این جنبش به لحاظ اعمال قدرت گذاشت ،سونامی ، سیلاب یا طوفانی است که میتواند هر آنچه را که در مقابل خود ببیند در هم شکند.

شیوه کار تشکل ها و گروه های معلمان، بصورت ارتباطات شبکه ای و از طریق مدیای کشور مثل روزنامه ها و مدیای مجازی است. همین شبکه ها باعث ارتباط فعالین معلمان با همدیگر و با رهبران کارگری و جنبش کارگری بطور عموم و دیگر جنبش ها و تحرکات اعتراضی و اجتماعی ازجمله زنان و دانشجویان است. این شبکه ها و ارتباط شبکه ای باعث شده که جنبش معلمان با دیگر جنبش های دیگر همفکری و هماهنگی کنند.
فعالین رادیکال درون کانون ها معتقدند، معلمان از پیله در آمده و به جنبش های دیگر وصل و این باعث شده تفاوتهای فکری و سیاسی میان فعالان در درون کانون‌های صنفی و شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان بروز داشته باشد.
اهمیت و قدرت جنبش معلمان در اتحاد سراسری شان در شورای هماهنگی تشکل های فرهنگیان است. تشکل سراسری که نه تنها پراکندگی تشکل های محلی فرهنگیان را از بین می برد بلکه باعث هماهنگی و همبستگی با جنبش های اجتماعی دیگر میشود. تجربه جنبش معلمان و تا امروز، بیشتر وعینی تر و واقعی تر نشان می دهد که هر زمان تشکل سراسری معلمان کار رهبری را درست انجام نمی دهد، کانون های شهری ومنطقه ای به شکل خودمختار و پراکنده اعتراضات خود را به پیش می برند. در این مورد نمونه بسیار است.
در بین معلمان مثل دیگر بخش های جامعه، چه باید کرد، چه تاکتیک و روشی موثر یا مضره، در جریان است. ودر همه این سال ها در مورد تاکتیک های مبارزات و تلاش برای آزادی فعالین و رهبران معلمان، در درون تشکل های فرهنگیان جر و بحثی وجود داشته است و در این جدال ها خودشان به گرایشات معین درون جنبش معلمان اشاره دارند:
از جمله رگه ای یا گرایشی که خواهان حرکت آرام و به اصطلاح مدنی، مذاکره با مسولین نظام، نوشتن نامه به دولتی ها و غیره است.
در یک دوره طولانی بخصوص پس از دستگیری تعدادی از رهبران تشکل های معلمان مثل عبدی، حبیبی و دیگران، عملا شورای هماهنگی دچار اختلال و عملا ناتوان از رهبری شد و برای مدتی تجمعات معلمان به صورت جزیره های جدا از هم بود. اعتصابات سراسری اخیر نقطه پایان پراکندگی صفوف معلمان است.
زمانی محمود بهشتی دبیرکل وقت کانون صنفی معلمان می گفت: "در صورتی که راهی برای ادامه فعالیت کانون در چارچوب قانون و مقررات وجود نداشته باشد، این نهاد منحل خواهد شد!" و یا اكبر باغانی دبیر كانون و هاشمی دبیر كل سازمان معلمان در تجمع جلو مجلس گفته بود: " آمده ایم تا وفایی به عهد و پیمان را به نمایندگان مجلس یادآوری نماییم".
تلاش رژیم برای ایجاد تفرقه در صفوف فرهنگیان هم یک مانع دیگر است. در طول دو دهه اخیر خصوصی‌سازی و کالایی‌سازی به حوزه آموزش عمومی هم رسیده و در حال رشد و پیشروی است. در نتیجه ما شاهد شکل‌گیری گروه های مختلف معلمان هستیم که ظاهرا منافع مشترکی ندارند. از جمله معلمان استخدامی، معلمان بازنشسته، معلمان غیرانتفاعی، معلمان خرید خدمتی، معلمان و مربیان پیش‌دبستانی، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و...
حکومت در این زمینه با جدیت در تلاش است که از این شرایط برای ایجاد تفرقه برای حمله به حوزه آموزش و پرورش استفاده کند.
فعالین معلمان گاه از کمبود تجارب تشکل سازی و چرخاندن چرخ های آن حرف می زنند. ازجمله میگویند: "ما با فقر تئوری و راهکار مواجهیم. یعنی ایجاد و فراهم کردن زمینه هایی معلمان مستقل از حاکمیت، با تصمیمات درست و بسیج هر چه بیشتر توده معلمان بتواند به پیشروی های غیر قابل بازگشت برسد. هم توده بیشتری از معلمان را به میدان بیاورد و هم پیشرویهای محسوسی داشته باشد.
گرایش رادیکال درون معلمان بر اتحاد سراسری معلمان تاکید دارد و معتقد است در صورت این یکپارچگی و اتحاد دست دولت از سرکوب سست شده و نمی تواند به اذیت و آزار معلمان بپردازد و می بیند که با هر تعرض و دستگیری فعالین معلمان آنها در میان معلمان و مردم وجامعه محبوبیت پیدا می کنند. فعالین پیگیر درون کانون ها و در شورای هماهنگی در باره تاکتیک های مبارزاتی استدلال های روشنی دارند. میگویند، ما با اعتصاب و تجمع توده ای برای دولت و امنیتی ها هزینه ایجاد می کنیم. شرایط امروز ایران به نحوی است که رژیم را در منگنه می گذارد و این فرصتی برای گرفتن امتیاز و برای مطالبات معلمان و دیگر جنبش های اجتماعی است.

جنبش معلمان بالغ شده است!
مبارزه معلمان بویژه در یک دهه اخیر وارد مرحله جدیدی شده مثل اعتصاب و تجمعات سراسری بزرگ که در ماه های اخیر اوج این مبارزات بوده است. برای اولین بار پس از هفت تپه، اصطلاح خرد جمعی یا تصمیم گیری جمعی و پیروی از تصمیمات مجامع عمومی معلمان مطرح شده است. در این دوره بعنوان یک اقدام جمعی آزادی معلمان زندانی به اولویت مهم معلمان تبدیل شده است. این یک‌ مطالبه فوری است. آزادی معلم زندانی مثل رتبه بندی و همسان سازی مطالبه است و حتی مقدم است. جنبش معلمان اگر در این مقطع زمانی، معلم زندانی را آزاد کند یک ‌پیروزی است و به خانواده های زندانیان و بدنه معلمان روحیه می دهد. تشکل های محلی و تشکل سراسری معلمان آنچنان قدرتی دارد که معلمان زندانی را آزاد کند. هر پیروزی در این اقدام برای رژیم درسی است که دیگر به آسانی نتواند معلمان پیشرو و مبارز را ازدرون جامعه متحد و گسترده و سراسری معلمان بیرون کشیده و به زندان بیندارد.
آزادی معلم زندانی، یعنی آزادی حرمت و منزلت، یعنی آزادی تشکل یابی، یعنی قدرت متحد معلمان، یعنی افزایش روز به روز معلمان‌ به تشکل های صنفی و ارتقای آگاهی معلمان و به این معنا است که اگر معلمی به زندان میافتد خاطرش جمع است که پشتوانه دارد، تنها نیست و از حمایت معلمان کشور برخوردار و ازادی او مسجل است.
تحلیل گران بورژوازی و جامعه شناسان لیبرال به حاکمیت هشدار میدهند که:
" آنان "یعنی معلمان" به جهت مناعت طبع شاید یک صدم قدرت خودشان را اعمال نکردند. یادتان باشد اگر به خواسته آنان بدرستی و بحق توجه نکنید آنان با تمام قدرت بر شما اعمال قدرت خواهند کرد و این آتش زیر خاکستر زبانه خواهد کشید و همه چیز را نابود خواهد کرد. به شما هشدار میدهم که این سونامی معلمان شما را غرق خواهد کرد و میتواند پاشنه آشیل جمهوری اسلامی باشد. "حاکمیت بهوش باشد، سونامی معلمان ایران شما را خواهد بلعید". یا بخشا میگویند، حال نظام آموزشی خوب نیست ،چونکه معلمان انگیزه لازم برای تدریس ندارند و مدام دغدغه اش معیشت خانواده است. بعضی ها هم می پرسند، تصمیم درست چیست؟ یک نظام آموزشی متفاوت؟ یا اصلاً رها کردن مدرسه؟ میگویند ساختار آموزش و پرورش ویران است، شاید بهترین گزینه ترک تحصیل است!!
در قبال این وضعیت، معلمان به قالیباف و رییس سازمان برنامه و بودجه در باره همسان سازی حقوق فرهنگیان نوشته اند. شما که خواهان ترقی و کم کردن هزینه ها هستید و میگویید همسان سازی برای دولت بار مالی دارد پس لطفا بیاید دریافتی همه کارمندان و حقوق بگیران از جمله خود نمایندگان مجلس، و بانک ها، موسسات آموزش عالی و .... حقوقشان مشابه حقوق معلمین شود، تا از این راه هم به دولت تان کمک شده و هزینه ها کم شوند و هم همسانسازی و عدالت اجتماعی اتفاق می افتد. آنوقت شما می فهمید که وضع معلمان چجور است . ولی جرات این کار را ندارید چون حقوق خودتان کم میشود.
همچنین بیانیه های شورای هماهنگی فرهنگیان در تجمعات بزرگ، نشان میدهد که در صورت اتحاد سراسری معلمان چه ظرفیت عظیمی نهفته است. فراخوان سراسری و شرکت ده ها هزار معلم در شهرهای ایران حاصل همین تشکل سراسری و اتحاد سراسری معلمان است. تشکلی که کل منفعت معلمان را نمایندگی می کند، پای حرفش می ایستد.

در بیانیه ای از تجمع معلمان و شورای هماهنگی سراسری آمده است:
"امروز ما در اینجا جمع شده‌ایم که اعلام کنیم فرهنگیان ایران تا تحقق کامل رتبه بندی شاغلان هشتاد در صد حقوق هیات علمی و همسان‌سازی‌بازنشستگان مبتنی‌ بر قانون مدیریت خدمات کشوری دست از اعتراض نخواهند کشید. چگونه است که بودجه برای نهادی چون صدا و سیما که عرصه تاخت و تاز مافیای آموزشی است وجود دارد اما تا پای صحبت از معیشت معلمان به میان می‌آید همین صدا و سیمای غیر ملی با گزارشات موهوم افکار عمومی را علیه فرهنگیان مغشوش و تحریک می‌کند؟ چگونه است بودجه برای افزایش سهم حوزه علمیه وجود دارد اما برای حوزه تعلیم و تربیت و آموزش با کیفیت، پولی در بساط حاکمیت نیست!؟ ما از این همه تناقض در حیرتیم و می‌دانیم که مردم آگاه ایران ماهیت ریاکار مسئولان ناکارآمد را شناخته‌اند. به خاطر همین امر است که در اعتراضات ماه‌های اخیر ما حمایت‌های داوطلبانه اولیا و خانواده‌ها و مردم شریف ایران را داشتیم. اگر نهادهای حاکمیتی و امنیتی گمان می‌کنند با بازداشت آقای رسول بداقی نماینده ریاست دوره‌ای شورای هماهنگی، با دادگاهی کردن آقای جعفر ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی و با ضرب و شتم آقای آمانج امینی و با در زندان نگه‌داشتن آقای محمدرضا رمضانزاده، آقای اسماعیل عبدی و آقای مهدی فتحی می‌توانند روند مطالبه‌گری را متوقف نمایند سخت در اشتباهند!"

همبستگی جنبش های اجتماعی
خیزش دی ماه ۹۶ نقطه ی اوج پیوند خوردن جنبش های اجتماعی با همدیگر است. معلمان و کارگران به تمامی از اعتراضات توده ای دی ماه دفاع و به ویژه از نقش دانشجویان دانشگاه تهران در جریان آن تقدیر کردند. تشکل معلمان به حمایت از بازنشستگان فرهنگی فراخوان تجمع داد. در کنار تجمع فعالیت‌های دیگری شکل گرفت، مثل دیدار با خانواده‌ی زندانیان سیاسی، تقدیر از همکاران بازنشسته و ...
در ادامه، با تمامی موانع و دستگیریها، تحصن معلمان در مهر ماه ۱۳۹۷ بازتاب گسترده‌ای داشت و بدنه‌ی معلمان از آن استقبال کردند. تحصن دوم در آبان ماه با مطالباتی همچون «آزادی معلمان زندانی، آموزش و پرورش رایگان، توقف طرح معلم تمام ‌وقت» مطرح شد. دانشجویان با صدور بیانیه از این مطالبات حمایت و در همبستگی با معلمان تجمع کردند. معلمان در دفاع از مبارزات کارگران هفت‌تپه و بازداشتی‌های آن (به ویژه اسماعیل بخشی) بیانیه دادند. در واقع از ۹۶ و بویژه سال ۹۷ تا به امروز جامعه شاهد همبستگی مبارزات معلمان، کارگران و دانشجویان با همدیگر است. شعار کارگر، معلم، دانشجو، اتحاد اتحاد، نشان از آگاهی تشکل ها و فعالین به همبستگی بین زحمتکشان از کارگر و معلم و پرستار و زنان و جوانان است. حتی قبل تر و در سال 95 معلمان در بیانیه ای خواستار تعیین حداقل دستمزد برای نیروی کار چه در حوزه آموزشی و چه برای تمامی زحمتکشان شد.
این تحولات سرآغاز اعلام همسرنوشتی کل نیروی کار اعم از کاریدی و فکری و... است.

دورنمای پیروزی جنبش معلمان
جنبش معلمان امروز علاوه بر خواستهای اقتصادی و معیشتی که اساس جنبش را تشکیل می دهد، خواستار آموزش رایگان و تامین امکانات آموزشی برای همه ی محصلین از دبستان تا دانشگاه است. بعلاوه به محتوای درسی ارتجاعی و غیرعلمی اعتراض دارند.
دستیابی به هر کدام از این مطالبات به معنای ایجاد سنگری برای پیشروی های بیشتر است. جنبش معلمان برای برداشتن گام های پیروزمند به جلو به تحکیم اتحاد خود و اتخاذ سیاست یک سری اقدامات جدی نیازمند است. از قبیل:
تاکید بر سراسری ماندن اعتراضات معلمان و اجتناب از تک روی کانون های محلی و تکیه بر هماهنگی سراسری و ایفای نقش معلمان پیشرو در حفظ و گسترش این کار یعنی حفظ تشکل سراسری و سراسری بودن مبارزه.
افشا و مقابله با سیاستهای دولت در باره ایجاد تفرقه در صفوف فرهنگیان.
تاکید بر همبستگی جنبش معلمان با دیگر جنبش های اجتماعی بویژه جنبش کارگری، دانشجویی، بازنشستگان، زنان و پرستاران که تا کنون قدم هایی برداشته شده است. این همبستگی یکجانبه و یک طرفه نیست و پاسخ متقابل جنبش کارگری و دیگر بخش های جامعه را می طلبد که برای همبستگی و همسرنوشتی تلاش کنند. از انجا که خواست تامین معیشت محور جنبش های اجتماعی کنونی است، این همبستگی و همیاری و حتی همزمانی مبارزات کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان و ... راضروری و قابل دسترس کرده است.
آگاهی بخشیدن به دانش آموزان و خطاب به خانواده هایشان در باره مساله معیشت زحمتکشان که شامل همه ی خانواده ها و فرزندانشان است. معلمان منزلت و حرمت و سمپاتی که جامعه به آنها دارد را حفظ کنند. دولت و دستگاه های تبلیغاتیش در باره معلمان و اهدافشان سمپاشی و به حیله گری پناه می برند از جمله میگویند، معلم ها حواس شان به کار آموزش و پرورش کودکان نیست و سراغ کار دوم و سوم می روند. در حالیکه اگر دولت معیشت معلمان و آموزش رایگان را تامین کند، معلمان نیازی به تلاش های مضاعف برای امرار معاش ندارند.
تجارب جنبش های اجتماعی موفق بخصوص تجربه جنبش مجامع عمومی کارگران برای معلمان هم الگو و ضامن پیروزی است. همین تجربه مجامع عمومی و دخالت کلیه معلمان هر شهر و منطقه، و تصمیم گیری مشترک است که فقر تئوری و تجربه ای که معلمان از آن حرف میزنند را جبران می کند. بعلاوه این تجارب و تصمیم جمعی رهبری کانون های محلی و شورای هماهنگی سراسری را از پشتوانه محکم توده های بدنه جنبش برخوردار می کند و امنیت فعالان و رهبران و پیشروان را تامین می نماید.
معلمان خواستهای متعددی مطرح کرده اند که همه شان معتبر اند، اما گاهی در یک تحرک و اعتراض جمعی ممکن است یک خواست اصلی در دستور باشد. برای مثال آزادی معلمان زندانی امری فوری است و معلمان از قدرت لازم برای این کار برخوردار هستند.
نقش معلمان کمونیست و سوسیالیست و پیشروان فرهنگیان درپیروزی جنبش معلمان؛ حفظ اتحاد و آگاهی بخشی و درآوردن حق شان از گلوی صاحبان زر و زور تعیین کننده است.
جنبش معلمان همچون دیگر جنبش های اجتماعی به ابزارهای آگاهی بخشی و رساندن پیام های رهبری سراسری به معلمان کشور، نیازمند است. استفاده از میدیای مجازی که ضروری است اما جای شبکه های ارتباطات معلمان را نمی گیرد. شبکه های معلمان پیشرو ستون فقرات جنبش است. وجود شبکه ها و محافل معلمان برای اتخاذ سیاست و تاکتیک های معین مبارزاتی برای جنبش معلمان همانند دیگر جنبش ها مثل نان شب واجب است.
در تجارب تا کنونی موانعی از قبیل تلاش برای ایجاد تشکل های موازی و یا زمزمه ی گرایشات چپ وراست درون جنبش معلمان وجود داشته و دارد. من جایی دیدم که کسانی از تشکلی به نام شورای عالی فعالان صنفی حرف به میان آورده و گاهی خود را سندیکا نامیده اند. گویا در تلاشی برای جمع کردن معلمان به این نهاد در تهران، با دستگیری دستگاه های اطلاعاتی این برنامه بهم خورده است. این اقدام با هر نام و هر شعاری ولو طلایی اما مغایر اتحاد سراسری صفوف جنبش معلمان است و معلمان آگاه ولو با هر نیت خوب، باید به جدی از آن پرهیز کرد. در حالی که خواست اساسی معلمان بهبود زندگی فلاکتبار و پایان فقر و تحقیر و گرسنگی است، هر گرایشی با هر نامی و یا هر تلاشی برای ایجاد تشکل موازی مغایر با خواست حیاتی و مشترک همه ی معلمان صرفنظر از تقسیم بندی های شغلی و صرفنظر از تقسیم بندیهای کاذب محلی گری و یا قومی گری است. راه مقابله با این مسایل تفرقه افکنانه، مستحکم و منسجم کردن رهبری کانون های محلی و بویژه شورای هماهنگی سراسری فرهنگیان است. هر اندازه استحکام رهبری تشکل های معلمان و تشکل سراسریشان باعث می شود توده هر چه وسیع تری از معلمان به میدان بیایند و پشت تشکل ها و رهبرانشان بایستند.
و بالاخره، تشکل های معلمان خود آگاهند که هنوز شاید یک سوم معلمان در جریان مبارزه قرار داشته و فعال اند. این کمبود را با آگاهی بخشی و دعوت همه ی معلمان به مبارزه می توان جبران کرد. معلمان ساکت و خانه نشین یا کسانی که در شرایط اعتصاب کار می کنند باید بدانند که به خودشان و خانواده شان و سفره خالی فرزندانشان ظلم می کنند. برای مقابله با فقر و فلاکت و گرسنگی، همه معلمان به شهامت و شجاعت و وجدان بیدار و تفکر انسانی و هشیار نیاز دارند. معلمان ساکت باید بدانند همانطوری که همکاران و همسرنوشتانشان قلم هایشان را در مقابل شمشیر از رو بسته دشمن شان بلند کردند و نشان دادند که اگاهی بر ارتجاع و اتحاد بر زور پیروز است. معلمان ساکت باید بدانند که غیبت شان در مبارزه برای معیشت و علیه فلاکت چاره ای جز اتحاد و هماهنگی سراسری نیست. و بالاخر معلمان غایب باید بدانند که اگر مبارزه ی معلمان و همکاران مبارزشان برای زندگی بهتر به پیروزی نرسد خود در تحمیل این شکست شریک اند...
پیروزی گام به گام معلمان در مبارزه برای معیشت و رفاه و آزادی همکارانشان در نهایت به افقی خدمت می کند که در شرایط توازن قوای بهتر و بهم پیوستن جنبش های اجتماعی و در راس آن جنبش طبقاتی کارگران، ارکان اموزش و پرورش را از ریشه بکند، جدایی دین از آموزش و پرورش را به قانون تبدیل کند و محتوای آموزش علمی را جایگزین ارتجاع مذهبی از ابتدایی تا دانشگاه را عملی کند و جداسازی دخترو پسر از مهد کودک تا دانشگاه را ملغی کند. تحقق اهداف در گرو حفظ اتحاد سراسری، بسج سراسری و شرکت همه معلمان در جنبش شان و رهبری رادیکال و پیگیر و جسور است!
ژانویه ۲۰۲۲- بهمن ۱۴۰۰

مظفر محمدی: جنبش معلمان، دورنمای پیروزی
در گفتگو با رادیو نینا
آسو سهامی: جامعه ایران شاهد اعتراض و مبارزه هماهنگ و سراسری فرهنگیان ( معلمان و بازنشستگان) است. شما موقعیت کنونی جنبش معلمان را چگونه می بینید؟

مظفر محمدی: جنبش های اجتماعی را با سازمان، رهبری، شعارها و مطالبات و تاکتیک های مبارزاتی میشه شناخت. و گفت چقدر پرزور، رادیکال و پیشروه. جنبش معلمان به جرات می توان گفت بیشتر این خصوصیات را دارد. صاحب سازمانه، صاحب رهبریه، مطالبات روشن دارد و شعارها و تاکتیک هاش تعرضی و از موضع طلبکاره. قربون صدقه کسی نمیره که آقای رهبر جون خودت بچه هامون گشته ن لطفی بکن. یا کسی را که بعنوان رییس مملکت گماردنش هنوز چند ماه نگذشته جامعه و معلمان میگن: " رییسی دروغگو"!

در حال حاضر بزرگترین جنبش اجتماعی ایران، جنبش معلمان است.این جنبش به لحاظ کمیت بسیار بزرگ است. اگر همه اعضای حقیقی و آنانیکه به نحوی به آنها مرتبط هستند (دانش آموزان و اولیا ) را محاسبه کنیم بیش از یک سوم جمعیت ایرانه. تحلیلگران داخلی میگن بهترین نامی که میتوان برای این جنبش به لحاظ اعمال قدرت گذاشت، سونامی، سیلاب یا طوفان باشد که میتواند هر آنچه را که در مقابل خود ببیند در هم شکند.

معمولا گفته میشه که فرهنگیان طبقه متوسط جامعه اند. از جمله تحلیلگران جمهوری اسلامی می گویند جمهوری اسلامی طبقه متوسط که بخشا پایگاه اجتماعیش بوده را از دست داده است. یا می گویند بحران اقتصادی و سیاسی طبقه متوسط را متلاشی و به جرگه ی طبقه کارگر و زحمتکشان اسیر فقر و فلاکت پرت کرده است.

اما از نظر من جنبش معلمان قبل از از این که طبقه متوسط باشد یا نه، خود بخشی و جزئی از مبارزه طبقاتی در ایران است. معلمان آن بخش از زحمتکشان جامعه هستند که مثل طبقه کارگر صاحب هیچ ابزار تولیدی نیستند. ولو کارشان غیرمولده اما معلمان همچون کارگران چیزی بجز فروش نیروی کار خود ندارند. مالک چیزی نیستند. خواست افزایش حقوق معلمان همان مطالبه افزایش دستمزد کارگران است تا بتوانند امرار معاش کنند. بعلاوه، در ایران در عرصه آموزش ما شاهد طبقاتی بودن این بخش جامعه هستیم. یکی از شعارهای معلمان فکر کنم مریوانه میگن: "من سیل خروشانم، نیروی کارم را ارزان نمی فروشم!"

فرهنگیان می گویند، مـدارس روسـتاهـا و حـتی شهـرهـای بـلوچسـتان، کـرمـان، آذربـایـجان و خـراسـان در مقایسه با مدارس نورچشمی های شمال شهر تهران بیغوله هایی بیش نیست. مدارس فرسوده و کلاس های زیر آلونک در مناطق فقیر نشین و روستاها، شهریه های کلان و دست بردن به جیب خانواده ها، شعار توخالی شبکه ی شاد، عدم دسترسی اکثر دانش اموزان به موبایل هوشمند برای شرکت در کلاس های مجازی، نبود امکان ایاب و ذهاب دانش آموزان و غیره دارند. هم معلمان و هم دانش اموزان در جریان پاندمی کرونا آسیب های زیادی دیدند.

یا میگن، وضعیت مدارس، تفاوت میان مدارس دولتی و خصوصی و مدارس شمال و جنوب شهر و تفاوت سطح زندگی منطقه اعیان نشین شمال و زحمتکشان جنوب شهر را همه شاهدند. تفاوت میان مدارس دولتی و خـصوصـی هـمانـند امـروز از زمـین تـا آسـمان اسـت. اخـتلاف در مـدارس شـمال و جـنوب شهـرعمق زندگی طبقات و منافع متفاوتشان را نشان می دهد. تـفاوت سـطح زنـدگـی در ایـن دو مـنطقه وضعیت اموزش متفاوتی را هم نشان می دهد. نتیجتا فرزندان کارگران و زحمتکشان از امکانات آموزشی و رفاهی که فرزندان بخش های مرفه دارند، برخوردار نیستند. در جایی ثروت در دستان اقلیتی مفتخور جمع شده و در جایی دیگر وضع جامعه و معلمان و دانش آموزان اینه که می بینید.

همین امروز بیش از نیم میلیون کودک و نوجوان به جای تحصیل در مدرسه در خیابان ها و کارگاه ها کار می کنند. بیش از یک میلیون کودک و نوجوان در مناطق محروم تر ایران نمی توانند به مدرسه بروند.

به دلیل این فاصله طبقاتی و شرایط اموزش فرزندان کارگران و زحمتکشانه که معلمان علیه تبعیض و ستم بپا خاستند و می گویند: کالایی کردن آموزش تعرض به سفره مردم است. خواستار الغای مدارس خصوصی، رفع تبعیض در مورد توزیع امکانات آموزشی، ایجاد برابری های آموزشی در سراسر کشور هستند و می گویند، بساط فروش علم را برچینید... محیط آموزشی باید به دست شورای معلمان و دانش آموزان سپرده شوند... این خواستها کاملا طبقاتی و ضد تبعیضه.

در میان مطالبات فرهنگیان مسایلی مطرح شده اند که منفعت کل جامعه را در بر دارد. مطالبات معلمان بویژه در بخش اموزش و کالایی کردن آن مستقیما کل جامعه و بخصوص کارگران و زحمتکشان را در بر میگیرد.

معلمان خود را صاحب جامعه می دانند و دخالت در امور آن را وظیفه خود می دانند. این پاسخی به گرایشاتیه که میگن مبارزه معلمان صنفیه و فقط مربوط به حق وحقوق خودشانه.

مثال و نمونه های دخالت معلمان در امور اجتماعی، زیاده. کانون مستقل معلمان تبریز از شهرداری شهر خواست عوامل فاسد را کنار بگذارد و به فوری ترین مسایل شهری تبریز برسد از قبیل: ترافیک، وضع اتوبوسرانی، اجازه فعالیت به کیوسکهایی که توسط افراد بیکار نصب شده اند، همچنین کانون معلمان در مورد کارآموزان قضایی متحصن در دادگستری پیامی منتشر کرد و خواستار لغو تبعیض علیه معلمان زن شد.

معلمان به قالیباف و رییس سازمان برنامه و بودجه میگویند: شما میگید بودجه نیست در نتیجه رتبه بندی و همسان سازی نمی شود، باشه حالا که حقوق ما را همسان خودتان نمی کنید چون میگید بودجه ندارید و بار مالی دارد پس بیایید حقوق های نجومی وزرا و وکلای مجلس و مدیران و روسا و و بانک ها، موسسات آموزش عالی و غیره را با حقوق ما همسان کنید. انوقت بودجه هم تامین می شود. اگر قرار است فقر باشد برای همه است. چرا برای شماها رفاه هست. بودجه هست و بار مالی ندارد ولی برای ما نیست. ما زیر بار این تبعیض طبقاتی و دروغ های شما نمی رویم.

تا کنون دولت طرحی در پاسخ مطالبات معلمان مطرح کرده و بودجه ناچیزی را هم اختصاص داده اما معلمان باهاش مخالفند و می گویند ناقص و معیوبه...

آسو سهامی: با این وصف که شما تعریف کردید، دورنمای پیروزی معلمان را چطور می بینید؟ چه چیزی اعتراضات معلمان را به پیروزی می رساند؟

مظفر محمدی: در بخش اول صحبتام، خصوصیات پیشروانه ی فرهنگیان را گفتم. به نظر من تاکید بر آن ها ضامن پیروزی است. من به چند فاکتور عمده اشاره می کنم.

یکی- حفظ و تحکیم رهبری سراسری. یک رهبری روشن بین، مصمم و جدی و رادیکال. رهبری سراسری کنونی پتانسیل خوبی نشون داده و باید تحکیم و تقویت بشه. در میان معلمان صحبت از تشکل های موازی دیگری مثلا شورای عالی صنفی و از این قبیل هست که به نظر من کار درستی نیست. پیشترها هم تجمعات به صورت جزیره های جدا از هم بودند. اما امروز جنبش سراسری فرهنگیان این نقیصه را برطرف کرده است.

دوم- معلمان تا حالا روش های مبارزاتی پیگیری مثل تجمع، تحصن، تظاهرات و ... داشته اند، طولانی شدن اعتراضات و تهدید و فشارهای امنیتی ممکن است بخشی از فرهنگیان را دچار تردید کند که اصلا پیروزی ممکنه؟ جواب این سوال در شعارهای تجمعات معلمان و بازنشستگان داده شده است. گفتن و میگن: ما چیزی برای از دست دادن نداریم. راه برگشت نداریم، تداوم مبارزه تنها راه ما است. در نتیجه، تداوم پیگیرانه ی مطالبات و کسب پیروزیهای معین، سیاست تفرقه اندازی و خسته کردن معلمان توسط رژیم را خنثی می کند. شورای هماهنگی سراسری فرهنگیان در اعتراضات اخیر در میان طیفی از مطالبات به درست بر دو مطالبه پافشاری می کنند: یکی -رتبه بندی و همسان سازی حقوق ها است دوم- آزادی فعالین و رهبران جنبش معلمان.

همینطور دولت در رابطه با تهدید و بازداشت فعالین معلمان ترفند شل کن سفت کن را دارد. بعضی ها را که بازداشت کرده ازاد می کند و تعدادی را هم به زندان طولانی مدت محکوم می کند. اما این محکومیت ها برای معلمان به معنای پذیرش آن نیست. در تجمعات و اعتراضات معلمان مرتب بر ازادی همکاران خود پافشاری کرده و می کنند. آزاد کردن همکاران مثل آقای عبدی و دیگران یه پیروزی بزرگه برای جنبش معلمان.

سوم- برگزاری مجامع عمومی معلمان. تجارب مجامع عمومی کارگری برای معلمان هم صدق می کند. مساله سازماندهی در هر جنبشی حیاتی و ضروری است. برگزاری مجامع عمومی مثل ستون فقراته برای جنبش های کارگری و معلمان و غیره. اولا همه را شریک می کنه و همه را دخیل می کنه و هر کس خودش را یک عنصر مثبت و تاثیرگذار می بینه و غیبتش معلومه. در دل مجامع عمومی ایده های جدید مطرح میشن. در دل مجامع عمومی تصمیمات گرفته می شوند. نمایندگانی انتخاب می شوند.

ممکن است کسی بگه پس هیات مدیره های کنونی کانون ها چی میشن. من میگم اعضای هیات مدیره های کانون ها اعضای مجمع عمومی اند و ممکن است مجمع معلمان یک کانون، همان هیات مدیره را نماینده و مامور پیگیری مطالبات بکنند یا بخشی شان... در این صورت بازداشت و تهدید نمایندگان معلمان برای رژیم سخت میشه. چون تا بخاد یک یا چند نفر را بازداشت کنه فرداش کسان دیگر جایش را پر می کنند. این خاصیت مجمع عمومی است که نه قابل سرکوبه و نه قابل تعطیل شدن.

طرح شوراهای معلمان و دانش آموزان هم که از طرف معلمان مطرح شده، اتحاد پایدار و محکم توده معلمان را تامین و تضمین می کنند.

چهارم- تاکید بر همبستگی جنبش معلمان با دیگر جنبش های اجتماعی بویژه جنبش کارگری، حیاتی است. جنبش کارگری در ایران به پیشروی هایی رسیده و با گسترش همبستگی و تکیه بر مجامع عمومی و شوراهای محلی و منطقه ای و سراسری کارگران، می تواند تکیه گاه محکمی برای جنبش های اجتماعی دیگر از جمله فرهنگیان، زنان، زحمتکشان حاشیه شهرها و غیره باشد.

جنبش های اجتماعی از هم می اموزند. اتحاد و رهبری سراسری جنبش فرهنگیان یکی از پیشروی های شور انگیز است.

تجارب مجامع عمومی کارگری هم یک ابزار متحد و پر قدرت برای پیشرفت مبارزه طبقاتی در ایرانه. ترکیب و همزمانی این دو پدیده، یعنی جنبش مجامع عمومی و اتحاد و رهبری سراسری، توازن قوای بین پایینی ها و بالایی ها را تغییر میده.

اولین گام پیروزی، گرفتن سهم واقعی کارگران و زحمتکشان و محرومان از کیسه دولت سرمایه دارانه. این کار ممکنه. دولت همه سرمایه ها جامعه را پشت تحریم ها قایم کرده و حاضر نیست سر کیسه را شل کند. مگر مجبور شود. و این کار همین جنبش های طبقاتی و اجتماعی کارگران و معلمان و دیگر بخش های پایین جامعه است.

پنجم - تبلیغات و مدیا. معلمان چند کانال در سوسیال میدیا دارند. مثل قلم معلم، معلمان عدالتخواه، شورای هماهنگی و غیره... اما به نظر من این هنوز همه ی عرصه های تبلیغات و آگاهگری را نمی پوشاند. یه وقتی مجلات هفتگی، ماهانه و بولتن های داخلی وجود داشت. معلمان با تبلیغات منظم، برگزاری سمینارها و انتشار بیانیه های روشنگرانه و خطاب به جامعه و بویژه طبقه کارگر می تواند سد سانسور رژیم را بشکنند.

و بالاخره به رسمیت شناختن گرایشات و تنوع نظرات و نترسیدن از آن. در همه جنبش های توده ای گرایشات و نظرات متفاوت هست. در ضمن مبارزه این نظرات با هم برخورد دارند و صیقل می خورند. تجارب حداقل دو دهه اعتراضات اجتماعی، معلمان را آبدیده کرده است. تشخیص درست از غلط الان دیگر کار سختی نیست. مطالبات روشن و اعتراضات رادیکال و پیگیر جای هیچ تردیدی باقی نگذاشته است و بخصوص جنبش سراسری و توده ای معلمان همه ی تعلقات صنفی و محلی و منطقه ای را پس زده است.

معلمان به این نقطه قدرت آگاهند و می خواهند از آن دفاع کنند. جنبش حق طلبانه معلمان راه خود را پیدا کرده و دیگر به عقب بر نمی گردد. هیچ گرایش مضر احتمالی نمیتونه این نهضت بزرگ اجتماعی را پس بزنه یا به راه دیگری ببره. از نظر من ایجاد تشکل های موازی یا کم توجهی به مجامع عمومی که سنگر محکم اتحاد و حفظ امنیت فعالین است که زیانبخش است و نباید گذاشت اتفاق بیفتد.

فرهنگیان سوسیالیست و برابری طلب در حفظ اتحاد فرهنگیان و دستیابی به پیروزی هایی برای جنبش معلمان نقش بسزایی دارند.

آسو سهامی: آیا وضعیت قدرتمند جنبش فرهنگیان فارغ از موانع و مشکلات است، اگر نه، چه موانعی پیش پای این جنبش قرار دارد؟

مظفر محمدی: موانع همیشه وجود دارند. راه هیچ مبارزه حق طلبانه ای صاف و سر راست نیست. مهم ترین مانع، جمهوری اسلامی و سیاست سرکوب از طرفی و تفرقه اندازی از طرف دیگر است. رژیم خیلی تلاش می کند جامعه را بخصوص خانواده دانش اموزان را علیه معلمان و برای اعتراض به تعطیلی مدارس به صدا در بیاره. تا حالا موفق نشده و نمیشه به نظر من. در یکی از کانال های مجازی رژیم زیر عکس زنان معلم در مریوان که تحصن کرده اند نوشته، "این خانم ها در اطاق گرم مدیر با چای و کیک از خود پذیرایی می کنند و دانش اموزان در کوچه و خیابان ها در سرما سرگردانند" و باز کسی از خودشان در کامنت نوشته، اگر معلم تحصن می کند، دانش اموز و والدین آن ها می توانند شکایت کنند!"

در برنامه 20 و30 تلویزیون جمهوری اسلامی هم گفته شده: "تجمع سراسری معلمان برای بیعت با رهبری و نظام در آستانه دهه فجر" و این همان فتوای خامنه ای است که گفت بسیجی ها و طلبه ها در مدیای مجازی فعال شوند! پاسخ جامعه و بویژه خانواده دانش اموزان اینه که آموزشی که معلمش دغدغه معیشت و فقر و نداری داره و دانش آموزش شکمش گرسنه است، پوچ و بی معنی است. آموزش نیست.

مانع سرکوب را هم فقط اتحاد سراسری و همبستگی های بین جنبش های اجتماعی بر می داره. تجربه هفت تپه و خود معلمان با جنبش سراسریشان، نشان داده در مقابل دشمن که شمشیر را از رو بسته، میشه ایستاد و وادار به عقب نشینی کرد. بعلاوه و خوشبختانه، معلمان در طول دو دهه اخیر، موانع زیادی را پشت سر گذاشتند. مثل، استفاده ابزاری اصلاح طلبان از فرهنگیان، مبارزه پراکنده معلمان مثل جزیره های جدا ازهم، ناکارآمدی رهبری سراسری معلمان و بازنشستگان در گذشته و غیره. جنبش معلمان تا به امروز یکی یکی این موانع را از سر راه برداشته است.

در مواردی معلمان از عدم شرکت بخشی از نیروی خود گلگی یا انتقاد داشته اند. این خصوصیت هر نوع مبارزه است که از همان آغاز همه نمیان. پیشروان جنبش معلمان در عمل و با حوصله منافع معلمان را نمایندگی کردند و الان دیگه جایی برای غیبت کسی در مبارزه نمیذاره. حتی در آغاز در اعتراضات و تجمعات معلمان زنان حضور کم رنگی داشتند و امروز می بینیم که حضور زنان معلم گسترده تر شده. این خصوصیت مبارزه جمعی و اتحاد و همدلی هر مبارزه ای است که با درایت و زیرکی و پیگیری، راه را برای همه نیروهایش هموار می کند. از این لحاظ باید به پیشروان معلمان و توده مشارکت کنندگان فرهنگیان در جنبش خودشان، تبریک گفت.

فراموش نمی کنیم و خود معلمان آگاهند که هر بار رژیم دست روی چند نفری از معلمان و سخنگویانشان می گذارد و تهدید و بازداشت و زندانی می کند. اما در عمل ثابت شده که بازداشت و زندانی کردن معلمان پیشرو اگر چه فشار بر معلمان است اما هیچوقت مبارزه را تعطیل نمی کند. فرهنگیان با تمام قدرت پشت فعالین و سخنگویانش ایستاده. یک خواست اصلی معلمان، ازادی همکاران زندانی شان است. همچنین معلمان خانواده همکاران زندانی شان را حمایت می کنند و تنها نگذاشته اند و می گویند، بازداشت و زندانی کردن اعضای این جنبش حـقانـیت ما را آشـکارتـر مـیسـازد و هـواداران جنبش را بیشـتر مـیکـند.

در اخر میخام بگم که جنبش معلمان، رنگ و بوی زندگی و مبارزه و امید به پیروزی را به جامعه بخشیده. تصویری از جامعه ای خروشان و طبقه کارگر و زحمتکشانی که راهی جز تلاش برای رفاه، ازادی، امنیت، حرمت و شخصیت و کرامت انسانی ندارند!