خامنه ای در آخرین اظهاراتش گفته است که ما حکومت دینی هستیم و به همین دلیل مانده ایم. این ادعا بیش از این که به واقعیت نزدیک باشد، اوهام و تراوش یک ذهن بیمار است.
در نزدیک به نیم قرن حکومت دین و اسلام سیاسی در ایران، تلاش های سخیفی بعمل آمده تا خرافات مذهبی مثل سمی در رگ و پی جامعه تزریق شود. این سموم از کودکستان تا آخرین سال های دبیرستان و حتی در دانشگاه ها، پخش و تکثیر و تبلیغ و تزریق می شود. فرهنگ و اخلاقیات ارتجاع دین، سموم کشنده ی خود را در ادبیات و هنر و موسیقی و سینما و در زیارت امامان از مشهد تا قم و کربلا و نجف و مکه تا فالگیری و دعای جن پرانی ...، گسترانده و پاشیده است.
دین بعنوان ایدئولوژیی که همه چیز را به آخرت محول می کند، ایدئولوژی آخرالزمانی و اعتقاد به ماوراءالطبیعه و خرافه ی خداپرستی است که چند دهه است به کمک ابزارهای تبلیغی و شلاق و سرکوب تلاش شده است به جامعه حقنه شود. ایدئولوژیی که برای صاحبان قدرت و ثروت فقط یک ابزار و تظاهر به خداپرستی است. ایدئولوژی نظام سرمایه داری نه دین بلکه استثمار طبقه کارگر و تقدیس کار مزدی است.
چرا خامنه ای در چهل و هفتمین سال عمر نظام تباه کننده ی جامعه، مجددا دست به دامان دین شده است؟ در حالی که می بیند دین بطور واقعی و عملی و در کار و زندگی برای انسان آگاه قرن حاضر و بویژه نسل های پذیرای تمدن و مدرنیسم و زندگی ازاد و مرفه و شاد در این دنیا، پلید و تبهکار است و جایگاهی ندارد.
خامنه ای وقتی از حکومت دینی حرف می زند که عملا نه با ابزار بی آبروی دین بلکه با رشوه و امتیازات اقتصادی و شغلی و غیره، ناآگاهترین عناصر را در نهادها و شبکه های فاسد مذهبی و جاسوسی و لمپن های به نام ارزشی علیه امنیت جامعه بویژه زنان و حراست کارخانه ها و ادارات و مدارس و ابزارهای نظامی سپاه و بسیج و جاسوس با شعار آتش به اختیار... سازمان داده است.
انسان هایی که شرافت شان را نه با وعده بهشت بلکه با شریک کردنشان در قدرت و بازگذاشتن دستشان در ناامن کردن جامعه و تجاوز به حقوق و کرامت انسانی اکثریت زحمتکشان زن و مرد، فروخته اند.
خامنه ای یک دروغگوی بیشرم است چرا که میداند علاوه بر صاحبان ثروت و قدرت، لمپن ترین ارزشی هایش هم هیچ پایبندی به دین ندارند. دین برای خودی های حاکمیت دینی خامنه ای یک تظاهر دروغین و یک ابزار کسب مقام و ثروت است.
دروغ بزرگ دیگر خامنه ای این است که میداند و میبیند اکثریت عظیم جامعه از دین و نظام دینی در همه ی عرصه ها مثل ترک مساجد و بی اعتنایی به نمایش های تهوع آور دینی شعبان و محرم و رمضان و سیرک خنده دار عزاداری عبور کرده است.
خامنه ای هم مثل خمینی اقتصاد را مال خر میداند. او گفته است رفاه مردم را بی دین می کند. البته پر بیراه نمیگوید. چرا که اگر انسان در فقر و تنگدستی و فلاکت و بیماری و تحقیر و توهین زندگی نکند و خود صاحب اختیار زندگی و نعمات و تولیدات ساخته ی دست خود باشد نیازی به فکر کردن به خرافه ی دنیای بعد از مرگ و بهشت موعود و جهنم خدایان دروغین ندارد. انسان آگاه و مرفه و شاد نیازی به ترسیدن از خدایان جهنمی ساخته ی ذهن بیمار امثال خامنه ای ندارد.
اوهام حکومت دینی خامنه ای را القاعده و داعش در وحشیانه ترین شکل و محتوای خود امتحان کردند. حزب الله، طالبان و انصارالله هم هنوز در حال امتحان کردن حکومت دینی هستند. اما هیچ انسانی، ولو خود را مسلمان شیعه یا سنی و سلفی بداند و آلوده به خرافات مذهبی باشد، حاضر نیست سفره خالی بچه هایش و بی دارویی بیمارانش را با دین معاوضه کند. دین نتوانسته و نمی تواند انسان جهان امروز را از آزادی و رفاه و خوشبختی تهی کند.
دین امروزه شمشیر زنگ زده ای است که امثال خامنه ای روی سر میچرخانند به هوای این که مردم ناآگاه را را بترسانند. اما ترس بشر امروز از فقر و تبعیض و ستم و نابرابری است. تلاش بشر برای خوشبختی همین امروز است. خوشبختی برای خود زمانی که زنده است و برای نسل های بعد از خودش.
خامنه ای امروز در حالی که از حکومت دینی حرف میزند که حتی نزدیک ترین همراهانش ترس خود از بحران و ورشکستگی اقتصادی و ناتوانی در تامین نیازهای مردم را مخفی نمی کنند. مردمی که بپاخاسته اند و سهم شان را از ثروت و رفاه و آزادی و نعمات جامعه میخواهند. حکومت دینی خامنه ای حتی در خبیث ترین فقره ی مربوط به تبعیض جنسیتی و تحمیل حجاب اجباری ضد زن، شکست خورده است.
خامنه ای ماندن خود در قدرت را مدیون دین می داند، اما این هم یک دروغ بیشرمانه است چرا که نه دین بلکه حاکمیت سرمایه را ماشین سرکوب و جنایت و کشتار و زندان است که تا امروز نگه داشته است. خامنه ای اگر ذره ای از شعور و معرفت در وجودش مانده باشد، میبایست اعتراف کند که حاکمیت استثمارگر، ستمکار، تبهکار و بی آبرویش به آخر خط رسیده است. طبقه کارگر، زحمتکشان، زنان و جوانان ایران مدت ها است حذف نظام تبهکار جمهوری اسلامی را در افق پیروزی خود دارند. دیر زمانی است که نظام سرمایه و دین به چالش کشیده شده و شبح سوسیالیسم و برابری انسان ها بر فراز جامعه ایران در گشت و گذار است.