هلمت احمدیان : جنایتکاری که قرار است رئیس جمهور شود؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

ابراهیم رئیسی که باید به اتهام جنایت علیه بشریت بر صندلی محاکمه نشانیده و مجازات شود، قرار است از میان ۱+۶ کاندیدای غربال شده ی خامنه ای، بر صندلی ریاست جمهوری بنشیند! این رخداد در نظام سرمایه داری توتالیتر و جنایت پیشه ولابتی، امر عجیبی نیست. سر و صدای طرفداران کاندیداهای حذف شده در این میان را باید به حساب امید کاذب آنها برای نجات جمهوری اسلامی از راه های “نرم” نوشت. تنگ تر کردن حلقه “خودی ها” در میان جنایتکارترین و منفورترین مهره های رژیم، آخرین راه چاره، بازیگران نگرانی است که در آستانه ی “کیش و مات شدن” هستند.

کافی است که نام “ابراهیم رئیسی” را در اینترنت حستجو کرد تا با این چهره پلید و جنایتکار بهتر آشنا شد. شهره ی او بعنوان عضو “هیات مرگ” با کشتارهای دسته‌جمعی زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷ بی همانند است. او یکی از اعضای «هیئت مرگ چهار نفره» در این کشتارهای دستجمعی بود و به پاداش این خوش خدمتی، با آغاز رهبری خامنه‌ای هر روز بیش از پیش در طی سالیان در کشتارگاه های حکومتی به مقام و مرتبت های کلیدی تری نشانیده شد. وی از همان آغاز سال ۵۸ در سن ۲۰ سالگی در هدایت ماشین سرکوب در نظام جمهوری اسلامی شریک شد و تا اکنون در نقش سایه ی رهبری به جانشینی ولایت فقیه چشم دوخته است، به گونه ای که در سال های اخیر از وی به عنوان جانشین احتمالی خامنه ای یاد می شد. او از جانب “رهبر”، ابتدا از سال ۱۳۵۸ در کنار حاکم شرع حکومت اسلامی صادق خلخالی جلاد، به عنوان دادستان کرج و تهران و در سال های بعد به عنوان رئیس سازمان بازرسی کل کشور، معاون اول قوه قضائیه، دادستان کل کشور، تولیت آستان قدس رضوی و … منصوب شد و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ نامزد اصلی اصولگرایان بود که از رقیب حکومتی خویش، حسن روحانی شکست خورد.

 

مهندسی کردن این بار رژیم برای مضحکه انتخاباتی اش، که حتی نزدیکتر عناصر و مشاورینی همانند علی لاریجانی را از حق کاندید شدن محروم کرده، با چیدن رئیسی در میان چند چهره کم شانس، به مثابه کیسه بوکس، از چه ضرورتی سرچشمه می گیرد؟ و ضرورت ابن “یک بنی کردن” را چگونه باید بر سر این “جمهوری مرگ” فرو کوبید؟

اگر رژیم جمهوری اسلامی در گذشته در آرایش حاکمیت طبقاتی و استبدادی اش توانسته بود از تیغ دو لبه “سرکوب” و “توهم” بهره ببرد و اصلاح طلبان، همواره با توهم آفرینی در نقش “سوپاپ اطمینان” و به اعتراف خودشان «تدارکاتچی» بودند، اما این بار نه تنها آنها، بلکه شماری از چهره های “اصولگرا” را نیز از دور خارج کرده است، چرا که اوضاع و احوال بحرانی و انفجاری جامعه را مخاطره آمیزتر از آن می بینید که برای مضحکه انتخاباتی اش این بار به «مصلحت نظام» خطر و به عناصر “معتدل”تری تکیه کنند. این لودگان توهم آفرین، دیگر نقش و ارزش مصرف گذشته شان را از دست داده اند و “ولایت فقیه” به این صرافت رسیده که تنها راه “نجات”، تنگ تر کردن حلقه رهبری بر شانه چنایتکارترین های روحانیت و سپاه است.

اما مهندسی کردن این انتخابات به روالی که در جریان است، تنها یک بعد قضیه به شمار می آید؛ بعد دیگر آن، ضرورت به شکست کشاندن این خودکامگی است و آنهم در گرو نه فقط تحریم و بایکوت، بلکه تعرضی و سراسری کردن ضرورت سرنگونی انقلابی حاکمیت و مناسباتی است که حکومت اسلامی را به مثابه ی ابزار طبقاتی برای فرمانروایی به حاکمیت نشانیده است.

هجوم همه جانبه به این وقاحت و دریدگی و اقدام فعال به معنای وجه تکمیلی تحریم فعال است. باید به صراحت به هر کسی که با هر ملاحظه ای در نظر دارد در این کارناوال شوم شرکت کند اعلام شود که این رای به معنای زیر پا گذاردن و نادیده گرفتن خون ها و آرزوها و مبارزاتی است که از همان فردای به قدرت رسیدن حکومت اسلامی در سراسر ایران جاری شده است. رای به کاندیداهای حکومتی، رای و پشتیبانی از حاکمیت اسلامی و رای به ادامه ویرانگری، زندان، شکنجه و دار و کشتار و تروریسم دولتی و جنگ های نیابتی است. رای به پایمال کردن خون ها و امیدهایی است که با کشتار کارگران و مردم حق طلب در ۴۲ سال گذشته و به ویژه در آبان ماه ۹۶ و دیماه ۹۸ هنوز بر سنگفرش های خیابانها روان شد و جاری است.

سید ابراهیم رئیسی به هر شکل و آماری که از صندوق شعبده ی حکومتی بیرون بیاید، بدون شک، نمایانگر نقطه ضعف و ناتوانی رژیم و هماهنگی بین سپاه و باند بیت رهبری به سیادت خامنه ای است که می تواند به فرصتی برای رشد جنبش های اعتراضی تبدیل شود. از هم اکنون باید برای بازداشت و محاکمه رئیسی بعنوان یکی از عوامل کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در یک کارزار حقوقی و سیاسی در سطح بین المللی دست به کار شد.

باید با کارزاری همه جانبه، سراسری و جهانی به انتخاب واقعی و ضروری، یعنی سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی که مشتی قاتل و جنایتکار و فاسد آن را رهبری می کنند پرداخت. نمایش انتخاباتی رژیم را باید به یکی از سکوهای حرکت برای انهدام این رژیم تبدیل کرد. این سکوها با خیزش های آبان ماه ۹۶ و دیماه ۹۸ در بطن جنبش های اجتماعی در جامعه ایران مادیت و عینیت دارند و این فرصتی برای تداوم آنهاست.