فواد عبداللهی: سكته در اجلاس طالبان‌ها در ایران

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

بر اساس نسخه شكست خورده‌ و قراضه‌ای كه آمریكا بعد از خروج خود از افغانستان و بازگرداندن طالبان به معادله قدرت پیچیده است، قرار است تا جهانیان بپذیرند كه مردم افغانستان به این باند جانی و دست پرورده غرب «راضی»اند و اصلا تفكیك جنسیتی، قصاص، غارنشینی، اعدام و برده فروشی و قتل هنرمند و طنزپرداز و خواننده در ذات مردم افغانستان و ایران و كل مناطق خاورمیانه است. آخرین تلاش‌ها برای پذیرفته شدن باند آدمكش طالبان بعنوان بخشی از حاكمیت سیاسی در افغانستان، دیروز در اجلاسی با میزبانی تهران و با شركت وزرای خارجه كشورهای همسایه برگزار شد.

بر اساس تصویب بیانیه‌ای كه به امضای همه كشورهای همسایه افغانستان رسیده است باند اسلامی طالبان در كنار سایر دستجات قومی در این كشور باید بعنوان یكی از سهامداران اصلی «حاكمیت سیاسی در افغانستان» به رسمیت شناخته شود. آمریكا و دول غربی هم هر كدام به نحوی روی این مسٸله تاكید دارند كه «به رسمیت شناختن طالبان منوط به رعایت حقوق بشر است»! پیوند زدن طالبان به رعایت حقوق بشر اگر نشان شارلاتانیسم نباشد، مسلماً نشان بلاهت ‌است. ۴۳ سال پیش همین جنایتکاران از ترس انقلاب ۵۷ و مردم به‌پاخاسته علیه استبداد شاه، از خمینی و لات‌ و اوباشی که همراهش کرده بودند، تصویر «مبارزان آزادیخواه» می‌ساختند تا انقلاب ایران را اسلامی كنند.

در این مواضع سرشار از «نبوغ»، ظاهرا در افغانستان باید همان شرایطی حاكم شود كه چهل سال پیش در نشست گوادلوپ با پر-و-بال دادن به جریان آدمكش اسلامی به رهبری خمینی به مردم ایران و به انقلاب ضد سلطنتی ۵۷ تحمیل شد. اینبار با این تفاوت كه وظیفه «شرعی» اسلامی كردن جامعه افغانستان را به گردن دول مرتجع همسایه انداخته‌اند. طالبان‌ها در ایران میزبان غسل تعمید طالبان شده‌اند.

بلاهت جمهوری اسلامی در میزبانی كردن اجلاس اخیر بار دیگر برای این نظام مانند تف سربالا عمل كرد. اینها كه روز به روز از لبنان تا عراق با لگد انزجار مردم آزادیخواه این كشورها به بیرون پرتاب می‌شوند، می‌خواستند در اجلاس اخیر حقارت‌شان را زیرجلكی درز بگیرند و به مردم ایران و منطقه كه در كمین‌شان نشسته‌اند، نشان دهند كه كماكان «ما هستیم» و خیال پایین كشیدن نظام از قدرت را نكنید. اما روزنامه كیهان شریعتمداری هرچه را كه این نظام در اجلاس اخیر بافته بود، پنبه كرد و هر بادی را كه در غبغب انداخته بود، تركاند:

«آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور پیش از ظهر دیروز (چهارشنبه) سخنرانی خود در نشست همسایگان افغانستان را لغو و به منظور بررسی آخرین وضع عملیاتی کردن جایگاه‌های عرضه سوخت در سراسر کشور و بررسی اختلال پیش‌آمده در سامانه هوشمند سوخت به صورت سرزده در وزارت نفت حضور یافت...»

اما «اختلال پیش‌آمده» چه بود؟! به مناسبت سالروز آبان خونین ۹۸، جایگاه‌های سوخت در استان‌های مختلف ایران از جمله استان‌های شمالی و توابع استان تهران هك شدند و روی بیلبوردهای سوخت در اصفهان این شعار نوشته شد: «خامنه‌ای بنزین ما كو؟»

این یك واقعیت است كه جمهوری اسلامی با روانشناسی نسلی طرف است كه دیماه ۹۶ و ابان ۹۸ را دیده است. نسلی كه نه تنها در كمین حمله بعدی به اركان حاكمیت سیاسی این نظام است بلكه با تكیه بر ابزارهای دم‌دست خود، از مجامع عمومی در محلات كار و زیست تا صیقل دادن آلترناتیو جایگزین جمهوری اسلامی یعنی «كنگره سراسری شوراهای مردمی» لحظه‌به‌لحظه خود را برای نبرد نهایی آماده می‌كند. این آن مولفه‌ای است كه امروز توازن قوا را به ضرر جمهوری اسلامی چه بلحاظ موقعیت‌اش در منطقه و چه بلحاظ رو-در-رویی با مردم در داخل، تغییر داده است. جنبشی كه امروز با پرچم «معیشت، رفاه و آزادی» در برابر این نظام سینه-به-سینه شده است، می‌تواند بر متن شكست و انزاوی سیاسی این نظام در منطقه و بر محور رادیكال‌ترین خواست مردم ایران یعنی «اداره شورایی جامعه» ورق را تماما برگرداند و این نظام را با قدرت خود بزیر بكشد.

ماتریال این هدف كاملا مهیاست. طبقه كارگری كه از هفت‌تپه تا فولاد و پتروشیمی در مجامع عمومی خود متشكل شده است، معلمانی كه در سراسر ایران به حركت درآمده‌اند، زنانی كه با مقاومت خود آپارتاید جنسی و قوانین منحوس اسلامی را به اشكال مختلف پس زده‌اند، میلیون‌ها انسانی كه از افغانستان تا عراق و لبنان بیش از این حضور جمهوری اسلامی در معادلات سیاسی منطقه خود را بر نمی‌تابند، این جنبش گسترده می‌توانند ده تا نظام شبیه به جمهوری اسلامی را بزیر بكشد. دوران سرنوشت‌سازی است؛ دیماه و ابان دیگری در راه است؛ اینبار خیزش‌های توده‌ای در ایران باید بر بستر یك اسكلت‌بندی محكم در مراكز كار و زندگی توده‌های مردم استوار شوند.

غیبت جناب رٸیس‌جمهور در اجلاسی كه خود میزبان رسمیت دادن به طالبان در افغانستان بوده‌اند و در عوض، «حضور میدانی»اش در مراكز سوخت كه با «اختلال» مواجه شده‌اند تنها یك پیام دارد: هراس و وحشت از تكان‌ها و طوفان‌هایی كه كل این نظام، نقشه‌ها و اجلاس‌هایش را با خود خواهد برد. این حال-و-روز حكومت طالبانی ایران است، حكومتی كه میزبان اجلاس طالبان‌های همسایه است اما در یك قدمی محاصره مردم است و رٸیس جمهورش پشت به دیوار است. امروز زمان برای برپا كردن شوراهای كارگری و مردمی در تمام ایران بیش از هر زمان دیگر مهیاست.

سرنوشت مردم افغانستان با سرنوشت مردم ایران، مشترك و یكی است. به همان اندازه كه مردم در یكی بر ارتجاع حاكم پیروز شوند در دیگری به توان صد بر حاكمیت مشتی مرتجع غلبه خواهند كرد. طبقه كارگر ایران، مردم تشنه رهایی و رفاه این موقعیت استثنایی را دارند و می‌توانند و باید از این فرصت طلایی برای تاسیس شوراهای مردمی و قدرتمند كردن بازوی قدرت خود استفاده كنند و طالبان‌های حاكم بر ایران را هرچه سریع‌تر خلع سلاح و از قدرت بزیر بكشند.