76 منتخب سایت

راه دیگری نیست!

تریبون آزاد

بر خلاف تبلیغات رایج حکومتی در رابطه با کاهش نرخ دلار در بازار در این هفته، پس از "شوک" آغاز پروسه سنپ بک (فعال کردن مکانیسم ماشه)، کسی در ایران نیست که این کاهش را نشانه "بهبود" اوضاع اقتصادی و معیشتی خود قلمداد کند.

عموم مردم نه نوسانات مقطعی بازار ارز و البته همراه با سودهای نجومی بخش هایی از خود حکومت و کل بورژوازی ایران، سیر کاهش ارزش ریال با هزاران شاخص دیگر در زندگی هر روزه خود تجربه کرده اند. ده ها میلیون کارگری که افت ریال همراه با تورم رسمی ۴۰، ۵۰ درصدی را نه در "دلسوزی ها" و لفاظی های حکومت، بلکه در سفره خود، و در قیمت های سرسام آور مایحتاج زندگی که‌ از وسع و‌ دسترسشان خارج شده اند، را زندگی می کنند. 

در عین حال، ادامه گسترش سایه جنگ‌ بالای سر جامعه، وجود دائمی لبه تیز تبر اخراج در سر درب ورودی کارخانه و کارگاه، دغدغه اجاره خانه و قبض دکتر و‌ دارو و شهریه مدرسه فرزندان از یکطرف، و فشار دائم رقابت و جلوگیری و محافظه کاری از ترس پیوستن به ارتش ذخیره کار و‌ بی درآمدی مطلق از طرف دیگر، در کنار ناامنی و‌ سرکوب و فشار نیروهای انتظامی و امنیتی و هزاران درد و بلای دیگر کماکان بر جامعه کارگری سنگینی می کند.

هر ماه، باز هم حقوق معوقه، باز هم کاهش اضافه کاری، باز هم پرداخت نشدن پاداش ها و حق اولاد، وصول نشدن مزایای سختی کار علیرغم مصوبات حاکمین در قانون کار خودشان، و هزاران قول و وعده دیگر صاحب کار و مقامات، ادامه دارد.

اما فرای خانه و محله، جامعه ملتهب است و همه جا تظاهرات، اعتراض و فحش و ناسزا گویی به کل این نظام و برکات الهی آن، بدون وقفه در جریان است. روزی نیست که ده ها تجمع و اقدام و آکسیون های اعتراضی در اینجا و آنجا، در محل و شهر و سراسری برگزار نشده باشد و به همین اعتبار، ایران کماکان رتبه اول را در درجه و وسعت اعتراضات میان تمام کشورهای دنیا دارد.

در بالای جامعه، در حالیکه حکومتی ها و لایه های انگلی جامعه، در رادیو تلویزیون و جرائد رسمی و انواع و اقسام سایت ها و شبکه های مجازی شان به وخامت زندگی و این اوضاع اقرار می کنند، دلایل و راه حال خود را به سوی همین جامعه و مشخصا کارگر ارائه می کنند. پمپاژ دائمی حول اینکه مشکل امروز ناشی از:

آمریکا و تروئیکا اروپایی در تحریم و گسترش تحریم هاست؛

"رفاقت" نیمه راهه روسیه و‌ چین است؛

 حضور کارگر افغانستانی و "ربودن" شغل هاست؛

 مدیران نا لایق "غیر بومی" است؛

عدم حمایت دولت از تولیدات داخلی است

عدم تامین  و پشتیبانی لازم از کارفرما است که منجر به بسته شدن راه ورودی و پلمب کردن درب کارگاه شده است؛

بانک مرکزی، مخالفین برداشتن صفر ها از اسکناس ها، عدم برنامه ریزی بی حد مرز شدن نقدینگی و یا "کم توجهی" به عمران و توسعه در بودجه های دولتی است؛

سرسپردگی پزشکیان و ‌دولتش و بی اعتباری و بی مایگی مجلس و نمایندگان مفت خور آن است.

و هزاران عامل دیگر که هر یک علیرغم سمت و سوی متفاوت یا با هدف گرفتن سنگهای هر چقدر بزرگتر، یک امر را در دستور دارند آنهم تحمیل این دروغ بزرگ که امکان تغییر و یا بهبودی توسط همان اکثریت جامعه، کارگر زحمتکشانی است که بر آنها حکمروانی میشود، ممکن نیست و باید چشم به بالا دوخت! نقشه راهی که هر گونه چاره اندیشی و اجرایی کردن ذره ای بهبود در زندگی را به عهده حاکمیت می اندازد که باز بنا به "محدودیت" ها، چاره ای ندارند و نیازمند ف״فرصت״ بیشتری هستند.

در یک کلام همان لفاضی های تا کنونی، تکرار مکرر ״مهلت دهید״، و امید به ״کرامت الهی״ برای بهبود اوضاع ببندید! عباراتی که همچنان وٍرد زبان تمامی مقامات و نهادهای سیاسی و اقتصادی و ‌اجتماعی حاکمان است. بهانه هایی که تنها برای لا پوشی این واقعیت براه افتاده که راه حل نجات از این شرایط نه در دست دولت و مقامات حکومتی، بلکه دست خود طبقه کارگر و کمونیست ها و مردم آزادیخواهی است که قادر به شکستن این طلسم باطل هستند. دور عبثی که هر بار، گاه به شکل تراژیک و گاه کمدی تکرار می شود. نمونه آن از همین حالا در مورد بازار مکاره رسیدگی به "حداقل دستمزد" در پایان سال شروع شده است. اینبار دیگر خزعبلات رایج در مورد مشورت با "نمایندگان کارگری" منصوب شده حکومتی و تیم های کارفرمایان خصوصی، نمایش های دعواهای زر گری تحت نام "کمیسیون سه گانه" منتفی شده و صاحب کار عمده و اصلی، دولت به رهبری پزشکیان و وزیر کارش ضمن ابراز دلسوزی برای کارگر و وضعیت این طبقه "سزاوار"، با آه و ناله اعلام می کنند که میزان "کمبود" و بی بضاعتی چنان است که دولت بودجه کافی ندارد! در حالیکه، سالار ولایت مدار، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با اشاره به اهمیت تقویت بنیه دفاعی کشور، هیچ ابایی ندارد و با وقاحت اعلام کند که بودجه دفاعی کشور در قانون بودجه سال آینده افزایش می یابد. به عبارتی دیگر، اوضاع وخیم و به ته رسیدن بودجه تنها برای مردم صدق می کند! 

شکی نیست که تحریم هست، فساد هست، عوامل و بحران محلی، منطقه ای و جهانی و هزار گرهگاه دیگر در جریان است. اما راه حل واقعی، نه در امید به حل هر کدام از اینها در خارج از اراده توده های وسیع کارگر و زحمتکش در ایران، بلکه در وادار کردن حکومت به عقب نشینی و پاسخ درخور به جامعه است. 

نه تورم، نه مسکن، نه بهداشت و نه تحصیل و نه هزار درد و بلای دیگر، ازلی و ابدی نیست. کافی است که تمامی امکانات و نعمات و ثروتی که در همین ایران موجودند و بی وقفه تولید شده اند را از اختیار این جانیان خارج کرد و در اختیار مردم و برای رفع نیازهای آنان قرار داد. همین دولت سرمایه داری را می توان مجبور به عقب نشینی در تک تک این موارد کرد. این ممکن است ولی هیچگاه این عقب نشینی بدون حضور بالفعل و نه بالقوه کارگر در مقابل آن ممکن نیست. هیچ آیه و حکم الهی نیست که هر گونه بهبود در اوضاع و زندگی را تنها منوط به برقراری جامعه انسانی، جامعه ای تمام و کمال در خدمت مردم و نه سود، کرده باشد. رفرم و دستیابی به زندگی بهتر از امروز، همین امروز و با همین مختصات کارمزدی و جامعه سرمایه داری، برای خارج کردن هرکدام از این عرصه ها از دست بازار و مجبور کردن وظیفه دولت در به رسمیت شناختن آن در قامت نیازهای شهروندان، در همین ایران ممکن است. اما رسیدن به چنین توفقی، نه خود بخودی و نه بدون اراده کارگر و کمونیست های جامعه توهم محض است. 

راه دیگری نیست. تحمیل عقب نشینی به حکومت در عرصه اقتصادی، مجبور کردن آن به شل کردن کیسه و بندهای اسارت آور، تنها و تنها با حضور طبقه کارگر، نه در تشتت بلکه در اتحاد طبقاتی است. اتحادی که بدون پرچم و قطب کمونیستی، بدون حزب اجتماعی این طبقه، حتی با فرض سقوط و از هم پاشیدگی حکومت بدون تضمین است. باید این صف متحد را ساخت. شاه کلید به همین دلیل نه در دست آنها، بلکه دست خود ماست، نزد تلاش ما در اتحاد طبقاتی و تشکل و حزب کمونیستی ما برای دگرگونی و حرکت برای انقلاب با برنامه و اجتماعی مان، برای خلاصی کامل از این نظام و جایگزینی تولید سود به تولید برای رفع نیاز های جامعه است. بدون بلند‌ کردن پرچم چنین حزبی، سرگردانی ممتد در صفوف خودمان، حتی برای گرفتن رفرم هم را نمیتوانیم پایان دهیم. برای آزادی از استثمار باید به این حزب پیوست.