حمله نظامی اسرائیل به ایران که از جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ شروع شده و با بمباران شهرهای اسرائیل توسط جمهوری اسلامی ادامه یافته است، ایران و منطقه را وارد گرداب مهیبی کرده است.
از دودهایی که از بمباران تهران برخاسته و از خاکستر خانهها و اجساد مردم کشته شده و از صفهای طویل مردمی که برای نجات جان خود و عزیزان خود، خانه و شهر خود را ترک کردهاند تا بلکه در جایی پناهی بگیرند، تصویرهایی از آینده جامعه و مردم ایران، آینده ای تباه شدهتر از امروز مخابره میشود. آیندهای ترسناک و سیاه که با ادامه جنگ و بمبارانها به سختی میتوان جلوی پیشروی آن را سد کرد. فقط جغدهای شوم از “فرصت طلایی”، فقط عناصر غیراجتماعی پوپولیست “از دوران تعرض مردم” فقط باندهای قومی برای کسب کدخدایی یک ناحیه بر تل اجساد مردم در اثر بمبارانها از “فرصت مناصب” سخن میرانند. واقعا برای اینها فرصت مناسب است. این جنگ میتواند با نابودی شیرازه مدنی جامعه ایران، جمهوری اسلامی را هم سرنگون کند. اما آن “سرنگونی” تنها میتواند به کام دسته های مسلح مختلف فاشیستی شووینیستی و قومی که امروز در خارج از حکومت میبینیم به اضافه صدها باند مسلح تجزیه شده و فرو ریخته از نیروهای مسلح رژیم اسلامی که همگی در جنگ با یکدیگر، با موشک و پهپاد شهرها و خانههای مردم را روی سرشان خراب میکنند، باشد. در این “فرصت طلایی” و “مناسب” ایران میتواند شبیه عراق پس از صدام حسین و لیبی پس از معمر قذافی شود.
حمله نظامی اسرائیل به ایران و برافروختن جنگی دیگر در خاورمیانه، خاورمیانه و جهان را در وضعیت سیاهتر و خونینتر و خطیرتری از پیش رانده است. این جنگی بر سر مسئله اتمی شدن ایران نیست. بهانه اتمی شدن ایران شبیه دروغ قدیمی “سلاح کشتار جمعی” برای حمله به عراق میباشد. این جنگی بر سر رقابت دولتهای امپریالیستی جهانی و قدرتهای منطقهای بر سر میزان نفوذ و زنده نگه داشتن برتری قدرت از دست رفته امپریالیسم آمریکا با اهرم نظامی میباشد. حمله اسرائیل به ایران در پایهای ترین سطح ادامه سیاست آمریکا در جهان پس از جنگ سرد است. بعد از سقوط بلوک شرق، امپریالیسم آمریکا با به رخ کشیدن قدرت نظامی خود به دولتها و مردم جهان، با مداخلات و حملات نظامی و اشغال کشورها و سازماندهی و کمک به گروههای تروریستی مذهبی و قومی، رژیم چنچها و…تلاش کرده تا موقعیت تضعیف شده اقتصادی خود در جهان را با اهرم نظامی بهبود بخشد. هر چقدر قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا رو به ضعیفتر شدن میرود، تکیه به قدرت نظامی و برتری جویی نظامی آن افزایش مییابد. حمله نظامی به ایران یکی از نمایشات این قدرتنمایی و دست و پا زدن امپریالیسم آمریکا در جهان میباشد. قدرقدرتی اسرائیل در منطقه خاورمیانه، قدرقدرتی آمریکا در جهان میباشد. اسرائیل غزه را نه تنها به خاطر محو فلسطین و مردمش، بلکه برای عبرت جهانیان از قدرت مخرب نظامی خود و ارباب خود کوبیده و میکوبد. هم چنین وضعیت دولت فاشیستی نتانیاهو که برای نجات خود در اسرائیل بر سر مردم غزه بمب میریزد و به ایران حمله میکند، با وضعیت بحرانی امپریالیسم آمریکا در درون و بیرون آمریکا تطابق دارد.
حمله نظامی اسرائیل به ایران که بیشک با حمایت آمریکا صورت گرفته است، مردم و دولتهای جهان را از قدرت فنی و کاربرد ترکیبی سیستمهای مختلف شگفتزده کرده و برتری نظامی اسرائیل و آمریکا را بار دیگر برای قدرتهای رقیب به نمایش گذاشته است. یکی از اهداف حمله نظامی به ایران هم همین بوده است. در اوکراین به دلیل قدرت بازدارنگی روسیه نمیتوانند به راحتی تاخت و تاز کنند، اما به دلیل قدرت برتر نظامی میشود در غزه و سوریه و لبنان و ایران.. این نمایش را اجرا کرد. زدن حزب الله در لبنان چندان رعبآور نبود. اما نمایش زدن جمهوری اسلامی و کشور ایران با بکارگیری روباتها و هوش مصنوعی بیشتر رعب انگیزتر میشود.
جمهوری اسلامی طرف دیگر این جنگ، رژیمی است که میخواهد در تقسیم قدرت منطقه خاورمیانه سهم و جایگاه خاص داشته باشد. مقابله با اسرائیل که سیاست و جایگاه دیکته شده آمریکا در منطقه را پیش میبرد، تنها تلاش برای کسب جایگاه “شایسته” در نظام قدرت منطقهای است. تضعیف قدرت منطقهای جمهوری اسلامی، با اهرم تحریم اقتصادی و زدن گروههای نیابتی اسلامی و سقوط دولت بشار اسد و خطر سرنگونی و مبارزه مردم، جمهوری اسلامی را مجبور ساخت تا تن به مذاکره “اتمی” و رسیدن به سازش برای کسب جایگاه مناسب دهد. در نهایت آمریکا و اسرائیل راه حل نظامی را برای تسلیم جمهوری اسلامی به نظم موردنظر خود و نشان دادن قدرقدرتی خود به جهان ثمربخشتر یافتهاند.
مصائب این جنگ بر مصائب دیگر مردم ایران، بر فقر و نابرابری، بر دیکتاتوری و سرکوب خشن، بر زندان و شکنجه و اعدامهای هر روزه، بر سرکوب زنان، بر حجاب اجباری، بر حکومت مذهبی، بر سرکوب مذاهب و اقلیت های دیگر افزوده شده و آنها را تشدید میکند. طولانی شدن این جنگ، ایران را مانند لیبی، سوریه، یمن، افغانستان و… به دایره کشورهایی میراند که زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی آن ضعیف و یا نابود شدهاند و جامعه ایران را دههها به عقب و حتی میتواند به شرائط بیدولتی و سناریوی سیاه براند.
جمهوری اسلامی با موشکباران متقابل شهرهای اسرائیل، مردم عادی و غیرنظامی اسرائیل را کشتار میکند. اما این موشکباران در بطن نسلکشی اسرائیل از مردم فلسطین و دههها اشغالگری و تهاجمات نظامی اسرائیل به کشورهای عربی و تحقیر مردم عرب، با استقبال مردم در کشورهای عربی روبرو شده است. مردم در فلسطین و کشورهای عربی ضربه به اسرائیل را که دهههاست مانند لات چاله میدون در منطقه نفسکش میطلبد، تهاجم میکند، میکشد و ترور میکند و کسی جلودارش نیست، شکستن ابهت این لات میبینند. اگر جمهوری اسلامی از این جنگ سالم در برود، این سمپاتی خود دست مایهای برای رژیم اسلامی است تا دوباره نیروهای نیابتی تروریست خود را قویتر از گذشته بازسازی کند. این هم از مصائب این جنگ و آدمکشی است. خوشحالی مردم در کشورهای عربی از جنس خوشحالی بخشهایی از مردم ایران از حملات نظامی اسرائیل به ایران میباشد که تحت تاثیر اپوزیسیون راست و مدیای آنها قرار گرفتهاند و از نسلکشی اسرائیل در فلسطین و غزه خرسند میشوند.
اوضاع اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی، رژیم را در وضعیت شکنندهای قرار داده است و امکان فروپاشی آن در اثر ضربات نظامی گسترده وجود دارد. ضربات گسترده نظامی اسرائیل شامل نابودی زیرساختهای اقتصادی و منابع تولید گاز و نفت و بنادر و…نیز میباشد. اپوزیسیون راست جمهوری اسلامی و فرقههای غیراجتماعی نظیر مجاهد و باند کومهله عبدالله مهتدی و باندهای قومگرای دیگرچشم به چنین سناریویی دوختهاند و از حمله نظامی اسرائیل به ایران و شروع جنگ استقبال کردهاند. اینها همگی یکصدا از حمله نظامی به وجد آمدهاند و تلاش دارند تا در این شرائط مردم را به صحنه رویارویی با رژیم بکشانند که نتیجهاش جز کشتار خونین مردم و غالبشدن استیصال کامل بر آنها چیز دیگری در بر ندارد. در حالی که مردم از بمباران شهرها دارند دنبال پناهگاه میگردند، اینها فراخوان نبرد آخر با جمهوری اسلامی را سر میدهند. برای جنبش مردم برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی شرائط دشوارتری پیش آمده است.
آمادگی مردم برای نبرد با جمهوری اسلامی از کانال حفظ دستاوردهای تاکنونی، سازماندهی علیه جنگ، شرائط جنگی و مصائب آن پیش میرود. امروز نه زمان تعرض، بلکه زمان مقاومت و سازماندهی میباشد. رژیم جمهوری اسلامی اگر چه از نظر نظامی قادر به مقابله با اسرائیل و آمریکا نیست، اما از موقعیت جنگی بدست آمده استفاده میکند تا شورش مردم برای سرنگونی را بشدت و خونینتر از گذشته سرکوب کند. فرستادن مردم برای رویارویی فوری با رژیم جمهوری اسلامی در شرائط امروز عملی جنایتکارنه میباشد که تنها از نیروها و باندهای غیرمسئول میتواند سر بزند. کمونیستها به جای شور و شعف این فرقههای غیراجتماعی و خطرناک، سازماندهی مردم برای یاری رساندن به یکدیگر در مقابل مصائب جنگ، سازماندهی برای تحمیل مطالباتی نظیر فراهم کردن وسائل و امکانات برای شهروندانی که مجبور به ترک خانه و شهر خود میشوند و پرداختن حقوق کامل به آنها، تحمیل تامین امکانات زیستی و معیشتی و بهداشتی، تحمیل کمک رسانی فوری به مردم در صورت بمباران خانه …، مبارزه برای قطع بیدرنگ جنگ، فشار به رژیم برای آتشبس فوری و پایان جنگ، مبارزه علیه ناسیونالیسمی که تلاش میکند تا مردم را به حمایت از رژیم بکشاند، مبارزه علیه نیروهای جنگطلب، ناسیونالیستهای رنگارنگ ملی و قومی که از جنگ و نابودی جامعه، از بمبارانها و کشتار برای هدف به اصطلاح “سرنگونی”به وجد آمدهاند را در دستور کار خود قرار میدهد. با آمادگی کمونیستها و پیشروترین بخش کارگران و مردم در شرائط حاضر، امکان دخالت موثر آنها در همه حالتهای ممکن در آینده نزدیک و دور فراهم میاید. این حالتها میتواند استفاده از موقعیت شکست جمهوری اسلامی در جنگ تا فروپاشی آن، دور کردن جامعه از سناریوی سیاه و شرائط شیر تو شیر، آمادگی تودههای مردم برای دخالت در صورت کودتاهای درونی و شکست آن کودتاها همراه با شکست کل رژیم و…باشد. سیاست کمونیستها در چنین حالتهایی سازماندهی مردم برای اداره جامعه، مسلح کردن کارگران و مردم برای دفاع از خود در مقابل رژیم و همه دستههای گانگستر حال و آینده میباشد.
اپوزیسیون دست راستی ایران فقط منتظر سرنگونی جمهوری اسلامی از بالا و توسط حمله نظامی و یا کودتای نظامی نیست، بلکه شورش مردم برای سرنگونی با افق دست راستی هم میتواند تکمیل و تسریع کننده سیاست رژیم چنچ آنها باشد. قریب به اتفاق رژیم چنچها در ۳ دهه اخیر در جهان با شرکت تودههای وسیع مردم و با شورشهای تودهای صورت گرفته است. دعوت رضا پهلوی و دیگر جریانات دست راستی به اعتصاب و شورش، دروغین و ژست نیست، بلکه برای تسری افق خود بر افق عمومی مردم میباشد. حمله نظامی اسرائیل و مستاصل شدن مردمبه این افق قدرت بیشتری برای دخالت میبخشد. تنها پوپولیستهایی که بدنبال این دست راستیها روانند این را کتمان میکنند تا اهداف خود را زیر نام مبارزه “تودهها” به انجام برسانند. وظیفه کمونیستها خنثی کردن این تلاشها و مبارزه با تسری افق راست بر جامعه و راهحلهای آنها و ایزولهکردن نیرویشان در جریان مبارزه برای سرنگونی میباشد. کمونیستها در چنین شرائطی تنها بر نیروی جنبش پیشرو کارگری که مردم را حول خود متحد کرده است تکیه میکنند و تلاش خواهند کرد تا مردم را از ورطه هولناک سناریوهای سیاه و رژیم چنچی دور کنند.
مردم ایران نه خواهان جنگ، بلکه خواهان آتش بس و صلح بیدرنگ هستند. مبارزه برای این مطالبه تحمیل این مطالبه بر رژیم، جامعه ایران را از افتادن به ورطه هولناک و سیاه دور میکند و شرائط را برای تعرض به رژیم فراهم میاورد. سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی در چنین روندی شکل میگیرد.
باید خواهان قطع بیدرنگ جنگ و قطع بمباران شهرهای ایران و اسرائیل شد.