خدامراد فولادی: مجاهدین هم حکومت ِ اسلامی می خواهند2

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

ابتدا چند نکته ی ضروری را در ارتباط با اسلام ِ مجاهدین توضیح دهم . اول این که، مذهب و دین با هم تفاوت دارند. یعنی، مذهب لزومن دین نیست یا به دین ارتباط ِالزامی ندارد. مذهب،اعتقاد به نیروی ماوراء و مافوق ِ طبیعت و مسلط بر آن است. مذهب، عام در مفهوم ِ فلسفی ِ آن است یعنی اعتقاد به نیروی مافوق ِ ماده و طبیعت در تاریخ ِ انسانی عمومییت و تقدم ِزمانی بردین دارد. دین اما، اعتقاد به پیامبر ِ خاص و خدا یا خالق ِ خاص یا خود ویژه ی هر دین ِ به خصوص با مقررات و کار کردهای مشخص ِ همان دین دارد.

مثلن یهودییت فقط دین ِ یهودیان است در یک منطقه ی خاص که اعتقاد به پیامبری ِ موسا و خدایی به نام ِ یهووه دارند . یا مسیحییت و اسلام نیز، همین خصوصییت های محلی و منطقه ای ِ خود ویژه ی یک قوم یا ملت،و به مرور ِزمان چند منطقه و ملت را دارا هستند. دوم این که، مذهب عمدتن نگرش ِ فلسفی و جهان بینانه – و نه ابدن جهان شناسانه- به طبیعت ِ پیرامون دارد. جهان بینی ِ خیال پردازانه و ساده انگارانه که صرفن محدود به ظاهر ِ چیزها و پدیده ها، یعنی فاقد ی علمییت و پشوانه ی علمی اثباتی است. سوم: در این معنا،مذهب اگرچه ادعای عقلانییت دارد اماعقلانییت ِادعایی اش به هیچ علم ِ اثباتی به ویژه علوم ِ طبیعی مانند ِ فیزیک و شیمی و زمین شناسی و دوران شناسی و زیست شناسی اتکا نداشته و به دلیل ِ اتکااش به ندانمگرایی و خرافه های دوران ِ کودکی ِ انسان نمی تواند ادعای علمییت و حتا عقلانییت برای اثبات ِ توهمات ِ خود داشته باشد. به همین دلیل هم هست که برای تحمیل و تحکیم ِ موقعییت اش جز توسل به سفسطه از یک سو و ایجاد ِ رعب و وحشت از« آخرالزمان» و« قیامت» و زنده گی ِ پس از مرگ از سوی دیگر، راه ِ دیگری نمی بیند و نمی شناسد. دین هم همین خصوصییات ِتحمیلی ِ فاقد ِ سندییت و اعتبار ِ علمی – اثباتی را دارد، اما در محدوده ی پیروان ِ خودش و طبق ِ باورهای رایج ِ محدوده ی جغرافیایی اش. چهارم: دین، تا هنگامی که هنوز کاملن جا نیافتاده است خودرا باهر شرایطی تطبیق می دهد، اما چون جا افتاد و قلمروی نفوذ اش را گسترش داد و شمار ِباورمندان اش افزایش ِ کممی پیدا کرد، متوسل به زور شده و تلاش می کند شرایط ِ اجتماعی و رفتاری و کرداری ِ حتا غیر ِ باورمندان ِ به خودش را با مقررات و دستورات ِ اجباری ِ خود منطبق سازد. دین ِ اسلام چنین دینی است. اسلام در عربستان ظاهرشد و ازهمان آغازگاه ِ پیدایش اتکاء اش برباورها و اعمال و رفتار ِ اجتماعی و فردی ِ ساکنان ِ عربستان خصوصن عرب های بت پرست بود. حتا نام ِ« خدا» ی اش را از یکی از بت های کعبه موسوم به « الله» یا« ال الاه به معنای الاه ِ بزرگ» گرفت، که بت یا الاه ِ طایفه ی قریش بود. خدایی که می بیند،می شنود، سخن می گوید، فرمان صادر می کند، حساب و کتاب دارد ودشمنان اش را تنبیه می کند و به معتقدان اش پاداش می دهد. اسلام بعدها که شمار ِ پیروان اش به زور ِ شمشیر ِ اعراب- اعرابی که اکثرن هنوز به اسلام به عنوان ِ دین ِ طایفه ی قریش کاملن ایمان نیاورده بودند- در دیگر نقاط و سرزمین ها افزایش یافت، تلاش کرد آنها را با زور و تهدید و ارعاب و یا تطمیع( جهنم و بهشت) با شرایط ِ عربستان تطبیق دهد. ایران از جمله ی این مناطق و سرزمین ها بود.(( برای آن که بدانید اسلام چگونه وارد ایران شد و خود را به زور ِ شمشیر به ایرانی ها تحمیل نمود، بخوانید: فارسنامه ی ابن بلخی، و مالیات ِ سرانه و تاثیر ِ آن در گرایش به اسلام، دنیل دنت، ترجمه ی محمدعلی موحد را. – مالیات ِ سرانه یا جزیه یا سربها باجی است که ایرانیان ِ مغلوب به عرب های فاتح می دادند که زنده بمانند. مثل ِ باج های کلانی که هم اکنون رژیم ِ اسلامی از اسیران ِ زندانی ِ سیاسی یا غیر ِ سیاسی می گیرد تا به جرم های نکرده اعدام ِ شان نکند. این باج یا سربها همان جزیه ای است که مسلمانان ِ صدر ِ اسلام از کافران و مشرکان می گرفتند تا بگذارند در قلمروی اسلام زنده گی کنند.)) . مجاهدین ِ خلق، آموزش دیده و پرورش یافته ی چنین دین و چنین فضای ِ اعتقادی یی هستند. آنها هم به همان دین و همان خدا و همان راه و روش هایی اعتقاد دارند که در وهله ی نخست از ملاها- درکودکی و نوجوانی-، و در وهله ی بعد از کتاب ِ مقدس ِ اسلام آموخته اند که در این اعتقاد نیز با ملاهای حاکم اشتراک ِ نظر و عمل دارند. مجاهدین تا قبل از این که ملاها به قدرت ِ سیاسی برسند و حتا تا یکی دوسال بعداز کسب ِ قدرت، با آنان حشر و نشرو صمیمییت وهمسویی و همنظری ِ اعتقادی عملی ِ کامل داشتند و بزرگان شان را « پدر» به مفهوم ِپدر ِاعتقادی خطاب می کردند. اما، این اشتراک ِ نظر و عمل ِ اعتقادی- ایدئولوژیک به دلیل ِانحصارطلبی و تمامییت خواهی ِ ناشی از فرقه سالاری ِ آخوندها- یعنی همان خصوصییتی که خود ِ مجاهدین هم دارند- از سال ِ 60 تبدیل به دشمنی شد. در واقع این ملاهای حاکم بودند که با مجاهدین یعنی فرزندان ِسببی شان کنار نیامدند و آنان را غیر ِ مسلمان یا منافق نامیدند و تحت ِ پیگرد قرار دادند و به زندان انداختند و یا اعدام کردند. آخوندهایی که حتا به فرزندان ِ نسبی ِ خودشان هم رحم نکردند و آنان را به جرم ِ محارب یا منافق و مرتد به جوخه های اعدام سپردند.
مجاهدین نقطه ی ضعف ِملاها را به خوبی می دانند اما آن راهرگز بیان نمی کنند، چون نقطه ی ضعف ِ اسلام ِ خود ِآنها هم هست: ضدییت ِ ایدئولوژیک با تجدد و مدرنیته، یا به بیان ِ دیگر تجددستیزی، که خصوصییت ِمشترک ِ همه ی واپسگرایان ِ اعتقادی سیاسی هم هست. با این وجه ِمشترک است که تمام ِ عملکردهای دینی، اعتقادی، و سیاسی ِ ملاها و مجاهدین حتا اگرآن را فریبکارانه انکار کنند از این تجدد ستیزی و واپسگرایی ِ ماهییتن تمدن ستیزانه ی اسلامی شان نشات می گیرد. از این رو،مجاهدین همانقدر به اسلامییت ِعقب مانده از دوران ِشان پای بندی دارند که آخوندها دارند، همانقدر بنیانگذاران ِ اسلام را ستایش و پرستش می کنند که آخوندها می کنند،همان اندازه به مقررات و آیات ِ اسلامی و از جمله برتری ِ مرد بر زن اعتقاد دارند و آن را در عمل رعایت می کنندکه آخوندها چنین اعتقاد و نگاه و رفتاری دارند. همچنان که هم ملاهای حاکم و هم مجاهدین ِ هنوز به قدرت نرسیده حجاب ِ ارتجاعی – اسلامی را جزء واجبات ِ پوشش ِ زنان می دانند، و زنان را ملزم به رعایت این پوشش کرده اند. به این دلیل که هم ملاها و هم مجاهدین فاطمه دختر ِ پیامبر و همسر ِ امام ِ اول ِ شیعیان را الگو و نماد ِ زنان می دانند.( در ادامه بخوانید نظر ِ مریم رجوی همسر ِ محجبه ی مسعود رجوی را در همین باره).
مجاهدین بی دلیل نام ِخود را«مجاهد» نگذاشته اند. مجاهد، یعنی: جهاد کننده یا تلاشگردرراه ِ دین ِ الله و اشاعه دهنده و ترویج کننده ی این دین حتا به زور. هدف ِ مجاهدین از گرفتن ِ قدرت ِ سیاسی هم در وهله ی نخست غیر از تحکیم ِ مبانی و معتقدات ِ این دین نیست. برنامه های تلویزیونی ِ موسوم به «سیمای آزادی» شان خصوصن در ماه های محرم و رمضان و یا به اصطلاح سالگردها ومناسبت های میلاد ِ پیامبر و امامان ِ شان را ببینید، که در مداحی وستایشگری و تبلیغ ِ خرافه های هزار و چهارصد سال ِ قبل ِ عربستان ِ گوی سبقت از« سیمای رژیم ِ آخوندی»ربوده اند! درواقع آنها در« سیمای آزادی » به عنوان ِارگان ِتبلیغاتی ِشان باارتجاعییت ِ رژیم درهردوعرصه ی اعتقادی وسیاسی رقابت ِتنگاتنگ دارند. ادامه دارد