ناهید وفایی: امضا کننده گان منشور!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

خبر تازه ای که هفته ی قبل در فضای مجازی پخش شد، واکنش های متعددی را در بین ایرانیان داخل و خارج کشور برانگیخت. با توجه به اهمیت این منشور در این برهه از تاریخ، و عظمت اتحاد بین جنبش های مختلف کارگری، زنان، دانشجویان، معلمین و... علاقمندم بررسی کوتاهی در رابطه با بستر ملزومات این منشور داشته باشم.منشور در کل منشوری مترقی، برابری طلب و آزادیخواه است. من فکر می کنم این درجه از رادیکالیسم و مترقی بودن خواست ها دلایل مختلفی دارد.

اول اینکه مبارزات مردم ایران برای آزادی و برابری به عمر جمهوری اسلامی بر نمیگردد. این مبارزات قدمتی تقریبا صد ساله دارد و همزمان است با انقلاب اکتبر. قطعا این انقلاب تاثیر زیادی روی کل دنیا گذاشت و دستاوردهای بسیاری را برای مردم تحت ستم دنیا به ارمغان آورد. از جمله مهم ترین تاثیرات آن تشکیل نهاد و تشکل های مستقل کارگری، دهقانی، معلمین و... بود. دستاوردهای دیگر خواست جدایی دین از دولت، حق تعیین سرنوشت ملت ها، عدالت اجتماعی، و آزادی و برابری در تمام شئون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود. در واقع میتوان گفت که با بهره گیری از دستاوردهای انقلاب اکتبر، آن نسل از مبارزین ایرانی در تشکل های مستقل خود بنیاد یکسری مطالبات پیشرفته را بنا نهادند.
با وجود اینکه این جنبش در طول این صد سال مدام مورد تعرض شدید حاکمان قرار گرفته، هر بار موفق شده که خود را بازسازی کند، بر تعداد فعالین خود بیافزاید و خواست و مطالباتش را بین مردم گسترش دهد. منشوری که امروز از طرف جمع کثیری به امضا رسیده، حاصل تکامل صد ساله ی آن جنبش است که واقعا سر باز ایستادن ندارد.
حال چرا با وجود تمام افت و خیزهای این جنبش مترقی زیر سلطه ی حاکمیت های سرکوب گر، قلع و قمع شدید، کجروی، راست روی، چپ روی، انشعابات احزاب سخنگوی این جنبش ها و بسیاری مسائل دیگر، این جنبش قوی تر و قویتر می شود و هر چه می گذرد تعداد بیشتری به آن می پیوندند؟
دلیلش را فقط و فقط می توان در حقانیت خواست های این جنبش ها بررسی کرد. چرا که از نیازهای پایه ای انسان ها سخن می گوید، از عدالتی که هر انسانی خواهان آن است، از آزادی که جز ابتدایی ترین حقوق انسان است، از برابری و از استقلالی که هر انسانی از همان اوان کودکی روی آن پافشاری می کند.
با وجود اینکه تمام این خواست ها حیاتیست، زمان می خواست که این جنبش برای تحقق این خواست ها راه خود را پیدا کند و مثل امروز بسیاری از انسان های آزادی خواه و برابری طلب را در یک صف با خود همراه کند. می بایست در طول این مسیر صد ساله اشتباهات کوچک و بزرگی را هم مرتکب شود. از دورانی که حزب توده مشارکت و نفوذ در امور دولتی را تجربه کرد، تا سازمان چریک های فدایی و مبارزه ی مسلحانه، تا حزب کمونیست ایران و پوپولیسم حاکم بر عملکرد آن حزب و...
شخصا فکر می کنم که مثل هر انسانی که باید دوران کودکی، بلوغ، جوانی و بزرگسالی را تجربه کند، این جنبش هم لازم بود از تمام این مراحل بگذرد تا به این درجه از مدرنیسم و اتحاد برسد. چرا که تمام راهها را تجربه کرده بود و بقای خود را فقط در یک راه می جست و اکنون می بینیم که این منشور در این راه گام برداشته.
حال چرا چنین حرکت عظیمی در ایران شکل گرفته؟ مگر ظلم و ستم در دنیا کم است؟ و آیا فقط در ایران این جمع بزرگ از انسانهای آزادی و برابری خواه وجود دارند؟
برای پاسخ به این سوال می توانم هم به عوامل داخلی و هم خارجی اشاره کنم.
از جمله عوامل داخلی می توان به همان قدمت مبارزه ی صد ساله اشاره کرد. همانطور که حکایت های قدیمی از نسلی به نسل دیگر به صورت شفاهی منتقل می شود، در ایران هم همواره مبارزه از نسلی به نسل دیگر منتقل گشته است.
عامل بزرگ دیگری که در این امر نقش دارد سرکوب شدید زنان است که نه تنها موجب ترس و عقب نشینی زنان نگشته، بلکه بسیاری از آنها سرنگونی جمهوری اسلامی را امری ضروری برای ادامه ی بقای خود می دانند.
موضوع دیگر حاکمیت اسلامی است که با وجود تلاش بیش از چهار ده نه تنها نتوانسته اسلام را به مردم تحمیل کند، بلکه با نشان دادن چهره ی واقعی اسلام، بسیاری را از مذهب رویگردان کرده.
فقر و نداری اکثریت مردم ایران و اختلاس و ثروت بیش از اندازه ی حاکمان و حامیان شان عامل موثر دیگری در این رابطه است.
اهمیت پایان یافتن خشونت دولتی در اشکال مختلف، سرکوب شدید آشکار و کلا فشارهای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نیز عواملی هستند که ضرورت اتحاد و نشر پلاتفرمی مشترک در ضدیت با حاکمیت قتل و کشتار را دو چندان می کند.
رشد تکنولوژی هم عامل بزرگیست که نباید دست کم گرفت. بطور خلاصه می توانم بگویم که تکنولوژی دنیا را به دهکده ی کوچکی تبدیل کرده. ما در دنیایی زندگی می کنیم که اصلا اهمیت ندارد که برای دسترسی به اطلاعات در کجای دنیا زندگی می کنی. می توانی همان لحظه از اتفاقی که در آن سوی دنیا می افتد باخبر شوی. از یکسو تکنولوژی مشکل سازماندهی و جلسات را حل کرده و از طرف دیگر مردم را با زندگی دیگران در نقاط دیگر آشنا می کند و باعث بالا رفتن توقعات مردم از خود، جامعه و حاکمیت می شود.
از جمله عوامل خارجی می توان به اقدامات قدرت های بزرگ جهانی و جناح های راستگرای خارج ایران اشاره کرد. جناح های راستگرا در پی خیزش عظیم اخیر روزنه ی امیدی پیدا کرده بودند که بگونه ای در حاکمیت آینده ی ایران دخیل گردند. آنها با شروع اقداماتی همچون پروژه ی «ائتلاف» و کمپین «من وکالت می دهم» و... سعی داشتند که به قدرت های بزرگ نشان دهند که آنها جایگزین های خوبی برای آینده ی ایرانند و دولت های غربی می توانند برای مذاکرات روی آنها حساب کنند.
از سوی دیگر بسیاری از مردم ایران هنوز هم بیاد دارند که چگونه خمینی و یارانش به مردم ایران تحمیل شدند و چگونه جدیدا طالبان به مردم افغانستان تحمیل شد. این تجربیات ضرورتی را می طلبید. اینکه از درون خود ایران صدایی برخیزد. بگوید من هستم و دیگر هیچ قدرتی نمی تواند با زندگی من معامله کند. قطعا اگر یک نفر و یا حتی چند تشکل محدود منشوری را امضا می کردند، بازتابی آنچنانی نداشت. ولی از آنجا که امضا کننده گان این منشور کسانی هستند که در سوخت و ساز این جنبش عظیم دخیل هستند، برای بر پا نگه داشتن آن هزینه داده اند، چندین سال است که استخوانشان زیر بار مسئولیت بدوش کشیدن این جنبش خرد شده، هیچ کس نمی تواند بگوید که آنها حق ندارند نماینده ی مردم ایران باشند، چون آنها خود رهبران و موتور اصلی همان جنبش هستند و در جایگاهی قرار دارند که چنین منشوری را ارائه دهند. قطعا هر کس می تواند در مورد نقاط قوت و ضعف این منشور نظر بدهد و در بسط دادن آن پیشنهاد بدهد، این امر ضروری است چرا که همانطور که امضا کننده گان نوشته اند، اینها مطالبات حدااقلی است.
امضا کننده گان منشور!
کارتان کاری بود کارستان. پس آینده از آن تان، خواست های تان محقق گردد و اتحادتان فرخنده باد.

19.02.2023