166 منتخب سایت

جنگ، چپ ها و موقعیتی دیگر برای کمونیست ها

جدال دیدگاه‌ها

از اتفاقات مهم درباره جنگ اسرائیل و آمریکا بر علیه ایران، یکی هم سیاست و عملکرد چپی هایی است که به مراتب بی ربط به سرنوشت و مبارزه طبقه کارگر و مردم مبارز شدند.

چپ و کمونیست هایی که با تشخیص درست از اهداف این جنگ و ابزارهای مبارزاتی که کارگران و مردم در مبارزه و امر سرنگونی جمهوری اسلامی دارند، بیشتر در کنار آنها، مصیبت های بیشتر و مبارزاتشان قرار گرفتند. انواع چپی که همیشه جمهوری اسلامی را به دلیل کشمکش هایش با غرب و اسرائیل حمایت می‌کردند طبعا، سرنوشتشان بیشتر با جمهوری اسلامی گره خورد.

 در این میان و بطور مشخص چپ نوع حزب کمونیست کارگری یکبار دیگر در سنگر واقعی دفاع از این جنگ تحت عنوان دشمنی با جمهوری اسلامی، قرار گرفت. اتفاقی نیست که در سیاست اصلی این حزب در مورد این جنگ، آنها در جبهه راست افراطی و فاشیست سلطنت طلب و ناسیونالیست های کرد، قرار گرفت. این اتفاقی نیست و هر چند داد و فغان راه بندازند و با سیلی صورتشان را برای مدتی دیگر سرخ نگاه دارند و مخالفین جنگ را محور مقاومتی و دفاع از جمهوری اسلامی خطاب‌ کنند، جایگاهشان یکبار دیگر ماهیت واقعی این حزب که به کمونیسم کارگران و انقلاب کارگری تعلقی ندارد را معرفی کرد. چنین مشابهتی در سال‌های قبل و مشخصا از زمان حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ اتفاق افتاد وقتی که بهترین شعاری که آنها توانستند داشته باشند " نه بوش ، نه صدام" بود سیاستی که نه کمونیستی و نه انترناسیونالیست بود چرا که مثل امروز، رژیم های فاشیست و جنایتکار مثل صدام کم نبودند اما کمونیست ها تشخیص دادند که دعوا بر سر بود و نبود صدام نیست و نقشه ای بزرگ، مانند امروز، برای خاورمیانه و دنیا در دستور آمریکا و اسرائیل است. اما وقتی که حزب کمونیست کارگری ایران را دو شقه کردند و رفتند، تمامی سیاست هایشان، همانطور که آنزمان گفتیم از نقطه نظر ناسیونالیست های پرو غربی ایرانی بود. چنین افق و سیاستی ابزار معینی برای فعالیت و انقلاب دارد که مطلقا ربطی به کمونیسم و سازماندهی کارگران کمونیست در حزب خود برای پیشبرد مبارزات و سازماندهی مبارزات آن‌ها و دیگر اقشار معترض نداشت. برای انقلاب مورد نظر این حزب، هر اعتراضی اعم از اینکه چه کسی و چه سازمان انقلابی یا مرتجعی سازمان داده باشد، بعنوان ابزار پیشبرد انقلاب برای این حزب معرفی شد، از هخا تا پ ک ک و ناسیونالیست های کرد تا موسوی و کروبی و جنبش سبز، تا دفاع از نقشه های آمریکا برای رژیم چنج هایش در سوریه و لیبی و آرزوی اینکه ایران را هم مانند این کشور ها " نجات" بدهند، تا به امروز که در جبهه راست ترین ها در باره جنگ اسرائیل و آمریکا بر علیه جمهوری اسلامی، قرار می‌گیرد. این نقطه عزيمت استراتژی و تاکتیک این حزب، هر دو را تعیین کرد و دقیقا در این دوره سیاست جانبداری از نسل کشی دهشتناک اسرائیل در فلسطین باز هم تحت عنوان مبارزه با جمهوری اسلامی و جریانات مرتجع اسلامی، باز هم تحت این عنوان که مشکل فلسطین با سرکوب و نابودی جریاناتی مثل حماس حل خواهد شد، آخرین میخ ها بر تابوت این سیاست های ناسیونالیستی پرو غربی زده شد.

 اگر امروز کسی می‌خواهد این حزب را کنار بگذارد و یا به آن بپیوندد، می‌داند که چه انتخابی می‌کند. این هم از اتفاقات مهم بود.

اما نکته اصلی اینجاست که یکبار دیگر این جنگ جایگاه احزاب و جریانات و گروه های کمونیست و حتی افراد سیاسی قدیمی و جدید و ... را در جایگاه واقعی شان قرار داد. تعلق به کدام مبارزه و از زاویه کدام طبقه، چه نوع کمونیستی و چه نوع انقلابی هم برجسته‌ شد.

مانند همه گرایشات سیاسی در جامعه، کمونیست های متعلق به طبقه کارگر، بزرگترین فرصت را دارند تا خود را سازمان دهند و تشکیلات های خود را صیقل دهند، رهبرانشان ابتکار سازماندهی داشته باشند و همه تجارب و توان خود را برای ایجاد سازمان های مخفی و تشکيلات های توده ای علنی بکار گیرند و برای همه اینها نقشه داشته باشند.

این ها همه در حالی است که در یک تند پیچ تاریخی دیگر قرار گرفته ایم. طرفداران سیاست های فاشیستی و در راس آنها سلطنت طلبان شکست خوردند. چپ های امثال حککا حاشیه ای تر شده و مجاهدین درمانده تر از همیشه شدند. ناسیونالیست های راست در کردستان بیشتر مستاصل و سرگردان هستند. و در حالی که همه اذعان می‌کنند که جمهوری اسلامی پایگاهی در میان اکثریت بزرگی از مردم ندارد و دست و بالش شکسته تر شده و بعد از مدتی باز هم مردم به سراغش خواهند رفت، باید آماده دفن کردنش شد. در چنین موقعیتی و در آماده شدن برای آن، تشکیلات و ستاد رهبری کمونیست ها، تماما نقش سرنوشت سازی خواهد داشت. تضمین پیشروی و سازماندهی و انقلاب، تماما به تصمیم و سازمان کمونیست ها بستگی خواهد داشت، همان اتفاق مهمی که در دوره های مختلف در گذشته، جامعه از آن برخوردار نبود. سازمان کمونیست ها در اتکا به کمیته ها، شخصیت های مخفی و علنی اش، همراه با دیگر سازمان و جریانات انقلابی، در درون جامعه، تضمینی برای آینده روشن و آزادی و برابری و سعادت در ایران است.