76 منتخب سایت

تحریم، جنگ؛ خنجر بر گلوی مردم ایران

تریبون آزاد

وقتی میدان نبرد میان "اعلام جنگ نظامی" با پیامدهای مرگ و ویرانی سریع و "اعلام جنگ اقتصادی" با تبعات مرگ و فلاکت تدریجی گشوده می‌شود، رسانه‌های جهان،  چه در صف دوستان و چه در صف دشمنان دولت‌ها،  هر یک از زاویه‌ای در چارچوب منطق سرمایه‌داری به تولید انبوه تحلیل و تفسیر می‌پردازند.

این مواجهه جهانی عملاً به دو قطب تقسیم می‌شود: از یک سو مدافعان دولت‌هایی که هدف مستقیم جنگ قرار گرفته‌اند، و از سوی دیگر مدافعان دولت‌هایی که خود را پرچمدار پیشبرد این جنگ‌ها می‌دانند. یک سوی ماجرا تلاش می‌کند اعلان جنگ را در جامه حقوقی و با پوشش دفاع از تمدن مشروع جلوه دهد، در حالی که سوی مقابل با اتکا به گفتمان مقاومت و ״حقانیت انقلابی״ می‌کوشد به جنگ نظامی یا اقتصادی چهره‌ای مشروع ببخشد. در این میان، مردم جهان ، و به‌ویژه مردم ایران ، تنها نظاره‌گران این بازی‌های شنیع قدرت‌های جهانی هستند که در مجامع بین‌المللی همچون سازمان ملل به‌مثابه فینال سرنوشت رقم می‌خورند، بی‌آنکه امکان تأثیرگذاری واقعی بر روند آن داشته باشند. ناگفته نماند که آنچه امروز "سازمان ملل" نامیده می‌شود از منظر مردم جهان مشروعیت خود را از دست داده است و از درون بعنوان سازمان پیشبرد منافع قدرت‌ های غربی با چالشهای جدی روبرو است.

مسئله فروپاشی مشروعیت سازمان ملل نه یک خطای عرضی یا ناکارآمدی نهادی، بلکه تجلی بن بست تاریخی و ساختاری سیستم جهانی کاپیتالیستی است. سازمان ملل از بدو تأسیس تاکنون همواره به‌ عنوان ابزار تنظیم منازعات درون بلوک قدرت ‌های سرمایه داری و تضمین باز تولید سلطه آنان بر پیرامون عمل کرده است. حق وتوی آمریکا و دیگر اعضای دائم شورای امنیت نه یک "استثنا" بلکه جوهر نظم موجود را آشکار می ‌کند: حمایت نامحدود از پروژه‌ های استعماری چون اسرائیل و در همان حال، اعمال بی رحمانه مکانیسم ‌های فصل هفتم علیه کشورهایی که در ״مدار سلطه״ نمی ‌گنجند. این تناقضات به ‌ظاهر حقوقی در واقع بیان روابط قوا در سطح جهانی ‌اند؛ روابطی که در آن حق حیات میلیون‌ ها انسان به گروگان منافع سرمایه مالی و ژئوپولیتیک غربی گرفته می ‌شود. سازمان ملل در این معنا چیزی جز نهاد تنظیم ‌کننده مناسبات سلطه و تضمین ‌کننده انضباط امپریالیستی نیست، و بنابراین فروپاشی مشروعیت آن نه "بحران اخلاقی"، بلکه لحظه ‌ای از بحران عمومی سرمایه ‌داری جهانی است که روزبه ‌روز آشکارتر می ‌شود.

اعلام جنگ اقتصادی امروز سازمان ملل علیه ۹۲ میلیون انسان در ایران به بهانه دستیابی جمهوری اسلامی به انرژی هسته ای،  بمب اتم و ... تهوع آورتر از آن است که هر انسان با شعوری بتواند آن را  بپذیرد. همانطور که حمله به عراق را به بهانه خلع صلاح دولت صدام حسین از سلاح های کشتار جمعی نپذیرفت. اعلام جنگ اقتصادی و تحریم در دیپلماسی جهانی "ابزار فشار غیرنظامی" است، اما در واقع ابزار معامله ‌گری و امتیازگیری است. هر بلوک قدرتی که دست بالا را دارد، با تحریم اقتصادی عملا سفره‌ ی مردم را گروگان می ‌گیرد تا در میز مذاکره از طرف مقابل امتیاز بگیرد. تحریم ‌های سازمان ملل و آمریکا علیه ایران، بارها ثابت کرده ‌اند که هدفشان نه حکومت، بلکه مردم بوده‌ اند. هدف تحمیل فلاکت روزمره و گسترده به بیش از ۹۰ میلیون انسان تا اعتراض کور اجتماعی دامن بگیرد و شرایط برای معامله‌ ی جدید آماده شود. چه در زمان شروع جنگ اقتصادی و چه در زمان مذاکره اقتصادی مردم ایران نه فقط نقش و دخالتی نخواهند بود که برعکس نسیب شان به جز شر و فلاکت و فقر نخواهد بود.

نگاهی به پشت پرده برخی زوایای جنگ اقتصادی "تحریم" به مثابه یک ماشین جنگی بیندازیم.

در بعد خارجی و در زمین دول غربی: فضاحت و وقاحت قطعنامه‌ های شورای امنیت اینبار تنها به تحریم ختم نمی ‌شوند؛ بلکه مشروعیت حقوقی برای تعرض نظامی هم می‌آفرینند. وقتی کشوری تحت فصل هفتم قرار می ‌گیرد، هر گونه "اقدام قهری" علیه آن از پیش در نظام حقوقی بین‌الملل مشروعیت پیدا میکند. این همان سیاستی است که آمریکا و متحدانش بارها در عراق و لیبی در پیش گرفتند. امروز در رابطه با ایران نیز تحریم اقتصادی، تحمیل فقر به مردم، به ‌عنوان گام اول برای امتیازگیری یا تمکین به سیاستی، اتخاذ شد و در صورت عدم تمکین ایران به نوع معامله غرب، سناریوی بمباران و ویرانی و رژیم چنج و دست نشاندگانی، به همان اندازه جمهوری اسلامی ارتجاعی، به‌عنوان گام نهایی روی میز قرار میگیرد.

در داخل ایران: جنگ اقتصادی دو نقش کاملا متفاوت را برای جامعه بازی خواهد کرد، رانت برای اقلیت بالایی ها، فلاکت برای اکثریت میلیونی پایین جامعه، تحریم به ابزار رانت ‌سازی برای طبقه‌ی حاکم بدل می‌شود. بانک‌ های جهانی بسته می ‌شوند، اما شبکه‌های وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی با قاچاق و دلالی سودهای نجومی می‌ برند. دلارهای نفتی در مسیرهای مخفی جابه‌ جا می ‌شوند و دست‌ های پنهان "حق‌العبور" می‌ گیرند. بر خلاف تبلیغات طرفداران این سیاست ارتجاعی و ضد انسانی این بالایی ها و بخصوص جمهوری اسلامی نیست که کمرش زیر فشار تحریمهای اقتصادی شکسته میشود. تاصیر تحریم اقتصادی همیشه دوگانه است: 

•    بالا: انباشت رانتی برای بلوک‌ های شریک قدرت.

•    پایین: صف نان و دارو، تورم افسارگسیخته و سقوط معیشت.


در این خصوص به برخی شواهد و اسناد تاریخی و معاصر می توان رجوع کرد:

بحران دارو؛ به گروگان گرفته شدن جان انسان با ابزار تحریم

•    با تحریم‌های شورای امنیت و اتحادیه اروپا در فاصله سالهای ۲۰۱۲–۲۰۱۴، بانک‌ های واسطه حتی برای اقلام معاف ‌شده از تحریم، مانند دارو و تجهیزات پزشکی، هم نقل‌ و انتقال مالی انجام نمیداند. گزارش عفو بین‌ الملل و انجمن تالاسمی ایران نشان داد بیش از ۱۵ هزار بیمار تالاسمی دچار کمبود دارو شدند و ده‌ ها نفر جان باختند.

•    به گزارش "Human Rights Watch" در سال ۲۰۱۹ ، تحریم‌های بانکی آمریکا مانع از واردات داروهای شیمی ‌درمانی و دیالیز شدند و سلامت میلیون‌ ها ایرانی را تهدید کردند.

ایجاد بحران غذا و تغذیه؛ به گروگان گرفتن نان سفره مردم ایران 

•    تحریم کنندگان ״شریف״ و ״هوشمند״ در بازی با پاراگراف ها و مفاد های جنگ اقتصادی خود غلات را رسماً جزو مفاد تحریم قرار نمی دهند، اما بانک‌ ها از ترس جریمه‌ های آمریکا از گشایش اعتبار برای خرید گندم در سال ۲۰۱۲خودداری کردند. ایران مجبور شد از طریق واسطه‌ ها و با هزینه‌ های چند برابر گندم را خرید کند. نتیجه: قیمت نان و برنج به ‌طور سرسام ‌آور افزایش یافت، بنگاه های ذینفع غرب و ایران سودهای میلیونی به جیب زدند و وسع مردم خرید تک نانی برای وصله کردن به شکم گرسنه خانواده شان بود.

•    نیویورک تایمز در گزارشی در همان سال نوشت: "تحریم ها که ظاهراً بانک‌ ها و صنایع نفتی را هدف گرفته‌ اند، سفره مردم ایران را نشانه رفته‌ اند: قیمت مرغ، برنج و دارو در تهران سر به فلک کشیده است".

•    یا در سال ۲۰۱۸ با بازگشت تحریم ‌های ترامپ، شرکت‌ های اروپایی داروسازی و تجهیزات پزشکی حتی از قراردادهای معاف ‌شده هم کنار کشیدند. انجمن واردکنندگان دارو در ایران اعلام کرد که تجهیزات دیالیز و داروهای سرطان کمیاب شدند.

•    بر کسی پوشیده نیست که از سال ۱۹۷۹ که برخی تحریم های آمریکا علیه ایران شروع شد و در دهه ی ۱۹۸۰ تحریم‌ های آمریکا بتدریج گسترش یافت و شامل ممنوعیت فروش اسلحه، محدودیت‌ های مالی و تجاری شد تا شروع بین المللی شدن جنگ اقتصادی با ایران در سال ۲۰۰۶ و این جنگ را وارد فاز چند جانبه کرد اما نتیجه تحریم های بیش از ۴۰ ساله غرب علیه ایران نه موشک و قدرت نظامی حاکمیت، بلکه معیشت و سلامت مردم ایران را هدف گرفته بود.

تحریم و محاصره اقتصادی، ابزار جنگی تازه ‌ای نیستند؛ همان سیاست قدیمی "قحطی به‌ مثابه سلاح" در لباس حقوقی مدرن تکرار می‌ شود. مردم ایران بارها و حتی در تاریخی دورتر؛ طعم تلخ تحریم و قحطی به‌عنوان سیاست و ابزاری برای بده بستان بین قدرتهای جهانی را چشیده اند: در بین سالهای ۱۹۱۷–۱۹۱۹ امپراتوری بریتانیا با انسداد راه‌ های تجاری و مصادره غلات، ایران را در قحطی فرو برد. برآوردها از مرگ یک تا دو میلیون نفر حکایت می ‌کنند.

تحریم یعنی جدال دو قطب جمهوری اسلامی و دول غربی، یک قربانی اصلی و مشترک دارد، مردم در ایران!. در این جدال ها  تحریم و تهدید، ابزار تحمیل سیاست و رام کردن جمهوری اسلامی است؛ نه ״حقوق بشر״ در ایران و نه ״خطر ایران هسته ای برای صلح جهانی״ و نه ״امنیت مردم منطقه״، بر خلاف پروپاگاندا و هیاهوی طرفداران تحریم، بالایی ها‌ تحریم را به فرصت برای رانت ‌خواری تبدیل می‌کنند، انحصارها را فربه‌تر می‌سازد و فلاکت را به مردم تحمیل می ‌کند و نهایتا قربانی اصلی مردم، از کارگر تا جوان بیکار و کودکان و بیماران نیازمند دارو خواهند بود. 

به هیچ شعبده بازی نمیتوان از دل تحریم اقتصادی، و در این مورد مشخص قطعنامه ‌های شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ״سرکش״، سرسوزنی "هدف انسانی"، ״دفاع از مردم״ بیرون کشید.

تحریم را باید همان چیزی نامید که هست. جنگ اقتصادی علیه مردم. مجازات جمعی مردم به بهانه ضدیت با حکومتی ارتجاعی! ابزار قلدری و معامله‌گری قدرت‌های امپریالیستی و ماشین تولید رانت برای بالا و فلاکت برای پایین!

تحریم‌ ها جنگ ‌اند، اما جنگی که با نان و دارو و معیشت مردم پیش می‌رود. تنها پاسخ واقعی، نه به این جنگ علیه مردم،  سازمان‌ یابی طبقاتی و همبستگی جهانی پائین جامعه از غزه تا تهران، از کاراکاس تا خارطوم، علیه جهانی که جنگ را، در هر شکل و قالبی، به میلیاردها انسان در کره خاکی تحمیل میکنند و زندگی میلیاردها انسان را دستمایه کشمکشها و سیاستهای ارتجاعی خود قرار میدهند. تلاش مشترک  بشریت برای دستیابی به جهانی که در آن نان و دارو ابزار معامله ‌ی امپریالیست ‌ها نباشند.